چه کسی صدام را تحریک کرد به ایران تجاوز بکند؟
مجید بهستانی
در این مناظره یکی از کارشناسان اظهار می دارد اظهارات تنش زای مسئولان نظام از جمله و خصوصا حضرت امام از ریشه های جنگ عراق علیه ایران بود. مشخصا کدام اظهارات؟ درخواست امام از ارتش و عشایر عراق به شوریدن علیه رژیم بعثی. دیگه چی؟ اشغال سفارت آمریکا بر آتش جنگ دمید.
اینکه بگوییم مواضع و شعارهای مسیولین نظام صدام حسین را تحریک کرد که به ایران تجاوز کنند، یک بحث است، اینکه این اظهارات نپخته و در عرف بین الملل سبب حق بجانبی شدن صدام میشود بحث دیگری است. هر چند در ادامه گوینده قبول میکند که صدام درنده خو از قبل برای حمله به ایران و اصطلاحا ستاندن حق عرب از عجم آماده شده بود. یعنی از موضع اول به موضع تعدیل شده دوم عدول کردند.
دعوای مرزی ایران و عراق چند سده طول کشیده بود و صدام میخواست قهرمان جهان عرب باشد که حقوق اعراب را باز می ستاند. چون ایران بتازگی دچار انقلاب و فروپاشی ارتش شده بود، بهترین فرصت برای توسعه خواستههای جاه طلبانه عربی بود: اشغال مناطق نفت خیز ایران از جمله خوزستان؛ و آزاد کردن جزایر سه گانه به نفع امارات.
زمانی که برای جنگها دلایل مهمی وجود دارند، چرا اصرار به ساختن علل و اسباب ضعیف و من درآوردی!!؟
در شرایط جنگ سرد حمایت یک ابرقدرت از یک کشور برای او چتر امنیتی ایجاد میکرد تا دیگران به آن تجاوز نکنند. کما اینکه در دهه پنجاه با بالا گرفتن خواستههای بعثی ها، آنها تحرکاتی علیه ایران میکنند که با مقاومت مختصر ارتش و مهمتر از آن ورود آمریکا و شوروی به خواباندن آتش فتنه در نهایت قراداد الجزایر امضا گردید.
اصل انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی نه غربی، ایران را از سایه آمریکا و شوروی خارج کرد و همین برای تکرار فشارهای صدام کافی بود. اینکه نسخه نوشته شود که چرا به سفارت حمله کردید تا آمریکاییها حامی و محرک عراق برای تجاوز نمی شد، در واقع اطاله قصه، و مخالفت ضمنی با اصل انقلاب است.
همانطور که گوینده در همین برنامه اعتراف میکند نمی تواند ضمانت دهد اگر امام فلان فرمایش را نمیکرد عراق تجاوز نمی کرد، نمی توانند ضمانت دهند که اگر سفارت اشغال نمیشد عراق حمله نمی کرد. چه اصراری به ربط دادن هر چیزی به چیز دیگری است ؟
حرف آخر: کدام سخن انقلابی و تنش زای شیوخ کویتی، یا اشغال سفارت کدام کشور در آنجا، انگیزه اصلی یا دست چندم اشغال کویت توسط صدام شد؟ دلایل تاریخی بیابیم یا بسازیم؟!
https://eitaa.com/mbehestani
🔴 یک ادعا در مورد امام خمینی (س) و عکسی که پاسخ آن را می دهد
🖊 عبدالله شاکری
🔻گویی با نشستن غبار انقلاب و جنگ و مشاهده لطمات جنگ، برخی از بزرگان خواسته باشند با بیان تقطیع شده خاطرات خویش، خود را مبرا کنند یا دستکم چیزی را به مرحوم امام نسبت دهند که خودشان در آن سهیمتر بودهاند و این حتی اگر قابل درک باشد قابل قبول نیست و بدتر از آن ارجاع بدون دقت به این خاطرات است.
🔻البته بماند که در این میان، نشستن غبار زمان بر حوادث باعث شده است که بعضی واقعیات اظهر من الشمس نیز احتمالا سهوا وارونه جلوه داده شود و مثلا برادر گرامی جناب آقای مظفر در سخنان خود بگویند امام در دیدار هیأت میانجی سازمان کنفرانس اسلامی در 8 مهر 1359 روی صندلی و بالاتر از سران کشورها از جمله ضیاءالحق نشسته بودند. در حالی که عکس بالا نشان می دهد اینچنین نبوده است!/ جماران
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1608804
🕌 @jamarannews
راز «شبکه مخفی ایران» در واشنگتن
مجید بهستانی
دیروز شبکه ایران اینترنشنال گزارشی تحلیلی کار کرد با این موضوع که ایرانی ها با زیرکی از ده سال قبل یک شبکه مخفی در کاخ سفید و پنتاگون ایجاد کرده اند که اهداف تهران را در قلب واشنگتن دنبال می کنند. به گزارش این شبکه آنها به مجموعه اسنادی دست یافتند که نشان می دهد سرحلقه این شبکه رابرت مالی نماینده بایدن در امور ایران بوده است که سه ماه قبل جهت پاره ای ملاحظات امنیتی به مرخصی اجباری بدون حقوق رفته و تحت ارزیابی است. اما آنها مشخص نمی کنند که چگونه یک شبکه می تواند به اسناد طبقه بندی شده فوق محرمانه دسترسی داشته باشد؟ اعضای ادعائی این شبکه عبارتند از: خانم آرین طباطبائی، عدنان طباطبایی، علی واعظ و ...
از زمان پخش این گزارش تاکنون به صورت جالب توجهی بخشهای مختلف آمریکا از مقامات کاخ سفید تا کنگره تا بعضی رسانه ها به این افشاگری واکنش نشان داده اند. وزارت خارجه آمریکا از این انتصابها حمایت می کند و بعضی نمایندگان آمریکائی خواهان برخورد با دولت هستند. بهر حال همه بر روی این قضیه انگار اجماع دارند که اگر صحت این گزارش تایید شود آنگاه یک افتضاح امنیتی دیگر در ایالات متحده رقم خورده است.
ولی هدف اصلی تهیه این گزارش چیست؟ شبکه اینترنشنال بازوی عملیات روانی یک شبکه تندرو در منطقه و غرب است که مورد حمایت لابی سعودی و لابی اسرائیل در آمریکا به حساب می آیند. تا چندی قبل دفتر اصلی این شبکه ماهواره ای در لندن بود که با اصلاح روابط تهران-ریاض آنها ترجیح دادند که به آمریکا نقل مکان کنند. این جناح تندرو خواستار برخورد شدید فیزیکی با جمهوری اسلامی بوده و هر گونه تماس و دیپلماسی میان دو کشور را نیز خیانت به منافع ملی کشور معرفی می کنند. کسانی در غرب حضور دارند که تصور می کنند می توانند با جنگ نرم و ابزار دیپلماسی ایران را مهار و در نهایت تغییر رژیم داد. با این حال، جناح تندرو که کسانی مانند جان بولتن، مایک پمپئو، برایان هوک، و تام کاتن، یا ایرانیانی مانند معصومه علی نژاد و مریم معمار صادقی در آن نقش ایفا می کنند، به اینها نیز به چشم تردید یا احمق نگاه می کنند.
در واقع میزان صحت این گزارش اینترنشنال واقعا محل تردید است؛ اینکه چند مقام بلندپایه یا کارشناس ارشد آمریکائی که از فیلترهای بسیار گوناگون سخت گیرانه گذر کردند، بتوانند برای ایران فعالیت کنند،در حالی که به دلیل قطع روابط و وجود روابط خصمانه میان دو کشور برقراری هر گونه تماس ساده مخفیانه،تقریبا غیرممکن است. پس هدف آنها از تهیه این گزارش چیست؟ در سالگرد شورش زنانه 1401 هستیم و برخلاف انتظار و علی رغم دلارهای سنگینی که در این زمینه هزینه شد، در خیابانهای شهرهای ایران هیچ خبری نیست. نگاهی به برنامه های سیاسی شبکه های ضدایرانی مشخص می کند که به جای پخش مارشهای حماسی یا کلیپهای درگیری و آتش، گفتگوهای خودانتقادی و برنامه های سرد در حال پخش است. رسما عزاخانه شده اند. در این فضا،اخباری از روابط پنهانی مستقیم و غیرمستقیم میان دو کشور دشمن ایران و آمریکا به بیرون درز می کند. مایه اصلی این رسانه ها آن است که فضای روابط دو کشور را ملتهب نگه دارند و از «هر گونه تماس» جلوگیری کنند. اگر فضا آشتین نباشد،کسب و کار و آرمان شان دود می شود. به همین خاطر، این گزارش تحلیلی در این چارچوب قابل تحلیل است که آنها می خواهند همچنان شرایط گفتگو را دشوار نگه دارند. با سنگین کردن فضا علیه ایرانیانی که خواهان بکارگیری دیپلماسی برای مهار ایران هستند، دولتهای آمریکا و غربی را برای فشار بیشتر بر ایران آماده نگه دارند. گزارش اینترنشنال را خواهشا ببینید: سراسر ترس و استیصال و حیرت با کلمه رمز نفوذ ایران در عمق دفاتر تصمیم گیری ایالات متحده!
چند سالی می شود که طرفداران دیپلماسی علیه ایران که در بدنه دموکراتها عموما حضور دارند، در تنگنای شدید قرار گرفتند،خصوصا پس از گند ترامپ. حال پس چه می شود که همچنان این افراد در سطوح عالی سیاست آمریکا حضور دارند و تندروها از وجود آنها احساس ناامنی می کنند؟ حقیقت آن است که این افراد نه از ایران پولی گرفتند تا به اصلاح لابی تهران باشند، نه آنها شیفته آرمانهای جمهوری اسلامی هستند. آنها بازتولید و آنتی تز خود جناح تندرو هستند. به عبارت دیگر، بسیاری از افراد با عقلانیت مسلحانه و خشونت بار جناح تندرو موافق نیستند،چه تاجر، چه سیاستمدار، چه استاد دانشگاه، چه روزنامه نگار. نه فقط در قبال ایران، در قبال هر بحران جهانی آنها به سختی به گزینه امنیتی و نظامی فکر می کنند. این تصور غلط را حمایت نمی کنم که جمهوری خواهان جنگ طلب هستند یا دموکراتها به سراغ جنگ نمی روند. چنین دوگانه ای غلط، و درباره ایران،مطلقا غلط است.
اگر چه دولت دوکراتها روی کار است ولی فشارهای فزاینده علیه ایران وجود دارد،و اقدام وحشیانه ترامپ علیه سردار شهید سلیمانی نیز تصمیم یک گروه کوچک در
دوره ترامپ بود نه تصمیم جمعی جمهوری خواهان.
در این عرصه تنگ سیاست ورزی عقلانی، جناح تندرو با عملیات روانی و انواع ابزارهای دیگر،تلاش می کند همچنان سطح فشار علیه ایران بالا نگه دارد و با چراغ قوه (مثل همین گزارش) در جستجوی آنها در دالانهای اداری است. حواس شان نیست این منطق به تداوم بازتولید آنها در سیاست آمریکا کمک می کند.
https://eitaa.com/mbehestani
تاریخ حسرت در ایران
مجید بهستانی
نگاهی به تاریخ کشور ایران نشان می¬دهد که مطابق با تاریخ ثبت شده ایرانیان چهار دوره حسرت آمیز از سر گذرانده اند. این حسرتها در پی دورانهای خوب و درخشان در میان یک ملت شکل می گیرد. از دست دادن آن دورانها به آغاز دورانهای حسرت منجر می شود. اولین حسرت با فروپاشی هخامنشیان و سلطه رومیان شروع می شود. بیش از دو سده این دوران ادامه داشت. دومین حسرت با سقوط ساسانیان به دنبال حمله اعراب شکل می گیرد. در این دوره، بخشی از جمعیت ایران با مهاجمان همراهی می کنند و از فرهنگ و سیطره آنان استقبال می کنند. اما بخشی دیگر، آن را شکستی خفت بار می دانند و نگاهی حسرت آمیز به گذشته خویش داشتند. نهضت شعوبیه جزئی از این فضا به حساب می آمد. بخش مهمی از این نهضت تازه مسلمانانی بودند که از نگاه تبعیض نژادی اعراب به ستوه آمده بودند.
حسرت با حمله مغولان آغاز می¬شود و تقریبا این دوره یک سده طول می کشد تا زمانی که آنها علاقه مند به دین و مرام ایرانیان شده، گروهی از آنان به مذهب اهل سنت،و گروهی دیگر به مذهب تشیع گرویدند و اتفاقا نقش بی بدیلی در تحول نوآورانه و پیشرو در هنر و معماری ایرانی ایفا کردند. برخلاف روایت مرسوم، حمله مغول ضربه اصلی به اندیشه عقلانی ایرانی نزد بلکه مهاجمان بیگانه مجذوب عقلانیت ایرانی شده و خود در خدمت آن قرار گرفتند. ضربه اساسی به دوران حسرت آمیز چهارم بازمی گردد: فروپاشی صفوی و بیش از یک صد سال ناامنی و هرج و مرج وحشیانه و سفاکانه از سوی افاغنه، و افشاریه. از این تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی در سراشیبی سقوط می افتد. عمران و آبادی زندیه کوتاه بود و بار دیگر با برآمدن قاجارها دوران حسرت کش پیدا کرد. از دست دادن سرزمینها و سپس دولت مرکزی عقب مانده و ضعیف،و در نهایت نفوذ خارجی ها و عصر امتیازات بر تداوم حسرت نزد فرهیختگان و عوام ایرانی اثر گذاشت.
می توان گفت از قاجاریه تاکنون عمده جنبشها و تحولات اجتماعی و سیاسی برای رفع و زدودن حسرت از افکار عمومی ایرانیان ایجاد شده اند. هر یک از دولتهای قاجاری،پهلوی و جمهوری اسلامی نیز برای آن نسخه خودشان را پیچیدند و در نهایت چون به مذاق مخالفان خوش نیامد، جامعه آبستن حوادث تکان دهنده شد. هر سه می خواستند عظمت ایران قدیم را بازیابند ولی هر کدام از سوی منتقدان و مخالفان خودشان به شدت نقد شدند. به نظر می رسد عنصر ذهنی حسرت در مطالعه تاریخ اجتماعی-سیاسی ایران حائز اهمیت باشد.
https://eitaa.com/mbehestani
الیس الصبح بقریب
اللهم عجل لولیک الفرج
https://eitaa.com/mbehestani
در پس این جنگ، جنگی خواهد آمد
مجید بهستانی
15 مهرماه شروع،و اکنون دو روز است که از حملات دفاعی جبهه مقاومت فلسطینی علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی می گذرد. فعلا چند نتیجه کوتاه:
- شکست سخت نهاد اطلاعاتی-امنیتی اسرائیل (شاباک، موساد،آمان): اگر این عملیات جنگی گسترده که آماده شدن برای آن ماه ها زمان برده است، از تیررس آنها دور بوده است.
- شکست واکنش سریع نیروهای زبده اسرائیلی در برابر نبردهای کوچک، چه برسد به جنگهای بزرگ.
- شکست تصویر دروغ هالیوودی از ارتش و امنیت شکست ناپذیر صهیونیسم.
- توقف و بازاندیشی در روند عادی سازی بعضی کشورهای عربی به دنبال افزایش هیجانات مردمی جهان عرب،و تغییر احتمالی باورها و معادلات سیاسی.
عمده اقدامات نظامی پیشین گروه های مسلح فلسطینی تاکنون ماهیت دفاعی داشت، یعنی بلافاصله بعد از تهاجم اسرائیلی ها آنها دفاع سختی از مواضع سرزمینی خویش می کردند. چهره غالب انتفاضه ها نیز مردمی و مسالمت آمیز، و با پرتاب سنگ در برابر ارتش مجهز اسرائیلی همراه بوده است. بیش از این،چند عملیات محدود انفرادی یا گروهی کوچک در خاک اشغالی بود که به جراحت چند نظامی صهیونیست یا حداکثر کشته شدن یک تن از آنها می انجامید. یا انگشت شمار عملیاتهای گروگان گیری مسافران اتوبوس و هواپیما مانند عملیات انتبه. بیشتر جنبه روانی و تبلیغاتی داشتن تا اینکه بخواهد زمین بازی را تغییر دهد.
با مرور این تاریخچه، عملیات طوفان الاقصی یک جهش بزرگ در اتاق فکر عملیاتی نیروهای مقاومت فلسطینی است. حرکت در عمق، فعلا تا شعاع 20 کیلومتری از خاک غزه. ولی چند روز این توانائی رزم باقی خواهد ماند؟ این یک عملیات محدود نمی تواند دسته بندی شود بلکه جنگی تمام عیار است ولی برای چنین نبردی آمادگی همه جانبه و برنامه ریزی فکر شده وجود دارد؟ رزمندگان فلسطینی دست به یک قمار بزرگ زده اند چون بهانه بسیار خوبی به سفاکان داده اند تا خاک غزه را به توبره ببندند. در شرایط فعلی نه صلح معنا دارد،نه آتش بس. تا خلع سلاح کامل غزه ادامه خواهد یافت. به همین خاطر، حماس دست بالا را گرفت و گفت هیچ آتش بسی در آینده نخواهد بود. فعلا زمان به نفع رزمندگان است و اسرائیل که بسیاری از ادعاها و تصاویر هالیوودی اش دود هوا شد، در طراحی عملیاتی واکنشی درمانده است. به همین خاطر،از همان ساعات ابتدائی به صورت کور غزه را به صورت گسترده و سنگین می کوبد و از فلسطینان نظامی و غیرنظامی کشته می گیرد.
اما محدودیتهای تسلیحاتی و لجستیکی پابرهنگان فلسطینی قاعدتا اجازه نمی دهد که شرایط نظامی به همین صورت باقی بماند. عاقلانه است که یک خط توقف برای خودشان ترسیم کرده باشند و مواضع تسخیرشده را تثبیت کنند. ولی این همزمان شرایط را به نفع صهیونیستها برمی گرداند. آنها این فرصت را خواهند داشت تا مواضع فلسطینان را از زمین و هوا بکوبند. اگر چنین باشد خطرناک است و شروع آن عاقلانه نبود. به همین جهت،این احتمال می رود جبهه مقاومت فلسطینی از تجهیزات و انبارهای مملو از سلاح و نیروهای آماده نظامی به مراتب بیشتری برخوردار است که به تدریج و متناسب با وضعیت میدان بکار خواهد گرفت.
مهمتر این است که آنها چه هدفی از شروع عملیات در ذهن پرورانده باشند؟ ضربه شصت و تحقیر؟ آزاد کردن اسرای فلسطینی؟ عملیات ایذائی برای تمرین یک عملیات گسترده تر؟ یا نه، این همان عملیات گسترده به قصد تسخیر بیت المقدس و تل آویو و در هم پیچیدن طومار 80 سال اشغالگری؟
اگر آخری باشد، شروع داستان با حماس بود، ولی پایان آن به این راحتی قابل تصور نیست. اسرائیل برای مسلمانان رژیمی منحوس ولی برای قدرتهای بزرگ یک «فرصت» است،به دور از نگاه های تبلیغاتی یا ایدئولوژیک. او برای ما غده سرطانی، برای آنها پایگاه نفوذ نظامی در قلب جهان اسلام و غرب آسیا است. آنها شاید با تیم فعلی ساکن در کاخ نخست وزیری اسرائیل موافق نباشند،ولی برای جلوگیری از محو شدن آن حتی دست به جنگ جهانی خواهند زد. حالا معلوم خواهد شد که اوکراین برای غرب مهمتر است یا اسرائیل؟ https://eitaa.com/mbehestani
قیام مسلحانه غزه و مفهوم «حملات دفاعی» در حقوق بین الملل
مجید بهستانی
همواره یکی از مطالب مناقشه برانگیز در حقوق جنگ و حقوق بین الملل تعیین متجاوز است. متجاوز کسی است که برای نخستین بار شیپور جنگ را می کشد. تا قبل از تأسیس جامعه ملل این قضیه اهمیتی نداشت و با تاسیس سازمان ملل اهمیتی دوچندان پیدا کرد. کشورها می کوشند حتی اگر شروع کننده باشند، با پرونده سازی بهانه¬هائی بیابند که تقصیر آغاز به جنگ را به طرف مقابل بچسبانند. مثال ملموس آن جنگ ایران و عراق بود که هم عراق می کوشید طرف ایرانی را مقصر جلوه دهد،و هم ایران از قبول قطعنامه های سازمان ملل سرباز می زد زیرا طرف متجاوز در آنها تعیین نشده بود.
منشور سازمان ملل متحد در عین اینکه اصل را بر عدم مشروعیت جنگها می گذارد،ولی در دو مورد برای آن استثنا قائل می شود. یکی اقدام علیه وضعیتی که صلح و امنیت به خطر افتاده باشد، و دیگری دفاع مشروع. اولی به تشخیص مقام شورای امنیت سازمان است ولی دومی با اعلام از طرف کشورها به سازمان ملل ممکن می شود.
حالا سئوال این است که تهاجم نیروهای مقاومت فلسطینی به خاک اسرائیل «توسل به زور» و از نظر حقوق بین المللی نامشروع است؟ نخست اینکه از نظر مردم فلسطین و بسیاری از مردم جهان اطلاق «خاک اسرائیل» برای آن محدوده غلط است بلکه آنجا سرزمین فلسطینی است که از سوی صهیونیستها اشغال شده است. این نبرد برای پس زدن اسرائیلی ها از خانه قدیمی خودشان انجام می گیرد. اگر چه برخی از نویسندگان در سالهای اخیر بیان کرده اند که بدلیل گذشت چندین نسل و مرور زمان، آنجا خاک اسرائیل محسوب می شود و ادعای فلسطینیان آواره به سرزمینهای دیگر یا انباشته در منطقه غزه و کرانه باختری، دیگر وجهی ندارد،ولی باید گفت به لحاظ حقوقی در این مسائل مرور زمان نقشی ندارد و ادعای فلسطینیان برای بازگشت به سرزمین اصلی محکم پابرجاست.
در همین باره،این نکته اضافه شود که جدای از فلسطینیان و مسلمانان، کشورهای غیرمسلمان و مقام سازمان ملل بارها اسرائیل را به عنوان یک اشغالگر شناسائی و محکوم کرده اند هر چند درباره محدوده سرزمینی دولت فلسطینی اختلاف نظر وجود دارد. رجوع شود به قطعنامه های متعدد شورای امنیت علیه رژیم اشغالگر از جمله 497 و 2334.
دوم اینکه، اسرائیلی ها در تمام این سالها،ماه ها و روزها علی الدوام به منطقه غزه تجاوز کرده اند. چندین جنگ به راه انداخته اند،زنان و کودکان را کشته اند،جوانان را به اسارت برده،و بعد از انتخابات دموکراتیک که به پیروزی حماس منجر شد، با یورش به غزه، بسیاری از اعضای کابینه یا مجلس فلسطینی را به اسارت بردند. در تمام این سالها ادبیات تحقیر و مرگ بود که از سوی تل آویو به سوی فلسطین نثار میشد. تهاجم کنونی فلسطینان پاسخی مشروع به انواع اقدامات نظامی اسرائیلیها علیه آنان بوده است. از این جهت،این تهاجم مسلحانه، اقدامی مشروع با عنوان «حمله تدافعی» ذیل اصل «دفاع مشروع» شناخته می شود. https://eitaa.com/mbehestani