🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸🌱
🌱🌸🌱
🌸🌱
🌱
#پـاࢪتسیوچهارم✋🏻🍃
#ࢪمـانآیــہ🌸🌱
لبخندی زدم و منم در آغوشش گرفتم...
+مامان
-جان دلم عزیزم
+آممم...در مورد ماشینم...ما فردا دانشگاه داریم...اگر ایرادی نداره خودم برم بیارمش
آرمین از اون طرف با لحنی که حرص توش موج میزد گفت
-لازم نیست مادمازل غلام حلقه به گوشتون آوردتش
بعدم روشو برگردوند
-به حرفاش توجه نکن عزیزم
سرمو به نشونه ی تایید تکون دادم و رو به ارمین گفتم
+اقا ارمین راضی به زحمت نبودم...ازتون متشکرم
فقط سرشو تکون داد و رفت منم دیگه چیزی نگفتم...
-راستی آوا...برای کارای شناسنامه ی جدید و ارث و... باید بریم ازمایش دی ان ای...
+با دی ان ای مشکلی ندارم...ولی من نیازی به شناسنامه ی جدید و ارث و میراث ندارم...
-ولی تو تنها وارث مایی
+مادر...من از اینکه آیه رضایی ام راضیم احتیاجی به شناسنامه ی جدید نیست
-خیله خب...پس مجبوریم همینجوری اموال رو به نامت کنیم بدون اینکه ثبت شه دختر مایی...
+مادر...
-هیس...منو پدرت اینو میخوایم...تو دختر مایی...لیاقتشو داری...خب؟و اینکه از طرفیم ما نمیخوایم وقتی تو هستی اموال برسه به آرمین...
+اینکه شما نمیخواید اموال به اقا ارمین برسه مسئله ای دیگست...
-نه جریان این نیست که به ارمین اعتماد نداریم،مسئله اینه که اولویت ما تویی عزیزدلم...
ادامہ داࢪد...✨🌿
مبتـلا بـہ حࢪم🚶🏻♀
🌱@Mobtala_Be_Haramm🌱
🌱
🌸🌱
🌱🌸🌱
🌸🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱