روی دوشم نشسته اسلحه ام، جای گیسوی مخمل یارم
جای شانه به موی تو باید، در تفنگم گلوله بگذارم
از همین راه دور و بی برگشت، از همین کوچه های خرمشهر
مرگ بر من اگر فقط یک شب، دست از زلف یار بردارم
از ستاره به ماه! مفهوم است؟! از مهاجر به آه! مفهوم است؟!
بعد مرگم بگو به آدمها، من به جرم نکرده بر دارم
من به اجبار جنگ در جنگم، تا بمیرد تفنگ در جنگم
من همانم که لحظه ی دیدار، باز هم در خیال دیدارم
انفجاری دو متر آن سو تر، و سپس زخم و خون و من حالا
بس که گل روی پیرهن دارم، یکی از قطعه های گلزارم
#محمد_توکلی
#شعر_شعر_تا_پیروزی
http://eitaa.com/medaadjangi