eitaa logo
خارج از ساعت اداری
147 دنبال‌کننده
41 عکس
15 ویدیو
6 فایل
شعرها خاطره ها و دغدغه های محمد توکلی کتاب ها: مدادجنگی؛ نشر مایا خارج از ساعت اداری؛ نشر شهید کاظمی به شهادت شعر (گردآوری) نشر دانشگاه صدا و سیما امید خسته دلان (گردآوری) خانه کتاب بسیج ارتباط با من: https://eitaa.com/Medadjangi
مشاهده در ایتا
دانلود
... و در هوای رئیسی سوخت دلم برای رئیسی سوخت خدای شایعه از سوزِ خدا خدای رئیسی سوخت ببین که سینه ی آتش هم ز ماجرای رئیسی سوخت و ربنای ارسباران در آتنای رئیسی سوخت پناه غربت مردم کو؟! مگر عبای رئیسی سوخت؟! تنش گداخت در آتش؟ نه! وطن به جای رئیسی سوخت شعر: http://eitaa.com/medaadjangi
"سلمانی" بلند گفتم فدای نامت شوم خمینی و بعد خواندم شهادتینی همین که تیغش دوید سمتم صدای بی سیم حاجی آمد -شدیم قیچی، کجاست نیرو؟! همین که قیچی گرفت در دست به موی خیسم کشید شانه و بوسه ای زد به دست هایم که وصله کردم به دشت عباس (۱) و گفت: «لعنت به این زمانه» به احترام لباس رزمم نخواست مُزدی جوان مردم هنوز در سال شصت مانده ۱. دشت عباس، از مناطق عملیاتی دفاع مقدس است. http://eitaa.com/medaadjangi
هدایت شده از خارج از ساعت اداری
در آینه ی ضریح قابی دارد تصویر خداست بازتابی دارد ایوان نجف عجب صفایی دارد انگور نجف عجب شرابی دارد http://eitaa.com/medaadjangi
ایران قفس نیست ایران حرم است من به تفکر حاج قاسم رای میدهم.
عده ای میگویند حرکت حسین قیام نبود اما آیا کسی میتواند بگوید زینب قیام نکرده است؟! http://eitaa.com/medaadjangi
گفتیم پسرت را آورده ایم گفت علیرضا همینجا بود! گفت وقتی گرد و غبار از جنوب می آید، با خودم می گویم این همه علیرضا! گفتیم پسرت را آورده ایم گفت به همان اندازه که وقت رفتنش، یا اینکه قلک خالی آورده اید؟! می گفت و می خندید تا اینکه از علی اکبر خواندیم و گریست ▪️خاطره ای از مادر که پیکر فرزندش را پس از ۳۴ سال به آغوش کشید. http://eitaa.com/medaadjangi
من همانم که لحظه ی دیدار باز هم در خیال دیدارم http://eitaa.com/medaadjangi
دل از دست النگوها بریده به گوشش قصه ی لبنان رسیده بهار رنگها _پائیز_ میگه: طلای زرد مادر رو سفیده پس از اعلام حکم وجوب شرعی حمایت از مقاومت، بی بهانه، باید با جان و مال و آبرو به میدان آمد. بسم الله الرحمن الرحیم ... http://eitaa.com/medaadjangi
احوال علی خرابتر میگردد از خون جگر چشمش تر میگردد ابلیس به ختم فاطمه پای نهاد قاتل به محل قتل بر میگردد http://eitaa.com/medaadjangi
آدم به سمت خوشه نرفت آدم به سمت خشاب رفت و سرنوشتش اینگونه شد http://eitaa.com/medaadjangi
گفتگو با سفیر گلوله تقدیم به سرباز دویدم جهیدم خزیدم گریستم گریاندم خندیدم خنداندم افتادم و بلند شدم این نماز مرا به یاد علی می اندازد راستی مگر علی نماز می خوانده؟! شک وزارت به امور خارجه شک سازندگی به جهاد شک موشک به هواپیما شک بین چهار و پنج کربلای چهار و پنج من یقین دارم شک تو را کُشت پیش از این نیز شهید شده بودی به تعداد همه ی زخم زبان ها من می دانستم این پدر و فرزندی قراردادی است اما نمی دانستم این قرارداد "گلستان" است و قرار است دستی که مرا نوازش می کند سمبل شود سمبل که نوازش بلد نیست آنگاه که دیپلمات ها با آمریکا تو با سفیر گلوله گفتگو می کردی دیپلمات ها امضا کردند تکه تکه شدی شعر: http://eitaa.com/medaadjangi