... و در هوای رئیسی سوخت
دلم برای رئیسی سوخت
خدای شایعه از سوزِ
خدا خدای رئیسی سوخت
ببین که سینه ی آتش هم
ز ماجرای رئیسی سوخت
و ربنای ارسباران
در آتنای رئیسی سوخت
پناه غربت مردم کو؟!
مگر عبای رئیسی سوخت؟!
تنش گداخت در آتش؟ نه!
وطن به جای رئیسی سوخت
شعر: #محمد_توکلی
#خادم_الرضا
#خادم_مردم
#شهید_جمهور
#ابراهیم_رئیسی
http://eitaa.com/medaadjangi
"سلمانی"
بلند گفتم
فدای نامت شوم خمینی
و بعد خواندم شهادتینی
همین که تیغش دوید سمتم
صدای بی سیم حاجی آمد
-شدیم قیچی، کجاست نیرو؟!
همین که قیچی گرفت در دست
به موی خیسم کشید شانه
و بوسه ای زد به دست هایم که وصله کردم به دشت عباس (۱)
و گفت: «لعنت به این زمانه»
به احترام لباس رزمم نخواست مُزدی
جوان مردم هنوز در سال شصت مانده
۱. دشت عباس، از مناطق عملیاتی دفاع مقدس است.
#محمد_توکلی
#جانبازان_اعصاب_و_روان
http://eitaa.com/medaadjangi
هدایت شده از خارج از ساعت اداری
در آینه ی ضریح قابی دارد
تصویر خداست بازتابی دارد
ایوان نجف عجب صفایی دارد
انگور نجف عجب شرابی دارد
#محمد_توکلی
http://eitaa.com/medaadjangi
ایران قفس نیست
ایران حرم است
من به تفکر حاج قاسم رای میدهم.
#محمد_توکلی
عده ای میگویند حرکت حسین قیام نبود
اما آیا کسی میتواند بگوید زینب قیام نکرده است؟!
#ویراست
#محمد_توکلی
http://eitaa.com/medaadjangi
گفتیم پسرت را آورده ایم
گفت علیرضا همینجا بود!
گفت وقتی گرد و غبار از جنوب می آید،
با خودم می گویم این همه علیرضا!
گفتیم پسرت را آورده ایم
گفت به همان اندازه که وقت رفتنش،
یا اینکه قلک خالی آورده اید؟!
می گفت و می خندید
تا اینکه از علی اکبر خواندیم و گریست
▪️خاطره ای از مادر #شهید_علیرضا_بادرام که پیکر فرزندش را پس از ۳۴ سال به آغوش کشید.
#محمد_توکلی
http://eitaa.com/medaadjangi
هدایت شده از خارج از ساعت اداری
من همانم که لحظه ی دیدار
باز هم در خیال دیدارم
#محمد_توکلی
http://eitaa.com/medaadjangi
دل از دست النگوها بریده
به گوشش قصه ی لبنان رسیده
بهار رنگها _پائیز_ میگه:
طلای زرد مادر رو سفیده
پس از اعلام حکم وجوب شرعی حمایت از مقاومت، بی بهانه، باید با جان و مال و آبرو به میدان آمد.
بسم الله الرحمن الرحیم ...
#ایران_همدل
#جمعه_نصر
#محمد_توکلی
http://eitaa.com/medaadjangi
احوال علی خرابتر میگردد
از خون جگر چشمش تر میگردد
ابلیس به ختم فاطمه پای نهاد
قاتل به محل قتل بر میگردد
#فاطمیه
#محمد_توکلی
http://eitaa.com/medaadjangi
آدم به سمت خوشه نرفت
آدم به سمت خشاب رفت
و سرنوشتش اینگونه شد
#مدادجنگی
#خارج_از_ساعت_اداری
#محمد_توکلی
http://eitaa.com/medaadjangi
گفتگو با سفیر گلوله
تقدیم به سرباز #قاسم_سلیمانی
دویدم
جهیدم
خزیدم
گریستم
گریاندم
خندیدم
خنداندم
افتادم و بلند شدم
این نماز مرا به یاد علی می اندازد
راستی مگر علی نماز می خوانده؟!
شک وزارت به امور خارجه
شک سازندگی به جهاد
شک موشک به هواپیما
شک بین چهار و پنج
کربلای چهار و پنج
من یقین دارم
شک تو را کُشت
پیش از این نیز
شهید شده بودی
به تعداد همه ی زخم زبان ها
من می دانستم این پدر و فرزندی
قراردادی است
اما نمی دانستم این قرارداد
"گلستان" است
و قرار است دستی که مرا نوازش می کند
سمبل شود
سمبل که نوازش بلد نیست
آنگاه که دیپلمات ها با آمریکا
تو با سفیر گلوله گفتگو می کردی
دیپلمات ها امضا کردند
تکه تکه شدی
شعر: #محمد_توکلی
http://eitaa.com/medaadjangi