حکایت پیدایش کلیله و دمنه قسمت پایانی ویشنو شرمن پسران را با خود به خانه برد و آنان را واداشت پنج کتابی را که خود نوشته بود از بر کنند.نام این کتاب‌ها چنین بود:۱.جدایی دوستان.۲.به دست آوردن دوستان.۳.جنگ بومان و زاغان.۴.از دست دادن مزایای مکتسب.۵.فاعل اعمال نسنجیده. شاهزادگان این کتابها را بیاموختند و چون شش ماه به پایان آمد،به پرسش های پدر به وجهی شایسته پاسخ گفتند. از آن زمان این کتاب که در موضوع فن زندگی است و پنچاتنترا یا پنج کتاب نام دارد،به قصد بیدار ساختن وجدان جوانان در جهان سیر کرده است. به طور خلاصه: هر کس این کتاب را از بر فراگیرد،یا از داستان سرایان بیاموزد،بدان آشنا خواهد شد و اگر سلطان عرش هم دشمن وی باشد،زندگیش با شکست غم انگیز آلوده نخواهد گشت. تاریخچه،ترجمه ها و دو باب ترجمه نشده از کلیله و دمنه،محمدجعفر محجوب

"من کدامم به تو دل بست؟"، مجموعه دلنوشته های خانم زینب شکوهی است که به صورت شعر، نثر و قطعه های ادبی تهیه شده است. برای دانلود و خرید این کتاب می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: https://www.faraketab.ir/book/199903-%D9%85%D9%86-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%88-%D8%AF%D9%84-%D8%A8%D8%B3%D8%AA

کاکتوس ها چه مظلومند! دلم به حالشان می سوزد؛ مخصوصا آنهایی که گل نمی دهند، همانطور سبز و قُلُمبه می مانند! نمی دانم چرا هیچ کس دوستشان ندارد؟! شاید به خاطرِ تیغ هایشان؛ شاید به خاطرِ شکل های کج و کوله شان، نمی دانم! من کدامم به تو دل بست؟، زینب شکوهی

کتاب "میوه ها و سبزیجات در قرآن" نوشته خانم سکینه رجبی است که برای آشنایی کودکان با قرآن تهیه و چاپ شده است. برای دانلود و خرید این کتاب می توانید به لینک زیر مراجعه کنید: https://www.faraketab.ir/book/199854-%D9%85%DB%8C%D9%88%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%D8%A8%D8%B2%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86

پروین اعتصامی که یکی از شاعران بزرگ ایران است، داستانی در مورد سیر و پیاز دارد. او می گوید: یک روز سیری، پیازی را مسخره کرد و گفت: «ای پیاز بیچاره! چقدر بدبو هستی!» پیاز جواب داد: «تو از عیب خودت بی‌خبر هستی وگرنه عیب دیگران را نمی دیدی. تو فکر می‌کنی خودت یک شاخه گل خوشبویی یا از گل‌های باغ بهشت هستی؟ خودت را بی‌دلیل بزرگ نکن. بهتر است با دقت بیشتری به خودت نگاه کنی و بعد متوجه می شوی که مثل من هستی.» میوه ها و سبزیجات در قرآن، سکینه رجبی

هنگامی که قصه اطلاعات و باورهای خود را به کودکان انتقال می دهد،دارای ارزش اطلاع رسانی است و وقتی طریقه به کارگیری زبان و دستور زبان را به مخاطب می آموزد، دارای ارزش آموزش گفتاری می شود. از طریق بازگویی قصه ها کودک را می توان بیشتر شناخت و با بازگویی مجدد قصه توسط کودک می توان در لابه لای کلمات و جملات آنها به خیالات،آرزوها و افکارشان دست یافت. تاثیر قصه گویی در روند آموزشی و درمانی کودک، صدیقه پرکار

دوران کودکی جایی است که رویاها متولد می شوند و تخیل رشد می کند.

زنجره ای در شیکاگو قسمت اول روزی انسان شناسی آمریکایی یکی از دوستان قدیمی سرخ پوستش را دید.آنها در انبوه جمعیت و سروصدای دیوانه کننده اتومبیل ها قدم می زدند که ناگهان سرخپوست کنار پیاده رو ایستاد و گوش فراداد. گفت:"عجب!صدای زنجره ای می شنوم." دوستش تعجب کرد:"چی؟زنجره!دست بردار بابا! به نظرت می آید.زنجره،آن هم توی شیکاگو و با این همه صدا؟" سرخپوست گفت:"بیا ببین." او یک راست به طرف گوشه دیواری رفت. در میان شکافی بتونی،انبوهی از گیاهان خاکستری رنگ روییده بود. سرخپوست خم شد و چند لحظه بعد برگشت. بر کف دستش زنجره ای بود. دوستش من من کنان گفت:" آه.این را ببین.باور نمی کنم.تو جادوگری؟ چه هستی؟ عجب گوش های تیزی داری!" ادامه دارد... براساس حکایتی از هنری گوگود،حکایت های فلسفی برای حفظ زمین

هر فردی از کودکی باید در زمینه شناخت و حفظ محیط زیست آموزش ببیند. آموزش در سنین کودکی باعث آگاهی و احساس مسئولیت در افراد نسبت به طبیعتی که میزبان آن‌هاست می‌شود. این احساس مسئولیت به تدریج باعث انجام وظیفه‌ی شخصی و جمعی در حفظ منابع طبیعی و داشتن رفتار درست نسبت به آن و همچنین پیشگیری از تخریب آن می‌شود. از طریق ادبیات، کودکان می‌توانند درک بهتری از مسائل جهانی پیدا کنند و نسبت به خود و جهان پیرامونشان نگاه انتقادی داشته باشند.

کودکان، مسئول حفاظت از سیاره‌ی شکننده و در معرض خطر ما در آینده هستند. آینده‌ی پرچالش و اضطراب آوری که ما برای آن‌ها رقم زده‌ایم. کتاب پیش رو، به آنها یاد می دهد که از چه راه هایی می توانند مراقب کره زمین باشند تا آینده بهتری برای خود رقم بزنند. برای خرید و دریافت کتاب، می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: https://www.faraketab.ir/book/212130-%D9%85%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%85

زنجره ای در شیکاگو قسمت دوم سرخپوست جواب داد:"جادوگر؟اصلا!هر کس صدای آن چیزی را می شنود که در زندگی برایش مهم است.بیا امتحان کنیم.ببین..." او چند سکه از جیبش درآورد و در پیاده رو انداخت.صدای جیرینگ خفه و مبهمی برآمد.در آن همه شلوغی و هیاهو،در میان انبوه بوق های اتومبیل های سر چهارراه،ده پانزده تا کله از پنجره اتومبیل ها بیرون آمد که رد صدای سکه هایی را گرفته بودند که بر زمین افتاده بود. سرخپوست گفت:"حالا دیدی؟ماجرا همین است! جامعه امروزی به جایی رسیده است که متاسفانه چیزها و اشخاص صرفا به لحاظ مادی و اقتصادی ارزش‌گذاری می شوند." براساس حکایتی از هنری گوگود، حکایت های فلسفی برای حفظ زمین