هدایت شده از ساحل رمان
ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ🍂🌱🍂 ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ
#راز_تنهایی
#نرجس_شکوریان_فرد
#قسمت_صد_و_سی_و_هشتم
•
.
🏝
.
-می.خوام یه خونه کرایه کنم.
ابروان بالا رفتۀ سعید همانجا ماند.
-میتونی؟
-فکر کنم بشه، یعنی با پساندازی که کردم
امید دارم که بتونم.
-خوبه، خیلی خوبه.
من چه کار کنم؟
دنیل از این سوال سعید خوشش نیامد.
-هیچی خواستم خبردارت کنم.
-برای آدم خسته که روزش داره بی خبرِ خوش، شب میشه، بهتر از این نمیشد.
-خودم خیلی هیجان دارم.
انگار که دارم یه حرکت متفاوت توی زندگیم میزنم، شما بهش میگید تحول!
سعید از لحن دنیل خندهاش گرفت و دستی کوبید روی شانهاش و گفت:
-میدونی دنی؛
نه دانستنیها، نه امکانات،
هیچ کدوم برای تحول و بزرگ شدن آدم تعیینکننده نیست،
علاقهها و روحیات آدمه که مهمه و تعیین کننده است.
آگاهی واقعا زورش کمه.
وای به حال آدمی که به چیزی علاقه پیدا کنه،
میشه یه هواپیما و اوج میگیره.
💯 ادامه دارد... 💯
‼️‼️ کپی ممنوع❌❌
📚https://eitaa.com/saheleroman 📚