🌸🌸🌸🌸🌸
#انگیزشی
🍃🌷اين روزها دامن زمين گلباران است !
🍃🌼كنار بهار بنشين
🍃🌷و شكوفههاى شادى را بچين !
🍃🌼نفس بكش طراوت زندگى را...
🍃🌷بگذار غم از دهان بيفتد !
🍃🌼نه زندگى كه هر لحظهاش
🍃🌷تازهدمِ تازهدم است !
#میلاد باسعادت #امام_رضا_ع مبارکباد🌹
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🌸🌸🌸🌸
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افلاک ،در تبِ بارانِ شهاب 💓
در خاک ،بارشِ بارانِ گلاب🌸
آمد، رایحهی خاک بهشت❣
ماهِ سلسلهی ابوتراب
💐ولادت #امام_رضا علیه السلام مبارک باد 💐
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
4_5965470559213978655.mp3
9.02M
🎵📚 #محبت_درمانی4
این مجموعه به محبت خدا به بنده ها و محبت انسان ها با تکیه بر #آیات و #روایات پرداخته است.
🎵#استاد_شجاعی
#محبت_خدا
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای در این حادثه ها نام تو آرامش من🌸
السلام علیک یا
#علی_بن_موسی_الرضا_ع
#دهه_کرامت
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 📚 #رمان #ستاره_سهیل #قسمت_صدودوازده خبر رفتن به کلاس دف را که به مینو رساند، مینو چ
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
📚 #رمان
#قسمت_صدوسیزده
-بیام اونجا چهکار! بشينم چرت و پرتهای شمارو گوش بدم؟
ملوک خانم، دست مشت کردهاش را به دهانش نزدیک کرد.
-استغفرالله! کفر نگو دختر!
-چه کفری؟ دروغ میگم؟ خدایی یه کلمه گوش میدین دعا کمیل؟ همهاش یهریز از دخترا و پسرای مردم حرف میزنین. فلانی این کارو کرد، فلانی اون کارو کرد! تو خونه راحت میشینم گوش میدم.
عفت چادرش را از روی دسته مبل با تندی برداشت.
-یعنی اگه ما حرف نزنیم مشکلی نداری با اومدن، نه؟
استکان کمرباریک خالی در دستش را محکم روی میز عسلی کنار مبل کوبید؛ موج صدایی که ایجاد شد، انگار صدای امواج مغزش بود.
-خودم به عمو میگم که نمیام!
دستش را به طرف در هال گرفت.
-بفرمایید! خوش بگذره! فقط اگر بجای یا ربّ گفتن، غیبت منرو کردین، راضی نیستم، گفته باشم.
زن همسایه نگاهش را از پای دردناکش به عفت چرخاند؛ مکثی کرد و بعد مثل فرفره از جایش بلند شد. انگار نه انگار که تا چند لحظه قبل، پایش کار نمیکرد.
-اینجا جای موندن نیست! پناه برخدا! زبون نیست که، نیش ماره!
عفت هم بدون هیچ حرفی دنبالش رفت. اما نگاهی که قبل از خارج شدن از خانه به ستاره انداخت، مانند تیری به قلبش پرتاب شد.
با رفتن آنها، نفس راحتی کشید. روی مبل لم داد و زیر لب آهنگی را که زمزمه کرد؛ آهنگی که چند وقتی میشد لقلقهی زبانش شده بود.
arms..
تاریکی .... قلب خون آلودم را در آغوش می گیری
Aniting our tear ful eyes
رویاهایم ... چشمان اشک بارمان را متحد می کند .... فریبنده
Enchanting
در شب .... ابلیس را در اشک هایم می بوسم.
Atnight …. I kiss the serpent in the tears
برای سالها .... غم های تو سوگواری من است.
For years …. The sarrow I've mourned
گوش کن به صدای گریه فرزندان ماه من
Har ken my moon child cry
که آرزوی شی دیگر را دارند
Yearning for another night
ماتم مورد علاقه من
Mourning my once beloved
هیپونیزم و تاریکی
Mez maized and raven dark
جادوگر زندانی شب
My pake enchantress of thee night
از آخرین شمع سوزانم
At last my candle's burning down
ماه پاییزی سیاه غم انگیز می درخشد
The winter moon is shining bleak
جادوگر من برای تو
For the my encbantress
رویاهایم را فریب بده
Enchating all my dreams
زیبا و سیل اشک هایش
Abeauty and her flood of tears
سقوط شب قلب مرا در آغوش می گیرد
Night fall embrace my heart
جادوگر شب های من
My pale enchantress of the night...
✅ در صورت داشتن سوال، به آیدی نویسنده پیام دهید👇(طوبی)
@tooba_banoo
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افلاک ،در تبِ بارانِ شهاب 💓
در خاک ،بارشِ بارانِ گلاب🌸
آمد، رایحهی خاک بهشت❣
ماهِ سلسلهی ابوتراب
💐ولادت #امام_رضا_ع ،عزیز دلمون❤️ مبارک 💐
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi