#خاطره_تجربه
یادم میاد سال ۷۸ پنجم دبستان بودم، یکی از بهترین و خاطره انگیز ترین دوران دبستانم بود. معلم ما آقای هاشمی - که هر جا هست خدا به او توفیق دهد - ابتکارات جالبی برای این دوره تحصیلی ما گذاشته بود. شاید هم به خاطر اینکه قرار بود از دوره دبستان به دوره راهنمایی پا گذاریم روی ما بچههایِ کلاس حساب دیگری باز کرده بود.
مثلا یکی از طرح های جالب و اثر گذارش این بود که هرکس در خانه اش کتاب داستان یا علمی که ظاهرا قابل استفاده نیست، بیاره سر کلاس. بعد از جمع شدن تعداد زیادی از کتاب های متنوع و جالب، یک کتابخانه نُقلی گوشه کلاس درست کرد، و قرار شد هرکس هر کتابی را که دوست داره مدتی برداره و مطالعه کنه.
عجیب بود، خیلی از ما که اهل مطالعه کتاب های غیر درسی نبودیم آنچنان رغبت و شوقی در بین ما افتاد که همه صف کشیده بودیم تا کتاب های مورد علاقه خود را بگیریم و مطالعه کنیم، با این ابتکار کار به جایی رسید که حتی اون کتابی که تو خونه داشتیم و رغبت ورق زندنش هم نداشتیم ، به طور کامل خوندیم!
فهمیدم اگر همدلی و تعاون و رقابتِ سالم باشه، نسبت به چیزهایی که توجه به آنها نداشتیم، تمایل و رغبت پیدا می کنیم.
#سعیدحیدری
@meh_shekan