eitaa logo
✒مـــــه شکن
277 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
504 ویدیو
87 فایل
﷽ درپیچ وخم جاده ی زندگی،گاهی فضای تاریک و مه آلود آنرا باید بامــه شکن عبور کرد . . . لینک کانال: http://eitaa.com/joinchat/1914503168Cda63e1f57f ارتباط: @s_heydari110 حیـــدری
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴امروز بیستم محرم الحرام است. آیا ما دانید تقریبا در چنین روزی، در مسیر کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه موصل ماموران ابن زیاد راه موصل را در پیش گرفتند و با پیکی، والی «موصل» را از ورود خود باخبر ساختند، وی دستور داد شهر را زینت کرده و گروهی را به بیرون از شهر فرستاد. اما مردم گفتند: بدون تردید، این سر حسین بن علی فرزند رسول خداست. از این رو حدود چهار هزار نفر، آماده جنگ شدند تا سر مطهر را از آنان بستانند و زیارتگاهی برپا کنند و والی خائن خود را از دم شمشیر بگذارنند؛ آنها چنین می گفتند: «تباً لقوم کفروا بعد ایمانهم اَضلالة بعد هدی؟ ام شکٌ بعد یقین؟ وای بر گروهی که بعد از ایمان کافر شدند، آیا گمراهی بعد از هدایت و شک پس از یقین؟! » لذا چون مأموران از قصد مردم باخبر شدند، ترسیدند و مسیر خود را تغییر داده و به قصد منزلگاه بعدی حرکت کردند. 📖منابع: ۱. آینه داران آفتاب۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز بیست و یکم محرم الحرام است. آیا می دانید تقریبا در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاه رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه نصیبین وقتی کاروان به «نصیبین» رسیدند، منصور‌بن‌الیاس-حاکم شهر- دستور زینت شهر داد با هزار آینه. جشن و سرور شروع شد. حامل سر امام حسین علیه السلام همین که خواست وارد شهر شود اسب او فرمان نبرد. چند اسب دیگر آوردند فایده نداشت. ناگاه سر از روی نیزه به زمین افتاد. فردی به نام ابراهیم موصلی سر را برداشت، و چون امام( ع) را شناخت گفت: این سر اباعبدالله‌الحسین علیه السلام است. همین باعث شد تا مردم آنان را به درون شهر راه ندهند و نقطه افتادن سر امام «مشهد حسین علیه السلام » نامیده شد و زیارتگاه مردم گردید. حضرت زینب سلام الله علیها همین که سر برادر را در ورود به نصیبین بر نیزه دید با ناله ای جانسوز، این جملات را فرمود: « آیا ما را به اجبار در شهر‌ها و بیابان‌ها می‌گردانید در حالی که بر جد ما وحی نازل می‌شد. به خدای عرش و پیامبرش کافر شدید، آن‌سان که گویی پیامبری ندیده اید. امروز ما گریه می‌کنیم و فردا در قیامت و آتش، صدای گریه شما بلند است.» 📖منابع: ۱. آینه داران آفتاب۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم ۵. مقتل ابی مخنف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز بیست و دوم محرم الحرام است. آیا ما دانید تقریبا در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاها رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاهای«عین الورده»،«رقه»، «بسَر» کاروان، صبحگاهان به «عین الورده» رسید و والی آنجا را خبر کردند، او و اهل آن شهر پذیرفتند که آن سرها در شهر بگردانند، و مقرر شد که از باب اربعین داخل گردند، سر منور را در میدان شهر بر نیزه کردند، و از صبح تا بعد از ظهر در معرض تماشای مردم قرار دادند، گروهی شادمانی می‏‌کردند که سر خارجی است، و جمعی گریان بودند. آنگاه مأموران ابن زیاد، سر امام حسین علیه‏‌السلام و سایر شهدا را از «عین الورده» حرکت دادند و طی طریق کردند تا به «رقه» رسیدند. هنگامی که کاروان از «رقه» عبور کردند، بسوی فرات ره سپردند تا به نزدیکی‌های «بسَر» رسیدند و از این مکان به والی «حلب» نامه‏‌ای نوشتند و آنان را از جریان کار خود آگاه ساختند. 📖منابع: ۱. آینه داران آفتاب۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز بیست و سوم محرم الحرام است. آیا می دانید تقریبا در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاه رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه دعوات مأموران چون به نزدیک «دعوات» رسیدند، نامه‏‌ای به والی آنجا نوشته که: ما سر حسین را با خود آورده‏‌ایم. او چون بر مضمون نامه آگاه شد، دستور داد تا در بوق‌ها و کرناها بدمند و خود نیز برای استقبال از شهر بیرون آمد، سپس سر مقدس امام را بر نیزه زده و از دروازه‏‌ای که آن را اربعین می‏‌نامیدند وارد نموده و در یکی از میدان‌های شهر، آن سر مطهر را از ظهر تا عصر در معرض تماشای مردم قرار دادند. در این شهر نیز گروهی گریان بودند و جماعتی شادی می‏‌کردند و می‏‌گفتند: این سر خارجی است که بر یزید خروج کرده است! پس شب در آنجا ماندند، و صبح به طرف «حلب» حرکت کردند. امام سجاد علیه‏‌السلام در آن هنگام گریست و این شعر را خواند: لیت شعری هل عاقل فی الدیاجی بات من فجعة الزمان یناجی انا نجل الامام ما بال حقی ضائع بین عصبة الاعلاج ای کاش می‏‌دانستم که شخص خردمندی هست که در ظلمت‌ها بیتوته کند و از سختی‌های زمان زمزمه نماید؛ من فرزند امام هستم، چه شده است که حق من ضایع شود بین این گروه کفار. 📖منابع: ۱. آینه داران آفتاب۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز بیست و چهارم محرم الحرام است. آیا می دانید تقریبا در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاه رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه حلب چون سربازان و حاملان سرهای مقدس به نزدیک «حلب» رسیدند نامه به حاکمش نوشتند. او بسیار خوشحال شد و علَمها برداشته با اهل حلب تا سه میل (یک فرسخی) لشکر را استقبال کرد و آنها را به شهر آورد، و از آنها ضیافت نمود! در سمت غربی «حلب» کوهی است که آن را «جبل جوشن» می‏‌نامند و از آن مس استخراج کرده و به سایر شهرها می‏‌فرستادند، بنا بر نقلی در معجم البلدان آمده، آن هنگام که خاندان و اهل بیت حسین بن علی علیه‏‌السلام را بدانجا عبور افتاد، آن معدن از بین رفت، زیرا بنا به نقلی یکی از همسران امام حسین علیه‏‌السلام در دامنه آن کوه، فرزند خود را سقط کرد. زیرا او از اهالی آن معدن آب و نان خواست ولی آنان مضایقه کرده و دشنام دادند! او آنان را نفرین کرد و پس از آن دیگر کسی از آن کوه سود نبرد. و در قسمت جنوب آن کوه، مکانی است که آن را «مشهد السقط» و «مسجد الدکَه» می‏‌نامند، و نام آن فرزند سقط شده، محسن بن حسین علیه‏‌السلام است. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز بیست و پنجم محرم الحرام است. آیا می دانید تقریبا در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاه رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه قنسرین مأموران ابن زیاد، به همراه سر امام حسین علیه‏‌السلام در منزلی به نام «قنسرین» فرود آمدند، مرد راهبی از صومعه خود بیرون آمد و مشاهده کرد که از آن سر مقدس نوری بسوی آسمان ساطع است. پس به نزد آن لشکر و نگاهبانان آمده و گفت: از کجا آمده‏‌اید؟ گفتند: از عراق، با حسین جنگ کرده‏‌ایم! راهب گفت: با پسر دختر پیغمبر و فرزند پسر عم رسول و پیغمبر خودتان؟ گفتند: آری! گفت: وای بر شما! اگر عیسی بن مریم را فرزندی بود ما او را برچشمان خود می‏‌نشاندیم. از شما تقاضایی دارم! گفتند: چیست؟ گفت: به امیر خود بگوئید، 10 هزار درهم نزد من است که از پدرانم به ارث برده‏‌ام آن را از من بگیرد و این سر مقدس را تا هنگام رفتن از این جا در اختیار من بگذارید. پس هنگامی که راهب درهم ها را به آنان داد آن سر مقدس را گرفت و به صومعه ی خویش برد و با گلاب شست، و با مشک و کافور خوشبو گردانید، و بر سجاده ی خویش گذاشت و بنالید و بگریست، و به آن سر منور می فرمود: یا ابا عبد الله! به خدا سوگند بر من گران است که در کربلا نبودم که جان خود را فدای تو کنم، یا ابا عبد الله! هر گاه جدت را ملاقات کردی گواهی بده که من شهادتین را گفتم، و در خدمت تو اسلام آوردم. آنگاه راهب مسلمان شد (و کسانی هم که با او بودند مسلمان شدند). چون آن گروه صبح کردند، آن سر مقدس را از راهب گرفته و حرکت کردند، و هنگامی که به میان وادی رسیدند، دیدند که آن 10 هزار درهم به سنگ مبدل شده است. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز بیست و ششم محرم الحرام است. آیا می دانید تقریبا در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاه هایی رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه معرة النعمان و شیزر چون حاملان سر به «معرة النعمان» رسیدند، اهالی آنجا به آنان خدمت کرده و خوراک و نوشیدنی در اختیار آنان قرار دادند و پاسی از روز را در آنجا ماندند و از آنجا رهسپار «شیزر» شدند. وقتی به «شیزر» رسیدند، پیرمردی گفت: این سر که به آنان همراه است، سر حسین بن علی است. اهالی آنجا با هم سوگند خوردند که به هیچ روی، آنان را به منطقه خود راه ندهند، لذا آنان بدون آنکه در آنجا توقف کنند، به حرکت خود ادامه دادند تا به منزلگاه بعدی رسیدند. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز بیست و هفتم محرم الحرام است. آیا می دانید تقریبا در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاه هایی رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه کفر طالب و سیبور وقتی ماموران به کفر طالب رسیدند، اهالی آنجا نیز درها را به روی آنان بستند و حاملان آن سر مقدس، هر چه از آنان آب طلب کردند، گفتند: به شما آب نمی‌دهیم، چرا که حسین و اصحاب او را تشنه شهید کرده‌اید. آنان به ناچار از «کفر طالب» کوچ کرده و به «سیبور» رسیدند. پیرمردی از هواداران عثمان، مردان «سیبور» را گرد آورده و گفت: زینهار! فتنه میکنید؟ راه دهید تا مانند دیگر شهرها از اینجا بگذرند! اما جوانان امتناع کردند، پل ارتباطی آن منطقه را خراب کردند و سلاح بر گرفته آماه جنگ شدند. از طرفین تنی چند کشته شدند. ام کلثوم علیها السلام آن جوانان را دعا نمود که خداوند ارزاق آن‌ها را ارزان و آبشان را گوارا سازد و شر ستمگران را از آنان باز دارد. از امام سجاد علیه‌السلام نقل شده که اشعاری را در «سیبور» خوانده است که از آن جمله این بیت است: آل الرسول علی الاقتاب عاریة و آل مروان یسری تحتهم نجب آل پیامبر بر شتران بی جهاز سوار شوند، و آل مروان سوار بر مرکب‌های نجیب شوند. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز بیست و هشتم محرم الحرام است. آیا می دانید تقریبا در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاه هایی رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه حماة و حِمْص سربازان ابن زیاد از «سیبور» رهسپار «حماة» شدند. مردم آنجا دروازه‏‌ها را بر روی آنان بستند و از ورودشان به شهر جلوگیری کردند. ناگزیر، از «حَماة» گذشتند تا به «حمص» رسیدند. والی آنجا را از ورود خود آگاه ساختند و از او خواستند تا به «حمص» وارد شوند، ولی در آنجا نیز با مقاومت مردم روبرو شدند، و با پرتاب سنگ از آنان پذیرایی کردند تا تنی چند از مأموران را کشتند. آنان مسیر خود را تغییر دادند تا از دروازه شرقی شهر در آیند! اما آن دروازه را نیز بستند و گفتند: «لا کفر بعد ایمان و لا ضلال بعد هدی». و با عصبانیت چنین گفتند: هرگز اجازه نخواهیم داد که سر مبارک امام را وارد این شهر کنید، و حاملان آن سر مقدس را از آنجا دور کردند. لذا آنان به جانب «بعلبک» حرکت کردند. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز بیست و نهم محرم الحرام است. آیا می دانید تقریبا در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاهی رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه بَلعَبک (قسمت اول) قبل از رسیدن به شهر شام، آخرین منزلگاهی که کاروان اسرا و حاملین سرهای مقدس شهدای کربلا وارد آن شدند، شهر بلعبک هست. گفته شده که وقتی سربازان ابن زیاد به «بلعبک» رسیدند، والی آنجا را از ورود خود باخبر ساختند، و او نیز اهالی آنجا را به پیشواز فرستاد در حالی که پرچم‌هایی را با خود حمل می‏‌کردند و فرزندان خود را به تماشای اسیران آورده بودند! هنگامی که حضرت ام کلثوم علیهاالسلام چنین صحنه هایی را دید، با ناراحتی و عصبانیت گفت:  «اباد الله خضراتهم و لا اعذب الله شرابهم و لا رفع الله ایدی الظلمة عنهم»! خداوند عمران و آبادانی آنها را نابود و آب آنها را شیرین نگرداند و دست ستمگران را از سر آنها کوتاه نکند». ادامه دارد... 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز سی ام محرم الحرام است. آیا می دانید تقریبا در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاهی رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه بَلعَبک همان طور که در قسمت قبل گفته شد در بلعبک مردم به استقبال سربازان ابن زیاد آمدند و به اهل بیت توهین کردند. وقتی حضرت ام کلثوم آن جملات را بیان کرد، امام زین العابدین علیه‌السلام، زمانی که این کلمات را از عمه ی خود شنید، گریست و فرمود: و هو الزمان فلا تفنی عجائبه من الکرام و ما تهدی مصائبه یا لیت شعری الی کم ذا تجاذبنا فنونه و ترانا لم نجاذبه یسری بنا فوق اقتاب بلا وطا و سائق العیس یحمی عنه غاربه کاننا من اساری الروم بینهم کان ما قاله المختار کاذبه کفرتم برسول الله و یحکم فکنتم مثل ما ضلت مذاهبه این، همان زمان است که شگفتی‌هایش از نظر بزرگان پایان‌پذیر نیست و مصائب آن نامشخص است؛ ای کاش می‌دانستم که مشغله‌های زمان تا به کجا ما را به دنبال خود می‌کشاند و می‌بینی که ما او را به خود نمی‌کشانیم؛ ما را بر شتران عریان و بی جهاز در هر شهر و دیاری می‌گردانند و کسانی از دنبال، دارندگان مهار شتران را حمایت می‌کنند ؛ گویا ما در میان آنان چون اسیران رومیان و گویا آنچه را پیامبر بیان فرموده است، نادرست بود!، وای بر شما، نسبت به رسول خدا کفران پیشه کردید و شما به گم کرده راهی می‌مانید که راهها را نمی‌شناسد. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴امروز اول ماه صفر است. آیا می دانید در چنین روزی، کاروان اسرا و سرهای مقدس کربلا به کدام منزلگاهی رسیدند و چه اتفاقی افتاد؟ ⛺️منزلگاه شهر شام بعد چندین روز اسارات و گذر از شهرهای مختلف، به هرحال اهل بیت رسول اکرم (ص) را همراه سرهای نورانی و پاک به شام آوردند. چون نزدیک دروازه دمشق رسیدند، ام کلثوم علیها السلام، شمر لعنة الله علیه را صدا زد و فرمود: ما را از دروازه‌‏ای وارد کنید که مردم کمتر اجتماع کرده باشند و سرها را از میان محمل‌ها دور کنید تا نظر مردم به آنان جلب شده به نوامیس رسول خدا (ص) نگاه نکنند. اما شمر ملعون کاملا بر خلاف خواست ام کلثوم علیها السلام عمل کرد و کاروان اهل بیت را از دروازه ساعات - که برای ورود کاروان تزیین شده بود و مردم زیادی در آنجا اجتماع کرده بودند - وارد شهر کرد، و اهل بیت عصمت علیه‏م السلام و سرهای مقدس را در این دروازه نگه داشت تا در معرض تماشای مردم قرار گیرند، سپس آنان را در نزدیکی درب مسجد جامع دمشق، در جایگاهی که اسیران را نگاه می‌‏دارند، قرار داد. در بعضی از نقل‌ها آمده است که: اهل بیت را سه روز در این دروازه نگه داشتند. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴دوم صفر سال ۶١ هجری قمری ⛺️منزلگاه شهر شام اسرای كربلا را پس از ورود به شام در پله كان مسجد (محلی كه توقف گاه اسیران بود) نگه داشتند، پیرمردی از اهل شام نزد اسرا آمد و گفت: حمد، خدا را كه شما را كشت و نابود كرد و آشوب را خاموش كرد... چون سخنش تمام شد، امام سجاد(ع) به او فرمود: آیا قرآن خدا را خوانده‌ای؟ گفت: آری فرمود: این آیه را خوانده‌ای: «قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی» «بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمی‌خواهم»؟ گفت: آری. فرمود: ما خویشان پیامبریم... سپس حضرت فرمود: این آیه را خوانده‌ای: «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا» «خداوند می‌خواهد رجس و پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را پاكیزه گرداند»؟ گفت: بله خوانده‌ام. حضرت فرمود: اهل بیت ما هستیم. بعد از سخنان امام، مرد شامی سخت متاثر شد و دستانش را به سوی آسمان بلند كرد و گفت: خدایا من از دشمنان آل محمد و كشندگان آنان بیزاری می‌جویم. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴سوم صفر سال ۶١ هجری قمری ⛺️منزلگاه شهر شام تقریبا در این روز اسراي اهل بیت را در حالي كه به ريسمان بسته شده بودند، به مجلس يزيد وارد كردند، وقتي بدان حال در پيش روي يزيد ايستادند، سر امام حسین علیه السلام را در برابر يزيد مي‌گذارند و اين صحنه از سوزناك‌ترين صحنه‌هايي است كه براي امام سجاد و خانم زینب علیهما السلام اتفاق مي‌افتد. چرا كه يزيد ملعون بر سر امام توهين كرده و شماتت مي‌كند و با گفتن اشعاري خود را پيروز ميدان مي‌داند و به مردم اجازه حضور مي‌دهد و در آن مجلس به لب‌هاي مقدس امام جلوي چشم اسرا خيزران مي‌زند. گويا در اين مجلس است كه يك مرد شامي به خود اجازه مي‌دهد و اين جسارت بزرگ را مي‌كند. دختر امام حسين به نام فاطمه را از يزيد به كنيزي مي‌خواهد اما با پاسخ تند دختر امام و خانم زينب روبرو می‌شود. بعد از گفتگوئي ميان حضرت زينب و يزيد، خانم زينب خطبه‌اي در مجلس يزيد ايراد مي‌كنند و شجاعانه به اعمال پليد يزيد اشاره مي‌كند و يزيد را در مجلس خود رسوا و خار مي‌كند. آن حضرت بدون اینکه اعتنایی به هیبت و پادشاهی یزید داشته باشد و یا توجهی به شکوه و سلطنتش نماید درحالی‌که جبروت پادشاهی و پیروزی خیالی او را به سخره می‌گیرد و در مرحله نخست ریشه افکار فاسد او را مورد هدف قرار می‌دهد. حضرت زینب (س) تعریفی دیگر از عزت و کرامت را ارائه می‌دهد و تصویری متفاوت را از ذلت و حقارت به نمایش می‌گذارد و با ویران نمودن بنیان‌ها افکار مادی یزید که بر پرتگاه آتش نهاده شده بود، زمینه را برای ایجاد بنیانی بر اساس تقوا و ارزش‌های اسلامی آماده می‌سازد. زینب (س) با سخنانش دمشق را به‌شدت منقلب کرد. او نگذاشت یزید شهد پیروزی را بچشد و آنچه را که یزید، مایه شیرینی کام خود می‌دانست، در دهانش تلخ‌تر از زهر ساخت. زینب (س) در سخنانی کوتاه به مجلسیان فهماند که چه کسی بر آنان حکومت می‌کند و به نام که حکومت می‌کند و اینان که زنجیر بر گردن نهاده و پیش تخت او ایستاده‌اند، چه کسانی هستند. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴پنجم صفر سال ۶١ هجری قمری ⛺️منزلگاه شهر شام بعد از مجلس یزید و خطبه خوانی حضرت زینب سلام الله علیها و رسوا شدن یزید در نزد خواص و اطرافیان، دستور داد اهل بیت را در خانه ای خرابه زندانی کنند. خانه‌ای که سقف نداشته و دیوارهای آن سست بوده است. همچنین به نقل از منهال بن عمرو با امام سجاد(ع) که گفته اند: خانه سایبان نداشته و آفتاب به داخل آن می‌تابیده و اسیران را از سرما و گرما حفظ نمی‌کرده است. تقریبا مثل چنین روزی بر طبق برخی از منابع، دختر خردسال امام حسین(ع) حضرت رقیه علیها السلام در این خرابه شام از دنیا رفت. این دختر بهانه پدرش را گرفت. یزید دستور داد سر امام حسین را نزد او بردند او سر پدر را در دامن گرفت و آن قدر گریه کرد تا از دنیا رفت. مشهور است حرم منسوب به حضرت رقیه در همین مکان ساخته شده است. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴هفتم صفر سال ۶١ هجری قمری ⛺️منزلگاه شهر شام در طول مدت اسارات اهل بیت در شام، حضرت امام سجاد عليه السلام از يزيد خواسته بود كه به او اجازه دهد در مسجد خطبه بخواند، يزيد رخصت داد؛ چون روز جمعه فرا رسيد يزيد يكى از خطباى مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه تواند به على و حسين عليهما السلام اهانت نمايد و در ستايش خلفا و يزيد سخن براند، و آن خطيب چنين كرد. امام سجاد عليه السلام از يزيد خواست تا به وعده خود وفا نموده و به او رخصت دهد تا خطبه بخواند، يزيد از وعده‏اى كه به امام عليه السلام داده بود پشيمان شد و قبول نكرد . معاويه پسر يزيد به پدرش گفت: خطبه اين مرد چه تأثيرى دارد؟ بگذار تا هر چه مى خواهد، بگويد. يزيد گفت: شما قابليتهاى اين خاندان را نمی ‏دانيد، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث می‏برند، از آن می ‏ترسم كه خطبه او ما را رسوا کند و در شهر فتنه بر انگيزد و وبال آن گريبانگير ما گردد. اما مردم از يزيد مصرانه خواستند تا امام عليه السلام نيز به منبر رود. بالاخره در اثر پافشارى شاميان، يزيد موافقت كرد كه امام صحبت کند. آنگاه حضرت سجاد عليه السلام به منبر رفته و پس از حمد و ثناى الهى خطبه ‏اى ايراد كرد. امام در این خطبه ی مهم، ابتدا خصلت‌ها و ویژگی‌های اهل بیت را بیان می‌کند و سپس برای معرفی خودش، به معرفی پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت زهرا(س)می‌پردازد و خویش را فرزند این سه نفر، امام حسین(ع) وحضرت خدیجه معرفی می‌کند. امام سجاد در معرفی اهل بیت به شش خصلت اشاره می‌کند و این خاندان را به دلیل داشتن بزرگانی چون پیامبر(ص) و حمزه و جعفر طیار، برتر از دیگران می‌داند. بعد از خطبه همگان منقلب شدند و مردم که در مسجد بودند گريستند و بيقرار گشتند. يزيد بيمناك شد و براى آنكه مبادا انقلابى صورت پذيرد به مؤذن دستور داد تا اذان گويد تا بلكه امام سجاد عليه السلام را به اين نيرنگ ساكت كند! ! مؤذن برخاست و اذان را آغاز كرد، همين كه گفت: الله اكبر، امام سجاد عليه السلام فرمود : چيزى بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام عليه السلام فرمود: موى و پوست و گوشت و خونم به يكتائى خدا گواهى مى‏دهد. و هنگامى كه گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام عليه السلام به جانب يزيد روى كرد و فرمود: اين محمد كه نامش برده شد، آيا جد من است و يا جد تو؟ ! اگر ادعا كنى كه جد توست پس دروغ گفتى و كافر شدى، و اگر جد من است چرا خاندان او را كشتى و آنان را از دم شمشير گذراندى؟! سپس مؤذن بقيه اذان را گفت و يزيد پيش آمد و نماز ظهر را گزارد و در نقل دیگر آمده که او نتوانست این رسوا شدندش را تحمل کند و لذا از مسجد بیرون رفت. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. قصه کربلا ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴هشتم صفر سال ۶١ هجری قمری ⛺️منزلگاه شهر شام به هر حال پس از حدود هفت روز که اهل بیت در شام بودند، از آنجایی که یزید رسوای خاص و عام شده بود و تحت فشار افکار عمومی قرار گرفته بود، به نعمان بن بشیر دستور داد که وسائل سفر آنان را فراهم کرده و به همراهی مردی امین آنان را روانه مدینه منوره کند. در هنگام حرکت، یزید مظلوم نمایی می کرد! و به امام سجاد علیه السلام چنین می گفت: تقصیر پسر مرجانه است اگر من بودم نمی گذاشتم با شما چنین کنند! خدا ابن مرجانه را لعنت کند! اگر من با پدرت حسین ملاقات کرده بودم، هر خواسته ای که داشت، می پذیرفتم! چون به وطن رفتی و در آنجا استقرار یافتی، پیوسته با من مکاتبه کن و حاجات و خواسته های خود را برای من بنویس! آنگاه دوباره نعمان بن بشیر را خواست و برای رعایت حال اهل بیت به او سفارش کرد که در پیشاپیش آنان خود حرکت کند و اگر علی بن الحسین را در بین راه حاجتی باشد برآورده سازد؛ و نیز سی سوار در خدمت ایشان مأمور ساخت. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی @mehshekan
🏴نهم الی نوزدهم صفر، سال ۶١ هجری قمری ⛺️منزلگاه ها: از التنف تا عین الثمر پس از حرکت کاروان اهل بیت از شام به سمت مدینه از منزلگاه ها و شهرهای مختلفی عبور کردند که برخی از آنها عبارتند از، التنف، الرتبه، طلیحه، انبار، رمادی، عین الثمر. گزارش مفصلی از اتفاقات بین این چند روز در تاریخ ذکر نشده است اما می توان حدس زد که چون قرار شد افراد کاروان با احترام مشایعت شوند لذا بدون مشکل، مسیر خود را طی می کردند. ان شاءالله بعدها نزدیک اربعین خواهیم گفت، اهل بیت و زنان و کودکان هنگامی که نزدیک به دو راهی مدینه و کربلا شدند از سربازان خواستند که به کربلا بروند و زیارت شهدای آنجا را انجام دهند. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. اربعین قاضی طباطبایی ۳. مدینة المعاجز ۴. معالی السبطین ۵. اللهوف  ۶. بحارالانوار  ۷. آینه در کربلاست ۸. کامل بهایی @mehshekan
🏴بیستم صفر، سال ۶١ هجری قمری ⛺️منزلگاه، کربلا در چنین روزی روز اربعین سالار شهیدان، وقتی که اهل بیت ابی عبدالله(ع) به کربلا بازگشتند، دیدند جماعتی از بنی هاشم با جابر برای زیارت امام حسین(ع) آمده اند و اینها همدیگر را امروز دیدند و مشغول نوحه وسوگواری بر این مصیت جگرسوز شدند. در چنین روزی بود که حضرت سجاد(ع) سر مطهر ابی عبدالله(ع) را به کربلا بازگرداند و دفن کردند. نقل شده است این کاروان حدود سه روز در کربلا ماندند و به عزاداری و نوحه سرایی مشغول شدند. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. اربعین قاضی طباطبایی ۳. مدینة آلمانی ۴. معالی السبطین ۵. اللهوف  ۶. بحارالانوار  ۷. آینه در کربلاست ۸. کامل بهایی ۹. مثیر الاحزان،  ۱۰. امالی صدوق، ۱۱. الآثار الباقیة @mehshekan
🔖امروز 21 ذی الحجه است، آیا می دانید کاروان سید الشهدا علیه السلام تقریبا امروز در چه منزلگاهی قرار گرفت؟ و چه اتفاقی افتاد؟ 📎توضیح: این گزارش های روزانه و روز شمارِ حرکت کاروان حسینی در منزلگاه های مختلف، با استقبال از ماه محرم و شروع عزاداری بی موقع و فراموش کردن اعیاد غدیریه تفاوت دارد. بلکه هدف از این سلسله گزارش ها، یادآوری اهداف والای حرکت سید الشهدا علیه السلام است، و اینکه بدانیم امام حسین(ع) و اصحاب و خاندانش در هر منزلگاه که توقف داشتند چه پیامی دادند؟ حضرت کدام آیات را تلاوت کردند؟ چه اتمام حجتی صورت گرفت؟ و چه کسانی به کاروان حسینی ملحق شدند و چه افرادی امام را رها کردند؟ ⛺منزلگاه زَرُود زمان: دوشنبه 21 ذي الحجه 60 هجري «زهير بن قين» كه داراي عقيده عثماني بود، در آن سال مراسم حج را بجاي آورده و به كوفه باز مي گشت. ناخوشايندترين چيز نزد او فرود آمدن در يك محل با حسين (عليه السلام) بود. هر دو در اين منزلگاه به ناچار فرود آمدند. در حالي كه زهير با همراهانش مشغول غذا خوردن بود، حضرت از طريق نماينده اي، "زهير" را به خيمه اش دعوت كرد، اما او تأملي كرد. همسرش به او گفت: «سبحان الله پسر رسول خدا ترا مي خواند و تو اجابت نمي كني!» زهير با اكراه به سوي حضرت رفت. اما هنگام مراجعت از خيمه آن حضرت،( در اینجا گفت و گوی امام با زهیر در تاریخ ثبت نشده و خدا می داند چه چیز بین آن دو اتفاق افتاد) اما آثار خوشحالي از چهره ی زهیر نمايان شد و به همراهان گفت: «من به حسين(عليه السلام) ملحق خواهم شد، هر كس ميل دارد در ياري فرزند پيامبر شركت كند، با ما بيايد و هر كس با ما نيست با او وداع مي كنم.» لذا همسرش نيز او را رها نكرد و تا واقعه عاشورا و شهادت زهير، همراه كاروان حسيني بود. امام حسين(عليه السلام) بعد از شهادت زهير فرمود: اي زهير! خدا تو را از لطف و رحمت خويش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزينه و خوك لعنت نماید. 📖منابع: الارشاد، اعلام الوری، مسار الشیعه، بحارالانوار، مصباح‌المتهجد، نفس‌المهموم، لهوف، معالی السبطین. @meh_shekan
🔖امروز 22 ذی الحجه است، آیا می دانید کاروان سید الشهدا علیه السلام در چه منزلگاهی قرار گرفت؟ و چه اتفاقاتی افتاد و حضرت چه فرمود؟ ⛺منزلگاه ثَعلَبيّه زمان: 22 ذي الحجه 60 هجری قمری امام(ع) شبانه وارد اين منزلگاه شد و خبر شهادت "مسلم بن عقيل" و هاني بن عروه را به وي دادند. پس از آن حضرت فرمودند: «اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَيهِ راجِعون»؛ همه از خدائيم و به سوي او باز مي گرديم، پس از اينها زندگي سودي ندارد. آنگاه اشك به صورتش جاري شد و همراهان نيز گريه كردند. نوشته اند: امام حسين(عليه السلام) با يارانش اتمام حجت كرد. اما گروهي كه به طمع مال و مقام دنيا با امام آمده بودند، پس از اين خبر، از حضرت جدا شدند.( یعنی خالص سازی در این هدف و حرکتِ مبارک، از همین جاها آغاز شد، مثل دیروز زُهیر محلق شد و مثل امروز، عده ای دنیاپرست از قافله جدا شدند! ) سخن امام حسين(عليه السلام) با مردي از اهل كوفه در اين منزلگاه: به خدا سوگند كه اگر تو را در مدينه ملاقات مي كردم، اثر جبرئيل را در خانه ما، و نزول او براي وحي به جدم را، به تو نشان مي دادم. اي برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند. 📖منابع: الارشاد، اعلام الوری، مسار الشیعه، بحارالانوار، مصباح‌المتهجد، نفس‌المهموم، لهوف، معالی السبطین. @meh_shekan
🔖امروز 23 ذی الحجه است، آیا می دانید کاروان سید الشهدا علیه السلام در چه منزلگاهی قرار گرفت؟ و حضرت چه فرمود؟ ⛺منزلگاه زُبالَه زمان: 23 ذي الحجه 60 هجري حضرت حسين(عليه السلام) در اين منزلگاه چنين فرمودند: شيعيان كوفه ما را بي يار و ياور گذاشته اند. هر كس از شما بخواهد، مي تواند بازگردد و از سوي ما حقي بر گردنش نيست. ( باز امام می خواهند در این کاروان افراد مخلص و حقیقی بمانند و کسی عذر و بهانه ای نداشته باشد) امام حسين(عليه السلام) در جواب مردي كه از آيه «يَومَ نَدعوا كُلَّ اُناسٍ بَأِمامِهِم» پرسيده بود، فرمود: شخص پيشوايي، مردم را به راه راست دعوت كرد و گروهي اجابت كردند، و پيشوايي، مردم را به گمراهي دعوت كرد و گروهي اجابت كردند. گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.( آری خوشا به حال کسانی که از همان ابتدا امام برحق را شناختند و به کمک او آمدند ) 📖منابع: الارشاد، اعلام الوری، مسار الشیعه، بحارالانوار، مصباح‌المتهجد، نفس‌المهموم، لهوف، معالی السبطین. @meh_shekan
🔖امروز 24 ذی الحجه است، آیا می دانید کاروان سید الشهدا علیه السلام در چه منزلگاهی قرار گرفت؟ ⛺منزلگاه القاع زمان: 24 ذي الحجه 60 هجري امروز کاروان امام حسین علیه السلام به منزلگاهی به نام القاع رسیدند اما طبق نقل تاریخ، اتفاق خاصی رخ نداده است. شاید کاروان مدت کوتاهی در آنجا مانده و سپس حرکت کردند. @meh_shekan
🔖امروز ۲۵ ذی الحجه است، آیا می دانید کاروان سید الشهدا علیه السلام در چه منزلگاهی قرار گرفت؟ و حضرت از چه چیز خبر داد؟ ⛺منزلگاه بَطنُ العَقَبه زمان: ۲۵ ذي الحجه ۶۰ هجري قمری هنگامی امام حسین(ع) بالای وادی عقبه آمد به اصحاب فرمود: نمی‌بینم خود را مگر آنکه به دست دشمن کشته شوم. عرض کردند چرا یا اباعبدالله؟ فرمود: رویایی دیدیم که سگ‌هایی چند بر من حمله می‌کنند و یکی از آن سگ‌ها که موذی‌ترین آنها بود، سگی پیس بود. بعد فرمود: بني اميه مرا رها نكنند تا جان مرا بگيرند. هرگاه چنين كنند، خدا بر آنان كساني مسلط خواهد كرد كه آنها را ذليل و خوار خواهد ساخت. نکته: گروهی که قدر و اهمیت امام و حجت خدا را در بین خود ندانند دچار ذلت و مشکلات بسیاری خواهند شد.   📖منابع: الارشاد، اعلام الوری، مسار الشیعه، بحارالانوار، مصباح‌المتهجد، نفس‌المهموم، لهوف، معالی السبطین. @meh_shekan
🔖امروز ۲۶ ذی الحجه است، آیا می دانید کاروان سید الشهدا علیه السلام در چه منزلگاهی قرار گرفت و در آنجا چه اتفاق مهمی افتاد؟ ⛺ دو منزلگاه شَراف و ذُوحَسَم زمان: ۲۶ ذي الحجه ۶۰ هجري قمری حضرت در منزلگاه «شراف» دستور دادند كه آب فراوان برداشته و صبحگاهان حركت كنند. در ميان راه و هنگام ظهر به لشکر حُر بن یزید ریاحی برخوردند و امام حسين(عليه السلام) با سرعت و قبل از دشمن در منزلگاه «ذُوحَسَم» مستقر شد. امام حسین( ع) - از آنجایی که رحمت واسعه الهی اند - فرمان داد تا لشكر دشمن و نيز اسبان آنان نیز را سيراب كنند. اصحاب و همراهان امام(عليه السلام) نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند. امام(ع) سپاه حُر را چنين خطاب فرمود: «... ما اهل بيت سزاوارتر به ولايت و حكومت بر شما هستيم نسبت به مدعياني كه بر اساس عدالت رفتار نمي كنند و در حق شما ستم روا مي دارند. اي مردم! من به سوي شما نيامدم مگر آن كه دعوتم كرديد. پس اگر از آمدنم ناخشنوديد، بازگردم.» تا حضرت خواست برگردد، حُر مانع گشت. حضرت فرمود: «مادرت به عزايت بنشيند! چه مي خواهي؟ حُر گفت: مأمورم كه تو را به نزد عُبيدالله بن زياد ببرم. حال اگر نمي پذيري، حداقل راهي را انتخاب كن كه نه به كوفه باشد و نه به مدينه! از جمله سخنان حضرت در اين منزلگاه: مگر نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل پرهيز نمي شود. در اين حال سزاوار است كه مؤمن، لقاي پروردگار را طلب كند. 📖منابع: الارشاد، اعلام الوری، مسار الشیعه، بحارالانوار، مصباح‌المتهجد، نفس‌المهموم، لهوف، معالی السبطین. @meh_shekan