eitaa logo
🕯شهید🕯محراب🕯دستغیب🕯
38 دنبال‌کننده
159 عکس
66 ویدیو
1 فایل
*بسمه تعالی* *شروع بانام ولی حق علی ابن ابیطالب(ع)اول شهیدمحراب* *معرفی ویاد * شهید محراب حضرت آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب شیرازی رحمة الله عليه*حامی ولایت* و*یادازامامان جمعه محترم بعدازایشان* *یادازهمه شهدای محراب* و *.......................
مشاهده در ایتا
دانلود
📘📙📕📗 در مهربان ابعاد زندگی را بازگو می کند به گزارش روابط عمومی رادیو معارف از ۱۵ آذر ۹۹ با مهمان مخاطبان فرهیخته خود خواهد شد. مسابقه کتابخوانی" یار مهربان" هر روز ساعت ۱۹:۱۵ از رادیو معارف به روی آنتن می رود. http://radiomaaref.ir/NewsDetails/?m=048106&n=751657 📻 📻 📻 📻 📻
📚 اولین بار در آستانه سی و هشتمین سال پیروزی انقلاب اسلامی زیبا، جذاب و خواندنی، آواز بچه آتش را روانه بازار کرده است. [ ]؛ با شیوه ، توسط آقای ، خوش ذوق و مطرح شیرازی نگارش یافته است این کتاب حاصل مدتها تحقیق و پژوهش،‌ مصاحبه و مطالعه پرونده آیت الله در شیراز است. این کتاب برای پژوهشگران بسیار مفید است. 📚 📚 📚 https://eitaa.com/mehrab713
، آواز بچه آتش درباره زندگی است و شخصیت اصلی آن نادر اتابکی نام دارد این شخصیت بر اساس نام مستعار نادراتابکی که زیر گزارش‌های موجود از بیت شهید دستغیب در اسناد ساواک ثبت شده، در ذهن نویسنده شکل گرفته است. بنابر مستندات ساواک، قبل ازانقلاب فردی با نام مستعاراتابکی مأمور می‌شود که در بیت شهید دستغیب نفوذ کند و گزارش‌های بیت را به صورت روزانه و هفتگی به ساواک ارائه دهد. این کتاب از دو دفتر تشکیل شده است. دفتر اول آن، روایتی است از آینده به گذشته که از هنگام انفجار تروریستی و شهادت آیت‌الله دستغیب آغاز می‌شود و به تدریج تا سال ۵۷ به عقب برمی‌گردد. در دفتر دوم نیز، مخاطب با نادر اتابکی آشنا می‌گردد. اتفاقاتی که در داستان رخ می دهد، منطبق بر زندگی شهید دستغیب بوده و کاملاً واقعی است‌ ، رئیس فارس، در استان فارس، شیراز، در ۲۰ آذر ۱۳۶۰ به شهادت رسید. نویسنده شیرازی کتاب، آواز بچه آتش آقای است نویسنده‌ با مطالعه پرونده آیت الله در و مصاحبه‌های متعدد، بخش‌های زیبایی از زندگی، سلوک و رفتار شهید دستغیب را به رشته تحریر در آورده است. از بخش‌های جذاب کتاب اقدامات انقلابی شهید دستغیب و تلاش عوامل رژیم (ساواک)برای ساکت یا منزوی کردن ایشان است. https://eitaa.com/mehrab713
سطرهایی از؛ 📚 از ساختمان که بیرون آمد، نمیدانست چرا برای اولین بار با این صراحت با دکتر مخالفت کرد. اما حس خوشی داشت. برای اولین بار خودش بود و مستقل. شاید مزه ی چیزی زیر دهنش رفته بود که خروارها از آن، زیر زبان بود. پیاده رو منتهی به چهارراه زند را گرفت و قدم زد. لیست را بیرون آورد و فکر کرد: از بین ببرمش! نامردی... شاید غلامی یا دیگه ای تعقیبم کرده باشه؟ تو خونه راحت لیست رو از بین میبرم... دکتر بدجوری به کیف زل زده بود. مشکوک شد... ممکنه بریزن و لیست رو ازم بگیرن... بهتره یه راست برم خونه ی دستغیب. برگشت و به عقب سرنگاه کرد: وای غلامی..! به سرعت لیست را از کیف در آورد و همین طور که سرعتش را زیاد میکرد بی اختیار چپاند توی دهانش. جویدو جوید و بلعید. 📒 📙 https://eitaa.com/mehrab713
شامل بیش از 140 داستان اخلاقی و اعتقادی از می‌باشد شهید دستغیب در این کتاب داستان‌هایی از عنایات معصومین علیه‌السلام و کرامات ایشان به افراد نیازمند از شفا دادن و دستگیری در بیابان و داستان‌های عبرت آموز دیگری آورده است ایشان در مقدمه می‌فرمایند: چون هر یک از این داستان‌ها موجب تقویت ایمان به غیب و رغبت قلوب به عالم اعلی و توجه به حضرت آفریدگار است آنها را ثبت کردم تا فرزندانم و سایر خوانندگان بهره مند شوند و خصوصا در شداید و مشکلات دچار یاس نشوند دل به پروردگار قوی دارند و بدانند که و را آثاری است حتمی چنانچه سعی در تحصیل مراتب و را مقامات و درجاتی است که از حد ادراک بشری افزون است