#اخوند_سادات ۱
همسر من شغلش ازاد هست و ی مدت ی کارگر داشت که براش کار میکرد ادم بذله گویی که همش دنبال این بود ی نفرو پیدا کنه مسخره کنه و بقیه بخندن یا روی بقیه اسم بذاره ادمی که با این نظام دشمن بود و میگفت از اون بالا تا این پایین مسئولین دزد هستن چون چندباری اومده بود خونمون و تا حدودی میشناختمش از دیدگاهاش خبر داشتم ولی هیچ وقت باهاش هم صحبت نشدم که بخوام حرفی بزنم یا چیزی بیشتر میومد با شوهرم داخل حیاط بودن یا مینشست چند ساعتی توی خونمون با بچه هام بازی میکرد و سربه سرشون میذاشت بعدم با شوهرم حرف میزد ادم بدی نبود ولی این ایراد رو داشت چند باری حرف اخوند و بسیج میومد وسط که این شروع میکرد به فحاشی و توهین که باید اینارو اتیش زد و این حرفها
#ادامه_دارد
#کپی_حرام❌❌
#اخوند_سادات ۲
ی بار که داشت توی خونه من میگفت رک بهش گفتم این حرفهارو نزنید این خونه حرمت داره و ما از این حرفها خوشمون نمیاد شوهرمم گفت هم اخوند خوب داریم هم بد هم بسیجی خوب داریم هم بد، وقتی به خوبشون میخوریم میگیم افرین شیرپاک خورده هست و فلان یادمون نمیمونه با پای بقیه اخوندا و بسیجیا هم نمینویسیم ولی کافیه ی بدش بخوره به تور یکی مون و ی کاری بکنه که شایدم بد نباشه ولی ما خوشمون میاد میگیم همشون بد هستن و دزدن و مفت خورن و فلان، حالا بیا و حالی اون طرف کن کا تو از این کار خوشت نیومد یا خوردی به ی ادم بد که ظاهرش شبیه اوناست مردم نمیفهمن یعنی نمیخوان بفهمن دوست شوهرم خیلی بدش اومد
#اخوند_سادات ۳
از خونمون رفت اما چون با شوهرم صمیمی بودن دلش نیومد دیگه نیاد و چند روز بعدش دوباره اومد خونمون و با شوهرم حرف میزد شروع کرد به رهبر و نظام فحاشی کردن واقعا از تذکر دادن بهش خسته شده بودم برای همین دیگه هیچی نگفتم و رهاش کردم تو نادانی خودش بمونه، یهو دیدم داره میگه ی تفریح جدید پیدا کردم که وقتی ی اخوند تو خیابون میبینم با موتور میرم نزدیکشون و با لگد میزنم تو پشتشون شوت میشن اونور خودش بلند بلند میخندید شوهرمم به زور ی لبخند زده بود حالت تهوع گرفتم وقتی رفت از شوهرم خواستم نیارش اینجا هم مجرده هم بیشعور اونم گفت باشه فرداش دوباره اومد و شروع کرد به تعریف کردن
#اخوند_سادات ۴
با اب و تاب میگفت که داشته میرفته جایی و تو مسیر ی اخوند میبینه میگفت کلاهش سیاه بوده و نمیدونست عمامه بوده گفت تعقیبش کردم دیدم داره از سر کوچه بن بست رد میشه به زور کشوندمش اونجا و شروع کردم به زدنش بهش فحش میدادم و میگفتم که تقصیر شماهاست ما بدبختیم تا میتونستم زدمش کلاهشم زیر پام له کردم و عباشم پاره کردم سرتا پاش خونی بود گفتم عرضه داری بزن گفت نمیزنم چون جدم میزنه بعدم رفتم دنبال کارم گوشیش رو دراورد و گفت بیا ببین ابجی فیلمشم گرفتم وقتی فیلم رو دیدم که اون ادم خونی بود و چقدر ناراحت بود دلم سوخت عصبی شدم بهش گفتم تو جنایت کاری تو خیلی ادم بدی هستی به خودت میگی ادم؟ تو گرفتی ی ادم بی دفاع رو زدی ادمی که تمام زندگیش رو درس خونده مشخصه که دنبال دعوا و لات بازی نبوده که بتونه از خودش دفاع کنه کارت انسانی نبوده تو اگر به شرایط زندگیت معترضی برو در ی کلانتری اونجا وایسا اعتراض کن نه اینکه ی مرد و تنها تو ی کوچه گیر بندازی کتکش بزنی اون وقتی بره خونه جلوی مادرش یا زنش یا خواهرش غرورش خورد میشه و خجالت میکشه که کتک خورده منتظر جواب جدش باش هر که با ال علی در افتد ور افتد
#اخوند_سادات ۵
هیچی بهم نگفت و از خونمون رفت فردا صبحش شوهرم رفت سرکار که دیدم زنگ زد و گفت رفیقم حالش بد شده دیشب بردنش بیمارستان منم دارم میرم ببینم چی شده پرسیدم چرا اونجا؟ گفت دیشب غش کرده و بیهوش شده هنوزم بهوش نیومده به شوهرم گفتم این جد اون اخوند هست که زدش شوهرم گفت موقع مشکلات بقیه زشته بگی اه اینه اه اونه قطع کرد یک هفته دوست شوهرم بیهوش بود و ی جورایی تو کما بود دکترا گفتن مواد مخدر شیشه خورده مشخص نبود که خورده یا بهش دادن تا بهوش اومد و گفت از دکه گوشه خیابون چایی خریده و بعد از اون چایی حالش بد شده هیچ وقت نفهمیدن که کی شیشه داده به خوردش ولی حداقل ادب شد که دیگه کاری به کسی نداشته باشه الان ی مدته میگذره ولی هنوز با معده ش و عوارض اون شیشه ای که خورده درگیره خودشم فهمیده از کجا خورده چون دیگه کاری به هیچ اخوند یا بسیجی نداره