eitaa logo
[ مِیخانه... 🌱 ]
1.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
300 ویدیو
0 فایل
بر در میخانه رفتن ،کار یکرنگان بُوَد حرفی + سخنی + درد دلی ‌: @Photometia کپی مطالب کانال : از کپی مطالب دارای لینک میخانه راضی نیستیم. بقیه آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
بی‌اختیار می‌کِشدم دل بسوی تو در عشقِ تو کجاست بکف اختیارِ من طالب آملى.
«براي كسی كه كاملاً در برابر تجربه های جديد راحت است و آن ها را می پذيرد و در حالت دفاع قرار نمی گيرد،هر لحظه از زندگی سرشار از تازگی و يادگيريست.» 🌱⚡️
سال‌ها پرسیدم از خود کیستم آتشم، شوقم، شرارم، چیستم دیدمش امروز و دانستم کنون او به جز من، من به جز او نیستم
💐
و به من توصیه کرد : عشق در فراق اگر زنده بماند عشق است، در وصال همه ادعا دارند...🌱
حرف اصلی رو باید از چشمها فهمید زبان، دروغگوی خوبیه...
زاهدی مهمان پادشاه بود ، وقتی که غذا آوردند، کمتر از معمول و عادت خود از آن خورد و هنگامی که مشغول نماز شد، بیش از معمول نمازش را به درازا کشید تا بر گمان نیکی شاه به او بیفزاید. ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی کاین ره که تو می روی به ترکستان است هنگامی که به خانه اش بازگشت، سفره غذا خواست تا غذا بخورد. پسرش که جوانی هوشمند بود به او رو کرد و گفت : مگر در نزد شاه غذا نخوردی؟ زاهد پاسخ داد: در حضور شاه چیزی نخوردم که روزی به کار آید. پسر به او گفت: پس نمازت را نیز قضا کن که نمازی نخواندی تا به کار آید! ای هنرها گرفته بر کف دست عیب ها برگرفته زیر بغل تا چه خواهی گرفتن ای مغرور روز درماندگی به سیم دغل ﷼گلستان_سعدی
«نیمی از نگرانی‌ها و اضطراب های ما مربوط به نظر دیگران است... ما باید این خار را از بدن خود بیرون بکشیم». نظر دیگران تصوری خام یا یک وهم است که هر لحظه می‌تواند تغییر کند. نظر دیگران به نخی بند است و ما را برده آنان می‌کند. برده نظراتشان و بدتر، برده ‌آنچه وانمود می‌کنند به نظرشان می‌رسد. 📕 درمان_شوپنهاور ✍🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر چیزی را زکاتی است و زکات عقل اندوه طولانی ست!
هرگز به آدم‌های مهربان زخم نزنید آنها از روی احتياج، مهربان نیستند و در مقابل مهربانی چیزی طلب نمی‌کنند. آنها مهربانی را وظیفه خود می‌دانند. 🌱
گل‌های رنگارنگ ، موسیقی خاک اند. 🌱
گر شاخه‌ها دارد تری ور سرو دارد سروری ور گل کند صد دلبری ای جان، تو چیزی دیگری . . - مولانا
به رویَم باز کن میخانه‌ی چشمی که بستی را ...