eitaa logo
مسیـر گفتـمان انقـلاب
49 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
382 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 |🔰عظمت انسان در بینش اوست نه در دانش او... 🔹شروع حركت كه ضرورت حركت نيز از آن مايه مى‏گيرد، از لحظه‏اى است كه تو مى‏فهمى از همه چيزهايى كه با آنها مأنوس هستى، بزرگ‏ترى. 🔹بزرگ‏ترى؛ چون آنها به تو ختم شده‏اند و تو ميوه اين درختى و هيچ وقت به ريشه و خاك و سنگ، برگشت نخواهى كرد. 🔹يكى از اساتيد ما مى‏گفت: همه پديده‏ها به تو ختم مى‏شوند و وجود تو يك وجود مسلط است. در مقايسه با ديگر حيوانات تو بر روى دو پا ايستاده‏اى و آنها چهار پا هستند. آنها در دست تو هستند. آنها به تو ختم شده‏اند، پس چطور مى‏شود كه تو دوباره به آنها ختم شوى و رجعت تو به سوى آنها باشد؟ 🔹اين بينش را، حتى همان روستايى، همان عوام الناسى كه ما از آنها دست شسته‏ايم، به دست آورده‏اند و ابوذر و بلال و سلمان شده‏اند. ابوذرهايى كه از خط بهره‏مند نبودند، از يك چنين بينشى برخوردار بودند و شروع حركت نيز از چنين بينشى است كه عظمت انسان در بينش اوست، نه دانش او. 🔹مادام كه اين بينش نباشد، مجموعه آگاهى و دانش انسان وسيله و دستاويزى براى قدرت‏ها و طاغوت‏ها مى‏شود؛ چون انسانى كه بينش ندارد دانش او، نقطه ضعفش مى‏شود، از او مهره‏اى مى‏سازند تا در نقشه‏هاىِ جهنمىِ خودشان بهره‏بردارى كنند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۲۱ #⃣ ╭✤ @Einsad ✤╮
📜 |🔰دعوت حوادث 📨 تمام توان و سعى من به اندازه خود من است، نه به اندازه راه و مقصد من. 📨 به خاطر همين، وقتى با تمام سعىِ خود و با همه ظرفيت خود حركت مى ‏كنم. 📨 كسانى كه در حد اولياء حق ايثار كردند، مزد نخواستند، سپاس هم نخواستند، ولى مايى كه منتظريم تا صدامان بزنند، وضعيتمان مشخص است. 📨 ما دعوت حوادث را نمى ‏فهميم. 📨 بعضى وقت ‏ها كه با رفقا دور هم جمع هستيم، وقتى كسى را مى ‏بينم كه پايش به استكانى و يا آشغالى مى ‏خورد و بدون توجه عبور مى ‏كند و آن را بر نمى ‏دارد، اين معنا به ذهنم خطور مى ‏كند كه وقتى امروز دعوت اين حوادث كوچك را نديده مى ‏گيريم و اين استكان و يا آشغال را برنمى ‏داريم، قطعاً در فرداى ديگر، دعوت حوادث بزرگ را هم نديده خواهيم گرفت. 📨 اگر فردا پيش ما صدها شكم را هم پاره كنند، بى ‏تفاوت خواهيم بود، اگر هم دعوت حوادث را شنيديم و اقدامى كرديم، منتظريم تا مزدى و ترفيعى بدهند و يا لااقل سپاسى بكنند! 📨 آيا ما با كسانى كه بناى تبعيّت از آنها را داريم و سنگ ولايت آنها را به سينه مى ‏زنيم، برابريم؟ آيا در مسير راه آنها هستيم؟ ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۸۰ #⃣ ╭✤ @Einsad ✤╮
📜 |🔰اگر می‌بینی که با آگاهی‌ها و عشق‌ها باز هم مانده‌ای به تمرین رو بیاور و عشق و طلب را در این راه رهبری کن. 🔸براى حركت و سازندگى، تنها اين شناخت ‏ها و آگاهى ‏ها كافى نيستند و حتى عشق و طلب هم كافى نيست، كه ورزيدگى و تمرين ضرورى است. من كسانى را مى ‏شناسم كه از عشق و آگاهى برخوردارند و راستى مى ‏خواهند كه گامى بردارند و بارى را به دوش بگيرند ... اما بازويشان توانايى ندارد و ورزيده نيست ... 🔸اين‏ها اگر بخواهند به زور بارى را بردارند كمر خود را مى ‏شكنند و پاى خود را زير بار له مى ‏كنند. يا از دست مى ‏روند و يا مأيوس و خسته مى ‏شوند ... جوجه ‏هايى كه شور پرواز دارند اما بالشان نيست، ناچار طعمه ‏ى كلاغ مى ‏شوند و بازيچه ‏ى بچه ‏ها و هديه ‏ى مرگ. 🔸 آن‏ها كه مى ‏خواهند وزنه ‏هاى سنگين را بردارند، بايد از وزنه ‏هاى كوچك شروع كنند و ورزيدگى ‏هايى بدست بياورند ... تا آماده ‏ى بزرگ‏ترها شوند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۸ #⃣ 🔺 ما را در دیگر شبکه های اجتماعی 👉🏻 دنبال کنید. ╭✤ @Einsad ✤╮
📜 |🔰ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران می گوییم! 🔹افسوس كه ما، پيش از آن كه از آلودگى ‏ها پاك شده باشيم بر خويش عطر پاشيده ‏ايم و خويشتن را جز آن كه هستيم به ديگران معرفى كرده ‏ايم. 🔹ما به جاى آن كه رنگ خدا را گرفته باشيم، به خدا رنگ زده ‏ايم. چگونه مى ‏خواهيم ديگران را بسازيم و از اسارت ‏ها رها سازيم، در حالى كه هنوز خويش را نساخته ‏ايم؟ ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران می گوییم! 🔹نمى ‏توان بار رسالت اللَّه را بر دوش داشت تا زمانى كه بنده غير اوييم. 🔹پس بايد از حاكميت غير او آزاد شد. اين است كه معلم، قبل از هر چيز بايد حُرّ شود و به آزادى برسد؛ آزادى از خويش، آزادى از غير و حتى آزادى از آزادى. و در اين مرحله است كه به عبوديت مى ‏رسد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۳ #⃣ 👤: @ad_einsad