eitaa logo
منبر روشمند
836 دنبال‌کننده
746 عکس
1هزار ویدیو
583 فایل
🔻به فضل خدا توی مناسبت ها با چندین سخنرانی مکتوب به استقبال شما خواهیم امد. 🔻 راه ارتباط با ادمین @menbar6
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ السلام ای آنکه دلها زیر پایت ریخته حق ، جنان را زیر پاهای گدایت ریخته مدح تو ارباب رویائی خوراک شعرهاست بس که مضمون در کف صحن و سرایت ریخته با هنرمندی حریمت نورپردازی شده ریسه ها بر شانۀ گلدسته هایت ریخته در رواق و صحن ها و بست هایت یک به یک بوی تو در سینه ها عطر ولایت ریخته این نخ سبز تبرک را که بر مچ بسته ام سیدی حس می کنم که از عبایت ریخته با غذای حضرتی آخر نمک گیرت شدم حضرت زهرا نمک را در غذایت ریخته گرچه صدها بار ایوان طلا را دیده ام باز دل با دیدن ایوان طلایت ریخته عاشقانت را یقین دارم که می بخشند حشر طرح این بخشودگی ها را خدایت ریخته آمدی آرامش قلب عطوف اهل بیت مهربانتر از همه هستی رئوف اهل بیت @hosenih زائران را در نظر جنت تجسم می شود خسته از راه آمده غرق تبسم می شود زائری که روزها لحظه شماری کرده است زود با آقای خود گرم تکلم می شود بی گمان این روزها آقا دعاگوی همه زائران خواهرش معصومه در قم می شود وقت پرواز کبوترها به بالای سرم آسمان شهر پشت بالشان گم می شود این کبوترها روی بازار هم دارند اثر گرم بیرون از حرم بازار گندم می شود می زند در صحن قدسش جمعیت موج و عجیب دل به صحن کوثرش غرق تلاطم می شود رفتن پای ضریحش نیست اینجا نوبتی ذکر زهرا باعث حق تقدم می شود آنچه ایرانی جماعت را بهشتی می کند عشق معصوم دهم ، خورشید هشتم می شود هر چه دارم می دهم تا که بیایم پای بوس چشم ما و بارگاه حضرت شمس الشموس @hosenih باز هم جا هست حاجت گر بیاری بیشتر کاش سهم ما شود گرد و غباری بیشتر دوستداران و محبانش در این صحن و سرا بیشتر هستند هر چه می شماری بیشتر صحنه های ناب، اینجا ناتمام است و بدیع هر چه می گیریم عکس یادگاری بیشتر بشنو آواز کبوترهای آقا را درست صوتشان زیباست حتی از قناری بیشتر در خیالم بین جارو کردن و تحویل کفش هر دو دلچسب است اما کفشداری بیشتر نذر کردم سکه ای انداختم در این ضریح سکه هم کافیست آری گر نداری بیشتر واقعا زیباست از دنیا بپرس از این حرم هیچ کس دارد سراغ آئینه کاری بیشتر؟ امتحان کردم که پشت پنجره فولاد او اشک آدم می شود از دیده جاری بیشتر این سفرها شد برای ما تمامش خاطره باز شد از کار ما با لطف او صدها گره @hosenih با نوای ذاکران و صوت و لحن قاریان جا گرفته ذکر تو در سینۀ ایرانیان در شب میلاد تو ای صاحب ایران زمین خاکیان هم جشن می گیرند با افلاکیان هر که مهرت را خریده شک ندارم برده سود هرکه از تو دور مانده بی گمان کرده زیان گفته ای دیدار زائر می روی بیهوده نیست در زیارت آمدن دعواست بین قدسیان جای جای این حرم سر دارد از جنت ولی نقطۀ عطفی است ایوان طلا در آن میان دوست دارم بشنوم هر روز ذکر خاصه ات با صدای روحبخش زنده یاد انصاریان من فقیرم تو هم آن حج فقیرانی لذا هم شدم از مشهدی ها هم شدم از حاجیان ضامن آهو رضا و ضامن ما هم رضاست روز محشر خوش به حال جملۀ زهرائیان هر که آمد پر شد از عطر ولایت شامه اش خوانده ام من لذتی دارد زیارت نامه اش @hosenih با علی موسی الرضا ایران گلستان می شود حافظ ایران ما شاه خراسان می شود نام زهرا مادرش با نام فرزندش جواد هر کحا برده شود صد مشکل آسان می شود آفتاب صبح می تابد به ایوان طلا مثل گنبد جلوهء ایوان دو چندان می شود گاهگاهی آفتاب اینجا طوافی می کند گاه پشت گنبدش از شرم پنهان می شود می زنم هر جا قدم این سوی و آن سوی حرم ناخودآگاه آخرش ختمِ به ایوان می شود گر کسی غیر مسلمان یک سفر آید به طوس با نگاه ویژهء سلطان مسلمان می شود این تمام باور و این اعتقاد شیعه است با نگاه خاصه اش برکت فراوان می شود فخر دارد آب سقا خانه اش بر سلسبیل مست سقا خانه اش لبهای باران می شود مستی این آب را در خود شرابش هم ندید این رواق و صحن را جنت به خوابش هم ندید @hosenih گر بخواهد با اشاره خاک را دُر می کند عشق او هر لحظه در قلبم تبلور می کند او رئوف اهل بیت است و چنان جدش حسین (ع) با نگاهی عالمی را در دمی حر می کند قسمتم مشهد نگردد گر که سالی چند بار قلب من در سینه احساس تأثر می کند هیچ صاحب خانه ای چون صاحب این خانه نیست گر گدا کاهل بود خود کاسه را پر می کند فخر کردن هم خدایی فخر کردنهای ماست هر که اربابش رضا باشد تفاخر می کند مادری دیدم که طفلش را رضا داده شفا پای ایوان دارد از آقا تشکر می کند مشتری دارد حریمش از جنان هم بیشتر نان جنت را حریم طوس آجر می کند هوش از سر می برد از بس که جنات الرضا جنت الاعلی هم احساس تحیر می کند مدح ما حتی نمی از آب اقیانوس نیست هیچ جائی در جهان کرببلا و طوس نیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
حسینیه: بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عمری گدای صاحب این خانه ماندیم خود را درون مجلس روضه رساندیم پا را میان این مجالس باز کردیم دل را به پایِ روضه و منبر نشاندیم گاهی بلند از پردهء دل گریه کردیم گاهی به زیر لب زیارت نامه خواندیم مشمول الطاف زیادِ اهل بیتیم گریه کنِ داغ جواد اهل بیتیم @hosenih شاهِ وفا بود و شریکش بی وفا بود تنهای تنها حضرت ابن الرضا بود در خانه غربت داشت باید گفت از این حیث خیلی شبیهِ به امامِ مجتبی بود وقتی کنیزان هلهله کردند بی شک در شام یاد شامیان و عمه ها بود هنگام جان دادن اسیرش کرده این غم گر چه جوان بوده است پیرش کرده این غم @hosenih سخت است وقتی خسته و بی جان که باشی مظلوم بین جمعی از خویشان که باشی مسموم باشی و تنت در تب بسوزد دردش دو چندان می شود عطشان که باشی حالا تجسم کن چه حالی داری آنجا با یادِ میخ و سینه ای گریان که باشی مادر میان شعله ها میسوخت میسوخت با روضه اش ابن الرضا میسوخت میسوخت @hosenih هم گریه حیدر کرده هم زهرا برایت هم ابتدای کودکی بابا برایت (1) هم شیعه ات آنقدر بر تو گریه کرده قطره به قطره تا شده دریا برایت هم که خدا دیده تدارک زیر خورشید یک سایه با بال کبوترها برایت اما تنِ جدِّ غریبت زیر خورشید این داغ را باید که از زینب بپرسید @hosenih پشت در بسته عطش بال و پرت سوخت هم که دلت هم که تمام پیکرت سوخت چشمان تو سمت خراسان بود انگار دلها برای آن نگاه آخرت سوخت تب داشتی فکر مدینه بودی آخر عالم به ذکر وای مادر مادرت سوخت زهرا به بالین تو آمد با قد خم بر جسم و جان خسته ات گردید مرهم @hosenih این چشمها بی اشکها لطفی ندارد بی گریه بر آل عبا لطفی ندارد دنیا خدا داند برای لحظه ای هم بی اهل بیت مصطفی لطفی ندارد پای تمام روضه ها بودیم اما بی روضۀ کرببلا لطفی ندارد امشب که غمگینِ جواد ابن الرضاییم یک بارِ دیگر روضه خوان کربلاییم @hosenih ای وای از آن وقتی علمدارت نباشد ای وای اگر غم دست بردارت نباشد سخت است بین عده ای بیگانه باشی اما به همراهت کس و کارت نباشد وقتی که سرها روی نی ها شد نمایان ای کاش روی نی سرِ یارت نباشد ختم کلامِ منبرِ روضه حسین است یعنی نمک در آخر روضه حسین است 1 . در کتابِ در سوگ آل آلله آیت الله نظری منفرد نقل شده راوی برای تبریک ولادت امام جواد ع خدمت امام رضا ع رسید و تهنیت گفت . امام ع گریه کردند . راوی دلیل را جویا شد امام فرمودند که این طفل را در جوانی می کشند و اهل زمین و آسمان بر او گریه خواهند کرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نامه دادم که بیا سخت پشیمانم من از همه رانده شدم بی سر و سامانم من بسته رویم همه درها شده در حالی که بین این مردم بی عاطفه مهمانم من سنگ خوردم زِ سرِ بام ، خدا می داند بی کس و یارم و تنها و پریشانم من این پریشانیِ مسلم که فدای سر تو نگران تو و بی آبیِ طفلانم من به گمانم که تو هم عاقبتت مثل من است میهمان هستم و چندیست که عطشانم من لحظه لحظه متوسل به تو و ذکر توأم هر قدم ای پسر فاطمه در فکر توأم @hosenih در پسِ پردهء این شهر فریب است فریب عادت مردم این شهر عجیب است عجیب مرد ، در بینِ همه مرد نماها اینجا .. پسر عوسجه ، هانیّ و حبیب است حبیب پسر فاطمه برگرد که ناموست را طعنۀ کوفیِ بی رحم نصیب است نصیب متوجه شدم این را که در این شهرِ نفاق هر که از آلِ علی بود غریب است غریب یادِ چشمانِ پر از مِهرِ تو تنها چیزیست که در این مهلکه تسکین و طبیب است طبیب همگی اهل فریبند و همه اهل نفاق گرچه در عهد شکستن همه دارند وفاق @hosenih من خریدار سرِ دارم و سردارِ توأم تو علیِّ من و من میثم تمار توأم با ادب می دهم از دور سلام از سرِ دار در ادب پیروِ آدابِ علمدار توأم یا حسین گفتم و از بام فرو افتادم تا بفهمند که تا مرز جنون یار توأم قسمت این بود که لب تشنه دهم جان زِ غمت غمِ تو دارم و تب دارم و بیمار توأم جان به راه تو اگر داد سفیرِ تو چه باک؟ جان خود را به تو سوگند بدهکار توأم راه خود را تو عوض کن تو کجا کوفه حسین همۀ حرف من این است میا کوفه حسین @hosenih یابن زهرا نگران توأم و آمدنت نگران توأم و قصۀ عریان شدنت ترسم این است که یک روز ببیند زینب که جسارت شده با سنگ و عصا بر بدنت ترسم این است کفن بهر تو پیدا نشود ترسم این است بماند به روی خاک تنت ترسم این است به یغما رود انگشتر تو ترسم این است که غارت بشود پیرهنت وای از پیکر مجروحِ علی اکبر تو وای از جسم لگد مالِ یتیم حسنت ترسم این است که قربانیِ گودال شوی نعل تازه بزنند و تو لگد مال شوی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از نگاه پسرت سمتِ سرت ریخت دلم دست تو سرد شد و چشم ترت ریخت دلم از سخنهای طبیبی که تو را کرد جواب از نگاه همه در دور و برت ریخت دلم مادرم فاطمه را در نظرت می بینم ریخت از فرق تو خونِ جگرت ریخت دلم دست عباس سپردی همۀ ما را بعد از نگاه تو به دست قمرت ریخت دلم نفس من به نفسهای تو بند است پدر از نفسهای کم و مختصرت ریخت دلم سمتِ کوچه نظرم جلب شد و آنجا ، با دیدنِ جمعیتِ پشت درت ریخت دلم رخ مهتابیِ تو روز مرا چون شب کرد خون فرق سر تو خون به دل زینب کرد @hosenih این غم آنست که یک روزه مرا پیر کند کیست تا حال منِ غمزده تفسیر کند بس که این زخم عمیق است و ز تو خون رفته شیر هم سخت ، بعید است که تأثیر کند کاش می مُردم و این گونه نمی دیدم که رنگ رخسار تو هر ثانیه تغییر کند پشت در گفت یتیمی که مگر سابقه داشت بی غذا باشم و خرمای علی دیر کند رحمت حق به دو چشمی که به قصد قربت گریه بر غربت این زخمیِ شمشیر کند کاش پیک اجل این بار کند صرف نظر لااقل کاش کمی هم شده تأخیر کند کاش فکری تو به حال دل و آهم بکنی چشم خود باز کنی باز نگاهم بکنی @hosenih ظاهراً زخم ، عمیق است و شفا نیست که نیست سرِ مُنشق شده را هیچ دوا نیست که نیست می روی بعدِ تو شاید که بفهمد کوفه هیچ کس مرد تر از شیر خدا نیست که نیست کیسۀ نان و رطب هم به تو می ریزد اشک که گرسنه است یتیمیّ و غذا نیست که نیست کوفه نشناخت تو را بعدِ نبودِ تو چه سود پشت در جمع شده مَردُم و جا نیست که نیست داغ تو داغ بزرگیست که تا آخر عمر مرهمی بر جگر خستۀ ما نیست که نیست با اشاره به من و تشنه لبت فهماندی هیچ داغی چو غم کرببلا نیست که نیست چشم تو ماتِ ابالفضل شد و ماتِ حسین روضه خواندی دمِ رفتن به مصیباتِ حسین @hosenih وای اگر کرببلا ختم به گودال شود سیلی شمر و سنان قسمت اطفال شود وای اگر کار به غارت بکشد وای اگر باز از پای زنان زینت و خلخال شود وای اگر سید و سالار شهیدان روی خاک آنقَدَر خون زتنش رفته و بی حال شود وای اگر پیکر بی جان تمام شهدا زیر پا داخل گودال لگد مال شود وای اگر باز شود پای عدو سمت حرم یک دقیقه ز غمش بیشتر از سال شود وای اگر نیزه و شمشیر خورَد از چپ و راست تا پرستوی حرم بی پر و بی بال شود وای اگر اینکه جدا از بدنش سر گردد با نوک چکمۀ ملعون بدنش بر گردد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ حمدُ لله که مائیم گرفتار رضا عاشق صحن گهر شادِ گهربارِ رضا آرزو داشتم از کودکی ام تا حالا که پناهنده شوم بلکه به دربار رضا زائرش زائر عرش است به نقل از معصوم نظری کرده خداوند به زوار رضا خود من با پسرم با پدرم با پدرش نسل در نسل ، تمامیم بدهکار رضا هر چه گفتیم بلافاصله مضمون جوشید برکتی داده خداوند به اشعار رضا عطر مخصوص حرم عطر بهشت است بهشت دوست دارم بخرم عطر ز بازار رضا تو کشاندی دل ما را وسط صحن غدیر یا امیر ابن امیر ابن امیر ابن امیر @hosenih تو بگو دست به دامان که جز او بزنم رو به در گاه که جز ضامن آهو بزنم باز کردی گرهء کور مرا صد دفعه شرم دارم به کسی غیر شما رو بزنم آرزو داشتم از کودکی ام مثل پدر جلوی پنجره فولاد تو زانو بزنم من دو تا آرزو از مادر خود بردم ارث ادب این است ، دَم از ارثیۀ او بزنم اول از زائر تو کفش بگیرم تحویل دوم اینکه حرمت با مژه جارو بزنم بطلب تا شب جمعه دمِ ایوان شما یاد ایوان نجف باشم و یاهو بزنم بهترین نوع سفر سمت امامِ هشت است عشق زوار، بلیطیست که بی برگشت است @hosenih هوس رفتن حجِ فقرایی کردم هوس پنجره فولاد و گدایی کردم هوس اذن دخول از سوی بست طوسی و خروج از طرف شیخ بهایی کردم هوس خوردن آبِ یخِ سقاخانه داخل کاسۀ برّاقِ طلایی کردم عکسهای حرم از هر جهتی زیبا بود هوس دیدنِ تصویر هوایی کردم پیرمردی به حرم خواند دو خطی روضه بعد روضه هوس خوردن چایی کردم هر که پرسید ز من آدرس صحن عتیق طرف قلب خودم راهنمایی کردم آخر از بس که دلم را به تو آقا دادم صحن های حرمت را به دلم جا دادم @hosenih تو که بر نوکر خود رحمت وافر داری شک ندارم که مرا خوب به خاطر داری نمی افتد ز قلم نام کسی با اینکه بی حساب عاشق و دیوانه و زائر داری حرمت امن ترین مأمنِ موجودات است بی سبب نیست اگر این همه طائر داری جلوی پنجره فولاد تو فهمیدم من که فراوانیِ خواننده و ذاکر داری بس که دارای مضامین وسیعی هستی بی حد و حصر ، نویسنده و شاعر داری به وفور از ادبیاتِ زمان دعبل شعر تا حوزهء اشعار معاصر داری عاشقان سجده به درگاه تو جایز گفتند شعر دربارهء تو سعدی و حافظ گفتند @hosenih زائرانِ تو زیادند که هر جا صف بود موقع بازرسی پشت سر ما صف بود وقت بوسیدن درهای حرم صحن به صحن دست بر سینه سوی گنبد آقا صف بود انبیا هم همه بودند حرم ، پشتِ سرِ خضر و نوحِ نبی و یوسف و عیسی صف بود تا کمی آب بنوشند ز سقاخانه تشنه هم بلکه نبودند ، وَ اما صف بود دستمان مثل همیشه به ضریحش نرسید بس که در دور و برِ مضجع مولا صف بود بسته های متبرک به حرم را خادم پخش می کرد و عجب بین گداها صف بود نمک و پارچۀ سبز و نخود بود و نبات هدیه بر گنبد و ایوان طلایش صلوات @hosenih نامش و جلوه اش و چهره اش انگار علیست بهترین نام در این گنبد دوار علیست نوهء علم و کمال و پدر جود و جواد پسر فاطمه و حیدر کرار علیست علمش از جعفر و خُلقش حَسن و خَلق حسین صورتش فاطمه و سیرت و کردار علیست چارده نور به سیمای رضا منعکس است چارده نور که یک قسمت از آن چار علیست جان عالم به فدای پدر شمس شموس که قیامت که شود شاخص و معیار علیست باید از شاه نجف شاه خراسان آید هست سِرّی به خدا مخزن اسرار علیست هشتمین نور امامت دهمین معصوم است مهربان بودن او از نسبش معلوم است @hosenih به جهانی ندهم این دل طوفانی را دل دیوانه که می دانم و می دانی را شَوَم افسرده اَقلّاً دو سه ماهی یکبار گر نبینم حرم شمس خراسانی را نور باران شده طوری که نبینید شما هیچ جای دگر این سبک چراغانی را جاذبه دارد و این جاذبه اش سبک علیست کرده دیوانۀ خود این همه ایرانی را با نگاه کرمش در گذر از نیشابور به طلا کرد بدل قیچیِ سلمانی را دوست دارم شده یکبار حرم تا به حرم من پیاده روم این جادهء طولانی را نوکری در حرمت علتِ بالیدنِ من قول دادی که بیایی تو سه جا دیدن من ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih