📌 #برشیازکتاب
📚 فقه پیشگیری از آسیب های اجتماعی
⭕️ نهی از اشاعه فحشا
یکی دیگر از آیاتی که در بحث جاری وجود دارد، آیه شریفه ۱۹ از سوره نور است:
🔅 إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ.
در این آیه خدای متعال حتی برای کسانی که نسبت به اشاعه فحشا صرفاً علاقه داشته، عذاب الیم قرار داده است، چه برسد به کسانی که این عمل را انجام داده و از مرتکبین آن هستند. چرا که علاقه داشتن به چنین عملی به صورت ناخودآگاه در ضمیر انسان رخنه کرده و موجب میشود در مقام عمل عادت به عیب جویی و تجسس در زندگی دیگران بپردازد. بنابر این نمیتوان گفت صرف دوست داشتن اشاعه فحشا بدون اینکه اقدام عملی صورت گیرد، گناه نیست. چرا که حب و علاقه علة العلل است و وجود آن منجر به تحقق گناه خواهد شد و خدای متعال نیز بر همین اساس از آن نهی کرده است.
در این آیه یکی از نکات تربیتی قرآن کریم مطرح میشود که در آن خدای متعال از نزدیک شدن به گناه و علاقه به ایجاد آن نیز نهی میکند تا افراد هر چه بیشتر از گناه فاصله بگیرند و احتیاط بیشتری را انجام دهند؛ زیرا همانطور که در روایات آمده است، نزدیک بودن به فضای گناه در نهایت موجب ارتکاب آن میشود و میبایست اشخاص فاصله
خود را با گناه بیشتر و بیشتر کنند. با توجه به همین نکته در فقه از خلوت با نامحرم نهی شده است. با اینکه نفس خلوت کردن با نامحرم به خودی خود عمل حرامی نیست اما
سر
مطلب پیشگیری از وقوع در حرام است تا شخص هر چه بیشتر از گناه فاصله بگیرد.
_._._._._._._._._._._._._._._._._
◀️ ما را دنبال کنید:
🆔 @menhajelm
🌐 www.menhajelm.ir
📌 #برشیازکتاب
📚 در آمدی بر نظریه جنسی اسلام
🔰وجدانی بودن اصل نیاز جنسی
در بحث انسانشناسی یک مبنای اصلی، تعیین ماهیت خود نیاز جنسی است. اینکه آیا به نیاز جنسی بهعنوان یک واقعیت معترف هستیم؟ پاسخ به این پرسش جزء مبانی نظریة جنسی اسلام است.
قطعاً احساس نیاز جنسی امری وجدانی است و همة انسانها آن را بالوجدان درک میکنند. لااقل تا یک سطحی از آن، بهعنوان امری وجدانی به شمار آمده و از نگاه منطقی در ردیف وجدانیات قرار میگیرد که از بدیهیات هستند، چون با حس درونی ادراکش میکنیم و این ادراک، نوعی علم حضوری است که از اعتبار عقلی برخوردار است. اگر ما هیچ آیه و روایتی در این رابطه نداشتیم خود همین ادراک حضوری برای ما کافی بود و از همین راه میتوانیم به یقین برسیم و میتواند مبنای استکشاف نظر شارع هم باشد، چون در روش اجتهادی، حجیت عقل نیز بهعنوان کاشف از حکم شرعی در مواردی پذیرفته شده است.
_._._._._._._._._._._._._._._._._
◀️ ما را دنبال کنید:
🆔 @menhajelm
🌐 www.menhajelm.ir
📌 #برشیازکتاب
📚 ولایت فقیه
⭕️ ولایت فقیه، موضوعی فقهی یا کلامی⁉️
دیدگاه مشهور پیرامون ماهیت ولایت فقیه، فقهی بودن آن است، زیرا فقها این مسئلة را در کتاب های فقهی خود به طور مفصل مورد بحث قرار داده اند. این حالی است که اگر این مسئلة فقهی نبود، جایگاهی تفصیلی و مهم در فقه نمی داشت.
اما در مقابل دیدگاه مشهور، دیدگاه دیگری وجود دارد که مسئلة ولایت فقیه را امری کلامی به حساب می آورد، قائلین این دیدگاه بیان می کنند که مسئلة ولایت فقیه متعلق به «فعل خدا» است و هر مسئلةاي كه به «افعال خدا» مرتبط باشد، در حیطة علم کلام قرار می گیرد؛ به بیانی دیگر چون مسئلة ولايت فقيه مرتبط به حاكميت خداوند بوده و حاکمیت خداوند متعال به توحید بازگشت دارد و توحید موضوعی کلامی است، بنا بر این مسئلة ولایت فقیه موضوعی کلامی به حساب می آید و به تقریبی دیگر گفته می شود از آنجا که بحث پیرامون ولایت فقیه مرتبط به نبوت عامه و امامت بوده و این دو مسئلة از موضوعات علم کلام اند، پس ولایت فقه و بحث از آن امری کلامی است.
_._._._._._._._._._._._._._._._._
◀️ ما را دنبال کنید:
🆔 @menhajelm
🌐 www.menhajelm.ir
📌 #برشیازکتاب
📚 ولایت فقیه
از این رو شکی نیست که می توان ولایت فقیه را از منظر علم کلام بررسی نمود، اما سوال در ماهیت این مسئلة است که آیا ولایت فقیه مسئلة ای کلامی بوده یا فقهی؟ ممکن است که بیان شود ولایت فقیه به فعل خداوند متعال بازگشت داشته و حقیقت علم کلام بحث از فعل خداوند است، بنابراین، ولایت فقیه ماهیتی کلامی دارد؛ اما اگر علم كلام را به مجموعه ای از اعتقادات حق تعبیر کرده که آن اعتقادات اساس و پایه اسلام و ایمان اند و بايد برای مسلمان بودن یا برای مؤمن شدن بدان ها معتقد و ملتزم شد، گفته می¬شود ولايت فقيه از جملة این مسائل نمی باشد. بنابر این ولایت فقیه ماهيتی كلامی ندارد، زیرا اعتقاد یا عدم اعتقاد بدان، نه مقوم اسلام است تا مانند شهادتین باشد و نه مقوم ايمان است تا به مانند قبول ولایت اهل بیت (ع) به حساب آید. از این رو اگر برای فردی ولایت فقیه، اثبات نشود نمی توان او را از دایرة اسلام و تشیع خارج نمود.
_._._._._._._._._._._._._._._._._
◀️ ما را دنبال کنید:
🆔 @menhajelm
🌐 www.menhajelm.ir
📌 #برشـیازکتـاب
📚 فقـه سیـاسـی
🔰 جلـد اول
جایگاه فقه سیاسی در فقه شیعه
فقه سیاسی نزد برخی فقها در بخش فقه سیاسات یا «فقه الاحکام بالمعنی الاخص» جای میگیرد. در بین گذشتگان، شهید اول مباحث فقهی را به چهار قطب (رکن اساسی) تقسیم میکند :
1) رکن عبادات: این رکن تکالیفی را که قصد قربت در آن معتبر است شامل میشود.
2) رکن عقود: این رکن معاملاتی را که نیازمند انشای صیغه از جانب دو طرف معامله است شامل میشود.
3) رکن ایقاعات: این رکن معاملاتی را که نیازمند انشای صیغه از یکی از طرفین معامله است شامل میشود.
4) رکن سیاسات: این رکن شامل قضا، شهادات، حدود، دیات، قصاص و تعزیرات است. شهید اول از این رکن -که به سیاسات اختصاص دارد- به «الاحکام بالمعنی الاخص» نیز تعبیر میکند .
فقه سیاسی (فقه السیاسة) را میتوان در این تقسیمبندی ذیل رکن چهارم -یعنی فقه سیاسات- قرار داد؛ زیرا مسائل فقه سیاسی نمیتواند در ارکان دیگر جای گیرد. به عنوان مثال مسائلی از قبیل مشروعیت یا عدم مشروعیت بیعت، جایگاه بیعت و الزامآوری یا عدم الزامآوری آن، جایگاه رأی مردم و ... از جمله مسائل فقهی بهشمار میروند که ذیل عبادات، عقود و ایقاعات قرار نمیگیرند؛ از این رو لازم است ذیل فقه سیاسات مورد بررسی قرار گیرند. بنابراین سیاسات در تقسیمبندی شهید اول هم شامل فقه سیاسات میشود هم فقه سیاسی را در خود جای میدهد.
_._._._._._._._._._._._._._._._._
◀️ ما را دنبال کنید:
🆔 @menhajelm
🌐 www.menhajelm.ir
📌 #برشـیازکتـاب
📚 نظـریـه دولـت اسـلامـی
💢 نظریات دولت
در پاسخ به این پرسش که قانون، عدالت و حکومت چگونه باید در زندگی بشر محقق شود، بحث نظریههای دولت مطرح میگردد. برخی بر این باور هستند برای تحقق این اهداف باید به عدهای که قدرت، امکانات و پول بیشتری در اختیار دارند، امکان ایجاد سلطه داده شود. در طول تاریخ حکومت زمینداران، سرمایهداران، مرفهین و پادشاهان، برخاسته از چنین نظریاتی است. برخی دیگر راه تصالح و عقد قرارداد را مطرح مینمایند که به موجب این قرارداد اجتماعی عدهای از مردم بر عدهای دیگر حکومت میکنند. راهحلهای دیگری نیز بیان شده است.
حقیقت این است که طبع انسان به گونهای میباشد که ممکن است در هنگام به قدرت رسیدن، طغیان کرده و بر فطرت انسانی غلبه نماید و از حکومت و قدرت سوء استفاده کند؛ در این حالت نه عدالت محقق میشود و نه نظم عادلانه برپا میگردد. بنابراین به صورت خلاصه میتوان گفت که همواره احتمال سوءاستفاده از قدرت وجود دارد. بنابراین خداوندی که بهظاهر و باطن انسان آگاه است، به منظور جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت (به عنوان یک امر واقعی)، همانگونه که برای هدایت اخلاقی و اعتقادی بشر انبیایی را مبعوث نموده است، برای هدایت انسان در زمینۀ حقوق، قانون، سیاست و نحوۀ زندگی اجتماعی نیز انبیایی فرستاده است؛ چرا که در کشمکش میان فطرت و طبیعت، باید فطرت انسانی با هدایت انبیا غلبه پیدا کند.
_._._._._._._._._._._._._._._._._
◀️ ما را دنبال کنید:
🆔 @menhajelm
🌐 www.menhajelm.ir