eitaa logo
آشپزی ونکات اسلامی
26.4هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
17.2هزار ویدیو
71 فایل
در صورت رضایت فاتحه برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @Khandehpak @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
از یه ماجرای واقعی من یک دختر مذهبی هستم و خیلی پایبند عقاید اسلامی ... نماز اول وقتم ترک نمیشه الحمدالله حتی در سختترین شرایط.. همیشه یه بطری کوچیک تو کیفم هست ،هر جا صدای اذان میشنوم وضو میگیرم و نماز میخونم اخه از نماز اول وقت خیلی چیزها دیده بودم جونم بند نماز اول وقت بود.😍 معتقد نماز اول وقت بودم اگر نیم ساعت میگذشت واقعا دلم میخواست داد بزنم از ناراحتی ... دانشگاه یک شهردیگه قبول شدم و در رفت و امد بودم ، باوجودی که خیلی مراقبت داشتم نمازهام اول وقت باشه بااین حال گاهی چنان از دستم در میرفت با تاخیر نماز میخوندم که خودم شوکه میشدم اخه چرا؟🤔 من که خیلی مراقبم 😔 مثلا وضو میگرفتم یهو تلفن زنگ میخورد یا همچین اتفاقایی پیش می اومد که باعث تاخیر نمازم میشد چون دست خودم نبود یه جور سلب توفیق بود انگار😢 دیگ بعد چند بار از خودم بدم اومده بود، دلم زنگار گرفته بود قلبم سبک نبود، تا باخودم گفتم باید بفهمم علتش چیه؟🤔 اومدم تاریخ تاخیرهای که داشتم یادداشت کردم، از ده دقیقه تاخیر نماز اول وقت داشتم تا نیم ساعت...😭 داشتم دیوونه میشدم چرا من باید بعد نیم ساعت از اول وقت نماز بخونم من که مدام مراقبم، همه رو سعی کردم به یاد بیارم تا نتیجه بگیرم بعد یادداشت کردن تاریخ ها، اومدم فک کردم چند ساعت قبلش چه کارا کرده بودم و کجاها رفته بودم ؟ بعد صرف یکی دوساعت تموم شد.. حالا باید یه چیز مشترک از تو اونها میکشیدم بیرون... بعد نگاه کردن به همه اونها یه چیز نظرمو جلب کرد تو بیشتر اونها یه نکته مشترک بود😳 میپرسید چی؟ میگم عجله نکنید نکته مشترک تو بیشتر اون تاریخ ها، رستورانی بود که من تو شهر دانشگاهم اونجا میرفتم برای غذا خوردن🙄 اخه هم قیمتش مناسب بود هم حس میکردم طعم غداهای مامانمو میده برای رفع دلتنگی اونجا میرفتم غذا میخوردم چه رازی در اون رستوران بود؟ آیا علتو اونجا باید پیدا کنم؟🤔 تصمیم گرفتم ریشه ای برم تحقیق کنم گفتم باید سر دربیارم چه ارتباطی هست ؟ اولین کار تحقیق در باره اون رستوران بود رفتم داخل رستوران از گارسنی که اونجا منو میشناخت پرسبدم اینجا چندتا آشپز داره؟ گفت یه دونه سراشپز داریم گفتم چند سالشه گفت ۳۰ سالشه گفتم میشه بیشتر درباره ش بگی گفت کارشو خوب بلده تو این سن و سال آشپز قابلی هستو ما مشتریامونو مدیون او هستیم گفتم ادرس خونه شو میدین؟ خلاصه با کلی اصرار و التماس و جلب اعتماد ادرسو داد منم سریع رفتم در خونه ش،دستمو رو زنگ خونه گذاشتم یه پیر زن اومد درو باز کرد گفتم منزل فلانی گفت بله گفتم .... پست بعدی 🍎🍏🍎🍏🍎 @menoeslami
از یه ماجرای واقعی من یک دختر مذهبی هستم و خیلی پایبند عقاید اسلامی ... نماز اول وقتم ترک نمیشه الحمدالله حتی در سختترین شرایط.. همیشه یه بطری کوچیک تو کیفم هست ،هر جا صدای اذان میشنوم وضو میگیرم و نماز میخونم اخه از نماز اول وقت خیلی چیزها دیده بودم جونم بند نماز اول وقت بود.😍 معتقد نماز اول وقت بودم اگر نیم ساعت میگذشت واقعا دلم میخواست داد بزنم از ناراحتی ... دانشگاه یک شهردیگه قبول شدم و در رفت و امد بودم ، باوجودی که خیلی مراقبت داشتم نمازهام اول وقت باشه بااین حال گاهی چنان از دستم در میرفت با تاخیر نماز میخوندم که خودم شوکه میشدم اخه چرا؟🤔 من که خیلی مراقبم 😔 مثلا وضو میگرفتم یهو تلفن زنگ میخورد یا همچین اتفاقایی پیش می اومد که باعث تاخیر نمازم میشد چون دست خودم نبود یه جور سلب توفیق بود انگار😢 دیگ بعد چند بار از خودم بدم اومده بود، دلم زنگار گرفته بود قلبم سبک نبود، تا باخودم گفتم باید بفهمم علتش چیه؟🤔 اومدم تاریخ تاخیرهای که داشتم یادداشت کردم، از ده دقیقه تاخیر نماز اول وقت داشتم تا نیم ساعت...😭 داشتم دیوونه میشدم چرا من باید بعد نیم ساعت از اول وقت نماز بخونم من که مدام مراقبم، همه رو سعی کردم به یاد بیارم تا نتیجه بگیرم بعد یادداشت کردن تاریخ ها، اومدم فک کردم چند ساعت قبلش چه کارا کرده بودم و کجاها رفته بودم ؟ بعد صرف یکی دوساعت تموم شد.. حالا باید یه چیز مشترک از تو اونها میکشیدم بیرون... بعد نگاه کردن به همه اونها یه چیز نظرمو جلب کرد تو بیشتر اونها یه نکته مشترک بود😳 میپرسید چی؟ میگم عجله نکنید نکته مشترک تو بیشتر اون تاریخ ها، رستورانی بود که من تو شهر دانشگاهم اونجا میرفتم برای غذا خوردن🙄 اخه هم قیمتش مناسب بود هم حس میکردم طعم غداهای مامانمو میده برای رفع دلتنگی اونجا میرفتم غذا میخوردم چه رازی در اون رستوران بود؟ آیا علتو اونجا باید پیدا کنم؟🤔 تصمیم گرفتم ریشه ای برم تحقیق کنم گفتم باید سر دربیارم چه ارتباطی هست ؟ اولین کار تحقیق در باره اون رستوران بود رفتم داخل رستوران از گارسنی که اونجا منو میشناخت پرسبدم اینجا چندتا آشپز داره؟ گفت یه دونه سراشپز داریم گفتم چند سالشه گفت ۳۰ سالشه گفتم میشه بیشتر درباره ش بگی گفت کارشو خوب بلده تو این سن و سال آشپز قابلی هستو ما مشتریامونو مدیون او هستیم گفتم ادرس خونه شو میدین؟ خلاصه با کلی اصرار و التماس و جلب اعتماد ادرسو داد منم سریع رفتم در خونه ش،دستمو رو زنگ خونه گذاشتم یه پیر زن اومد درو باز کرد گفتم منزل فلانی گفت بله گفتم .... دارد ادامه چندپست پایین👇 🍎🍏🍎🍏🍎 @menoeslami
از یه ماجرای واقعی من یک دختر مذهبی هستم و خیلی پایبند عقاید اسلامی ... نماز اول وقتم ترک نمیشه الحمدالله حتی در سختترین شرایط.. همیشه یه بطری کوچیک تو کیفم هست ،هر جا صدای اذان میشنوم وضو میگیرم و نماز میخونم اخه از نماز اول وقت خیلی چیزها دیده بودم جونم بند نماز اول وقت بود.😍 معتقد نماز اول وقت بودم اگر نیم ساعت میگذشت واقعا دلم میخواست داد بزنم از ناراحتی ... دانشگاه یک شهردیگه قبول شدم و در رفت و امد بودم ، باوجودی که خیلی مراقبت داشتم نمازهام اول وقت باشه بااین حال گاهی چنان از دستم در میرفت با تاخیر نماز میخوندم که خودم شوکه میشدم اخه چرا؟🤔 من که خیلی مراقبم 😔 مثلا وضو میگرفتم یهو تلفن زنگ میخورد یا همچین اتفاقایی پیش می اومد که باعث تاخیر نمازم میشد چون دست خودم نبود یه جور سلب توفیق بود انگار😢 دیگ بعد چند بار از خودم بدم اومده بود، دلم زنگار گرفته بود قلبم سبک نبود، تا باخودم گفتم باید بفهمم علتش چیه؟🤔 اومدم تاریخ تاخیرهای که داشتم یادداشت کردم، از ده دقیقه تاخیر نماز اول وقت داشتم تا نیم ساعت...😭 داشتم دیوونه میشدم چرا من باید بعد نیم ساعت از اول وقت نماز بخونم من که مدام مراقبم، همه رو سعی کردم به یاد بیارم تا نتیجه بگیرم بعد یادداشت کردن تاریخ ها، اومدم فک کردم چند ساعت قبلش چه کارا کرده بودم و کجاها رفته بودم ؟ بعد صرف یکی دوساعت تموم شد.. حالا باید یه چیز مشترک از تو اونها میکشیدم بیرون... بعد نگاه کردن به همه اونها یه چیز نظرمو جلب کرد تو بیشتر اونها یه نکته مشترک بود😳 میپرسید چی؟ میگم عجله نکنید نکته مشترک تو بیشتر اون تاریخ ها، رستورانی بود که من تو شهر دانشگاهم اونجا میرفتم برای غذا خوردن🙄 اخه هم قیمتش مناسب بود هم حس میکردم طعم غداهای مامانمو میده برای رفع دلتنگی اونجا میرفتم غذا میخوردم چه رازی در اون رستوران بود؟ آیا علتو اونجا باید پیدا کنم؟🤔 تصمیم گرفتم ریشه ای برم تحقیق کنم گفتم باید سر دربیارم چه ارتباطی هست ؟ اولین کار تحقیق در باره اون رستوران بود رفتم داخل رستوران از گارسنی که اونجا منو میشناخت پرسبدم اینجا چندتا آشپز داره؟ گفت یه دونه سراشپز داریم گفتم چند سالشه گفت ۳۰ سالشه گفتم میشه بیشتر درباره ش بگی گفت کارشو خوب بلده تو این سن و سال آشپز قابلی هستو ما مشتریامونو مدیون او هستیم گفتم ادرس خونه شو میدین؟ خلاصه با کلی اصرار و التماس و جلب اعتماد ادرسو داد منم سریع رفتم در خونه ش،دستمو رو زنگ خونه گذاشتم یه پیر زن اومد درو باز کرد گفتم منزل فلانی گفت بله گفتم .... تا چند دقیقه دیگه 🍎🍏🍎🍏🍎 @menoeslami