eitaa logo
معراج الشهداء استان قزوین
522 دنبال‌کننده
501 عکس
135 ویدیو
0 فایل
🔸️اخبار 🔸️ برنامه ها 🔸️خاطرات شهدا 🔸️تصاویر شهدا -----‐‐------------------------------------------------------ ارتباط با ادمین کانال معراج الشهداء استان قزوین @MohsenShabani1
مشاهده در ایتا
دانلود
📌دروازه شهر شهدا 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌کشف پیکر مطهر پاسدار شهید در منطقه عملیاتی والفجر یک ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌دوم تیر ۱۳۴۲، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش شعبانعلی، کشاورز بود و مادرش زبیده نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. چهارم دی ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گروهان در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌آب نبود غذایی هم نبود ڪہ بخورن؛ مهمات هم دیگہ آخراش بود. پنج روز زیر آتیش سنگین بعثی ها مقاومت ڪردن. هیچکس از این ڪانال لفت نداد. هیچکس ... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
📌باید تصمیم بگیریم که فقط نگاهشون کنیم و حسرت بخوریم یا حرکت کنیم و بهشون ملحق بشیم. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌دختر شهید مدافع حرم محمد رضایی: دلتنگ بابام هستم. میتونید منو ببرید پیش بابام؟!😭 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌حضور راویان فتح استان قزوین در دوره سراسری تربیت راوی مکتب حاج قاسم در دانشگاه صنعتی تحصیلات تکمیلی ماهان کرمان. ۱۶ تا ۲۱ مرداد ماه مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه صاحب الامر(عج) استان قزوین 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
📌همیشہ‌مےگفـت: براےاینکہ‌گره‌محبت‌مامحکم‌تربشہ" بایددرحـق‌همدیگـہ‌دعاڪنیم. .✋🏻🤍"! 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌سخت تر از سخت دیدار بعدی ما در معراج الشهدای قزوین، سخت تر از سخت بود… در تمام لحظات قبل از این دیدار به خودم می گفتم چیزی نشده، رفتن حمید دروغ است، حمیدم که سه روز پیش با او تلفنی صحبت کردم، اتفاقی برای او نیفتاده است. بعد از نوشتن، آن را به من داد و سخت ترین کار ممکن را از من خواست. گفت بخوان… با گریه خواندم. گفت نه بار دیگر بخوان، باید قوی و باشهامت و پر از صلابت به مانند همسران شهدا آن را بخوانی…تمرین کن تا هنگام شهادت بتوانی آن را راحت برای همه بخوانی… حتی وقتی از پله های معراج بالا رفتم و پیکرش را دیدم با خود می گفتم الآن دست می زنم و می بینم که تمام این لحظات که عمری بر من گذشت خواب است؛ اما وقتی دیدم و لمسش کردم بدن و صورت سردش را یاد افتادم که همیشه دست های سردش را به من می داد و می گفت فرزانه جان با دست هایت گرمم کن؛ و من در آن لحظه تصمیم گرفتم با دست هایم گرمش کنم. به یاد گریه شب آخر افتادم که حمید به من گفت «فرزانه دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی توانی بلرزانی». برای همین سرم را کنار صورتش بردم و گفتم مرا ببخش که در شب آخر دلت را لرزاندم… پیکرش را می بوسیدم و با گریه می گفتم دوستت دارم عزیزم؛ یادت هست همیشه وقتی از مأموریت به خانه برمی گشتی برای من گل می خریدی، حالا ازاین پس من باید برای تو گل بیاورم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
📌رسول پورمراد، ۲۶ اسفند ماه سال ۱۳۶۷ در افشاریه تاکستان به دنیا آمد. پدرش محمدعلی و مادرش محترمعلی قزوینیان نام داشت. تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی مهندسی تکنولوژی ادامه داد. در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ ازدواج کرد. پاسدار هوافضای سپاه پاسداران تهران بود و به عنوان مدافع حرم و توسط سپاه قدس در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت. بیستم مهر ماه سال ۱۳۹۴ در قنیطره سوریه و درگیری با گروهک داعش بر اثر انفجار خمپاره و جراحات وارده شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهرک مدرس از توابع بویین زهرا واقع است 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌نماهنگ « وارث نون حلال » این یک گروه سرود معمولی نیست! فرزندان بر سر مزار  پدرانشان می‌خوانند. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
📌از اسارت تا آزادگی حسین لشکری با آغاز جنگ تحمیلی به خیل مدافعان کشور پیوست و پس از انجام ۱۲ ماموریت، هواپیمای وی مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و مجبور به ترک هواپیما شد که نهایتاً در خاک دشمن به اسارت نیروی بعث عراق درآمد. این شهید بزرگوار سه ماه اول دوران اسارت در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت ۸ سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد. پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، وی را از سایر دوستان جدا نمودند و قسمت دوم دوران اسارت ۱۶ سال به طول انجامید. خلبان حسین لشکری پس از ۱۶ سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در روز هفدهم فروردین سال ۱۳۷۷ به ایران بازگشت. امیر سرلشکر خلبان لشکری جانباز ۷۰ درصد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که با تحمل ۱۸ سال اسارت دشمن بعثی و مقاومت جانانه در برابر تهدید و تطمیع و شانتاژ رژیم بعث عراق، پیروزمندانه به میهن اسلامی بازگشته بود، در بدو ورود در دیدار صمیمانه با فرماندهی معظم کل قوا ضمن تجدید بیعت با معظم له مفتخر به لقب «سید الاسرای ایران» از سوی رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای گردید و سپس در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۷۸، با موافقت فرمانده کل قوا درجه نظامی وی به سرلشگری ارتقاء یافت. شهادت این خلبان سرافراز، سرانجام در روز نوزدهم مرداد سال ۱۳۸۸، بر اثر عارضه‌های ناشی از شکنجه های دوران اسارت در سال‌های جنگ تحمیلی به شهادت رسید 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد. 💢وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ ◽️و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور می کردم. ◽️سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، 🔻قرآن را کامل حفظ کرده بود، 🔻زبان انگلیسی می دانست 🔻و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🌹حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! 🌹بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔️ @meraj_shohada_qazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا