eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
182.6هزار عکس
163.2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
؛ تلاشی برای رسمیت بخشیدن به اعتراضات مردمی در چارچوب های سیاسی نظام [صفحه 1 از 2] 💥اختصاصی مرد روزهای سخت و پدیده ای فراتر از سینمای کاسب کار و زمان زده ایرانی است. او در مقاطع مختلف تلاش کرده از پشت دوربین مردم به چالش های سیاسی و اجتماعی نظام بپردازد. او با فراز و فرود جامعه خویش، افتان و خیزان به پیش رفته است؛ روزگاری در جبهه گرم خوزستان، روزگاری دیگر بر فراز آسمان، روزگاری دیگر در حاشیه های راین، زمانی در باب مسئله جمعیت، زمانی همصدا با حنجره گرفته شیمیایی ها و بغض فروخورده حاج کاظم ها، وقتی دیگر به دنبال نقد صریح دستگاه امنیت و در تکاپوی ایجاد امنیت برای ارغوان های ایرانی، زمانی در چالش بادیگارد و محافظ، روزگاری در دمشق و همقدم با مدافعان حرم، و اکنون پرداختن به مسئله ! او همان ابراهیم حاتمی کیاست که می شناسیم؛ صریح و ساده و البته به غایت سیاسی! پرتکاپو و پردرد و به شدت وفادار. کارگردانی که همنشینی اش با اصلاح طلبان عاشق آمریکا کم نیست، اما عاشق آمریکا نیست بلکه عاشق امام و شهداست. کسی که گاه بر چارچوب ها می شورد اما تمایلی به خروج از چارچوب ها ندارد، کسی که در گسل واقعیت ها و آرمان ها خانه ساخته است؛ این است حکایتی مردمی ناآرام و پرهیاهو و هنرمند و البته ! خروج حاتمی کیا، در آینده تبعات اجتماعی و سیاسی زیادی در پی خواهد داشت و اگر دقیق و درست تفسیر نشود، یک عده وطن فروش و گرگ های در لباس میش و دستان پنهان دشمن در آستین دوست، بدشان نمی آید آن را نسخه ای ایرانی و مذهب مالی شده از تفسیر کنند و به عنوان پشتوانه رسانه ای گفتمان ناجنبش های اجتماعی جا بزنند! این مهم، ضرورت تفسیرهای درست و دقیق از فیلم را صد چندان می کند و این یادداشت کوتاه و البته نارسا، تلاشی است در این جهت. آنچه در پی می آید نکاتی است که شاید در رمزگشایی از خروج حاتمی کیا مؤثر افتد اما حتمن کافی نیست و هزارها حرف نگفته و بعضا ناگفتنی باقی مانده است! 1- حاتمی کیا قهرمان بازی دادن نمادهاست برای پیشگیری از بازی با نمادها. عدل آباد سرزمین شهداست، اعتراض برای خاک شروع می شود، مقصد مرکز قدرت اجرائی است که بدون اجازه در زمین رحمت فرود آمده، محصول دسترنج روستا به دست بی کفایتی یک مأمور دولتی از بین رفته، جوانان گروگان گرفته شده اند برای بستن دهان بزرگترها، تراکتور همزمان نماد زحمت و خشونت است، رجال دولتی همزمان از و و استفاده می کنند. حرکت اعتراضی را از مزار شهیدان آغاز می کنند به نشانه پیوند با اصالتها و ارزشها و که پی رنگ پررنگ داستان است. 2- صداقت و پرهیز از سالوس بازی، شاخصه بارز معترضین است اما کسانی در دل همین حرکت هستند که تخم می کارند یا برای کسب موقعیت، به دنبال معامله مطالبات با مقامات اجرایی هستند. 3- در 1400 گفتمان خروج، اهمیت فوق العاده می یابد؛ مردم اکنون بیش از هر زمان دیگری تشنه هستند، آنان بازگشت به آرمان های نسل اول انقلاب اسلامی را می خواهند و همان نسل اول دوباره برای نجات آرمان ها از زیر چرخ بروکراسی ، باید برخیزد و حتمن برخواهد خواست. 4- جریان اعتدال اکنون با این حجم از ناکارآمدی، ورشکستگی سیاسی اش را به عمق جان درک کرده و می داند که دوران و تمام شده و مردم آنان را پس زده اند و دنبال عدالت اند اما بدش نمی آید ریل سیاست را از اعتدال به عدالتخواهی عرفی شیفت کند و به جای پاسخگویی از ناکامی های غیرقابل انکار در عرصه اقتصادی و سیاسی، ژست مطالبه گری یا آزادی خواهی برای شنیدن صدای معترضان به خود بگیرد. تلاش برای مصادره گفتمان عدالتخواهی یا انحراف آن، تماماً در همین جهت سامان یافته است. حزب دولتی ، همان است که از یک سو تلاش دارد عدالتخواهی را به انحراف بکشاندف از دیگر سو مدام ایه یأس می خواند، از سوی دیگر نقش ایفا می کند، از طرفی ژست عقل کل به خود می گیرد و در نهایت تلاش دارد همه چیز را با حل و فصل کند و در واقع آرمان عدالتخواهی را به و تمام! 5- خروج شورش نیست، هشدار است؛ پس دنبال آشوب و تخریب نیست، می خواهد زبان سخن گفتن با قدرت اجرایی باز باشد. می خواهد راهی باز کند که یک کشاورز عادی، بدون لکنت دادش را به بالاترین مقام اجرائی کشور برساند. همین. لذا آرمان حاتمی کیا فعال سازی ظرفیت های قانونی کشور برای مبارزه با مظالم احتمالی دستگاه اجرائی است و بس. 6- ترکیب خاص معترضین نشانه گستره اقلیمی و زبانی و قومی معترضین است اما در این میان تمرکز ویژه ای بر آذری زبانان و بختیاری ها صورت گرفته است. تعداد نیز نمادین است؛ 12 نفر به خط می زنند و نهایتا تنها یک نفر به مقصد می رسد. 🔰 میثا
هدایت شده از 
📚 📖 عبرت است می‌گویند روزی برای محمود غزنوی را آوردند كه یک پا داشت . برای فروشش قیمت زياد می‌خواست. سلطان محمود قيمت زياد كبك را جويا شد. فروشنده گفت: «وقتی پهن می‌كنيم برای كبک‌ها، اين را نزديک دام‌ها می‌كنم. خوش سر می‌دهد و كبک‌های ديگر به سراغش می‌آيند و در اين وقت در می‌شوند. هر بار كه كبک را برای ببريم، حتما تعدادی زياد كبک دام می‌شوند.» سلطان محمود امر به كرد و خواستار كبک شد. چون قیمت به فروشنده دادند و كبک به سلطان، سلطان بر گردن زد و سرش را جدا كرد. كه ناباوارنه قطع شده و تن بی‌جان كبک را می‌ديد، گفت اين كبک را چرا سر ؟ محمود گفت: « كس و قوم را ، بايد شود!»