eitaa logo
محمد رضا مصباح 🇮🇷
972 دنبال‌کننده
87 عکس
32 ویدیو
6 فایل
✓منبرک,کشکول,کلیپ,پادکست,سخنرانی ها, و اطلاع رسانی جلسات .. ✓متن کامل سخنرانی,تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه, داخل کانال بارگزاری می شه. ⚠️انتشار مطالب کانال #شرعا بدون نام و #لینک کانال جایز نمی باشد. مشهد مقدس @m_r_mesbah
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰مقام عرفانی حضرت ام البنین (س) @mesbah_online ▫️ما وقتی که می خواهیم نهایت ارادت و محبت خودمان را به کسی نشان دهیم به او می گویم: ‼️ولی اگر به عمق و حقیقت این کلمه نگاه کنیم خواهیم دید ما مرد فدا شدن نیستیم حتی برای نزدیک تر ین افراد سببی و نسبی مان خودمان. شدن و شدن جزو آخرین منازل عرفان ناب و زلال است. ✓ این منزل به این سادگی ها به دست نمی آید یک نفر چقدر بایداز تهی شود تا به این مقصد عالی برسد. 🔰حکایت: شخصی آمد و درِ خانه معشوق خود را زد . معشوق از درون خانه پرسید : کیستی ؟ گفت منم . معشوق گفت : بازگرد . زیرا هنوز تو خامی و هنوز دَم از می زنی و مدّعی عاشقی هم هستی . آن شخص بازگشت و یکسال در فراق یار ، شهر و دیار خود را رها کرد و رفت . پس از یکسال به درِ خانه معشوق آمد و در زد . معشوق از درون خانه پرسید : کیستی ؟ گفت : آن کسی که اکنون پشتِ در ایستاده نیز تو هستی . معشوق گفت : اکنون که تو ، «من» هستی درون خانه آ . آیا می دانی چرا سال قبل تو را به درون خانه راه ندادم ؟ برای اینکه دو «من» در یک خانه نگنجد. 🔅ما فاصله نجومی داریم با فنا شدن و فدا شدن. 🔰حکایت: نقل می کنند یکی از عرفاء خیلی سر زبانش بود که الهی من فدای قنبر غلام امیرالمومنین شوم تا شبی ایشان را خواب دید ایشان از من خواست فدایش شوم آن عارف می گوید: هر کاری کردم دیدم نشد. 🔅در شب هجرت که امیرالمومنین به جای پیامبر در بستر خوابیده بود احتمال شهادت هم بود خداوند متعال در عرش به جبرائیل و میکائیل فرمود من بین شما برادری قرار دادم و عمر یکی از دیگر بلندتر است کدامیک حاضرید فدای برادرش شود؟ هیچ کدا حاضر نشدند بعد فرمود بروید زمین ببیندعلی بن ابی طالب چگونه آماده فدا شدن هست برای برادرش رسول الله است، از جان او نگهبانی کنید. جبرئیل امین بالای سر حضرت نشست و میکائیل پایین پا، پیوسته جبرئیل می گفت: مبارک باد بر تو چه کسی مثل تو است یاعلی که خدا به تو بر ملائکه مباهات می کند. اینجا بود که این آیه.... در شان امیرالمومنین نازل شد ▫️سخت تر از فدا شدن جان دادن برای عبدالله عشق است اصلا او مشتاق وصال است. ولی یکبار قرار است اباعبدالله جان دادن عزیزانش را ببیند، جان دادن علی اکبر را ببیند جان دادن علی اصغر را ببیند، این خیلی سخت تر هست است برای ابی عبدالله. ▫️انقطاع، لازمه ی فدایی دادن لازمه فدایی دادن انقطاع است، انقطاع اساسا کار سختی است. 🔅تمام امتحانات الهی فلسفه اش شاید همین انقَطاع الی الله باشد. ▫️آخرین امتحان، امتحان انقطاع از محبوب های خوب خداوند می خواهد ابراهیم که به مقام خلیل اللهی رسیده ابراهیمی که از دل آتش بیرون آمده به مقام امامت برساند. آخر ین امتحان، امتحان انقَطاع از محبوب های خوب است. می فرماید َ زمانی که او را امتحان کردیم به او مقام امامت دادید. ▫️فدایی دادن مادر حالا اگر یک مادری بخواهد فرزندش را فدایی دهد؛ چقدر سخت تر است؟ حالا اگه آن فدایی فوق العاده محبوب الهی هم باشد دیگر چقدر سخت تر می شود؟ ▫️حالا اگه بخواهی چند فدایی در آنِ واحد در راه خدا بذل کنی چقدر امتحان سخت تر می شود؟ ✅ اینجاست که به یکباره حضرت ام البینن خودش را نشان می دهد. 🔅زمانی که کاروان اباعبدالله الحسین عزم مکه کرد. حضرت ام البینن مقابل فرزندانش ایستاد و هدف و مامور یت آنها را مشخص کرد فرمود: کونوا فدا الخیکم الحسین بریدفدا بشد برنگردید، فدا بشید یه تار مو از حسین کم نشه بریدفدا بشید. وقتی هم که کاروان ابا عبدالله برگشت فرمود:  أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است، همه فدای اباعبدالله باد. 🔅ام البین به این مقام عرفانی رسیده بود فدایی دادن فرزندان آنهم چه فرزندانی؟ 🔅مقام بالاتر از است. « به مناسبت وفات »   | 2⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰هفت واعظ: @mesbah_online خداوند متعال براى هدایت بشر و آراسته شدنشان به فضایل اخلاقى واعظانى قرار داده، تا دست آن ها را گرفته، به پیش برد و آن ها حقایق اخلاقى را زنده بدارند. ▫️هفت نوع واعظ از آیات قرآن و روایات معصومان استفاده مى شود ➖۵) ▫️پنجمین واعظ، مرگ عزیزان است ▫️دوستان، آشنایان، اقوام و خویشان و بستگان، همسایه ها، همکاران، هم کلاسى ها و در یک کلام، عزیزانى که از دست ما مى روند هستند که هاى مهمّى دارند. ▫️حضرت على (ع) در بخشى از خطبه 188 نهج البلاغه چنین مى فرماید: ✓ فَکَفى واعِظاً بِمَوتى عایَنتُمُوهُمْ آن مردگانى که با چشم خود دیده اید براى عبرت و اندرز شما کفایت مى کند. ▫️حضرت در ادامه چند نکته در مورد این واعظ ، که در عین مى تواند خفتگان را بیدار کند، بیان کرده است مى فرماید: ✓ فَکَانَّهُمْ لَمْ یَکونُوا لِلدُّنیا عُمّاراً، وَ کَاَنَّ الآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ داراً. مرگ چنان بین ما و آنها فاصله انداخت که گویى در دنیا زندگى نمى کردند و جهان آخرت همواره مأوى و مسکن آنها بوده است. 🔅حقیقتاً مردگان فراموش مى شوند. مدّتى به یاد آنها هستیم (یک هفته، چهل روز، شش ماه، یک سال) امّا در نهایت از خاطره ها مى روند. آنها تلاش هاى زیاد و آبادانى هاى فراوانى در دنیا کردند، امّا به گونه اى به فراموشى سپرده مى شوند که گویا اهل این دنیا نبوده اند. ▫️این بیگانگى آنها از دنیا و فراموش شدنشان را حضرت على (علیه السلام) به عنوان بیان کرده است. ▫️از دیدگاه موحّدان وکسانى که عمل صالح دارند مرگ چیز وحشتناکى نیست، بلکه واعظ ارزنده اى محسوب مى شود؛ هرچند و است. ▫️چه بسا جنازه اى که بر دوش گرفته وآن را به سمت خانه ابدى مى بریم جوان تر و سالم تر از ما بوده و اکنون بر سر دستان ما تشییع مى شود. لازم نیست کسانى که مى میرند و مایه عبرت دیگران مى شوند مسن تر و ناسالم تر از ما باشند؛ به ویژه در عصر و زمان ما که با این همه حوادث غیر منتظره و بیمارى هاى فراوان، این مسأله عادى شده است. ➖آیا این بدن هاى خاموش واعظ نیستند؟ ➖آیا این جنازه ها با زبان بى زبانى نمى گویند: ما جلو رفتیم و شما هم پشت سر ما خواهید آمد، پس مراقب اعمال و رفتارتان باشید؟ ➖آیا براى چنین زندگانى اى که هیچ اعتبارى ندارد و پایانش براى هیچ کس معلوم نیست و احدى نمى داند که در کدام سرزمین جان خواهد داد، این قدر حرص و جوش زدن و از هر طریقى و به هر شکلى به جمع آورى مال دنیا پرداختن، سزاوار است؟ فقط براى نیست! همان گونه که حضرت على (علیه السلام) فرموده است، مرگ بهترین واعظ است به شرط این که در مورد آن بیندیشیم و از سرگذشت مردگان بگیریم. ➖برخى از صحنه هاى عبرت آموز را مکرّر مى بینیم، امّا عبرت نمى گیریم. از خداوند مى خواهیم که توفیق عبرت از این واعظ را عنایت فرماید! 🔅به ما گفته اند: اگر غم و غصّه هایتان زیاد شد سرى به قبرستان بزنید، تا غم ها زایل شود، چون غالباً غم وغصّه ها مربوط به دنیا و مسائل مادّى است؛ امّا وقتى که به قول شاعر: هر که باشی و به هر جا برسى آخرین منزل هستى این است آدمی هر چه توانگر باشد چون به دین نقطه رسد مسکین است 🔅باور کنیم که سرانجام باید دنیا و تمام متعلقات آن را رها کرد و دست خالى به جهان آخرت رفت، غم و غصّه ها پایان مى پذیرد. 🔰خلاصه این که پنجمین واعظ مرگ است و جنازه هاى خاموش و استخوان هاى پوسیده اموات و قبرهاى ساکت و بى صدا، سراسر پند و اندرز و موعظه اند. ..   | 3⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰هفت واعظ: @mesbah_online خداوند متعال براى هدایت بشر و آراسته شدنشان به فضایل اخلاقى واعظانى قرار داده، تا دست آن ها را گرفته، به پیش برد و آن ها حقایق اخلاقى را زنده بدارند. ▫️هفت نوع واعظ از آیات قرآن و روایات معصومان استفاده مى شود ➖۶) ▫️ششمین واعظ، واعظ درون است خداوند متعال در درون وجود هر انسانى واعظى قرار داده که اگر کار نیک و شایسته اى کند او را تشویق کرده و چنانچه دست به کار زشتى بزند او را مورد ملامت و سرزنش قرار مى دهد. این واعظ درونى همانى چیزى است که از آن به تعبیر مى شود. و خداوند متعال نام آن را نفس لوّامه گذاشته است؛ آنجا که مى فرماید: لاَ أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ وَلاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ سوگند به روز قیامت، و سوگند به نفس ملامتگر و ، که رستاخیز حق است! ابتدا به روز قیامت قسم خورده، سپس به نفس لوّامه  یعنى وجدان بیدار، است در کنار آن و بزرگ. هنگامى که محاکمه اى در دنیا صورت مى گیرد قاضى، مدّعى، مدّعى علیه، شهود، و وکیل مدافع، افراد مختلفى هستند؛ امّا در دادگاه الهى در جهان آخرت همه اینها یکى است. و لذا خداوند متعال پس از دادن نامه اعمال انسان، خطاب به وى مى فرماید: اقْرَأْ کِتابَکَ کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیباً نامه اعمال خود را بخوان، کافى است که امروز، خود حسابرس خویش باشى. 🔰فرود وجدان: امّا اگر به هشدارها و ملامت هاى وجدان گوش ندهد روزبه روز ضعیف تر مى شود، تا آنجا که در صورت تداوم، وجدانش خواهد مرد و او شخص بى وجدانى مى شود. انسان هاى بى وجدانى همچون داعشى ها که اثرى از وجدان الهى در وجودشان نیست، یا امثال ابن زیادها و حجاج ها که دست به هر کارى مى زدند، چون به نصیحت هاى واعظ درون گوش نداده و در مقام توبه و جبران برنیامدند، دیگر واعظى نماند که آنها را نصیحت کند. واى بر انسانى که وجدانش بمیرد از حیوان پست تر می شود. (اولئک کالانعام بل هم اضل) 🔰نتیجه این که ششمین واعظ، واعظ درون است، که باید سعى کنیم زنده بماند، چراکه تا وقتى زنده باشد در مسیر صحیح گام خواهیم برداشت و روزبه روز مراحل بالاترى از کمال را طى خواهیم کرد، تا آنجا که به مقام نفس مطمئنّه خواهیم رسید و وارد بهشت خاصّ و ویژه خواهیم شد. واى به روزى که براثر گناه و معصیت زیاد، این واعظ بمیرد و انسان، بى وجدان شود، که دیگر راه نجاتى نیست. این که توصیه شده پس از ارتکاب گناه به سرعت توبه کنید. ▫️اهمیّت واعظ درون حضرت علی (ع) فرمودند: اَلا واِنَّه مَن لَم یَکُن لَهُ مِنْ نَفسِه واعِظ لَم یَکن لَهُ مِنَ اللهِ حافِظ آگاه باشید کسى که واعظ درونى نداشته باشد خداوند او را (در مقابل وسوسه هاى شیطان، وسوسه هاى نفس، مشاکل دنیا وآخرت) حفظ نمى کند ▫️جایگاه والاى واعظ درون امام باقر (ع) فرمودند: مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللهُ لَهُ مِنْ نَفسِه واعِظاً، فَاِنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَنْ تُغنى عَنْهُ شَیئاً کسى که خداوند متعال واعظى از درون برایش قرار نداده باشد، موعظه ها و اندرزهاى مردم فایده اى برایش ندارد. 🔰خلاصه این که واعظ درون است. اگر واعظ درون نباشد، آیات قرآن، سخنان پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و درس هاى عبرت تاریخ گذشتگان و مرگ عزیزان، اثرى در او نخواهد گذاشت. 🔅بنابراین، اگر طالب اثربخشى بقیّه مواعظ هستید و حفاظت الهى را مى خواهید، به تقویت واعظ درون خود بپردازید. ..   | 4⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰سوره قریش تفسیر سوره قریش دوشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۴٠۳ در مسجد حضرت اباالفضل ع ایراد گردید ▫️فضیلت سوره: این سوره مبارکه که این سوره هم طبعاً از صور مکی است و قبل از هجرت بر پیامبر مکرم اسلام در ردیف سوره‌های قصار نازل شده است. عن ابی عبدالله علیه السلام امام فرمودند: من اکثر قرائه لایلاف قریش بعث الله یوم القیامه علی مرکب من مراکب الجنه حتی یقعد موائد النور یوم القیامه اگر کسی مداومت بر این سوره داشته باشد خداوند را در عالم قیامت در مرکبی از مرکبهای بهشتی سوار میکند و بر خوان ها و سفره‌هایی از نور او را حضرت پروردگار میهمان می‌گرداند. البته روایات دیگری هم داریم اگر کسی مداومت بر این سوره داشته باشد به هر عدد آیه که میخواند ده حسنه برای او ثبت می کند و به تعداد طواف کنندگان و معتکفین خانه خدا برای او فضل و فضیلت مضبوط خواهد کرد. بسم الله الرحمن الرحیم ▫️لایلاف قریش: برای ایلاف قریش، کلمه ایلاف از ماده اِلف و تالیف می‌آید، اِلف و الفت و تالیف به معنای: پیوستگی، به معنای اتحاد، به معنای انس گیری و همراهی و پیوند. نقطه مقابل اون ایحاش است یعنی: فاصله گرفتن، جدا شدن دوری و تفرقه واژه قریش: از ماده ق.. قَرْش می آید. فعیل است از ماده قرش کلمه قرش: به معنای هوت قوی یعدو علی الهیتان ماهی قدرتمندی که بر بقیه موجودات دریا چیرگی دارد. یعنی چیزی مانند نهنگ. ➖در خود معنا در این واژه یه قدرتمندی و توانمندی وجود دارد. بعد این فعیل میشه، میشه قریش و قریش نام قبیله‌است که قبیله اصلی و قبایل مختلف مکه بازگشت به اون دارند و ساکنان اصلی و اصیل و بومی اولیه این سرزمین اند. 🔅و در حقیقت هنگامی که این واژه را برمیگردانیم به سیر تاریخی به اولاد و فرزندان نذر ابن کنانه گفته می‌شود. نذر ابن کنانه گاه به خود ایشان قریش گفته شده است به نظر بعضی از مورخان گاه نه به مثلا فِهرابن مالک ابن نظرابن کنانه است از ایشان آغاز شده است. بنابراین عمده قبایل صاحب نام اون سرزمین بازگشتون به قریش بوده است. قریش بزرگترین تیره ای است که در سرزمین مکه حاکمیت و حضور داشتند. لایلاف قریش: برای تالیف و وابستگی و پیوند میان قریش ▫️ایلافهم رحله الشتا والسیف اون پیوندی که اون هماهنگی و الفتی که نتیجه اون رحله الشتا و السیف شده است. 🔅کلمه رِحلَه از ماده رَحلْ، اون پوششی که روی حیوان میندازند و بعد سوار اون میشن و سیر می‌کنند رحل و رحله گفته میشه. به سفر، که آدمی بر حیوانی می‌نشیند و سیر و حرکتی را آغاز میکند به دلیل اون رابطه ای که اون پوشش با حیوان دارد و در سفر استفاده میشه رحله گفته میشه. ‼️اما نه به هر سفری هنگامی که انسان به المسیر الی آخرٍ بعید به یه جای دوری سفر می‌کند این رو رحله، اسم مصدر آن و مصدر آن گفته میشه. ارتحال به معنای حرکت کردن به جای دور و به مقصد دوری است. به همین خاطر می بینید که به سفرنامه ها در کلام عرب رحله گفته میشه. رحله ابن بتوطه ، رحله ناصر خسرو اینها سفرنامه ها رو رحله میگفتند چون سفر طولانی و زیادی می‌کردند در آنجا. و اگر هم می‌بینید الان ما به هجرت و حرکت به سوی خداوند سبحان و جان سپاری ارتحال میگیم از این باب میاد،که یه کوچیدن و یه حرکت به مسافت دورتریست که انسان‌ها از این زندگی دنیا فارغ و فاصل میشن. ▫️ایلافهم رحله الشتا و السیف برای اون الفت رحله الشتا و السیف قریش اون کوچیدن، اون حرکت کردن و سفرها الشتا و السیف. شتا: به معنای فصل زمستان است والسیف: به معنای فصل تابستان. ✓: به محصولاتی که ما در تابستان کشت می‌کنیم سیفی جات می گن. 🔅برای تالیف قریش در این دو رحله رحله الشتا و السیف. ▫️خوب استحضار دارید که سرزمین مکه همانگونه که عرض کردم در سوره قبل سرزمین اقتصادی نیست یعنی دامپروری ندارند کشاورزی ندارند (بواد غیر ذی زرع) ▫️لذا یه تحولی پیش آمد زمانی در این سرزمین که بسیار به رونق آن افزود. ادامه👇
✅ و بازگشت این تحول به جناب هاشم بن عبد مناف بود جد پیامبر بزرگوار اسلام که هاشمیون بازگشتشون به ایشان است. ایشان اومد و این ابتکار رو با تکیه بر لطف الهی و اعتماد و توحیدی که داشت آغاز کرد دو سفر شمال و جنوب را برای ساکنان سرزمین مکه و باب یک تجارت نو و مترقی رو ایجاد کرد.ـ ✅اینها دو رحله داشتند، در فصل زمستان به سوی جنوب حرکت می کردند و رحله الشتا داشتن. و در فصل تابستان به شمال حرکت می‌کردند به طرف شامات و رحله السیف داشتند. ✓ اون به طرف جنوب به بود ✓این به طرف بود. دو مسیر تجاری و اقتصادی رو باز کرد و آمد و شد رواجی بین مکه و و در این کریدور شمال و جنوب ایجاد شد، و موجب بهبود و رونق و پیوند کامل اجتماعی و اقتصادی بین ساکنان مکه شد. ▫️فالیعبدوا رب هذاالبیت پس باید عبادت و پرستش کنند قریش پروردگار این خانه را. ▫️الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف 🔅نکته مهم: اولا اینکه خداوند سبحان در اینجا سخن از قریش می گوید، در قرآن رسم نیست که از قبیله‌ای و کسانی یاد شود بله از گذشتگان ممکنه عاد و ثمود گفته بشه اما از زمان نزول قرآن خداوند نام شخص یا قبیله‌ای را بنا ندارد و در قرآن هم نمی برد، اما اینجا تنها این نکته رو می بینید مانند اینکه تنها یه نکته رو می بینیم یه اسم رو می بینیم که در اون زمان برده میشه پیوند به قریش میخورد و اون نیست مگر تبت یدی ابی لهب و تب که تنها اسمی است که به این شکل از زمان پیامبر میاد در قرآن نام مطرح میشه چرا؟ به دلیل اینکه متاسفانه من از بیگانگان هرگز ننالم که هر چه کرد با من آشنا کرد در زمان پیامبر از مهمترین دشمنی هایی که با پیامبر شد از خاندان پیامبر و از قریش آغاز شد. اولین دشمنی و تکذیب پیامبر است که پیامبر آمده است و ایستاده است بالای صفا اعلام موضع می کند ابتدا از مردم به صداقت خودش اقرار می‌گیرند بعد می گوید حقایق را! اولین کسی که گفت: تب لک نابود باشی تو! کسی نبود مگر عمو عبدالعزا هاشمی قرشی که مقابل پیامبر ایستاد و به دنبال اون کسان دیگری از بنی هاشم و قریش و تیره‌های دیگر قریش که مقابل پیامبر ایستادند و چه کردند با رسول خدا در طی سال‌ها و ۱۳ سال که رسول مکرم در مکه بودند تا هجرت به مدینه که دیگه دوران شکوفایی اسلام هنگامی آغاز شد که از سلطه قریش پیامبر بیرون آمدند. ‼️لذا جا دارد که این تذکر به آنان داده بشه جا دارد که این هشدار نعمت‌های الهی به اونها داده بشه و به خود بیان و آگاه باشند که ماجرا چیست لذا این تذکر جدی داده شد. ادامه👇
▫️خداوند می‌گوید که باید قریش پرستش کنند خدایی را که آنان را با رحلت شتا وسیف پیوند و ایلافی داده است پروردگاری که که آنان را از گرسنگی و از ناامنی و خوف به در آورد. ▫️شرط این نعمت الهی و این ایلافی که خدا به این جماعت داده است به اینکه اینها رو از جوع و فقر و ناامنی به در برده است نیست مگر عبودیت حضرت پروردگار. 🔰راز این پیوند چیست؟ چگونه خداوند تالیف و انس و الفت بین دلهای قریشیان ایجاد میکند و اینها را وابسته و پیوسته و متحد میکند و فرصت امنی برای رحلت شمال و جنوب و سفرهای شتوی و سیفی، تابستانی و زمستانی برای اینها ایجاد میکند همان خدایی که الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف خدایی که: اطعمهم من جوع من، من بدلیه است یعنی بدل گرسنگی، اطعامشون کرده است و بدل خوف ، امنیت به اینها داده است اینها چه باید بکنند در قبال این خداوند؟ ✓ راه رسیدن به این وفور اقتصادی و امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی چیست؟ ▫️فالیعبدوا : نیست مگر عبودیت خداوند و پرستش حضرت پروردگار. ➖ پس در حقیقت خدای سبحان به قریش این تذکر را می دهد که فرصت‌هایی که دارید فرصت اقتصادی که دارید نعمت برون آمدن از جوع و گرسنگی و فقر و نعمت داشتن امنیت و برون آمدن از ناامنی و خوف‌هایی که در وجودتان حاکم است نیست مگر از سوی خداوند سبحان و دوام این نعمت و بقای این نعمت نخواهد بود مگر به عبودیت حضرت احدیت . ـ پس اینجا صحبت از قریش نیست از همه انسان هاست هرچند سوره در قالب قریش به این جماعت گفته میشه اما چارچوب غالبی را خداوند مطرح میکند برای انسان ها که بسیار قابل تأمل است که یک اینکه آدمیان هیچ چاره‌ای جز عبودیت و پرستش حضرت پروردگار ندارند که به خاطر همین آفریده شده‌اند اساساً آفرینش انسان ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون نیست مگر برای پرستش و برای عبودیت حضرت پروردگار. ➖در حقیقت تکامل انسان به اوج رسیدن انسان شکوفایی آدمی، به غایت و هدف نائل شدن دست نمی دهد مگر ان اعبدونی هذا صراط مستقیم 🔅اگر کسی در وادی عبودیت حضرت پروردگار گام بنهد، خداوند نعمت‌ها و الطاف خودش را بر این انسان فراوان میکند. و از مهمترین و مظاهر نعمت های الهی اینه که خدای سبحان باب رزق و روزی رو براشون می‌گشاید و وفور اقتصادی، ارزانی میشه. ارزاق الهی براشون فراهم میشه از مسیر عبودیت و بندگی و به بیانی جوع و فقر و گرسنگی از میان برداشته میشود اگر انسان ها متحد و پیوسته رحله کنند تلاش کنند کوشش کنند و با عبودیت در مسیر ذات حق حرکت کنند خداوند این مشکلشون رو حل میکند و این خیلی نکته مهمی است. با توجه به اینکه رزق در اختیار الهی است خداوند رزق تامین کرده است در تمام وجود و راه های رسیدن به روزی را هم در شریعت برای انسان ها تعیین کرده یعنی مسیر رحلت و حرکت و کوچیدن به سوی رزق رو باز کرده برای انسان ها. ✅ اگر آدمیان در مسیر عبودیت الهی حرکت کنند دیگه این انسان نمی تواند کند دیگه این انسان نمیتواند باشد. انسانی که در مسیر عبودیت حرکت میکنه نمی تواند باشد نمی‌تواند خون مردم مکیده باشد نمی‌تواند چنین بکند بر سفره مردمان و زندگی مردمان اگر در مسیر عبودیت و بندگی الهی قرار بگیرد. ✓نتیجه این میشه که این مفاسد اقتصادی از جامعه برداشته میشه ✓ نتیجه این میشه که اصلاح امر اقتصاد میاد ✓نتیجه این میشه که نمیشه نمیشه آرامش اقتصادی حاکم میشه نعمت فراوان میشه و هنگامی که انسان ها به یکدیگر بر اساس قانون الهی و بر اساس عبودیت و بندگی الهی ذات حق، رئوفانه و رحیمانه حرکت می‌کند و رفتار می‌کنند و مراعات یکدیگر رو می‌کنند بر اساس قواعد بندگی ذات حق در حوزه اقتصاد دیگه ها نیست ها نیست ها نیست تعدی ها و تجاوزهای اقتصادی نیست. ✓ نتیجه آن میشود که ارحم ترحم ✓نتیجه اون میشه شما نسبت به یکدیگر ملاطفت و رحمت کنید در مسائل اقتصادی تا خداوند بر شما فزون تر از قبل بگشاید و ادامه👇
این‌ها قوانین مسلم الهی است که چارچوب بسیار دقیق و روشنی دارد که در متون وحی و آموزه‌های معصومین فراوان می‌بینیم. از اون طرف هنگامی که انسان در مسیر عبودیت ذات حق قرار می‌گیرد و من اصلح بینه و بین الله اصلح الله بینه و بین الناس کسی که رابطه بین خودش و خدا را اصلاح میکند خدا رابطه بین او و خلق را اصلاح میکند. ➖دومین نعمتی که ذات حق مطرح میکند که از برکات و عبودیت الهی میاد، دلها رو متحد می‌کند پیوند بین انسان‌ها ایجاد می‌کند نیست مگر زدایش و زدودن ناامنی به حاکم شدن امنیت ✅ ما دو امنیت داریم:۱) امنیت تکوینی است صرفاً مستقیم توسط ذات حق تامین میشه برای وجود و انسان. ➖چه امنیتی وجود دارد؟ که یک مرتبه آدمیان سر بردارند و ببینند که اذا زلزلت الارض و زلزالها داره می‌لرزه این زمین و با ثانیه‌ای چند تمام بساطمون زیر و رو شه این امنیت الهی است به زمین که داده میشه این زمین با چنین سرعت شگفت انگیزی در منظومه شمسی، منظومه در کنار صدها هزار منظومه دیگر کهکشان، در کنار صدها کهکشان دیگر و هزاران کهکشان دیگر در حال حرکت اند و این تلاطمات آسمانی وجود دارد و ما نفسی می کشم آسوده که عمری به سر آید، زندگی خودمون رو در روی این زمین میکنیم به آسودگی خب این امنیت الهی است که خداوند امنیت میده به این زمین و زمان که انسان‌ها بتونن روی اون زندگی کنند و قرار بگیرند نام این امنیت تکوینی است. ➖۲) امنیت تشریعی است اگر انسان ها در مسیر عبودیت الهی قرار بگیرند و بندگی خداوند بکنند نتیجه آن میشه عزیزان که یه امنیتی در جان، یه امنیتی در ناموس و یه امنیتی در مال در سطح اجتماع ظاهر و آشکار میشه و اون امنیت واقعی میاد. ➖اگر انسان‌ها حلقه عبودیت رو به گوششون بزنند آیا تعدی به مال غیر می‌کنند؟ آیا حاضرند مثقال ذره مال غیر تصرف کنند؟ اگر عبودیت در جامعه و بندگی در جامعه باشد کسی رغبت به مال دیگری ندارد! کسی نظر به ناموس دیگری ندارد. کسی هرگز در طمع جان دیگری نیست و تعرض به کسی نمی‌کند یعنی از برکت عبودیت فلیعبدوا و حاکم شدن عبادت امنیت تشریعی کاملا در جامعه حاکم میشه و دیگه خوفی نمی‌ماند در جامعه. دیگه نیاز به نیروی امنیتی و انتظامی و غیره نیست به شکل طبیعی و قهری و عبودی و درونی انسان ها یه حالت پیدا می‌کنند به طور کلی برای خودشون و برای دیگران، این نیست مگر از برکت عبودیت و بندگی حضرت پروردگار. آنچه را که در عصر می‌بینیم. پس برای ایلاف قریش اگر قریش می‌خواهند به اون الفت و پیوند درست برسند چاره ای نیست جز اینکه عبودیت پروردگاری را بکنند که این حرکت پویای اقتصادی به اصطلاح تابستانی و زمستانی را به اونها بخشیده است و اونها رو از جوع، واز نابسامانی اقتصادی و فقر و گرسنگی و از ناامنی و خوف به در آورده است و به اطعام و به وفور مالی و امنیت اجتماعی و اخلاقی رسانده است. 🔰چرا این دو نعمت اقتصاد و امنیت را خداوند مطرح میکنه؟ چون سرآمدِ همه ی نعمت هاست و زندگی انسان بدون مطمئن و بدون مفهوم و معنا پیدا نمی‌کند. ➖حضرت پروردگار پیوند میده بین عبودیت و بندگی و بین به اصطلاح جاری شدن نعمت های مادی و اقتصادی و امنیت حاکم در میان انسان‌ها. 🔰نکته مهم: جوع و خوف رو به شکل نکره میاره ، هر جوع و خوفی رو حضرت حق مطرح میکند یعنی این توانمندی در عبودیت این رب البیت به حدی است که می‌تواند تمام شعبه ها و شاخه های جوع و خوف را از میان بردارد اگر انسان ها سر در مسیر طاعت و بندگی خداوند سبحان بگذارند چه قریش چه غیر قریش! 7⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰هفت واعظ: @mesbah_online خداوند متعال براى هدایت بشر و آراسته شدنشان به فضایل اخلاقى واعظانى قرار داده، تا دست آن ها را گرفته، به پیش برد و آن ها حقایق اخلاقى را زنده بدارند. ▫️هفت نوع واعظ از آیات قرآن و روایات معصومان استفاده مى شود ➖۷) ▫️هفتمین واعظ، درکلام معصومین(ع) این که همه عالم هستى واعظ انسان است در مختلفى از معصومین منعکس شده، که به سه نمونه آن قناعت مى کنیم: ➖۱) حضرت على (ع) در روایتى فرمودند: اِنَّ فى کُلِّ شَىءٍ مَوعِظَةً وَ عِبرَةً لِذَوى اللُّبِّ وَ الاعتِبارِ در هر چیزى براى انسان هاى عاقل و فهمیده موعظه و عبرت است. ➖۲) در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: لِلکِیِّسِ فى کُلِّ شَىءٍ اِتّعاظ براى انسان باهوش و فهمیده وبا کیاست، در همه چیز موعظه است. ➖۳) طبق نقلى هارون الرشید نامه اى به امام کاظم (ع) نوشت و از آن حضرت درخواست موعظه کرد. علّت این درخواست، یا مسائل سیاسى بود، یا این که ظالمان هم گاهى وجدانشان به طور موقّت بیدار مى شود و طالب حقیقت مى شوند. به هر حال، به امام (ع) عرض کرد: ما را موعظه کن، موعظه اى مختصر و کوتاه! امام کاظم (ع) موعظه اى کرد که مختصرتر از آن ممکن نبود و در عین حال مفهوم و مضمون بسیار والا و بلندى داشت؛ فرمود: ما مِنْ شَىءٍ تَراهُ عَیْنُکَ اِلّا وَ فیه مَوعِظَةٌ هر چیزى که چشمت آن را مى بیند موعظه است. 🔅حقیقتاً همه چیز موعظه است؛ آسمان، زمین، قطره هاى باران، برگ هاى درختان و دیگر موجودات، همه و همه پند و اندرزند. 🔰چگونه جهان هستى موعظه است؟ براى روشن شدن پاسخ سؤال فوق به چند نمونه توجّه بفرمایید: ➖۱) وعظ کهنسالى پیرمرد قدخمیده اى را مى بینید که به سمت خانه اش در حرکت است. مسیر کوتاه خانه را به سختى طى کرده و چندین بار مجبور به نشستن و استراحت و تجدید قوا مى شود. این فرد کهنسال همیشه این طور نبوده، بلکه روزى جوانى پرنشاط و پرقدرت بوده که مسیر فوق را در مدّت بسیار کوتاهى طى مى کرده؛ امّا اکنون گذشت روزگار با وى چنین کرده است. ✓ آیا دیدن این پند و اندرز نیست؟! ➖۲) پند موى سفید یکى از نویسندگان محترم روزى مرا دید و گفت: آمده ام حلالیّت بطلبم. گفتم: چه چیز باعث شد که به فکر حلالیّت طلبیدن افتادى؟ گفت: «خود را در آینه نگاه مى کردم، موى سفیدى در میان موهایم دیدم. همین موى سفید مرا موعظه کرد و گفت: مراقب باش که به سوى مرگ در حرکت هستى! و لذا به فکر حلالیت گرفتن افتادم». آرى، یک تار موى سفید در سر یا صورت انسان، مى تواند مایه پند و اندرز او باشد. ➖۳) اندرز بیمارى بیماران هم موعظه اند؛ هم براى انسانهاى سالم و هم براى خودشان. ▫️چندى قبل براى آزمایشات پزشکى به بیمارستان رفته بودم. شخصى را در سى سى یو دیدم که با عجله و شتاب مشغول نوشتن بود! گفتم: چه مى کنى؟ گفت: از مرگ غافل بودم و این بیمارى مرا از خواب غفلت بیدار کرد، مشغول نوشتن بدهى ها و وصایاى خود هستم! ✅ بیمارى به انسان اندرز مى دهد که این دنیا جاى ماندن و بقا نیست و بالاخره باید از آن دل کند، پس به فکر جبران کاستى ها و خطاهایت باش و زاد و توشه اى براى سفر طولانى و پرفراز و نشیب پیش رو تهیّه کن. ✅ اگر انسان چشم بینا و گوش شنوا داشته باشد در و دیوار عالم موعظه است، کاخ هاى فرسوده، قبرهاى درهم شکسته خاموش، تاریخ گذشتگان، همه به ما پند و اندرز مى دهد. ➖۴) موعظه موزه ها مردم به موزه ها رفته و به تماشاى آثار موجود در آن پرداخته و به تاریخ گذشته خود افتخار مى کنند، در حالى که موزه ها هم موعظه و نصیحت هاى مهمّى دارند. هنگامى که (به عنوان مثال) شمشیر نادرشاه افشار، یا کلاه خود شاه اسماعیل صفوى، یا نگین زرّین فلان ملکه را در آنجا مى بینیم، به ما پند مى دهد که صاحبان این اشیا هرچه را که داشتند گذاشتند و رفتند، شما هم باید همین کار را کنید، پس به دنیا دل نبندید. ✓ بنابراین، موزه ها جاى گرفتن و گرفتن است، نه افتخار کردن. ✅ اکنون متوجّه مى شویم که چطور همه عالم هستى موعظه است و چرا امام کاظم (ع) فرمود: هرچه مى بینى پند و اندرز است.   | 5⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰هفت واعظ: 👇 ۱.خداوند متعال: https://eitaa.com/mesbah_online/493 ۲.قرآن مجید: https://eitaa.com/mesbah_online/497 ۳.پیامبر اکرم (ص): https://eitaa.com/mesbah_online/498 ۴.مجموعه تاریخ بشر: https://eitaa.com/mesbah_online/502 ۵.مرگ عزیزان: https://eitaa.com/mesbah_online/505 ۶.واعظ درون (وجدان): https://eitaa.com/mesbah_online/506 ۷.کلام معصومین(ع): https://eitaa.com/mesbah_online/513 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰توفیق الهی (۱) @mesbah_online اگر بخواهیم در مسائل اخلاقى موفّق باشیم باید ما را همراهى کند. تا زمانى که توفیقات الهى شامل حال نشود راه به جایى نخواهیم برد؛ چراکه موانعِ سر راه فراوان است. هوى و هوس هاى درون، شیطان، ظالمان، و مفسدانى که منافع خود را در مفاسد اخلاقى مى بینند، سدّ راه پیشرفت و تهذیب اخلاق اند، و لذا باید دست به دامان خداوند متعال بزنیم تا مشمول توفیقات الهى شویم. 🔅علماى علم اخلاق نقطه مقابل را مى گویند. اگر خداوند انسان را به حال خود واگذار کند وتوفیقش ندهد، به مقصد نمى رسد و دچار خذلان مى شود. ▫️در بحث توفیق الهى باید روشن گردد: ➖۱) تعریف و معناى توفیق ➖۲) انواع و اقسام توفیق ➖۳) اسباب جلب توفیق ➖۴) عوامل سلب توفیق 🔰نکته اوّل: تعریف توفیق فراهم شدن اسباب توسّط خداوند براى رسیدن به مقصد را توفیق مى گویند. ➖البتّه خداى متعال بى حساب و کتاب اسباب توفیق را براى کسى فراهم نمى کند، همان گونه که بدون حکمت از کسى سلب توفیق نمى نماید. ♻️مثال: اگر خداوند بخواهد مرا موفّق کند، دوست خوبى در مسیر زندگى ام قرار مى دهد که منشأ انواع توفیقات شود، و چنانچه بخواهد از کسى سلب توفیق کند، او را گرفتار همسایه بد یا دوست نابابى مى کند که آرامشش را سلب واز مسیر حق منحرفش سازد. 🔅داستان و همچنین سرگذشت مصداق دیگرى براى توفیق الهى است. 🔅خلاصه، توفیق این است که خداوند متعال اسباب و مقدّماتى فراهم کند که بنده اش به سوى او بازگردد و متخلّق به اخلاق فاضله و شایسته شود. 🔰توفیق در قرآن مجید: واژه تنها یک بار در قرآن به کار رفته و آن در داستان (ع) است. طبق آنچه که در آیه شریفه 87 سوره هود آمده، قوم شعیب (علیه السلام) ، خطاب به آن حضرت عرض کردند: أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِى أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ اِنَّکَ لأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ آیا نمازت به تو دستور مى دهد که آنچه را پدرانمان مى پرستیدند ترک کنیم؛ یا آنچه را مى خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیده اى هستى! ▫️حضرت شعیب (ع) از قومش مى خواست که آنها زیر بار نمى رفتند: ➖۱) ترک آداب و رسوم ناپسند نیاکان و گذشتگان ➖۲) ترک کم فروشى منطق آنها این بود که اجازه سجده براى بت را داشته باشند و در مفاسد اقتصادى کسى مانع آنها نشود. 🔅پیامبرشان در پاسخ آنها چنین گفت: أَرَأَیْتُمْ اِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّى وَرَزَقَنِى مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ اِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ اِنْ أُرِیدُ اِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِى اِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَاِلَیْهِ أُنِیبُ به من خبر دهید، اگر دلیل آشکارى از پروردگارم داشته باشم و روزى و موهبت نیکویى به من داده باشد (آیا مى توانم برخلاف فرمان او رفتار کنم)؟! من هرگز نمى خواهم چیزى که شما را از آن بازمى دارم، خودم مرتکب شوم. من جز اصلاح تا آنجا که توان دارم نمى خواهم و من (در این کار) جز به (یارى) خدا نیست، تنها بر او توکّل کرده و به سوى او بازمى گردم طبق آنچه در آیه فوق آمده، اگر یار نشود کار شعیب پیامبر (علیه السلام) نیز به سامان نمى رسد. ▫️بنابراین، توفیق الهى بسیار مهم است و باید از خداوند متعال اسباب و مقدمات کارها را طلب کرد. 🔰توفیق در روایات: روایات فراوانى درمورد توفیق وجود دارد، که به پنج روایت قناعت مى شود. ➖۱)حضرت على (علیه السلام) فرمودند: اَلتَّوفیقُ عِنایَةُ الرَّحمانِ توفیق، عنایت خداى رحمان است ➖۲) در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم بِالتَّوفیقِ تَکُونُ السّعادَةُ سعادت با توفیق الهى حاصل مى شود ➖۳) همان حضرت در حدیث دیگرى فرمودند لا نِعمَةَ اَفضَلُ مِنَ التَّوفیقِ هیچ نعمتى بالاتر از توفیق نیست ➖۴) و باز همان حضرت فرمودند: اَلتَّوْفیقُ رَأسُ النَّجاح سرمایه پیروزى توفیق است ➖۵) حضرت على (علیه السلام) در خطبه معروف به نیز فرمود: عِبادَ اللهِ! سَلُوا اللهَ الیقینَ؛ فَاِنَّ الیَقینَ رَأسُ الدّینِ... وَ ارغَبُوا اِلَیهِ فى التَّوفیقِ فَاِنَّهُ اُس وَثیقٌ اى بندگان خدا! از خداوند یقین را تقاضا کنید، که اوج نقطه دین و بالاترین حدّ آن است... و از او را بخواهید، که اساس و شالوده دین محسوب مى شود. ..   | 6⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰توفیق الهی(۲) @mesbah_online 🔅نکته دوم: انواع توفیق ▫️توفیق بر سه قسم است: ۱) توفیق در ایمان و اعتقادات ۲) توفیق در مسائل اخلاقى ۳) توفیق در مرحله عمل ➖۱) توفیق در ایمان توفیق در ایمان و اعتقادات به این معناست که من به اختیار خود در مسیرى به سوى خدا حرکت مى کنم. وقتى در مسیر رضاى خدا قرار گرفتم توفیق الهى شاملم مى گردد و ایمانم قوى تر و افزون مى شود. 🔅 در آیة الکرسى آمده است که شما اوّل ایمان مى آورید سپس توفیق الهى شامل حالتان مى شود و شما را از ظلمات به نور هدایت مى کند. منظور از ظلمات، تاریکى شکّ و وسوسه هاى شیطان در اعتقادات وضعف مبانى اعتقادى است. ▫️توفیق در یعنى خداوند مؤمنان را از ظلمات و تاریکى هاى مذکور به سمت نور ایمان مى برد. 🔰توفیق الهى در ایمان خداوند متعال در آیه شریفه 76 سوره مریم مى فرماید: وَیَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدىً وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَخَیْرٌ مَرَداً کسانى که پذیراى هدایت شوند، خداوند بر هدایتشان مى افزاید؛ و آثار ماندگار شایسته اى که از انسان باقى مى ماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش نیکوتر است طبق آنچه در آیه فوق آمده کسانى که در مسیر هدایت گام برداشته و هدایت یافته اند، خداوند هدایتشان را زیاد کرده و توفیق الهى شاملشان مى گردد. ▫️ایمان مراتبى دارد. مراتب ابتدایى ایمان ممکن است با شبهاتى متزلزل شود؛ ولى مراتب بالاتر ایمان با شبهات ابتدایى متزلزل نمى شود؛ هرچند با شبهات قوى تر امکان تزلزل دارد. امّا مراتب بالاى ایمان، که با توفیق الهى حاصل مى شود، متزلزل نمى گردد. ➖۲) توفیق در مسائل اخلاقى خداوند متعال درمورد این نوع از توفیق چنین فرموده است: وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ اِلَیْکُمُ الأِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِى قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ اِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ أُولَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ ولى خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هایتان زینت بخشیده و کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است؛ کسانى که داراى این صفات اند هدایت یافتگان اند ✅ از این آیه شریفه معلوم مى شود که چیزهایى در قلب انسان زینت پیدا مى کند. چنانچه توفیق الهى رفیق شود و صفات اخلاقى در قلب انسان زینت یابد، دیگر متزلزل نمى شود و انسان مى تواند به مقام عصمت برسد، یا تالى تلو معصوم شود، یعنى اعمال زشت و ناپسند به قدرى نزد او منفور گردد که آلوده آن نشود. اى که خداوند در قلب انسان نسبت به ایمان و صفات نیک اخلاقى ایجاد مى کند و که درمورد کفر و فسوق وعصیان به وجود مى آورد، توفیق الهى در مسائل اخلاقى است. ➖۳) توفیق در مسائل عملى درآیه هفدهم سوره محمددرموردنوع سوم توفیق چنین آمده است: وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدىً وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ کسانى که هدایت یافته اند (خداوند) بر هدایتشان مى افزاید و روح تقوا به آنان مى بخشد کسانى که هدایت شدند یعنى با اختیار خود به سمت خدا حرکت کردند خداوند متعال، هم هدایتشان را افزون مى کند و هم بر تقوایشان مى افزاید. به توفیق الهى است. ✓ اگر دوست داریم ایمانمان قوى شود باید کارى کنیم که توفیق الهى شامل حالمان گردد. ✓اگر بخواهیم اخلاقمان پاک شود باید کارى کنیم که توفیق الهى همراهمان شود ✓ اگر مایل باشیم تقوایمان زیاد شود نیز باید همین مسیر را بپیماییم. 🔰توفیق در چیزى که به ظاهر بلاست! در اینجا لازم است به نکته حسّاسى اشاره کنم و آن این که گاهى توفیق انسان در چیزى است که در ظاهر ، امّا سرانجامش و و است. ♻️مثال: حضرت یوسف پس از صبر و مقاومت فراوان، و به جان خریدن زندان، درهاى توفیق به رویش گشوده شد. 🔅زندانى شدن آن حضرت به بود، امّا حداقل براى وى داشت: الف) رهایى از شرّ وسوسه هاى زلیخا اگر زندانى نمى شد و در قصر زلیخا باقى مى ماند، وسوسه هاى او ادامه پیدا مى کرد؛ چرا که عاشق، سر از پا نمى شناسد و براى رسیدن به مقصودش از پاى نمى نشیند. ب) اثبات بى گناهى با تبلیغات منفى زلیخا، آن حضرت متّهم شده بود که نظر بدى به همسر عزیز مصر دارد و این اتهام آبروى آن حضرت را به خطر انداخته بود، امّا هنگامى که به زندان رفت معلوم شد که چون تسلیم هوس هاى زلیخا نشده او را زندانى کرده اند و اتّهام مذکور بى اساس بوده است. ج) مقدّمات عزیز مصر شدن دو نفر از زندانیان خوابى دیدند که آن حضرت برایشان تعبیر کرد و تعبیر یوسف پیامبر (علیه السلام) به طور دقیق محقق شد، و باعث شد حضرت به مقام عزیزى مصر برسد. ✅ بنابراین، گاهى چیزى در ولى درحقیقت الهى است.   | 7⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح خطبه متقین چهارشنبه ۲۸ آذر ماه در ادامه مباحث گذشته بعد از نماز مغرب وعشا در مسجد حضرت اباالفضل ع ایراد گردید. 🔰 وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ این متقین مشی شون تواضع است. ▫️کلمه مشی: در لغت به معنای حرکت کردن و راه رفتن است. ▫️سومین صفتی که امیرالمومنین می‌فرماید این هم در رابطه ی با ظاهرِ. 🔅یکی از وجوه ظاهری ما شیوه حرکت کردن و راه رفتن ماست درجامعه. حرکت کردن اینها متواضعانه است، این هم جمله عجیبی است. 🔅متاسفانه اولین و بزرگترین آفتی که الان ما در میان خودمان داریم و نسل جوان ما و جهان بشریت رو به خصوص تهدید میکنه و است. ✓ در این مشاورها وقتی میان این زن و شوهر جوان وقتی با این‌ها تک به تک صحبت می‌کنی می‌بینی ریشه عمده مسائلشان این است که عنانیتشون مثل کوه الوند محکم ایستاده است. هیچ اجازه‌ ی نفوذ نمیدهد وقتی به شون برمی‌خورد مثل اینکه دنیا به آخر رسیده است تمام. تمام ملائکه الله شاهد بودند، تمام قدسیان و کروبیان شاهد بودند، موجودی که به تعبیر امیرالمومنین در نهج البلاغه  وکان قد عبدَ الله ستة آلاف سنة، لايُدرُها أم من سني الدنيا أم من سني الآخرة علی میگوید: شش هزار سال عبادت خدا بعد امام میگه گمان نکنید که سالهای شمسی و قمری ۳۶۰ روز نه معلوم نیست این چه سالیه شاید سال‌هایی بوده است که هر روز اون ۵۰ هزار سال شما بوده موجودی که چنین عبادتی را دارد ملائکه الله تا شنیدن که ابلیس گفت: ، گفتن: تموم شد! تا شنیدن گفت من! گفتن برو! دیگه این رفت! به مجرد اینکه من رو شنیدن، انا را شنیدن با وجود ذات حق، انا تو این هستی باقی نمی‌ماند. ادامه👇
بیا و هستی حافظ تو از میان بردار که با وجود تو کس نشنود ز ِمن که منم ✓ اونی که نمی گذاره زندگی ها شیرین باشد است. ✓ اونی که نمی‌گذاره انسان در قبال خدا سرشو پایین بیاورد است. ✓ اونی که نمی‌گذاره امنیت اجتماعی بیاد است، همین کبر است. 🔅در متون روایی ما در توصیه های اخلاقی و تربیتی ما به این نکته اشاره شده است که چاره‌ای برای این بکنید این کبر را از وجود خودتون به دَر کنید. لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ كِبْرٍ. 🔅جالبه اینکه خداوند قانونی قرار داده است وقتی ما انسان‌ها از وارد می شیم یعنی از مسیری که رضای خدا در اون نیست خداوند به گونه ای عمل میکنه که ما عکس نتیجه می گیریم! 🔅اولاً این سه واژه را می دانند عزیزان که: : آنیست که در حالت و خاصیتی است که در قلب ماست. ان فی صدورهم الا کبر : وقتی نشونش می دیم اسمش میشه چی می شه : وقتی دست و پا می‌زنیم که ثابتش کنیم میشه. 🔰سه تا کلمه تو قرآن داریم کبر و تکبر استکبار. ➖۱) کبر: امر قلبی است در ذهن و خیال ماست. ➖۲) تکبر: بروز خارجی ➖۳) استکبار: تامین دلیل کردنش که می خوایم تثبیتش کنیم. فرمود: ادعونی استجب لکم توی این ادعونی یک شیرینی عجیبی هست ادعونی منو بخونید بعد نمی‌فرماید: فاستجب، حتی همون ف رو هم نمیاره خدا نفرمود نستجب ما اجابت میکنیم گفت من اجابت می‌کنم! ادعونی استجب لکم یعنی تو و من کسی نمیدونه بگو خودم می شنوم. چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمیکنی خدای چاره ساز را چرا صدا نمی‌کنی ▫️بعد فرمود: إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ آنهایی که استکبار می‌کنند از عبادت من یعنی علت جدا شدن انسان‌ها از خدا چیه؟ استکبار چی ما را از حق جدا میکند؟ استکبار یعنی وقتی احساس کردیم ، دیگه تموم شد. رسم عاشق نیست با یک دل دو دل برداشتن یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن ▫️مثنوی دو مرحله بعضی بزرگان مثل عین القضاه همدانی، سه مرحله ذکر کرده. بالاخره آمد و درب رو کوبید گفت: که هستی؟ گفت: من! گفت برو هنوز خام و نپخته ای. یه سال با خودش کار کرد سال بعد آمد در خانه معشوق رو کوبید گفت: که هستی؟ گفت: ما هستیم گفت: برو هنوز هم خامی! سال بعد اومد در رو کوبید گفت:که هستی؟ گفت: انت گفت: حالا بیا تو. تا زمانی که من و ما باشد کسی ره به جایی، نمی‌برد. نردبان خلق، این ما و منی است عاقبت زین نردبان، افتادنی است 🔅امیرالمومنین بر این نکته تکیه میکند متقین کسانی‌اند که چاره‌ای کردند برای این تکبرشون  وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ اینکه عرض شد نتیجه منفی ایست یه تیم جهت است! از مسیری که انسان میرود که رضای الهی نیست نتیجه آن ، می‌زنه، می‌بنده که برداره و بره 🔅 یعنی چه؟ یعنی رشد مضاعف! یه تپه‌ای میاد بالا میگن رَبْوَه این تپه که کاملا دیده میشه از دور، اینو طرف میگن ربوه، یعنی ربا داره یعنی بلندی داره. ربا را که ربا می گوییم یک کَنسِرِ یه لوسومی است،یه رشد بی‌رویه سلولی اقتصادی است، یه چنین حالتی است. ✓ سریع رشد می کنه ، در ربا این مهمه برای اهل ربا. ✓ اما نتیجه ربا در قرآن چیه؟ یمحق الله الربا و یُربیِ الصدقات عکس میشه! خدا مال ربوی را به می نشاند ندیدید؟ ✓ رباخواران، نزول خواران،عاقبتشون چی بود؟ یعنی این قانون خداست. ✓ کسی به فجور میره عاقبتش مشخصه یعنی اصلا خدا این طبیعت رو هستی رو اینطور قرار داده است. 🔰انسان‌هایی که تکبر می‌کنند که جایگاهی برای خودشون دست و پا کنن اتفاقاً اینا همیشه زمین خورده این عکسش می شه! قانون خداوند متعال است. ➖کی در دل شما بیشتر جا دارد؟ چه کسی رو بیشتر احترام می‌گذارید و دوستش می‌دارید؟ دوستان متواضعتون رو! افرادی که با موقعیت علمی شون جایگاه اجتماعی شون دستشون به سینه گذاشتن مقابل شما ایستادن تعظیمتون کردند چقدر براتون محبوبن چقدر احترام دارند من تکبر خزله الله من تواضع رفع الله این قانون خداست اونایی که تکبر میکنن در قبال ، ، ، زمین گیر می شن. اونایی که تواضع می‌کنند آن به آن، بالا می‌روند. تا اینجا حضرت مسائل ظاهری رو بیان فرموده است شیوه سخن گفتن پوشش و نحوه راه رفتن و حرکت. ▫️سومین ویژگی که امام فرمود: تواضع است این متقین شیوه رفتارشان و زندگی شون، حتی راه رفتنشون متواضعانه است. راه رفتن هم خودش از خصوصیاتی است که تواضع انسان رو ثابت میکنه برای دیگران. ادامه👇
▫️تا اینجا این سه ویژگی ظاهر رو امام فرمود: ✓ شیوه سخن گفتن ✓ پوشش ✓ حرکت و راه رفتن 🔰غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ  ویژگی چهارم: چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده مى پوشانند 🔰ما دو تغذیه داریم: یه تغذیه ما همان است که می خوریم می‌نوشیم اگر هشت روز به این بدن نرسید کار ما تمام است ۶۱ روز نرسید کار ما تمام است. این خصوصیتی است که خدا به این وجود قرار داده است این دواممونه بعد هم یعنی ما لازم داریم خوردن و نوشیدن رو اینها ضروریات زندگی ما انسان هاست ما تغذیه کنیم خودمون رو این تغذیه آدابی داره میگن این تغذیه رو فکر شما و وجود شما اثر میگذارد.ـ میگن این خوردنی های شما در اندیشه تون وارد میشه. حِلّیت و حرمت رو پاس بدارید از کجا به کجاست! فلینظر الانسان الی طعامه بدون چی می‌خورید! 🔅در کنار این تغذیه، تغذیه ی اصلی ما کدام است؟ آدمی فربه شود از راه گوش جانور فربه شود از حلق و نوش ✓ تغذیه دوم ما تغذیه و ماست عزیزان. این جان و روح باید تغذیه بشه نمیشه رهاش کنیم. اون هم دقیقا منضبط باید خوراک این جان و روح را بدهی. 🔅حالا این خوراک به جان و روح رو امیرالمومنین ضوابطی برای تغذیه اش قائل میشن! 🔰از عمده‌ترین راه‌های تغذیه جان و روح انسان و . ✅ امام یه ضوابط زیبایی رو برای این دو مطرح می‌کنند و یک آداب خاصی رو که فوق العاده شنیدنی است دیگه لحن، لحنِ سخن امیر ملک بیان است و بزرگ انسانی که تمام این مقامات رو خودش یکی بعد از دیگری طی کرده است و به قله رسیده. لذا بسیار لذیذ و دلپسند است ، به شرط حیات جلسه بعد مبسوط مطالبی رو در این فقره عرض می کنم. .. 8⃣1⃣ 🌱 📍مسجد حضرت اباالفضل (ع) شهرک غرب نبش شاهد ۵۷ | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰توفیق الهی(۳) @mesbah_online 🔅نکته سوم: اسباب جلب توفیق همان گونه که گذشت، خداوند حکیم نه بى دلیل به کسى توفیق مى دهد و نه بدون علّت از کسى توفیق را سلب مى کند، بلکه هر دو روى حساب و کتاب است. ▫️توفیق که آمد درها باز مى شود و توفیق که سلب شد درها بسته مى گردد و در نتیجه دیگر موفّق به شرکت در نماز جماعت نمى شود و نماز شب را از دست مى دهد و به هر درى مى زند که به سفر زیارتى برود موانع مختلفى بر سر راه مى بیند. ▫️و لذا توجّه به اسباب و علل جلب توفیق و سلب آن بسیار مهم است. 🔅دو مورد از اسباب جلب توفیق ۱) ترک شبهات ازجمله امورى که سبب جلب توفیق مى شود است، ♻️ مثال: ✓ اگر به خانه کسى مى روى که مى دانى اهل پرداخت خمس و زکات نیست و احتمال مى دهى آنچه در اختیار تو مى گذارد مشمول خمس و زکات شده و مجبور هستى با چنین کسى رفت و آمد داشته باشى، باید احتیاط کنى تا توفیقات سلب نشود. در چنین مواردى ما به چنان اشخاصى اجازه تصرّف داده می شود ؛ مشروط بر این که معادل قیمت خمس و زکاتِ مقدارى که تصرف مى کنند را به ذمّه گرفته و به فقیرى بدهند. توقّف دربرابر شبهات و عمل به احتیاط سبب جلب توفیقات الهى خواهد شد و بى اعتنایى به این امور و آلوده شدن به موارد مشتبه موجب سلب توفیق مى گردد. ✓ همچنین اگر همسایه هدیه اى براى ما آورده و مى دانیم شغل و درآمدش مخلوط به حرام است و در عالَم همسایگى نپذیرفتن هدیه ممکن است عوارضى داشته باشد، مى توان هدیه را گرفت و معادل قیمت آن را به نیّت صاحب اصلى، که به او دسترسى نداریم، صدقه داد و سپس در آن تصرّف کرد تا از عوارض احتمالى مال شبهه ناک، که یکى از آنها سلب توفیق است، در امان بمانیم. ۲) اخلاص در عمل یکى دیگر از عوامل توفیق، اخلاص در عمل است. گاهى انسان کار نیک کوچکى را از روى خلوص نیّت انجام مى دهد و توفیقات عظیم الهى شامل حالش مى شود، چرا که خداوند به اخلاص در کار نگاه مى کند، نه حجم و اندازه آن، و لذا درهاى توفیق را به روى انسان مخلص مى گشاید. 🔅یک نمونه از توفیقات ناشى از اخلاص در سوره قصص، آیات ۲۳تا ۲۸ آمده، که بخشى از زندگى حضرت موسى (ع) است. آن حضرت با یکى از فرعونیان ظالم، که قصد کشتن فردى از بنى اسرائیل را داشت، درگیر شد و مشت محکمى به آن شخص زد که نقش بر زمین شد و مرد! خبر در شهر پخش شد و مأموران فرعون درصدد دستگیرى و مجازات حضرت موسى (ع) برآمدند. یکى از افراد باایمان قصد مأموران فرعون را به موسى بن عمران (ع) اطّلاع داد و آن حضرت از شهر بیرون رفت و به سمت مدین حرکت کرد. هنگامى که وارد مدین شد مشاهده کرد چوپان ها از چاهى آب مى کشند و گوسفندان خود را سیراب مى کنند و به دو دخترى که همراه گوسفندان خود کمى عقب تر ایستاده اند نوبت نمى دهند. به قصد قربت و از روى خلوص نیّت با تمام خستگى و ضعف و بى حالى، از جاى برخاست و براى گوسفندان دختران، به تنهایى از چاه آب کشید و آنها را سیراب کرد و به جاى خود بازگشت و سر به آسمان بلند کرد و دعایى کوتاه امّا بسیار مؤدّبانه بر زبان جارى ساخت: رَبِّ اِنِّى لِمَا أَنْزَلْتَ اِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ پروردگارا! به هر نیکى و خیرى که تو بر من فرو فرستى نیازمندم نگفت چیزى به من بده، بلکه عرض کرد: «من به هر نوع خیرى که بر من نازل کنى نیازمندم! به هر حال در سایه درختى مشغول استراحت و راز و نیاز با خدا بود، که یکى از آن دو دختر که دختران حضرت شعیب (ع) بودند به سمت او آمد و گفت: پدرم از تو دعوت کرده تا دستمزدت را بدهد. با این که حضرت موسى (ع) آن کار را به قصد اجرت نکرده بود، امّا شعیب پیامبر (ع) وظیفه خود دانست که اجرت او را بدهد. موسى بن عمران (ع) نزد حضرت شعیب (ع) رفت و این آشنایى سبب شد که داماد آن پیامبر بزرگ شود و سالیان درازى نزد او شاگردى کند و آموزش ببیند. آرى، حضرت موسى (علیه السلام) یک کار کوچک، امّا با انجام داد و درهاى به رویش گشوده شد؛ هم از آوارگى و غربت نجات پیدا کرد، هم شغل مناسبى به دست آورد، هم صاحب زن و فرزند شد و هم در مکتب پیامبرى سالخورده و باتجربه تربیت شد و آماده جهاد با فرعون گردید. 🔰گاه یک کار کوچکِ همراه با خلوص نیّت، مانند دستگیرى از یک فقیر، یا نجات یک گمراه از گمراهى، یا احترام به پدر و مادر، یا کمک به مظلوم و مانند آن، یک عمر توفیق به همراه دارد. ✅ بنابراین، کارهاى نیک کوچک خالصانه را نباید کوچک شمرد   | 8⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰توفیق الهی(۴) @mesbah_online 🔅نکته چهارم: اسباب سلب توفیق۱) شرکت در مجالس گناه یکى از امورى که سبب مى شود شرکت در مجلس گناه است؛ که متأسفانه چنین مجالسى در عصر و زمان ما کم نیست. هرکس طالب توفیقات الهى است باید از شرکت در چنین مجالسى اجتناب کند. 🔅آیات متعدّدى از قرآن مجید درباره این مسأله سخن گفته، که ازجمله آنها آیه شریفه 68 سوره انعام است. 🔅گرچه خداوند در این آیه پیامبر اکرم (ص) را مخاطب قرار داده، ولى منظورش آن حضرت است. وَاِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِى آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِى حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَاِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ. هرگاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزا مى کنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند و اگر شیطان تو را به فراموشى افکند، پس از یادآورى با این گروه ستمکار منشین. ✅ مجلس گناه مصادیق فراوانى دارد ازجمله جلسه اى که در آن به یا ، یا دیگر ، اهانت شود. ➖اگر انسان در چنین مجالسى بود در مرحله اوّل باید سعى کند فضاى مجلس را دهد و موضوع دیگرى را جهت بحث و گفتگو پیشنهاد کند. در صورتى که موفّق به این کار نشد مجلس را نماید تا توفیق از وى نگردیده و درهاى خیرات به رویش بسته نشود. ➖۲) گناهان ▫️طبق فرمایش پیامبر اکرم (ص) یکى دیگر از عوامل سلب توفیق، آلوده شدن به مطلق گناهان است. ▫️در حدیثى از آن حضرت مى خوانیم: اِنَّ المَعاصِىَ یَستَولى بِها الخِذلانُ عَلى صاحِبها حَتى تُوقِعَهُ بِما هُوَ اَعظَمُ مِنها گناهان سبب خذلان وسلب توفیق گناهکار مى شود، بدین صورت که او را از گناهان کوچک تر به سمت گناهان بزرگ تر سوق مى دهد. اگر برنگردد وتوبه نکند، بلکه از گناه کوچک تر به سمت گناهان بزرگ تر برود و این مسیر را ادامه دهد کار به جایى مى رسد که قلبش سیاه شده و راه بازگشت به روى او بسته مى شود. ➖۳) زرق وبرق وتشریفات ▫️یکى از اسباب سلب توفیق، غرق شدن در زرق و برق دنیاست. رفتن به دنبال تشریفات و ثروت هاى کلان، انسان را به خود مشغول کرده و از یاد خدا بازمى دارد. چنین شخصى همواره باید به طلب ها و بدهى هایش بیندیشد و به فکر چاره اى براى وصول طلب ها و پرداخت بدهى هایش باشد. بالا و پایین رفتن قیمت ارز و سکّه و طلا را رصد کند تا سرمایه گذارى اش در این حوزه ها به خطر نیفتد، و این امور توفیق را از انسان سلب مى کند. 🔅داستان ثعلبه در این مورد در سوره توبه، آیه ۷۵ داستان بسیار پرمعنایى آمده که در مورد ثعلبة بن حاطب انصارى است و بسیار آموزنده مى باشد. ثعلبه کسى بود که توفیق شرکت در نماز جمعه و نمازهاى جماعت پنج گانه روزانه را داشت، اما وضع مالى خوبى نداشت و از فقر مى نالید. روزى خدمت رسول خدا (ص) رسید و از آن حضرت درخواست کرد دعا کند تا وضع مالى اش سامان یابد. پیامبر اکرم (ص) با چشم باطن به وى نگریست و ثروتمند شدن را به مصلحتش ندید. ▫️لذا به او فرمود: قَلیلٌ تُودّى شُکرَهُ خَیرٌ مِن کَثیرٍ لاتُطیَقُه ثروت اندکى که شکرش را به جا آورى بهتر از ثروت فراوانى است که توانایى شکرش را نداشته باشى. امّا ثعلبه که معناى سخن پیامبر (ص) را نفهمیده بود پشت سر هم تقاضایش را تکرار کرد و به حضرت گفت که با خدا عهد مى کنم اگر ثروت فراوانى به من بدهد کارهاى خیر به جا آورم. پیامبر (ص) که دید او دست از تقاضاى خود برنمى دارد، برایش دعا کرد. 🔅طبق روایتى چندى نگذشت که یکى از بستگان ثعلبه از دنیا رفت و اموال فراوانى از وى به جا ماند و آن اموال به ثعلبه رسید، که مقدار زیادى گوسفند بود. او که دید نمى تواند در مدینه از گوسفندان مراقبت و نگهدارى کند به ناچار در خارج از مدینه در صحرایى پر آب و علف سکنى گزید و توفیق شرکت در نمازهاى پنج گانه را از دست داد. گوسفندان زاد و ولد کرده و بیشتر شدند به گونه اى که ثعلبه توفیق حضور در نماز جماعت روزانه را به طور کامل از دست داد و به شرکت در نماز جمعه قناعت مى کرد! پیامبر (ص) مأموران جمع آورى زکات را به سراغ او فرستاد تا زکات گوسفندانش را بپردازد. اما به قانون الهى زکات معترض شد ! به رسول خدا (ص) پیغام داد: «ما مسلمان شده ایم که جزیه ندهیم و زکات همان جزیه اى است که از یهودیان و مسیحیان گرفته مى شود!» در حالى که زکات ابزار حکومت اسلامى و رزق و روزى فقرا و نیازمندان است. پیامبر (ص) وقتى پیغام مذکور را شنید سه بار فرمود: «واى بر ثعلبه!» و او را به حال خود رها کرد. این گونه او، هم توفیقاتش را از دست داد و هم آبرویش در میان مردم رفت. عوامل توفیق و سلب توفیق زیاد است. آنچه گفته شد چند نمونه آن بود. از خدا تقاضا مى کنیم ما را از توفیقاتش محروم نکند!   | 9⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰توفیق الهی ▫️تعریف توفیق: https://eitaa.com/mesbah_online/515 ▫️انواع توفیق: https://eitaa.com/mesbah_online/516 ▫️اسباب جلب توفیق: https://eitaa.com/mesbah_online/523 ▫️اسباب سلب توفیق: https://eitaa.com/mesbah_online/525 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 آثار روانی دنیا پرستی @mesbah_online عَن ابنِ عَبّاسٍ قالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ: انَّهُ ما سَکَنَ حُبُّ الدُّنیا قَلبَ عَبدٍ الّا التاطَ فیها بِثَلاثٍ: شُغلٍ لا یَنفَدُ عَناؤُهُ وَ فَقرٍ لا یُدرَکُ غِناهُ وَامَلٍ لا یُنالُ مُنتَهاهُ. الا انَّ الدُّنیا وَالآخِرَهَ طالِبَتانِ وَمَطلوبَتانِ فَطالِبُ الآخِرَهِ تَطلُبُهُ الدُّنیا حَتّی یَستَکمِلَ رِزقَهُ وَطالِبُ الدُّنیا تَطلُبُهُ الآخِرَهُ حَتّی یَأخُذَهُ المَوتُ بَغتَهً. ابن عبّاس می گوید شنیدم که رسول خدا (ص) فرمود: 🔅هرکه گرفتار دوستی دنیا گردد دامنگیرش می شود: ➖۱) اشتغال فکری ای که بر اثر آن خستگی اش تمام نمی شود ➖۲) فقری که بی نیازی با آن نیست ➖۳) آرزوهای طولانی که پایان ندارد آگاه باشید که دنیا و آخرت هم و هم . پس هرکه سراغ آخرت رفت دنیا خودش به سراغ او می آید تا از روزی خود به طور کامل بهره برداری کند. و خواهان دنیا، آخرت به سراغش می آید تا اینکه مرگ ناگهانی او را دریابد و به کام خود فرو کشد. بحارالانوار، ج 77، ص 188 در روایات در مورد حبّ دنیا البتّه به معنی ، نه علاقه هایی که بر اساس عقل باشد تعابیر مختلفی آمده که دوستی دنیا منشأ همه گناهان است. 🔰آثار حبّ دنیا از نظر روانی هر که گرفتار حبّ دنیا شود دامنگیرش می شود و در واقع روحی پیدا می کند. الإمام عليّ عليه السلام : مَن لَهِجَ قَلبُهُ بِحُبِّ الدُّنيَا التاطَ قَلبُهُ مِنها بِثَلاثٍ : هَمٍّ لا يُغِبُّهُ  ، وحِرصٍ لا يَترُكُهُ ، وأمَلٍ لا يُدرِكُهُ۱) اشتغال فکری همیشگی: فکرش چنان مشغول است که بر اثر آن همیشه خسته است و خستگی اش برطرف نمی شود. شبیه این عبارت در نهج البلاغه هم آمده که می فرماید: ➖۲) فقر دائم: فقری معنوی که غنا با آن نیست و هرچه بیشتر از دنیا به دست می آورَد باز احساس کمبود می کند، زیرا بی نیازی خارج از وجود انسان نیست، بلکه در درون جان اوست. انسان دنیاپرست همیشه تشنه است و هیچ گاه سیراب نمی شود. ➖۳) آرزوهای طولانی بی پایان آرزوها هم از او دست برنمی دارند و هر کدام که برآورده شود آرزوی دیگری می آید و آرزوهایش نامتناهی می شود. چنین انسانی هرگز آرامش ندارد. یعنی این موضوع دست به دست هم داده و آرام و قرار را از او می گیرد؛ در نماز به فکر دنیاست، در غذا به فکر دنیاست، نمی داند چه خوانده و چه خورده. ✅ در اینجا به دو نکته باید توجّه کرد: الف) مردم به چیزهایی اهمّیّت می دهند که در واقع ارزشی ندارد. چرا که مهم این است که انسان در زندگی دنیا آرامش روحی داشته باشد. با اینکه امروز زندگی بشر مرفّه تر شده، امّا بر اساس آمارهایی که می دهند فشار و ناراحتی های روحی و روانی بیش از گذشته است. به عبارت دیگر، مشکلاتی که قبلًا بوده امروز برای بشر نیست. سفرها کوتاه شده، در حالی که در گذشته می گفتند: السَّفَرُ قِطعَهٌ مِنَ السَّقَرِ مسافرت پاره ای از جهنّم است. ➖به هر حال، مشکلات روحی در زمان ما زیاد شده است. ♻️حکایت: یکی از دوستان که قلبش را جرّاحی کرده بودند سینه اش را به من نشان دادگفت که آن را شکافتند، استخوان سینه را با ارّه بریدند، با جک ها دنده ها را عقب زدند و قلب را جرّاحی کردند. با اینکه چندین ساعت زیر عمل جرّاحی بود، وقتی نگاه کردم از آثار آن فقط یک خراش مثل نوک تیغ روی سینه اش نمایان بود. می بینید که علم و سایر جهات زندگی نسبت به گذشته بسیار پیشرفت کرده، امّا بیماری های روانی افزایش یافته، چون ناآرامی های فکری انسان زیاد شده است. ▫️به نظر می رسد که نا آرامی افکار انسان دو عامل بسیار مهم دارد: نداشتن: و . ➖گاه دنیاپرستی در بهترین مراکز عبادت مانند ، دامان انسان را می گیرد. واقعاً تماشایی است که مخلوقات خدا در حج دارند چه می کنند. در آنجا انسان در عالمی دیگر است، امّا وقتی دنیاپرستی به سراغ انسان می آید، در مکّه هم به دنبال دنیا از این سو به آن سو می رود، در حالی که شاید بعضی از آنان اصلًا در ایران سراغ آن نمی روند. ✓ ب) نکته دیگر، شاخه های دنیاپرستی است. دنیاپرستی تنها به پول پرستی نیست ممکن است به حبّ جاه، مقام و سایر عناوین دنیوی باشد. مثلًا وقتی وارد مجلس شد و در جایی نشست که پایین مجلس بود، به خانه که می آید شب خوابش نمی برد، فکرش ناراحت است که به او توهین شد. 🔅لذا گفته اند: آخِرُ ما یَخرُجُ مِن قُلوبِ الصّدّیقِینَ حُبُّ الجاهِ آخرین چیزی که از دل های صدّیقین خارج می شود حبّ جاه و مقام است   | 0⃣1⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا