واینکه انسان به خواستههای معقول به حیات طیبه و پاکیزه برسد و تامین سعادت دنیا و آخرت بکند از طریق #اموال.
✅یعنی جای #ابزار و جای به اصطلاح اون #هدف عوض میشه.
جای مسیر و مقصد و منزل عوض میشه برای انسان.
✓ اینجاست که #فاجعه شکل میگیره اینجاست که مال و ثروت می شه ارزش اساسی برای انسان.
و با این مبنا انسان ها ارزش گذاری میکنند بعد دیگه طبقات شوم اجتماعی شکل میگیرد اختلافات اجتماعی دست میده یک گروههایی مطرح میشن در جامعه که اینها خودشون رو حاکمان مقدرات بشریت میدونن به دلیل اموال و ثروتها و آنچه را که امروز در جامعه سرمایهداری دنیای خودمون و در نظام #کاپیتالیسم میبینیم.
✓ یه معدود انسانهایی بودجه ی بیش از نیمی از کره زمین را در اختیار دارن.
خب بدیهی است که اینها دیگه چه جایگاهی دارند این #خدایگان_ثروت و بدیهی است که اینها #استثمارگران اهل قدرت اند.
▫️ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾
وقتی آدمی به این حد میرسد یعنی به این نگاه میرسد و دیدگاهش به گونهای میشه که مال برای او به جای آنکه #آلت باشد #استقلالیت پیدا میکند.
به جای اینکه #مسیر باشد #مقصد میشه به جای اینکه #ابزار باشه #هدف میشه وقتی انسان به اینجا رسید این دیدگاه رو پیدا میکنه یحسب ان ماله اخلده به دروغ گمان میکند به باطل گمان میکند ان ماله اخلده که مالش او را به #خلود و #جاودانگی میرساند.
جالب این است که قرآن #یحسب رو مضارع میارد یعنی این پندار استمرار دارد اما فعل بعدی را #اخلده را #ماضی به کار میبرد!
به دلیل قطعیت این فکر در نزد صاحبانش لذا فعل ماضی (گویا شده است) به کار میبرد.
یعنی میپندارد که مالش او را جاودان کرده است.
خیلی نکته عجیبی است زیبایی است که قرآن به کار میبره.
🔰خب اینجا دو معنا دارد:
این انسان تصور میکند که این ثروت اوست که به او #جاودانگی و #بقا میبخشد و او رانگاه میدارد و حفظ میکند.
✓ خوب متاسفانه باید بگوییم که آیا واقعاً این دیدگاه نمیخوام بگم حالا قالب اما بالاخره یه دیدگاه شایعی در میان جامعه بشری نبوده است؟ چرا دیروز و امروز چه در ابعاد #کلان چه در ابعاد #خرد آن چه در ابعاد #آگاهانه تر آنچه #عامیانه تر اون.
✓ ما این سخن را چقدر شنیدیم و میشنویم که جان من پول مشکل همه چیز را حل میکند.
✓ قدیمیها میگفتن بذارین پول رو سنگ سنگ را آب میکنه!
همینه یحسب ان ماله اخلده یعنی انسان به جایی برسد که تکیه خودش رو به مال و سرمایه قرار بدهد.
#میزان_ارزش_گذاری را بر اساس مال و سرمایه قرار بدهد.
✓ این آفتی است که در طول تاریخ بوده است و چقدر #مناسبات_اجتماعی را به هم زده است که یه گوشه اش اینه ویل لکل همزه لمزه، چه آبروها رفته است، چه جانها رفته است، چه نوامیس رفته است به دنبال این آفات این چنینی و این وارونگی ارزشهایی که در جامعه پیش آمده است.
✓ اینکه تصور شده است کسانی که صاحب ثروتند کسانی که صاحب اقتدار مالی و اقتصادی هستند اینها برجستگان جامعه اینها موفقهای جامعهان اینا خوشبختها و کامیابهای جامعه و کار به جایی کشیده است که وقتی مراجعه میکنیم به دامن ادب و گله ی این عاقلان و عالمان و شاعران و نخبگان و عارفان را می شنویم جای آن است که:
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل
زین تَغابُن که خَزَف میشکند بازارش
بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما میگُذَری
بر حذر باش، که سر میشکند دیوارش
✅ جوری زندگی و جامعه را درست کردند که وقتی انسان موقعیت اجتماعی و مالی کمی دارد در نزد مردمان نه در نزد #خانواده و #نزدیکان خودش هم جایگاه او به زیر میآید و شکسته میشود شخصیت او!!
🔅این شعر خیلی جالبِ.
فصـاحة سـحبـان و حکمـــة لقمـــان و خط ابن مقـــلة و زهــد ابن ادهـــم اذا اجتمعت فی المـــرء و المـرء مفلـــس، فلیـس لـه قـــدر حتی بمقدار درهـــم.
➖اگر فصاحت اون ادیب بزرگ سحبان بن وائل قدرتمندِ صاحب نطق و بیان را، واگر حکمت لقمان، اگر هنر شش خط ابن مقله رو که موسس خط است خطوط ششگانه از نسخ و نستعلیق و غیره اگر اون قدرت و هنر ابن مُغلَه رو، اگر حکمت لقمان حکیم را و اگر زهد ابراهیم ادهم را در یه انسان جمع کنید اما موقعیت مالی نداشته باشد فلیـس لـه قـــدر حتی بمقدار درهـــمی در نزد گروهی از جامعه پایگاه و جایگاهی ندارد.
خب اینها دردهایی بوده است که در دل این بزرگان انباشت میشده و گاهی با امواج شعر و ادب برون میدادند و بازگو میکردند، چیزی که خداوند سبحان در قرآن بازگو میکند.
🔅نکته:
در اینجا به نظر میاد که و فی هذه العباره قلب یعنی چه؟
یعنی اینکه یحسب ان ماله اخلده در حقیقت معناش اینه که گمان میکند که مال او پایدار است نه اینکه مالش او را جاودان میکند خوب میداند که مالش جاودان نمیکند.
اینکه انسان به خواستههای معقول به حیات طیبه و پاکیزه برسد و تامین سعادت دنیا و آخرت بکند از طریق #اموال.
✅یعنی جای #ابزار و جای به اصطلاح اون #هدف عوض میشه.
جای مسیر و مقصد و منزل عوض میشه برای انسان.
✓ اینجاست که #فاجعه شکل میگیره اینجاست که مال و ثروت می شه ارزش اساسی برای انسان.
و با این مبنا انسان ها ارزش گذاری میکنند بعد دیگه طبقات شوم اجتماعی شکل میگیرد اختلافات اجتماعی دست میده یک گروههایی مطرح میشن در جامعه که اینها خودشون رو حاکمان مقدرات بشریت میدونن به دلیل اموال و ثروتها و آنچه را که امروز در جامعه سرمایهداری دنیای خودمون و در نظام #کاپیتالیسم میبینیم.
✓ یه معدود انسانهایی بودجه ی بیش از نیمی از کره زمین را در اختیار دارن.
خب بدیهی است که اینها دیگه چه جایگاهی دارند این #خدایگان_ثروت و بدیهی است که اینها #استثمارگران اهل قدرت اند.
یحسب انما له اخلده
وقتی آدمی به این حد میرسد یعنی به این نگاه میرسد و دیدگاهش به گونهای میشه که مال برای او به جای آنکه #آلت باشد #استقلالیت پیدا میکند.
به جای اینکه #مسیر باشد #مقصد میشه به جای اینکه #ابزار باشه #هدف میشه وقتی انسان به اینجا رسید این دیدگاه رو پیدا میکنه یحسب ان ماله اخلده به دروغ گمان میکند به باطل گمان میکند ان ماله اخلده که مالش او را به #خلود و #جاودانگی میرساند.
جالب این است که قرآن #یحسب رو مضارع میارد یعنی این پندار استمرار دارد اما فعل بعدی را #اخلده را #ماضی به کار میبرد!
به دلیل قطعیت این فکر در نزد صاحبانش لذا فعل ماضی (گویا شده است) به کار میبرد.
یعنی میپندارد که مالش او را جاودان کرده است.
خیلی نکته عجیبی است زیبایی است که قرآن به کار میبره.
🔰خوب اینجا دو معنا دارد:
این انسان تصور میکند که این ثروت اوست که به او #جاودانگی و #بقا میبخشد و او رانگاه میدارد و حفظ میکند.
✓ خوب متاسفانه باید بگوییم که آیا واقعاً این دیدگاه نمیخوام بگم حالا قالب اما بالاخره یه دیدگاه شایعی در میان جامعه بشری نبوده است؟ چرا دیروز و امروز چه در ابعاد #کلان چه در ابعاد #خرد آن چه در ابعاد #آگاهانه تر آنچه #عامیانه تر اون.
✓ ما این سخن را چقدر شنیدیم و میشنویم که جان من پول مشکل همه چیز را حل میکند.
✓ قدیمیها میگفتن بذارین پول رو سنگ سنگ را آب میکنه!
همینه یحسب ان ماله اخلده یعنی انسان به جایی برسد که تکیه خودش رو به مال و سرمایه قرار بدهد.
#میزان_ارزش_گذاری را بر اساس مال و سرمایه قرار بدهد.
✓ این آفتی است که در طول تاریخ بوده است و چقدر #مناسبات_اجتماعی را به هم زده است که یه گوشه اش اینه ویل لکل همزه لمزه، چه آبروها رفته است، چه جانها رفته است، چه نوامیس رفته است به دنبال این آفات این چنینی و این وارونگی ارزشهایی که در جامعه پیش آمده است.
✓ اینکه تصور شده است کسانی که صاحب ثروتند کسانی که صاحب اقتدار مالی و اقتصادی هستند اینها برجستگان جامعه اینها موفقهای جامعهان اینا خوشبختها و کامیابهای جامعه و کار به جایی کشیده است که وقتی مراجعه میکنیم به دامن ادب و گله ی این عاقلان و عالمان و شاعران و نخبگان و عارفان را می شنویم جای آن است که:
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل
زین تَغابُن که خَزَف میشکند بازارش
بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما میگُذَری
بر حذر باش، که سر میشکند دیوارش
✅ جوری زندگی و جامعه را درست کردند که وقتی انسان موقعیت اجتماعی و مالی کمی دارد در نزد مردمان نه در نزد #خانواده و #نزدیکان خودش هم جایگاه او به زیر میآید و شکسته میشود شخصیت او!!
فصـاحة سـحبـان و حکمـــة لقمـــان و خط ابن مقـــلة و زهــد ابن ادهـــم اذا اجتمعت فی المـــرء و المـرء مفلـــس، فلیـس لـه قـــدر حتی بمقدار درهـــم.
➖اگر فصاحت اون ادیب بزرگ سحبان بن وائل قدرتمندِ صاحب نطق و بیان را، اگر هنر شش خط ابن مغله رو که موسس خط است خطوط ششگانه از نسخ و نستعلیق و غیره اگر اون قدرت و هنر ابن مُغلَه رو، اگر حکمت لقمان حکیم را و اگر زهد ابراهیم ادهم را در یه انسان جمع کنید اما موقعیت مالی نداشته باشد فلیـس لـه قـــدر حتی بمقدار درهـــمی در نزد گروهی از جامعه پایگاه و جایگاهی ندارد.
خب اینها دردهایی بوده است که در دل این بزرگان انباشت میشده و گاهی با امواج شعر و ادب برون میدادند و بازگو میکردند، چیزی که خداوند سبحان در قرآن بازگو میکند.
🔅نکته:
در اینجا به نظر میاد که و فی هذه العباره قلب یعنی چه؟
یعنی اینکه یحسب ان ماله اخلده در حقیقت معناش اینه که گمان میکند که مال او پایدار است نه اینکه مالش او را جاودان میکند خوب میداند که مالش جاودان نمیکند.