بسم الله الرحمن الرحیم
یٰس❤️
جلسات را یک به یک گذراندیم
و غرق عشق شدیم.
هر جلسه را با یک بغض به خانه رفتیم
و از شدت این عشق حیران ماندیم.
هرجلسه بیشتر عاشق شدیم و هر روز با خواندن یس این عشق را به بندبند وجود تزریق کردیم.
حالا که دو هفتهایست از حضور در کلاس یس محروم شدهام. سراغ نوشتههایم رفتم. مشغول ورق زدن جزوهام بودم که به آیه یازده رسیدم و این عبارت:
خَشِیَّ الرّحمٰن❤️
در ترجمه آمده ترس از خداوند.
اینکه در این عبارت از صفت الرحمن
استفاده شده خودش یک کلاسِ درس است...
در جلسهای که به این آیه رسیدیم
استادمان مثالی زد برای این عبارت،
این ترس را به دلواپسیهایمان هنگام اربعین تشبیه کرد.
مثل حال الانِ ما...
ترس از رد شدن، ترس از خواسته نشدن از طرف معشوق...
این دلنگرانیِ شیرین و این آشفتگی همه از رحمت است. این را چشیدیم و همه میدانیم در پسِ این آشفتگیها چه محبتِ مغتنمی را در قلب خود داریم.
حالا که حلالیت طلبیدنهای دوستان و عزیزان را میشنویم و التماسدعاها را توام با بغض زمزمه میکنیم به شما میگویم، تهِ این قصه دو راه است.
یا هفته بعد ما نیز حلالیت طلبیده و در مسیر عشق قدم برمیداریم.
یا التماسدعاها را گفته و با قلبی مچاله شده روز اربعین در مجلسی مینشینیم، روضه خرابه شام و جسم کبود شده شاهدختِ حسین [ع] را میشنویم و زیر چادرمان برای دلِ بیچاره و جامانده عزاداری میکنیم.
این قصه راه سوم ندارد...
هیچوقت نداشته؛
چون عشق تو جبران است،
برای تمام نرسیدنها..
نشدنها...
نبودنها...
ما یا با شوق به وصال میرسیم و یا با غمی شیرین به استقبال فراق میرویم.
ز تو کِی توان جدایی؟ چو تو هست و بودِ مایی...
معصومه سادات طباطبایی ۱۴۰۳/۵/۲۱
#دل_نوشته
#تدبر_سوره_یٰس
💠اطلاع رسانی برنامههای نوجوانِ ابرار
🏴eitaa.com/Meshkat_abrar