👆👆👆
نخستین کتاب فلسفی در موضوع کرونا از ادریس هانی: کویید 19 کاری میکند که سازمانملل از انجام آن عاجز است. ادریس هانی اخیرا نوشته خود را با عنوان “فيلو- كورونا.. كوفيد19 يحرك الموجة الرابعة للحداثة” برای چاپ ارسال کرده است. این نخستین کتابی است که از منظر فلسفی به اپیدمی کرونا پرداخته است. هانی در این کتاب با تجزیه و تحلیل «روانشناسی فرد در قرنطینه» به پرسش از انسان و سرنوشت او در دوره پساکرونا پرداخته و آن را در مسائلی همچون «تجزیه سیستمهای اجتماعی»، «تغییر قدرت»، و «مرکزیت خانه به مثابه پناهگاهی برای هستی و زندگی» جستجو میکند. هانی با گشتوگذاری که در فلسفه، سیاست، اقتصاد، روانشناسی و انسانشناسی و ادبیات و کلام انجام داده به تحلیل ابعاد مختلف از این تحول برآمده از کوید 19 پرداخته و آن را به مثابه تبلور سطحی از مکر طبیعی میداند که مکر تاریخی به معنای هگلی را به چالش میکشد. ادریس هانی در این کتاب، در جستجوی پتانسیلهای هر دورۀ تاریخی، به کرونا و تأثیر آن در ظهور موج چهارم مدرنیتهی (در ادامه سه موج مدرنیته لئواشتراوس) اشاره میکند. وی میگوید: این اپیدمی ممکن است به مثابه یک آموزش و تمرین جمعی و جهانی برای استقبال از انقلاب ذهنی بشر باشد. ظاهرا این انقلاب تنها با تغییرات وجودی، با اپیدمیها، با طاعونها، و تغییرات محیطی تحقق خواهد یافت. از این منظر، کرونا توانسته است زخمی دیگر بر خودشیفتگیهای مدرن وارد کند، زخمی که کمتر از زخمهای خودشیفتگیهای مذکور در ادبیات فروید نیست. به گفتۀ هانی، این زخم در پیکرۀ خودشیفتۀ زمانه را میتوان در تضعیف جهانیگرایی، در بازگشت حق طبیعی، و همینطور تمرکز و توجه به «خیال فلسفی» مشاهده کرد. از نظر ایشان، در وضعیتی که آمار و ارقام و عقل و عقلانیت ابزاری حس افسردگی و یأس را تقویت میکند، «خیال فلسفی» تنها چیزی است که در وضعیت اپیدمی دوام آورده و موجب حفظ امنیت و معنویت در مواجهه با بیماری شده است.
ادریس هانی میگوید کرونا و زمانۀ آن شاخصهایی دارد که برخی از آن شاخصها الان پیدا نیست و در آینده رخ خواهد نمود. کرونا ممکن است کاری بکند که پیش از این سازمان ملل و نظام بین الملل نیز از انجام آن عاجز بوده است. شاید کسانی که در این مسیر و در مسیر مواجهه و مبارزه با کرونا از دنیا رفتهاند، شهدایی باشند برای ایجاد تحول در راستای ایجاد نظام جهانی جدید. هانی در این کتاب هم نظریۀ «برخورد تمدنها»ی هانتیگتون را و هم نظریۀ «پایان تاریخ» فوکویاما را به چالش کشیده و میگوید که اکنون که غرب دچار اضطراب شده است و در عوض چین در حال ارسال خدمات درمانی به اروپا و آمریکاست، سخن از «پایان تاریخ» یا «برخورد تمدنها» بیمعناست. ادریس هانی با اشاره به این نکته که «کسی بر تاریخ حکومت خواهد کرد که بتواند دنیا را از کرونا نجات بدهد» میگوید هانتیگتون و فوکویاما در نظریات خود از این نکته غفلت کردند که چگونه اپیدمیها و بیماریهای فراگیر میتوانند مراکز سرمایهداری را به گرسنگی کشانده و آرزو و رویای مدرنیته را پریشان کند. 🔸حبیب الله بابابی
@meshkatnoor🔴
دیدبان اندیشه فروردین 1399 (2).pdf
5.53M
🔰دیده بان اندیشه (دو هفته نامه تخصصی رصد رویدادهای اندیشهای)
موسسه فرهنگی ـ رسانهای شناخت/ گروه فلسفه و اندیشه
شماره یک 15 فروردین 99
🔹در این دوهفتهای که گذشت مسائل مختلفی پیرامون مساله کرونا مطرح شد و هرکس از زاویهای به بررسی این بحران پرداخت. محورهای اصلی که در این مساله کرونا پرداخته شد به شرح ذیل است:
🔻 تحلیل پیامدهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کرونا و پساکرونا
🔻 تحلیل و بررسی مدیریت بحران کرونا از سوی حاکمیت
🔻شبهات الاهیاتی که بواسطه کرونا طرح شده است.
🔻مساله تقابل علم و دین، ارزشمندی علم و نقش علم در مدیریت این بحران
🔻 نقد وبررسی جنگ بیولوژیک بحران کرونا
🔻 نخبگان علوم انسانی چگونه با کرونا برخورد می کنند؟
🔻کرونا و فرم های جدید مناسک
هدایت شده از Amin
مدل دینداری و سنخهای روانی(۲) سنخهای روانی و رفتارشناسی معصومان.mp3
17.07M
🔹 مدلهاي دينداري و سنخهاي رواني
🔸قسمت دوم: "سنخهای روانی و رفتارشناسی معصومان"
🔸فایل صوتی جناب حجت الاسلام دکتر احمد حسین شریفی، استاد تمام موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی
#نقد_ مباحث_ روشنفکری
# #استاد_احمدحسین_شریفی
@meshkatnoor🔴
هدایت شده از عبدالحسین خسروپناه
@khosropanah-ir.mp3
27.66M
#بشنوید
🔰 سخنرانی استاد خسروپناه با موضوع علیت و الحاد
⭕️ واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی | بهمن ۱۳۹۸
🆔 @khosropanah_ir
هدایت شده از رضا برنجکار| استاد فلسفه و کلام
19.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پرسش_و_پاسخ_های_اعتقادی - استاد #برنجکار
#زیست_مومنانه_و_مسئله_شر #کرونا
شبهه 7
👇👇👇👇👇
☑️ @berenjkar_ir
هدایت شده از مدرسه اقتصاد
نقدی بر رویکرد اجتماعی ـ کلامی ـ سیاسی مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی.pdf
323.1K
✅نقد و تحلیل منطقی و متقنی بر رویکرد کلامی، اجتماعی و سیاسی مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی؛ با تأکید بر سخنان اخیر ایشان و منابع کلامی و فقهی اهل سنت/ #متن_کامل #مقاله
👈💥 متن خلاصه این مقاله در پستهای ذیل:
🔰چکیده مقاله:
eitaa.com/SchoolofEconomics/3154
🔰 نقد و تحلیل کلامی:
eitaa.com/SchoolofEconomics/3155
🔰 نقد و تحلیل اجتماعی:
eitaa.com/SchoolofEconomics/3156
eitaa.com/SchoolofEconomics/3157
🔰 نقد و تحلیل سیاسی:
eitaa.com/SchoolofEconomics/3158
eitaa.com/SchoolofEconomics/3159
#اهل_سنت #مولوی_عبدالحمید #اسماعیلزهی #مسجد_مکی #کرونا #استغاثه #جامعه_المصطفی #جزوه
👈💥محتوای این مطلب مستدل و مستند، توسط برخی دوستان فاضل و دانشمند، در زمان معتنابهی، مورد تحقیق و مطالعه و تدوین قرار گرفته است؛ جهت معرفی آن، حتی بدون ذکر نام این کانال، هر یک از فعلان فضای مجازی و مدیران کانالهای دوستدار ایران و اسلام که صلاح دیدند، تلاش خود را داشته باشند. به نظر میرسد باید برای نقد چنین مطالبی، با روحیهای مردمی و جهادی وارد میدان بصیرتافزایی شد...
.
هدایت شده از شريفي
مدلهای دینداری و سنخهای روانی(۳) سنخهای روانی و نسخه های دینداری.mp3
12.13M
🔸#مدلهايـدينداري و سنخهاي رواني
🔸قسمت سوم: سنخهاي رواني و نسخههاي دينداري
🔹آيا پذيرش نظريه سنخهاي رواني مستلزم پذيرش کثرتگرايي در دينورزي و لزوم ارائه نسخههاي مختلف دينداري است؟
🔹پارهاي از روشنفکران پاسخ مثبت به اين سؤال دادهاند.
🔹استاد شريفي در اين سخنراني ضمن نقد اين نظريه به تحليل رابطه سنخهاي رواني با فطري بودن دين و رابطه سنخهاي رواني با کثرتگرايي در دينورزي و ... پرداختهاند
#احمدحسينـشريفي
@AH_sharifi
پایان یک روشنفکر
در بحبوحه ایام کرونایی و در میان انبوه سخنان پخته و ناپخته و مربوط و نامربوط در این رابطه که در فضای مجازی منتشر می گشت مصاحبه ای از دکتر عبدالکریم سروش در پاره ای رسانه ها منتشر شد حاوی سخنانی در باب وضعیت کشور در این ایام و همچنین موضوعاتی چون دیانت مردمان و رویکرد حاکمان و عالمان که هرچند از نظر ادبیات و لحن و لون به دیگر کلمات جناب ایشان همانند می نمود،اما این امید بود که این مصاحبه نیز همچون کثیری از نمونه های مشابه خویش از شرف انتساب به قائل ادعایی بی بهره باشد ، اما اندک تامل در جراید معتبر مجازی صحت این انتساب را تایید و خاطر پاره ای از دوست داران دین و دانش را بیش از پیش مکدر نمود .
برای نگارنده که در 25 سال تنفس در فضای فکری حوزه های علمیه همواره - و البته با فراز و فرود- اندیشه های گاه و بیگاه دکتر سروش را دنبال می نموده و او را به عنوان روشنفکری که تا حدودی حاضر به پرداخت هزینه اندیشه های ابداعی یا اصطیادی خود است قابل احترام می دانسته و در عین حال از پاره ای مواضع ایشان متالم و متاسف بوده این مصاحبه ساده و تهی از وزانت علمی به منزله یک جمع بندی نهایی بود در خصوص شخصیت جناب ایشان ؛ جمع بندی که از آن به « پایان یک روشنفکر » تعبیر می کنم .
تصویر ذهنی همسالان من از دکتر سروش در قامت روشنفکری شکل گرفت که لااقل در نگاه نو معتزلی خویش و در ارائه دیدگاه های کلامی خود مایل به گفتگوی رو در رو نبوده و خوش می دارد که بنای شخصیت فکری او دراذهان مخاطبان بیشتر بر بنیان کلمات آهنگین و اصطلاحات و جملات مکتوبش بنا گردد تا بر سخنانی از زبان برآمده در مجامع علمی و در مواجهه با نقد و نظر دیگر اندیشه ورزان .
اما بی گمان آنانی که در دو دهه اخیر در فضای علوم انسانی ایران زیسته اند به روشنی حضور آثار و انظار دکتر سروش را در این مجال به خاطر دارند و این حضور و کنش هرچه بود آن قدر حائز اهمیت بود که بزرگان اهل قلم و صاحبان علم و فضل را به واکنش وا می داشت .
بر این اساس بی گمان باید بر این رخداد نامبارک افسوس خورد و از پایان حیات فکری یک اندیشمند ناخشنود بود زیرا ارزش ایشان نه در جایزه اِراسموس و یا قرار گرفتن در لیست صد نفره چهره های تاثیرگذار مجله تایم و در کنار جمعی از ورزشکاران و هنرمندان و .... یا قرار گرفتن در بین 100 اندیشمند برجسته جهان در کنار مهدی کروبی در مجله فارین پالیسی که به دلیل حضور فعال در عرصه اندیشه و خردورزی است ؛ اما در عین حال باید بر این داستان تاکید ورزید و بر مآل اندوهبار آن تنبه داد زیرا این آسیب می تواند دامنگیر روشنفکرانی دیگر نیز گشته و افسوس های جدیدی را به دنبال داشته باشد .
ممکن است گمان شود پایان حیات فکری یک اندیشه ورز نواندیش ریشه در به پایان رسیدن یافته های بدیع معرفتی ویا فقدان نزج جوانه های تفکرات نوین وی دارد و یا ظهور و بروز تغییرات فکری و عملی و تطور و تلون اندیشه های یک اندیشمند نمادی بر ممات فکری وی تلقی گردد، اما حقیقت آن است که همه این ها هرچند به وفور در سالیان حیات 75 ساله دکتر سروش ظهور و بروز داشت اما تا حدودی نماد پایان حیات وی محسوب نمی گردد ، بلکه چه بسا این شاخصه ها - مع الاسف - لازمه یک روشنفکر مدرن محسوب گردد .
به گمان نگارنده آنچه پایان دوران دکتر سروش را رقم زده عوام زدگی عمیقی است که جناب ایشان را در خود گرفته و در این سنوات دوری از وطن و مجامع علمی وطنی و بالتبع حضور در مجامع مخاطبان فرهیخته در حوزه علوم غیر الهیاتی و البته عوام در این عرصه فراخ و فرخنده گام به گام ، مغز پخت شدن تدریجی و ناتوانی پرش به بیرون از این دیگ آهسته به جوش آمده را از ایشان گرفته است .
دکتر سروش در سالیان اخیر به توالی و تناوب به ارایه نظرات عوامانه و تناقض گویی های عجیب و البته بی هشدار و نهیب گرفتار آمد و در برابر این خطاها و افول عمیق در رعایت بدیهیات تفوّه مبرهن و مستدل جز تشویق و مدح و تکریم از مخاطبان ندید .
هم مبهوت شخصیت فراگیرنده و پر ابهت آیه الله خمینی در مواجهه ای ناگهانی می گردد و علمیت و اثرگذاری عمیق او را برمی شمرد و یا شخصیت روحانی بانی سفر تحصیلی خود به فرنگ یعنی مرحوم کرباسچیان را می ستاید و حتی در مواجهه با نامه عالمی روحانی اینگونه وانمود می سازد که مهر از سر نامه چنان بر گرفت " گویی که سر گلابدان است " ، اما در رویکرد ضد روحانیت خود در مجالی دیگر تمام این صنف را در تعبیری مطلق مرتبط به دین داری عوامانه و معیشت اندیش قلمداد می نماید و دین داری معرفت اندیش عالمانه و دین داری تجربت اندیش عارفانه را بی نیاز از روحانی می انگارد بی آنکه استدلالی بر این مدعا بیان سازد و یا تحدیدی در معنا و مصداق روحانی و روحانیت ارائه نماید و بر گرد واژگان نیاز و معرفت اندیشی و تجربت اندیشی و علم و عرفان، رسمی از کلیات منطقی ترسیم نماید .
سروش خود را نشو و نما یافته در فضای اسلام و باورهای این دین می داند و شناخت معنویت خویش را از این دریچه معرفی می نماید و همواره سخن از خدای محمد – که درود خدا بر و خاندانش باد – می گوید، اما بناگاه در مواجهه با بلیّه کرونا و ابهامات عوام در برابرآن در دامان « دئیزم» می غلطد و خدا را در مسندی دور از ایجاد و رفع این امور می نشاند و می گوید خدا به هر دردی نمی خورد .
شاید با استقصایی ناقص بتوان تناقضات قول و فعل دکتر سروش در طول این ایام و فصول فکری و معرفتی را به حدی از تظافر و تواتر رساند که از ارزش و اعتبار علمی آن چیزی در خور باقی نماند اما همه این ها چنان که پیشتر بیان شد چندان با ذات روشنفکری مدرن در تنافی نیست ؛ افسوس در این ساحت مربوط به رویگردانی از ساحت اخلاق علمی است که بر مواضع متاخر جناب ایشان بیش از پیش سایه افکنده است .
آنانی که سخنرانی سال 1371 دکتر سروش در دانشگاه اصفهان و هَمز و لَمز بدور از ساحت اخلاق و ادب ایشان به شیخ عباس قمی و برخی ادعیه ماثوره را بیاد دارند و گمان می کردند که این رویکرد ناعالمانه شَطَحی بود در دوران عدم بلوغ رفتاری و بازتابی از منازعت قبض و بسطی با پاره ای از علما ، امروزه و با مشاهده نظرات بی وزن و ورز ایشان در موضوعاتی چون شفاعت و توسل و دیانت و شریعت و انتسابات مملو از " هیچ " و "هرگز " به عقل و نقل ، عمق حرکت رو به افول اخلاق علمی و عوام زدگی مفرط را در این روشنفکر سالهای نه چندان دور در می یابند .
نزدیک به سه دهه پیش دکتر سروش علی رغم همه اختلافات ، جلساتی را با برخی طلاب در قم داشت و این مراوده و مباحثه علمی تا حد زیادی جلوی خطاهای فاحش در نقل و نظر را از وی باز می ستاند اما افسوس که دیرزمانی است مخاطبان وی را غالباً افرادی تشکیل داده اند که نه تنها ابهامات تاریخی و تفسیری یا کلامی و فلسفی خود که حتی حکم شرعی اعمال خویش را از وی استفتاء می نمایند .
عجیب تر آنکه دکتر سروش که خود به خوبی می داند مرد صاحب رای در همه علوم دین نیست اما همچون مرجعی ذوفنون به همه سوالات در همه موضوعات دینی پاسخ می گوید و به زبان حال می گوید :
گفت من مستسقی ام آبم کِشد گرچه می دانم که هم آبم کُشد
و چون مستسقی که نیک می داند این شرب مدام او را به کشتن می کشاند نمی تواند از کشش این میل علامه تلقی شدن دست کشیده همه سائلان را از فیض پاسخهای پر از قطع و بتّ سیراب می سازد تو گویی همه دانی جامع معقول و منقول از مادر گیتی زاده شده که به نیکی جاهلان عالم نما را در جای خویش می نشاند .
کافی است تاملی در سخنان سالهای اخیر وی در خصوص خطای تاریخی شیعه در مقوله لعن و تحریف قرآن ، شأن و مرتبت معصومان در تفکر شیعیان نخستین ، شان شفاعت ، یا همین مدعای کرونائی فقدان هر نوع دلیل عقلی و نقلی در شنوایی اولیاء دین از کلام زائران و تقدس مشاهد مشرفه و مانند اینها بیندازید تا مبهوت این فرگشت فکری گردید که این سخنان نه از لسان فردی از پیروان ابن تیمیه که از زبان کسی که سالیانی دراز است در خلوت و جلوت از «سمیع» و «بصیر» و «هُش» بودن جمادات و نباتات سخن رانده و بر مستمعان از زبان مولوی با کلامی به غایت آهنگین برخوانده :
ما غریبان فراقیم ای شهان بشنوید از ما الی الله المآب
هم ز حق رستیم اول در جهان هم بدو وا می رویم از انقلاب
تنها و تنها مشاهده فیلم کوتاه نقد مفاتیح و تفسیر کودکانه «انزع البطین» در زیارت امیرمومنان علیه السلام و یا تمسخر و تعریض وی به کلام حجه الاسلام انصاریان و نقل مضحک کلام ایشان شاهدی روشن بر عمق این عوام زدگی است که در جمعی به ظاهر فرهیخته داد سخنی تا این حد بی مایه در خصوص فقدان سند یاران عجمی امام عصر سر می دهد و مع الاسف احدی از آن جمع عوام به بیان یا بنان سوالی کوچک در تشکیک این مدعای سست اظهار نمی دارد .
و اینجاست که در ختامت این مسیر فرودست و در ماجرای کرونا این علامه فرنگ نشین در قامت یک جامعه شناس همه دان از حال و هوای ایران و بخصوص شهر قم چنان بی لکنت و تردید سخن می راند که تو گویی سالهاست در چهارمردان و یخچال قاضی و سنگ بند می زِیَد و در برابر سوال سائل نادان یا مغرض، سخن از عدم قرنطینه سیاست مآبانه این شهر بزبان می راند و بی هیچ دلیل و مدرکی این امر را نتیجه غلبه نظر مداحان و عالمان بر دیدگاه حکومت تلقی می نماید .
در نهایت باید افسوس خورد که فردی که سالها در این کشور برای رشد و شکوفایی فکری وی هزینه شد در نهایت با رفتن از ایران شهر اندیشه صائب به دهات فرنگ خود را به چنین مقصد و سرانجامی کشانده و به نصیحت مقتدای خود مولوی گوش نسپرده که :
ده مرو ده مرد را احمق کند عقل را بی نور و بی رونق کند
قول پیغمبر شنو ای مجتبی گور عقل آمد وطن در روستا
#مباحث معرفتی کرونا
📝 حجت الاسلام و المسلمین روح الله حبیبیان
@meshkatnoor🔴