eitaa logo
گروه کلام و فلسفه دین موسسه امام خمینی ره
3.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
762 ویدیو
276 فایل
اطلاع رسانی گروه کلام و فلسفه دین ارتباط با ادمین جهت تبادل اطلاعات . . @sahbayeandisheh. @Hasanusofian @javadgoli @Slmmv30
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت سوم از برنامه "رابطه قرآن و فرهنگ زمانه - در شبکه قرآن http://www.telewebion.com/episode/2062235. ‌ این برنامه با همکاری گروه کلام و فلسفه دین موسسه تهیه شده است.
قسمت چهارم از برنامه "رابطه قرآن و فرهنگ زمانه - در شبکه قرآن http://www.telewebion.com/episode/2074507. ‌ این برنامه با همکاری گروه کلام و فلسفه دین موسسه تهیه شده است.
📔 هفته نامه افق حوزه شماره 599 ➕ فایل پی دی اف این شماره 👇
No. 599.pdf
4.52M
📒 هفته نامه افق حوزه شماره 599 🔰 @ofogh_howzah 
مریدان ایرانی فرقه احمد الحسن یمانی👆
طلاب تبلیغ کننده جریان احمد الحسن یمانی👆
متاسفانه ضعف مبانی اعتقادی جامعه به ویژه طلاب علوم دینی در مباحث مهدویت، زمینه ساز ترویج جریان انحرافی احمد الحسن یمانی(کذاب) شده است. راه علاج این انحرافات، اهمیت دادن به مباحث اعتقادی در حوزه ها و دانشگاه ها و تبیین معارف مهدوی در سطح جامعه است تا راه نفوذ شیاطین در این زمینه مسدود شود.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی آثار حضرت آیت‌الله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با دانش‌آموزان و مسئولان اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان بیان فرمودندکه : باید بیشترین اهمیت را به عقاید بدهیم؛ همان‌طور که دشمنان نیز بیشترین تلاش‌شان را در جهت تضعیف عقاید دارند و سیل شبهات را از طرق مختلف به ذهن نوجوانان و جوانان وارد می‌کنند. باید اعتقادات را تقویت کرده و شبهات ذهنی آن‌ها را سریع پاسخ دهیم؛ آن هم پاسخ‌هایی که برای آن‌ها، روان و قابل فهم باشد تا ریشه‌های فکری آن‌ها تقویت شده و آسیب نبیند و در آینده به ریشه‌های مستحکمی تبدیل شود که در هر زمانی بتواند ثمره دهد. از سوی دیگر باید رفتارهایی که برآمده از این ریشه‌های فکری و آماده کننده ثمرات هستند را مراقبت کرد تا این ثمرات و میوه ها، حداکثری باشند.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢5 اشکالی که اساس عقاید یمانی ها (حامیان احمدالحسن) را ویران می کند! 📽مشاهده کلیپ در آپارات👇 https://aparat.com/v/NiAvn ⭕️ طلاب پاسخگو ⭕️ http://eitaa.com/joinchat/3691249664Cffea7a2f5a
✅ فصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسلامی شماره 20 منتشر شد. @hekmateislami
روز عرفه، روز دعا و استجابت دعا @hekmateislami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ منطقی شهید مطهری به این که چرا هزینه های حج و کربلا را صرف امور خیریه نمی کنیم!!
بنگرید به نگاه آقای مصطفی ملکیان به فقه و فقاهت 👇👇👇👇
✅تاثیر احوالات نفسانی فقها بر فتاوای آنان در بیان آقای ملکیان: 🔹متأسفانه يك سلسله سوءفهمهايي از متن مقدس ديني و مذهبي شده است و همچنين فقها يك سلسله غرض‌ورزيهايي در طول تاريخ داشته‌اند. فقه علمي مانند شيمي است. دانستن شيمي كسي را از غرض‌ورزي مبرا نمي‌كند. همين طور است دانستن فقه. گاهي فقيهي كه مي‌خواهد شخص ديگري را از ميدان بدر كند، غرض‌ورزيهايي مي‌كند. فوري مي‌چسبد به اينكه تو فلان، اعتقادت فلان و او را تكفير مي‌كند.موارد زيادي از اين قبيل را مي‌توان يافت كه دو فقيه براي تقرب به سلطاني با هم مسابقه داده‌اند و در آن مسابقه يكي شكست خورده است و ديگري پيروز شده است و بعد فرد شكست‌خورده حكم داده است كه نماز جمعه اين طور است و فرد پيروز حكم داده است كه هر كس بگويد نماز جمعه اين طور است، كافر است و بعد او را كشته است. بعدها هم معلوم شده است كه شرع چنين حكمي را نداده است. 🔹ما آدمها اين گونه‌ هستيم. در ما آدمها حسادت وجود دارد و مي‌خواهيم به هر قيمتي كه شده است رقباي خود را از ميدان بدر كنيم. فرقي هم نمي‌كند كه فيلسوف باشيم، يا رياضي‌دان. اينها براي ما عصمت اخلاقي نمي‌آورد. فقيه هم مثل فيزيكدان و شيميدان حسد دارد و گاهي اين حسادتها را اين طور اعمال مي‌كند كه حكم فقهي اعلان مي‌كند كه فلان كس فلان است. اينها وجود دارد. اين ما هستيم كه گمان مي‌كنيم علم فيزيك، شيمي و … عصمت نمي‌آورد، اما علم فقه عصمت مي‌آورد. ما فكر مي‌كنيم هر فقيهي هر فتوايي داد، مثل آن است كه امام زمان آن فتوا را داده‌اند. اين امر مشكل درست كرده است و آهسته آهسته باعث شده است كه باب تكفير باز شود و هر كس را به اندك چيزي تكفير ‌كنند و او را از هستي ساقط ‌كنند.
پاسخ این ادعا : 1. هیچ یک از فقهای تراز اول ما در طول تاریخ ادعای عصمت برای خود نکرده اند و خود اذعان داشته اند که ممکن است فتوای فقهی آنها با خطا همراه باشد و شاهد این مساله ،تغییر فتاوی یک فقیه در طول دوران فکری و اجتهادی اوست . 2. رجوع به فقیه و فتاوی او برای ما در دورانی که دسترسی مستقیم به معصوم نداریم، معقولترین راه برای درک درستر احکام دینی است که البته استنباط آنها نیاز به معلومات و تخصص دارد و البته ممکن است فقیه در این استنباط ، دچار خطا هم بشود اما رجوع به متخصص در هر موردی که انسان در آن مورد تخصص ندارد، امری کاملا عقلانی است. غربیها از آن در مباحث معرفت شناسی به عنوان، آتوریته و مرجعیت یاد می کنند که از منابع معتبر معرفت تلقی می شود. 3. ای کاش جناب ملکیان یک مثال واقعی و قابل استناد تاریخی برای این ادعا که حسادتها و جاه طلبی ها یک فقیه را به فتوایی کشیده است ، می آوردند . بدیهی است که البته ممکن است که شخصی دنیا پرست در قامت یک فقیه خود را معرفی نموده و جا بیندازد و از دین و دیانت سوء استفاده نماید. اما سخن در مورد علم فقه و قاطبه فقهاست که از این اتهام به دورند. 4. نکته ای قابل توجه در فرمایش ملکیان دیده می شود و آن این که ممکن است علائق و پیش دانسته های و مفروضات ذهنی یک فقیه در فتوای او دخالت نماید. این سخن به حقی است و بحثی است که در ذیل قرائتهای مختلف از دین مطرح می شود. بله فقیه باید مراقب باشد که پیش فرضهای اثبات نشده و نیز برخی علائق فردی و شخصی اش به نحوه و نوع استنباط حکم سرایت نکند . بخشی از این مساله به عدالت و تقوای فقیه برمی گردد و برخی به تنقیح و باز اندیشی در پیش فرضها و برخی به فطانت و بصیرت علمی اش که توجه به دخالت ناآگاهانه این قبیل امور در اندیشه فقهی اش بنماید که فقهای ما برای صیانت از دخالت حالات نفسانی ، گاه کارهایی عجیب می کردند. معروف است که علامه حلی در مورد پاک بودن آب چاه که آیا اگر مرداری در آن بیفتد نجس می شود یا نه در حال تامل و اجتهاد بود . دستور داد که چاه داخل حیاط را ( که بسیار هم مورد نیاز بود ) پر کنند تا چه بسا ، وجود آن چاه در منزل، در استنباط او دخالتی نداشته باشد. این است سیره علماو فقهای بزرگ ما .
✨﷽✨ 💠جواب دندان شکن استاد قرائتی به وهابی یک ﻭﻫﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻘﯿﻊ ﺑﻪ آقای قرائتی ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺣﺴﻦ و حسین ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟! در حالی که ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ شده اند! آنگاه خودکاری را ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ زمین، ﻭ صدا زد: ﺍﯼ ﺣﺴﻦ! ﺍﯼ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ! ای ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ! آن قلم را به من بدهید! بعد گفت: دیدی که پاسخ ندادند! ﭘﺲ ﺍینها ﻣﺮﺩه اند و ﻫﯿﭻ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭند! آقای قرائتی خودکار را گرفت و دوباره انداخت ﺯﻣﯿﻦ و گفت: ﯾﺎ الله! ﻗﻠﻢ ﺭا ﺑﻪ من ﺑﺪﻩ! بعد رو به وهابی کرد و گفت: ﺩﯾﺪﯼ که ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺩ! پس با منطق تو ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻣﺮﺩﻩ است! مگر ﻫﺮ که ﺯﻧﺪﻩ است ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻮﮐﺮ ﺗﻮ ﺑﺎشد؟! ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
💢دانشمندی که «شیخ روزنامه‌خوان» خطاب می‌شد و نان برای خوردن نداشت! ✍ : 🔹خیلی وقتها خدمتی که افرادی می‌خواهند انجام بدهند اگر از مسیر عمومی کارهای حوزه‌های علمیه خارج باشد، مساوی است با خرد شدن و از بین رفتن آنها و این جریانات به هر حال هست. در حوزه‌های علمیه اگر کسی در رشته فقه و اصول کار کند و استعداد زیادی داشته باشد به مقامات عالیه‌ای می‌رسد و مردم هم از او تقدیر و تجلیل می‌کنند، و اخیراً رشته‌های علوم عقلی مثل فلسفه هم تا حدودی چنین حالتی پیدا کرده است. ولی از این حدود اگر خارج شود هر اندازه هم خدمت عظیم و بزرگ باشد دیگر جز یک فداکاری هیچ چیز دیگری نمی‌تواند باشد. 🔹 مرحوم علامه شیخ محمدجواد بلاغی گذشته از تفسیر در زمینه مذاهب اهل کتاب مانند یهودیت و مسیحیت هم کار کرده بود. وقتی در بغداد به مجامع مسیحیها می رفت با آنها به زبانهای عبری و سریانی و زبانهای قدیم صحبت می‌کرد و بر کتاب‌هایشان از خود آنها بیشتر مسلط بود. چنین مردی نان برای خوردن نداشت! 🔹 آدمی که این جور است باید از اوضاع دنیا اطلاع داشته باشد. قهراً مجلات آنها را می‌خرید و مطالعه می‌کرد. مرحوم آقای صدر می‌گفت: ما جوان بودیم و ایشان را نمی‌شناختیم. همین‌قدر می‌دانم که شیخ جواد که رد می‌شد می‌گفتند: شیخ روزنامه‌خوان! او را به عنوان شیخ روزنامه‌خوان می‌شناختند! 🔹 غرض این بود که شما بدانید که حساب خدمت غیر از حساب نعمت است. 📒 استاد مطهری، آشنایی با قرآن ج۷، ص۱۳-۱۵ (باتلخیص) 🔰 طلاب پاسخگو 🔰 http://eitaa.com/joinchat/3691249664Cffea7a2f5a
❓آیا در اسلام این دستور وارد شده است که در موقع تصمیم بر انجام کاری، اگر کسی عطسه کند ، باید صبر کرد؟! ✍پاسخ: در این باره دستوری در اسلام نداریم و اساساً روح اسلام با این گونه مطالب سازش ندارد، تا آن جا که دستور می دهد هنگامی که تصمیم بر کاری گرفتید، اگر کسی فال بد زد اعتنا نکنید و بر خدا توکّل نموده به دنبال هدف روان شوید و فال بد زدن را نشانه شرک قرار داده است! 🌳 درباره عطسه وارد شده است که هر گاه یکی از شماعطسه کرد، در حقّ او دعا کنید و بگویید «یرحمکم اللّه رحمت خدا شامل حال شما گردد.» طرف نیز متقابلًا دعا کند و بگوید «یغفر اللّه لکم؛ خداوند شما را بیامرزد». ☘امّا صبر کردن و قدری مکث نمودن و یا فرق گذاردن بین یک عطسه و دو عطسه، همگی افسانه است که باید مسلمان آگاه و دانا از این افسانه ها بپرهیزد. 📚برگرفته از کتاب پاسخ به پرسشهای مذهبی، (مکارم شیرازی، جعفر سبحانی )،ص 605 🔴پاسخگوی سوالات هستیم: http://eitaa.com/joinchat/3691249664Cffea7a2f5a
🔸پاسخ دکتر محمد رضائی به نامه حجة الاسلام محمد تقی سبحانی. از طرف حجة الاسلام جناب آقای محمد تقی سبحانی نوشته ای در اختیار اینجانب قرار گرفت. و خلاصه نوشتار اظهار نظر در دو محور است: محور نخست: در ادبیات حوزه میان سه مقوله به دقت تفکیک نمی‌شود. 1. فلسفه به معنای مصطلح در حوزه‌های ما «یک مکتب خاص فلسفی» است. 2. فلسفه به معنای عام «یک دستگاه معرفتی مفهوم پایه» است. 3. تفکر عقلانی یا عقلانیت که عملیات خردورزی و اندیشه‌پردازی است. سپس اضافه می‌کنند که پذیرش تفکر عقلانی لزوماً به معنای پذیرش تفکر فلسفی نیست و اگر هم حتی ضرورت فلسفه عام به اثبات رسد به هیچ روی به معنای پذیرش مکتب فلسفی حکمت متعالیه و یا مشاء و امثال آن نیست. در آخر نتیجه می‌گیرد: انتظار می‌رود که در شرایط کنونی متفکران و بزرگان ما با وسواس و دقت بیشتری در این باب سخن بگویند و به طور مشخص معلوم دارند در کدام جبهه با فلسفه موافقت و یا مخالفت می‌ورزند. تحلیل فلسفه در اصطلاح حوزویان از دوران‌های پیشین تا کنون یک معنا، به عبارت دیگر یک اصطلاح بیش ندارد که تعبیر فشرده آن «هستی شناسی» (یا واقعیت‌شناسی) در مقابل علوم جزیی مانند ریاضیات و طبیعیات که شناسایی موضوعات خاص است. لذا فلسفه را چنین تعریف می‌کنند: «نعوت کلیة تعرض للموجود من حیث هو هو دون ان یکون متخصصا بحیثة طبیعیة أو ریاضیة أو فلکیة ...» و الهیات به معنی اعم و الهیات به معنی اخص ستون فقرات فلسفه مصطلح در حوزه را تشکیل می‌دهد و اما بحث‌های جانبی که احیاناً در کتاب‌های فلسفی به چشم می‌خورد خروج موضوعی دارند و نوعی تقلید از یونانیان است که گویا کلیه علوم را تحت عنوان فلسفه تدریس می‌کردند. شیوه بحث فلسفی بر دو نوع است 1. گاهی فیلسوف معتقد به مکتب خاص از فلسفه است، مانند فلسفه مشاء یا اشراق یا غیرهما و در چارچوب همان مکتب بحث و بررسی می‌کند. این نوع شیوه بحث، در نوشته یاد شده به عنوان «مکتب خاص فلسفی» عنوان شده است. 2. گاه فیلسوف به مکتب خاصی ملتزم نشده و هر نوع اصل فلسفی را که حق تشخیص دهد همان را گزینش می‌کند چه بسا ممکن است در مسأله‌ای با مشاء موافقت کند و در مسأله دیگری با اشراق. این شیوه بحث در نوشته یاد شده به «فلسفه به معنای عام» تفسیر شده است. باید گفت فلسفه دو معنا یا دو مصطلح یا دو مقوله ندارد. بلکه معنای واحد و مصطلح یگانه به معنای هستی‌شناسی است. تفاوت این دو، در روش و شیوه بحث است که گاه محدود و گاهی به صورت آزاد است. این نوع دوگانگی اختصاص به فلسفه ندارد، بر سایر علوم نیز حاکم است. فی‌المثل در فقه گاهی مجتهد در فقه از مکتب خاص پیروی می‌کند و اجتهاد او در درون همان مکتب دور می‌زند. و گاهی به صورت آزاد به بحث و بررسی و اجتهاد می‌پردازد که به آن فقه مقارَن می‌گویند. و اما مصطلح سوم که در نوشته به آن اشاره شده است یعنی خرد ورزی و اندیشه‌پرداری. اگر مقصود این است که کلیه مسایل زندگی اعم از اجتماعی و اقتصادی، سیاسی باید بر اساس خرد و عقلانیت انجام گیرد و عقل جمعی جانشین دیگر راه‌ها شود، یک مسئله دیگری است که ربطی به فلسفه مصطلح ندارد. تا این‌جا هویت و واقعیت سه نوع مقوله که در سخن نویسنده آمده روشن شد. و حاصل این‌که: دو اصطلاح یا دو مقوله در کار نیست، بلکه دو روش در بررسی مسائل فلسفی است. ضمناً نویسنده در پایان نوشته پیشنهاد می‌کند که متفکران روشن کنند که در کدام جبهه با فلسفه موافقت یا مخالفت می‌ورزند. خوشبختانه در مقالاتی که در نشریه افق حوزه منتشر شده تصریح شده که از مکتب خاص بشری صددرصد پیروی نمی‌شود. بلکه در هستی‌شناسی پیرو آموزه‌های وحیانی و براهین روشن است. چه‌بسا ممکن است با مکتبی موافق و با مکتب دیگر مخالف باشد. و احیاناً بر عکس. در حقیقت شیوه بحث، نوع دوم در سخن نویسنده محترم است. محور دوم: ایشان می‌گوید فلسفه کنونی در حوزه نه تنها پاسخگوی پرسش‌های نوین نیست بلکه از رویارویی با مهمترین چالش‌های فلسفه غرب در طول دو سده گذشته نیز ناتوان بوده است. و کارنامه فلسفه اسلامی در این میدان بسی تنک‌مایه است. آن‌گاه اضافه می‌کند سهم این فلسفه در مواجهه با گرایش‌های اساسی فلسفی مدرن چون آمپریسم، راسیونالیسم، لیبرالیسم، مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم و رمانتیسم و فلسفه تحلیلی و زبان و نیز با چالش‌های معرفت‌شناختی، کیهان‌شناختی، انسان شناختی وحی شناختی و علم شناختی و حوزه‌هایی چون جامعه شناسی جدید تا چه اندازه بوده است؟ تحلیل: فلسفه اسلامی دارای ماده قوی و نیرومند است که می‌تواند مسایل نوظهور در عرصه خود را تحلیل و نقاط قوت و ضعف آن را روشن کند. مکتب‌هایی که در این نوشته آمده مکتب‌های نوظهوری است که در غرب تولید شده و خوشبختانه برخی از آن‌ها که در قلمرو هستی‌شناسی است به صورت روشن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌ و اثر‌گذار بوده است. 1. مارکسیسم: یک جریان فلسفی و ضمناً اقتصادی و اجتماعی است که در قرن گذش
ته بر بسیاری از افکار حکومت کرد. خوشبختانه آثار فراوانی در هر سه جهت از سوی محققان اسلامی کتاب‌ها و مقالات قابل توجهی نگاشته شده مانند: اقتصادنا، فلسفتنا و در زبان فارسی اصول فلسفه و روش رئالیسم نگارش علامه طباطبایی، فلسفه اسلامی و اصول دیالکتیک، و نیز مارکسیسم دو نوشته از استاد محترم حضرت آیت‌الله سبحانی و فیلسوف نماها اثر حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی و دیگر نوشته‌ها. اثرگذاری برخی از این آثار تا حدی است که جناب احسان طبری تئوریسین حزب توده در اواخر زندگی در تلویزیون اعلام کرد از نوشته‌هایی که سبب استبصارش ‌شده نوشته‌های آیت‌الله سبحانی بوده است. اما در باب آمپریسم که مدعی است که همه معرفت ما از تجربه حسی برمی‌خیزد و به آن ختم می‌شود، خوشبختانه این مکتب در بحث‌های شناخت به صورت مبسوط مورد بحث و بررسی قرار گرفته. به خصوص نوشته‌های محققانه شهید مطهری. مکتب راسیونالیسم یا اصالت عقل به‌ویژه فلسفه دکارت به صورت دقیق و علمی در آثار علامه طباطبایی و استاد مرتضی مطهری و دیگر نویسندگان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. دو مقاله گسترده از طرف آیت الله سبحانی درباره فلسفه دکارت منتشر شده است و مرحوم آیت‌الله مطهری به تفصیل بحث کرده‌اند. و دیگر مکتب‌ها که به آنها اشاره شده برخی در قلمرو مسائل فلسفی نیست و برخی دیگر که رابطه تنگاتنگ با فلسفه دارند در دانشنامه کلام اسلامی به تدریج مورد بررسی قرار گرفته است مثلاً در جلد دوم مکتب‌های: 1. بنیادگرایی؛ 2. پدیدارشناسی؛ 3. پراگماتیسم؛ 4. پست مدرنیسم؛ 5. پلورالیسم دینی؛ 6. پوزیتویسم، تجربه‌ دینی؛ به طور گسترده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و دو مکتب آمپریسم، اگزیستانسیالیسم در ویرایش جدید که در دست تدوین می‌باشد مطرح خواهد شد.