16.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹
#خاطراتمادرشهیدمصطفیصدرزاده
#قسمت_هجدهم
مصطفی در سن ۴ سالگی🌷
روز #تاسوعا سال ۶۸ 🌹
من در خانه پدرم بودم ، #روضه داشتن، مصطفی رفت بیرون ، مشغول بازی بود،
که با یک موتور #تصادف کرد،😔
پرتش می کنه اون طرف خیابون، همسایه ها گفتند : بچه تون با موتور تصادف کرده ، کشته شده .😭
من خیلی ترسیدم که برم ببینمش ،
فقط همونجا که نشسته بودم گفتم:
یا #حضرت_عباس برام حفظش کن.🙏سربازش می کنم برات ،
دقیقا روز تاسوعا بود وجالبترازآن که همون نزدیک اذان #ظهر بود ،
که ساعت #شهادتشونم تقریبا در همان زمان بود.😔🌹
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#فرزندی_مثل_مصطفی
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
بسم رب الشهدا🌹
#بخش_دوم از خاطرات مادر شهید👇👇
#مصطفی_صدرزاده (سید ابراهیم)
مصطفی در سن ۴ سالگی🌷
روز #تاسوعا سال ۶۸ 🌹
من در خانه پدرم بودم ، #روضه داشتن، مصطفی رفت بیرون ، مشغول بازی بود،
که با یک موتور #تصادف کرد،😔
پرتش می کنه اون طرف خیابون، همسایه ها گفتند : بچه تون با موتور تصادف کرده ، کشته شده .😭
من خیلی ترسیدم که برم ببینمش ،
فقط همونجا که نشسته بودم گفتم:
یا #حضرت_عباس برام حفظش کن.🙏سربازش می کنم برات ،
دقیقا روز تاسوعا بود وجالبترازآن که همون نزدیک اذان #ظهر بود ،
که ساعت #شهادتشونم تقریبا در همان زمان بود.😔🌹
#شهید_مصطفی_صدرزاده
(سید ابراهیم)🌹
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
بسم رب الشهدا🌹
#بخش_دوم از خاطرات مادر شهید
#مصطفی_صدرزاده (سید ابراهیم)
مصطفی در سن ۴ سالگی🌷
روز #تاسوعا سال ۶۸ 🌹
من در خانه پدرم بودم ، #روضه داشتن، مصطفی رفت بیرون ، مشغول بازی بود،
که با یک موتور #تصادف کرد،😔
پرتش می کنه اون طرف خیابون، همسایه ها گفتند : بچه تون با موتور تصادف کرده ، کشته شده .😭
من خیلی ترسیدم که برم ببینمش ،
فقط همونجا که نشسته بودم گفتم:
یا #حضرت_عباس برام حفظش کن.🙏سربازش می کنم برات ،
دقیقا روز تاسوعا بود وجالبترازآن که همون نزدیک اذان #ظهر بود ،
که ساعت #شهادتشونم تقریبا در همان زمان بود.😔🌹
#شهید_مصطفی_صدرزاده
(سید ابراهیم)🌹
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1