• میـڪـده •
-T #نـوا ما مرگمان به دست جناب فراق بود... I میـڪـده -
-
گر شرمِ وصالت نبُود قفلِ زبانم
گویم که فراقِ تو چه ها کرد به جانم
I قدسیمشهدی
-
• میـڪـده •
-T #نـوا ما مرگمان به دست جناب فراق بود... I میـڪـده -
-
اگرچه وصل نصیبم نشد همین کافیست
یکی دو بار حوالی یار دیده شدم...
I مرضیهنعیمامینی
-
• میـڪـده •
- اگرچه وصل نصیبم نشد همین کافیست یکی دو بار حوالی یار دیده شدم... I مرضیهنعیمامینی -
-
میان این همه مخلوق برگزیده شدم
برای گریه به داغ تو آفریده شدم
اگرچه وصل نصیبم نشد، همین کافیست
یکی دو بار حوالی یار دیده شدم
همین که اهل توام، کار من نه…کار تو بود
رمیده از همه جا سمت تو کشیده شدم
اگرچه هیچ ندارم، سلاح گریه که هست
به لطف خشکی لبهات آبدیده شدم
نبود آتش داغ تو خام می ماندم
به مجلس تو رسیدم اگر رسیده شدم
به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من
خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم
I مرضیهنعیمامینی
-
• میـڪـده •
- از آن دمی ڪه شنیدم نظر ڪنی به ضعیفان در آرزوی تـرحـم، گدای ڪوی تو گشتم... I شاهـد -
-
خودت را در میان آینه بنگر، تماشا کن
یقین حق میدهی بر من که بیاندازه زیبایی
I شاهـد
-
-
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او مُحتاج بودیم او به ما مُشتاق بود...
I حضرتحافظ
-
-
زِ هجرت هر شبی سالی و هر روزم بُوَد ماهی
کسی داند که دور افتاده باشد سال و ماه از تو
I میـڪـده
-
هدایت شده از 『وِتْرَ الْمَوْتوٓر』
enc_16284551294929913538497.mp3
5.05M
با تو که دنیای منی
با تو که مدیون تو ام ♥...
-
آنکه در صلح است با خود،با جهان در جنگ نیست
کاش میآموخت انسان با خودش سازش کند
#دفترچه