آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_چهارم بازداشت گاه ساواک: #مرتضی_صمدیهٔ_لباف در ساواک اعلام داشت که: «عد
#جریانشناسی_منافقین
#قسمت_سی_پنجم
#شکنجه گاه کمیته مشترک:
#طاهره سجادی (همسر غیوران) در کتاب خاطراتش (خورشیدواره) در رابطه با صمدیه مینویسد:
«من را که به داخل اتاق بازجوئی بردند، #حسینی و #عضدی نشسته بودند. شروع کردند به هتاکی کردن، فحشهای رکیک دادن و حرفهای زشت زدن و بعد گفتند صمدیهٔ لباف را بیاورند. صمدیه فقط یک پیژامه پایش بود، صورتش آنقدر زرد شده بود، مثل اینکه آن را داخل زردچوبه کردهاند، زنجیر به دستها، پاها و گردنش بود. با این وضع و صدای زنجیر او را داخل آوردند. #صمدیه با اینکه در آن وضعیت بود، اما مشخص بود از روحیهٔ بسیار بالائی برخوردارست. برقی را در چشمانش میشد دید. من چند بار که صمدیهٔ لباف را در حال بازجوئی و شکنجه دیدم، حالت خاصی داشت، بسیار صبورانه شکنجهها را تحمل میکرد و نسبت به بازجوها با بی اعتنائی و تمسخر روبرو میشد.»
وی در بخش دیگری از خاطراتش مینویسد: «بعد از دو روز مرا به قسمتی از کمیته که عکاسی در آن قرار داشت بردند. در گوشهای از این محل بر روی یک تخت فلزی فنری، #مرد_برهنهای (از کمر به بالا) را بسته بودند و بازجو #چراغ_الکلی لوله بلندی را در دست داشت که شعله آن را زیر تخت میگرفت. با حرارت چراغ، فنر #داغ میشد و بدن او را میسوزاند، قلبم فشرده شد، نمیدانم که بود، به نظرم رسید #صمدیهٔ_لباف است.»
طبق گفتهٔ دوستان مرتضی صمدیه، مرتضی تلاش بسیاری در عدم ارائهی اطلاعات سازمان به ساواک کرد و در زیر شکنجه هم فقط اطلاعات سوخته میداد، اما با لو رفتن کامل اطلاعات سازمان و همچنین #ترورهای انجامشده توسط سازمان که توسط #وحید_افراخته به ساواک فاش شد، در نهایت مرتضی صمدیهٔ لباف به اعدام محکوم شد و در ۱۱ بهمن ۱۳۵۴ به همراه وحید افراخته، سید محسن خاموشی و جمعی دیگر از اعضای دستگیرشدهٔ سازمان ( #منیژه_اشرفزاده کرمانی، #محمدطاهر_رحیمی، محسن بطحایی، ساسان صمیمی بهبهانی، مرتضی لباف ، #عبدالرضا_منیریجاوید) تیرباران شدند
✅✅در کانال #آقا_میثم_تمار با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید
https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780