eitaa logo
آقا میثم تمار
150 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.6هزار ویدیو
7 فایل
اینجا با تاریخ معاصر آشنا خواهید شد #جریانشناسی_سیاسی احزاب گروه ها و شخصیتهای معاصر meysameetammar ارتباط با ادمین @Meysametammar
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_بیست_نهم ترور شریف واقفی: طبق قراری که از طریق #لیلا_زمردیان به #شریف_واقف
: مرتضی صمدیهٔ لباف (متولد 1325 در اصفهان )از رهبران و اعضای برجستهٔ سازمان مجاهدین خلق ایران به ویژه در دورهٔ تغییر ایدئولوژی سازمان در سال ۱۳۵۴ بود. وی به همراه که در آن دوره از رهبران سازمان بود به دلیل پافشاری بر عقاید اسلامی خود که همان راه و روش اصلی سازمان قبل از تغییر ایدئولوژی سازمان به بود با رهبر اصلی سازمان تقی شهرام به اختلاف برخوردند و به‌طور مخفیانه به ایجاد و عضوگیری در شاخهٔ اسلامی سازمان (همان روش اولیه و اصیل سازمان) پرداختند و همین باعث ترور هر دوی آن‌ها را توسط رأس سازمان، تقی شهرام، در اردیبهشت ۱۳۵۴ شد. در این ترورها و تصفیه‌های خونین درون‌سازمانی مجید شریف‌واقفی به قتل رسید، اما مرتضی که از ناحیهٔ فک دچار آسیب شده بود، ترورش ناکام ‌ماند. جسم زخمیش را به بیمارستان سینا ‌رساند و در آنجا توسط نیروی ساواک بازداشت شد ✅✅در کانال با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_ام #مرتضی_صمدیه_لباف: مرتضی صمدیهٔ لباف (متولد 1325 در اصفهان )از رهبرا
در رشتهٔ فیزیک مهندسی در دانشگاه آریامهر (دانشگاه صنعتی شریف) مشغول بتحصیل شد. در دانشگاه با _یزدانیان عضو سازمان مجاهدین آشنا شد و در ۱۳۵۰ به سازمان مجاهدین خلق ایران درآمد. وی بعد از ضربهٔ سال ۵۰ که تعداد زیادی از اعضای سازمان دستگیر شدند مجبور شد زندگی مخفیانه‌ای در خانه‌های تیمی سازمان آغاز کند. در بسیاری از عملیات‌های این سازمان شرکت داشت، اما ساواک تا سال ۵۳ از مخفی شدن وی اطلاعی نداشت و گفته می‌شود در مدت دو سال (۵۲–۵۰) مجبور شده‌ است ۱۱ بار خانه خود را تغییر دهد. ✅✅در کانال با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_یکم #مرتضی_صمدیه_لباف در رشتهٔ فیزیک مهندسی در دانشگاه آریامهر (دانشگا
در سال ۵۳ رهبران سازمان متشکل از ، و بودند. بعد از سازمان به توسط تقی شهرام، مجید شریف‌واقفی که به دلیل اعتقادات مستحکم مذهبی‌ای که داشت با شهرام به مشکل برخورد و ظاهراً اعلام جدائی از سازمان کرد. هم که مانند مجید اعتقادات مذهبی قوی‌ای داشت، تغییر ایدئولوژی را نپذیرفت و مخفیانه با مجید شریف واقفی و شروع به عضوگیری در شاخهٔ اسلامی سازمان کردند. مرتضی به ظاهر با شاخهٔ اعضای تقی شهرام همکاری می‌کرد، به قصد دریافت اسلحه و مهمات. وی حتی در ترورهای مهمی هم با (که خودش پیش‌تر تحت مسؤولیت مجید شریف‌واقفی بود و بعد از حذف شریف‌واقفی از سازمان، جایگزین او شد) همکاری کرد، از جمله در (رئیس کمیتهٔ مشترک ضد خرابکاری ساواک) و ترور چند مستشار همکاری داشت. «مرتضی صمدیهٔ لباف» در تیراندازی و استفاده از سلاح و مهمات، مهارت بسیار بالائی داشت. مرتضی و مجید و سعید شاهسوندی در مدت کوتاهی افراد زیادی را در شاخهٔ اسلامی سازمان عضوگیری کردند، ولی در نهایت همسر مجید که در شاخهٔ مارکسیستی سازمان فعالیت می‌کرد این اقدام آن‌ها را به تقی شهرام اطلاع داد و شهرام نیز مجید شریف‌واقفی را شماره ۱، را _2 و را خائن شماره ۳ نامید و از آنجائیکه در سازمان‌های چریکی حکم خیانت، است، به‌ طور غیابی برای آن‌ها حکم اعدام صادر کرد و وحید افراخته را مسؤول ترور مجید و مرتضی کرد. ✅✅در کانال با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_دوم #مرتضی_لباف در سال ۵۳ رهبران سازمان متشکل از #تقی_شهرام، #بهرام_آرا
عصر روز16 اردیبهشت 1354 یعنی همان روزی که واقفی ترور شد با مرتضی قرار ملاقات داشتند، وحید افراخته و در یکدیگر را دیدند و از آنجا به خیابان فرعی وارد شدند. پس از طی مسافتی، مرتضی که از حدود ۵۰ متری یک نفر را دیده بود که از داخل کوچه‌ای به این سو سرک می‌کشید به وحید افراخته گفت: «منطقه پلیسی است برگردیم.» وحید قبول نکرد بالاخره مرتضی گفت: «من بر می‌گردم.» هنگام برگشتن وحید افراخته برای از دست ندادن فرصت، اسلحه‌اش را کشید و به سوی او شلیک کرد. تیراندازی وحید در سازمان شهرت داشت، ولی سرعت حرکت صمدیهٔ لباف فرصت‌های دیگر را از وحید گرفت. صمدیه خود در این زمینه می‌گوید: «در همان تاریکی، دیدم وحید دست به اسلحه برد. من هم پیش‌دستی کردم و تیراندازی کردم و چون صدای شلیک تیر بلند شد، او فرار کرد.» در این ماجرا فک و صورت تیر خورد. وحید بعداً در کمیتهٔ مشترک گفت: «مرتضی می‌توانست مرا بزند، ولی به دور و بر من شلیک می‌کرد». وقتی مأموران از پرسیدند که چرا وحید را نزدی؟ پاسخ داد: «تیراندازیم فقط برای ترساندن او بود.». مرتضی پس از مجروح شدن، سوار یک وانت شد، سلاح خود را ضمن حرکت در جوی خیابان انداخت و به منزل برادرش رفت. چون وضع جسمانیش وخیم بود، برادرش او را با يكى از دوستانش ابتدا نزد يک پزشک محلى بردند، ولى آن پزشک از ترس امنيتى بودن مسأله، مرتضى را معالجه نكرد. از این رو برادر مرتضى او را تا جلوى در رساند و طبق قراری که با مرتضی گذاشت، منطقه را ترک کرد. مرتضی وانمود کرد که خودش به بیمارستان آمده‌ است و با این ترفند که بوده و با همکارانش اختلاف پیدا کرده و آن‌ها او را زده‌اند در آنجا بستری شد. پلیس مستقر در بیمارستان به وی مشکوک شده، به اطلاع داد. ساواک که عکس‌های فراری‌ها را در اختیار داشت، وی را شناسائی و پس از معالجات اولیه مرتضی را به منتقل کرد ✅✅در کانال با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_سوم عصر روز16 اردیبهشت 1354 یعنی همان روزی که #شریف واقفی ترور شد #افر
بازداشت گاه ساواک: در ساواک اعلام داشت که: «عده‌ای در سازمان شده‌اند و چون من دیگر نمی‌خواستم کار کنم و به دنبال زندگیم بودم قصد ترور مرا داشتند.» با دستگیری وحید در مرداد ماه ۱۳۵۴ وضع صمدیهٔ لباف به عنوان ورزیده‌ترین عنصر نظامی سازمان که در ده‌ها عملیات نظامی شرکت داشت، به کلی تغییر کرد. وحید تمام اطلاعاتی را که از او داشت، داد و را شوکه کرد. به دنبال اعترافات وحید افراخته (که با لو دادن تمامی اطلاعات سازمان قصد نجات خودش از اعدام را داشت)، صمدیهٔ لباف به شدت تحت فشار و شکنجه قرار گرفت. ✅✅در کانال با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_چهارم بازداشت گاه ساواک: #مرتضی_صمدیهٔ_لباف در ساواک اعلام داشت که: «عد
گاه کمیته مشترک: سجادی (همسر غیوران) در کتاب خاطراتش (خورشیدواره) در رابطه با صمدیه می‌نویسد: «من را که به داخل اتاق بازجوئی بردند، و نشسته بودند. شروع کردند به هتاکی کردن، فحش‌های رکیک دادن و حرف‌های زشت زدن و بعد گفتند صمدیهٔ لباف را بیاورند. صمدیه فقط یک پیژامه پایش بود، صورتش آنقدر زرد شده بود، مثل اینکه آن را داخل زردچوبه کرده‌اند، زنجیر به دست‌ها، پاها و گردنش بود. با این وضع و صدای زنجیر او را داخل آوردند. با اینکه در آن وضعیت بود، اما مشخص بود از روحیهٔ بسیار بالائی برخوردارست. برقی را در چشمانش می‌شد دید. من چند بار که صمدیهٔ لباف را در حال بازجوئی و شکنجه دیدم، حالت خاصی داشت، بسیار صبورانه شکنجه‌ها را تحمل می‌کرد و نسبت به بازجوها با بی اعتنائی و تمسخر روبرو می‌شد.» وی در بخش دیگری از خاطراتش می‌نویسد: «بعد از دو روز مرا به قسمتی از کمیته که عکاسی در آن قرار داشت بردند. در گوشه‌ای از این محل بر روی یک تخت فلزی فنری، (از کمر به بالا) را بسته بودند و بازجو لوله بلندی را در دست داشت که شعله آن را زیر تخت می‌گرفت. با حرارت چراغ، فنر می‌شد و بدن او را می‌سوزاند، قلبم فشرده شد، نمی‌دانم که بود، به نظرم رسید است.» طبق گفتهٔ دوستان مرتضی صمدیه، مرتضی تلاش بسیاری در عدم ارائه‌ی اطلاعات سازمان به ساواک کرد و در زیر شکنجه هم فقط اطلاعات سوخته می‌داد، اما با لو رفتن کامل اطلاعات سازمان و همچنین انجام‌شده توسط سازمان که توسط به ساواک فاش شد، در نهایت مرتضی صمدیهٔ لباف به اعدام محکوم شد و در ۱۱ بهمن ۱۳۵۴ به همراه وحید افراخته، سید محسن خاموشی و جمعی دیگر از اعضای دستگیرشدهٔ سازمان ( کرمانی، ، محسن بطحایی، ساسان صمیمی بهبهانی، مرتضی لباف ، ) تیرباران شدند ✅✅در کانال با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_پنجم #شکنجه گاه کمیته مشترک: #طاهره سجادی (همسر غیوران) در کتاب خاطرا
اندکی پس از دستگیری های گسترده‌ای که به دنبال همکاری‌ وحید با صورت گرفت، مرکزیت سازمان «اعلام مواضع ایدئولوژیک» را در مهرماه ۱۳۵۴ منتشر کرد. با دستگیری وحید افراخته ساواک از ماجرای مارکسیست شدن مرکزیت و شمار زیادی از کادرهای بالای سازمان و نیز تصفیه‌های خونین ایدئولوژیک، باخبر شده بود و این مطالب دیگر قابل پرده‎ پوشی نبود. بنابراین مرکزیت سازمان به سرعت درصدد توضیح و عملکرد خود به صورت رسمی برآمد. در این بیانیه ضمن برشمردن دلایل کنارگذاشتن اسلام و برگزیدن مارکسیسم، تصفیه‌های خونین داخلی امری موجّه جلوه داده شده و از شریف واقفی و صمدیه لباف به عنوان یاد شده بود. این بیانیه علاوه بر اینکه تأییدی بود بر تبلیغات رژیم مبنی بر وجود مخالفانی با ایدئولوژی «مارکسیسم اسلامی»، در شرایطی که شاه همه مخالفان خود، حتی طلاب حوزه علمیه قم را، مارکسیست‌ می‌نامید، ضربه‌ای بود بر پیکر مبارزات اسلامی مردم ایران. ‎ انتشار بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک، عکس العمل‌های شدید و متفاوتی در محافل اجتماعی و مبارزاتی ایران داشت؛ بویژه در میان مسلمانان اصیل که با حُسن ظن و خوش بینی از این سازمان حمایت کرده بودند، موجی از بدبینی و سرخوردگی از مبارزات مسلحانه پدید آورد؛ و البته در عوض موجب نزدیکتر شدن جوانان و دانشجویان به منابع اصیل اسلامی و تعالیم و تألیفات اسلام‌شناسانی چون استاد شد ‎ محافل مبارزاتی مسلمان، پس از آنکه آگاه شدند، اعضا و مرکزیت سازمان مدتهای مدید بی اعتقادی خود به اسلام و مارکسیست شدنشان را مخفی نگه داشته‌اند و از احساسات پاک اسلامی آنان سوءاستفاده کرده ند، این جریان را ناشی از ‎ ‎ نفاق» اعضای سازمان دانستند و آنان را « » نامیدند. و از همین رو زان پس، از به « » تعبیر‌ می‌شود. ✅✅در کانال با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_ششم اندکی پس از دستگیری های گسترده‌ای که به دنبال همکاری‌ وحید #افراخته
خلاصه تا اینجا ✅دهه 40 ناسیس بعنوان یک گروه نظامی زیر شاخه ✅ 1350 دستگیری و با همکتری او دوماه بعد دستگیری 12 عضو از رهبران دیگر سازمان و اعدام همه به جز رجوی بعلت همکاری با ساواک ✅فرار رضایی و شهرام از زندان ✅تغییر ایدئولوژی سازمان به مارکسیسم بصورت پنهانی ✅ترور های عناصر امریکایی و رژِیم پهلوی ✅اردیبهشت 1354 ترور شریف واقفی و مرتضی لباف بدلیل مخالفت با مارکسیست شدن سازمان ✅مهر 1354 دستگیری افراخته و افشای عقاید مارکسیستی سازمان وهمکاری او با ساواک و دستگیری گسترده عناصر سازمان و اعدام لباف و منیری جاوید و تعداد دیگر ✅بیانیه تغییر ایدئولوژی به مارکسیسم با عنوان اینکه اسلام نمیتواند مبنای مبارزه باشد
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_ششم اندکی پس از دستگیری های گسترده‌ای که به دنبال همکاری‌ وحید #افراخته
سرانجام بعد از تسلط کامل تقی شهرام بر سازمان، وی ضوابط پیچیده‌ای برای محافظت از خودش برقرار کرد. در تمام شبانه‎ روز همیشه دو زن در کنار وی به عنوان محافظ انجام وظیفه‌ می‌کردند. سیمین‎ ، همسر تشکیلاتی مجید شریف ، فاطمه میرزاجعفر علاف و از جمله زنانی بودند که یا به طرز مرموزی به چنگ ساواک افتادند یا دچار افسردگی شدید و احساس ندامت برای از دست دادن همه چیز خود در راه امیال و هوسهای این مرد عجیب شدند و کارشان به خودکشی یا تصفیه سازمانی کشید. این ماجراها و نیز انتقاد بعضی از اعضای مرکزیت سازمان که از تهور شهرام در صدور فرمان قتل مخالفان خود در درون سازمان بیمناک و در عین‎ حال هوشیار شده بودند. موجب تضعیف رهبری شهرام شد. وی سرانجام از مرکزیت کناره گرفت و به خارج از کشور رفت. شهرام از شهریور ۱۳۵۶ در به سر می‌برد. او پس از به ایران بازگشت که توسط مبارزان مسلمان شناسایی، دستگیر و در دادگاه انقلاب محاکمه و سرانجام اعدام شد. از اواخر سال ۱۳۵۵، دیگر عملا از سازمان جز چند تن نیروی پراکنده و دچار تشتّت و اختلاف شده و گریخته به خارج یا منفعل در داخل چیزی باقی نمانده بود ✅✅در کانال با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_هفتم سرانجام #تقی_شهرام بعد از تسلط کامل تقی شهرام بر سازمان، وی ضوابط
بازسازی سازمان در زندان: پس از اعلام تغییر ایدئولوژی، عده ای از اعضای باقی مانده در زندان شروع به بازسازی سازمان با همان ساخت فکری التقاطی کردند. بیشتر این عده به دور شخصی به نام « » گرد آمدند. او تنها عضو باقی مانده از مرکزیت اولیه سازمان بود و در موج‌های اولیه دستگیری اعضای سازمان در سال ۱۳۵۰ دستگیر شده بود اما بدلیل همکاری گسترده با بدستور شاه از اعدام رهایی یافت اما این مساله جز استاد فوق سری ساواک و محرمانه بود . او در زمان دستگیری جوان ترین عضو مرکزیت گروه بود ‎ در آخرین لحظات پس از ضربه شهریور ۵۰، او را وارد مرکزیت کرده بود. به گفته مسعود حقگو عضو قدیمی سازمان، و دیگر سران سازمان اسیر نوع حرف زدن و روشنفکرنمایی مسعود رجوی شدند؛ حرّاف و جذّاب بود . در اردوگاههای الفتح در اردن آموزش نظامی دیده بود.از همان ابتدای امر برای بعضی از افراد سازمان روحیه و نوع نگاه او به دین مشخص شده بود. کریم عضو قدیمی سازمان نقل‌ می‌کند که یکی از اعضای از رجوی سؤال کرده بود که اگر میان «مبارزه» و «دین» شما تضادّی پیش آید، شما کدام را ارجح‌ می‌دانید؟ و رجوی پاسخ داده بود «در هر حال به مبارزه ادامه‌ می‌دهیم». ‎ برخی از زندانیان آن زمان معتقدند که رجوی در زندان تغییر ایدئولوژی داده و شده بود ولی برای حفظ موقعیت خود آن را پنهان ساخته بود ✅✅در کانال با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780
آقا میثم تمار
#جریانشناسی_منافقین #قسمت_سی_هشتم #مسعود_رجوی بازسازی سازمان در زندان: پس از اعلام تغییر ایدئولوژی،
همکار ساواک : تنها عضو مرکزیت بود که از جان به در برد. چون این نکته در همان زمان نیز بسیار جلب توجه کرد، رجوی و هوادارانش شایع کردند که برادر وی که در سوئیس به سر‌ می‌برد و با محافل حقوق بشری رابطه داشت، توانسته است برای وی از این طریق کاری صورت دهد. اما بر طبق اسناد و مدارک متقن بر جای مانده از ، حقیقت چیز دیگری بود. واقعیت آن بود که رجوی در همان آغاز دستگیری با ساواک همکاری کرده بود و تمام اطلاعات خود را در اختیار آنها گذاشته بود. بر طبق اسناد ساواک: ارتشبد نعمت‎ الله ، در نامه‌ای خطاب به دادرسی ارتش، مسعود رجوی را از « » ساواک معرفی کرده که «در جریان تحقیقات، کمال همکاری را در معرفی اعضای سازمان مکشوفه به‎ عمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده از هر جهت در روشن شدن وضعیت شبکه مزبور مؤثر و مفید بوده است». نصیری در ادامه همین نامه تأکید‌ می‌کند که مسعود رجوی «پس از خاتمه تحقیقات نیز در داخل بازداشتگاهها همکاری‌های صمیمانه‌ای با مأمورین به‎ عمل آورده لذا به نظر این سازمان [ساواک] استحقاق ارفاق و در مجازات را دارد». روزنامه کیهان نیز در خبر اعدام چهار تن از اعضای سازمان درباره مسعود رجوی اطلاع‌ می‌دهد که «چون در جریان تعقیب کمال همکاری را به‎ عمل آورده و در زندان نیز با مأمورین همکاری نموده به فرمان مطاع مبارک کیفر اعدام او با یک درجه تخفیف به زندان تبدیل گردیده است. ✅✅در کانال با جریانشناسی سیاسی آشنا شوید https://eitaa.com/joinchat/2652307744C4aff982780
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 | نحوه شهادت شهید آیت الله مفتح از زبان قاتلش «۲۷ آذر سالروز شهادت شهید مفتح»