هدایت شده از وطنز
🔸 بداههی زینبی شاعران راهراه تقدیم به شهدای شاهچراغ
دشمن زخمخوردهی این ملک
چشم بر منطق و شرف، بسته
بیهدف میزند، به قصد ترور
تا مگر شیر را کند خسته!
چه خیالی! سراب پشت سراب!
شیرِ رویینتن است این ملت
دست حق پشت اوست چون هربار
راه حق را نموده او نصرت
آمده باز لشکری از تور
گو بگیرد ز نو کمان آرش
گر بسوزیم، باز زنده شویم
مثل ققنوس در دل آتش
آمده با تمام خود باطل
هان بتازیم سوی میدانش
گر بمیریم یا بمیرانیم
یکی از حُسنَیَین پایانش...
جانمان را بگیر آرامیم
که تجلی نور خواهد شد
خون ما را بریز خشنودیم
که وضوی ظهور خواهد شد
مقتل ما، مسیر خیزش ماست
پس چه بهتر اگر حرم باشد!
خون سرخ شهید آخر سر
خاک بر نعش خصم میپاشد!
باب مهدی اگر هدف شده است
سینهی شیعیان سپر، بهتر!
در مرام فدائیان حسین
گر نماند به جسم، سر، بهتر!
شور کربوبلا به سر داریم
دارد این مرگها "مبارک باد"
ما رأیتُ به غیر زیبایی
زینبیم و اماممان سجاد
با تقلّای عاجزانهی خود
شاخهای را بریده در هر سو
آن درخت جوان تناور شد
حال موتوا بغیظکم، موتوا!
گرچه از نو غبار برپا شد
راه را گم نمیکنیم ولی
شوق ما آرمان روح الله
چشم ما و نگاه سیدعلی
یک نفر باز دشنه پنهان کرد
بعد تطهیر کرد قاتل را
دست او تا گلوش در خون است
آنکه آمیخت حق و باطل را
غیرت شیعه میشود طرفت
آی ای داعشی وامانده!
از شهید غریب شاهچراغ
وای اگر دختری به جامانده
ما برای تمام حقخواهان
مَثل آخرت و دنیاییم
ما کجا، خستگی و ترس کجا؟
که امید اماممان ماییم
هرکه صبح شهادت از کف داد
شام مرگ است روزی اش قطعا
حامی مکتبیم و دین خدا
سرمان گر جدا شود از تن
دلمان گرچه سوخت، باکی نیست
خونمان سخت آمده است به جوش
مثل طوفان و با ابهت سیل
برسر ظلم میکنیم خروش
✍️ بداههسرایان:
زهرا فرقانی، زهرا آراستهنیا، فهیمه انوری، طاهره ابراهیمنژاد، محدثه مطهری، مرضیه قاسمعلی، فریبا رئیسی، فرشته پناهی، سوده سلامت
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷
🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷
🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir🇮🇷
بابا برام از این ماشینا بخر
تاتی کنم خسته میشم تو سفر
راه دوره و منم که خیلی نی نی!
برم کنار دست این برادر؟
🔸فرشته پناهی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
مزاح الدین
بابا برام از این ماشینا بخر تاتی کنم خسته میشم تو سفر راه دوره و منم که خیلی نی نی! برم کنار دست ا
-چی شده چرا راه نمیری؟ بنزین تموم کردی؟
+نه استارت نمیزنه! فکر کنم از دینامشه! قربون دستت یه هول بده روشن بشه.
🔸محمدحسین علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا من وام اربعین بگیرم ٢٣ درصد بهره بهتره یا از یکی قرض کنم ٢٠ درصد؟ کدوم حلالتره؟
پاسخ:
از بابات قرض کن که چه پس ندی چه دوبله و سوبله پس بدی حلال باشه!
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
چند طنز از یک روایت
کارای خیرتون رو آگهی و سپس برای همه فوروارد کنید...
من خیلی خوشم میاد!
چاکر شما نفس اماره
✍ ابراهیم کاظمی مقدم
🔹🔹
کارای خیرتو خوبه بدونی
هی توی چشم این و اون نَشونی!
عینهو من باش که دیشب یه عالم
نماز میخوندم نصف شب پنهونی
✍ زهرا آراستهنیا
🔹🔹
زهد و تقوایتان چو سرمایهست
تا که با آن بهشت را بخرید
پول و سرمایه را نباید گفت
در زمان معاملات و خرید
*
آنکه گوید که پولدارم من
پول خود را دهد همیشه به باد
پول اما به دست آن باشد
که نگوید که پول داشت زیاد
*
کی تو دیدی که کاسبی حاذق
چپ خود رو کند که گردد فاش
در عوض ناله میکند دائم
یا که گوید: «خدا رو شکر» به جاش
***
زهد هم مثل کاسبی باشد
زاهد است آنکه زهد پنهان کرد
آنکه هی جانماز آب کشد
قیمت زهد خویش ارزان کرد
✍محمدحسین علیان
حضرت علی(ع):
برترين زهد، پنهان داشتن زهد است.
«نهج البلاغه؛ حکمت ۲۸»
#طنزروایت_محور
🔸مزاحالدین🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
نوکرتم مامان نازنینم
همسفر عزیز اربعینم
رو دوشمم میبرمت فقط تو
دستو بگیر بالا یه چی ببینم!
🔸زهرا آراستهنیا🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
مزاح الدین
نوکرتم مامان نازنینم همسفر عزیز اربعینم رو دوشمم میبرمت فقط تو دستو بگیر بالا یه چی ببینم! 🔸زهرا
آخیش! رو دوش تو چه کیفی داره
همه پیادهان و خودم سواره
فقط ننه از پا دارم میافتم
بگو یکی یه تختخواب بیاره
🔸فرشته پناهی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
من اوایل فکر میکردم با داعش اختلاف مذهب داریم.
بعد دیدم کشتن آدمای بیگناه ربطی به اسلام نداره؛ گفتم اختلاف دین داریم.
الان با این وحشیگریهاشون به این نتیجه رسیدم اینها کلا یک خدای دیگه دارن.
#شاهچراغ
#داعش_تروریست
🔸محمدحسین علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
درسته جام تنگه دارم میفتم
دلم برات سوخت چیزی بت نگفتم
تو سختیا رو من حساب کن داداش
له نمیشم! قوی و پوست کلفتم
🔸فرشته پناهی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
- این کالسکه مال نی نی کوچولوهاست. تو چرا اینجا نشستی؟
+ اوعه! اوعه! (صدای گریه بچه) انا نی نی. انا کوچولو.
🔸محمدحسین علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
⭕️ پویش خاطرات طنز اربعین
📣 خاطرات طنز و بامزه خود را از سفر زیارتی اربعین برای ما ارسال کنید تا با ذکر نام خودتان در صفحه اینستاگرام و کانالهای مزاحالدین منتشر شود.
⚫️ چه کربلا رفتهها و چه جاماندهها؛ میتوانید از زبان خودتان یا بقیه خاطراتتان را برای ما ارسال کنید.
📌 ارسال خاطرات به @admin_mezahoddin در پیامرسانهای ایتا و بله
🔸مزاحالدین🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا این میزبان وظیفه نداره در قبال ما؟ دو پرس چلو ماهیچه خوردم با یه بشقاب جوجه بعد تا به خودم بیام دیدم پسر عمه متوفی نوشابه خانواده سفره ما رو تنهایی زده! این میزبان نباید برا من نوشابه میخرید؟ الان روح اون مرحوم ویبره نمیره توی قبر؟
پاسخ:
اولا اگه به روح اعتقاد داری خونه متوفی برای غذا نمون. مکروهه! آخه الان کجای شام خوردن شما تو خونه متوفی دل بازمانده رو آروم میکنه؟
ثانیا مستحبه تا سه روز شما غذا ببری... آفرین پاشو دو پرس جوج سفارش بده با نوشابه ببرن برا خونه متوفی!
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
چند طنز از یک روایت
حسابگر خودت باش
آدم باید در حساب و کتاب مالی، جوری باشد که غیاثالدین جمشید کاشانی، کم بیاورد و فیثاغورث و تالس بگویند: «حالا تا اون میزان اعشار هم دیگه لازم نبود.»
آخر هم پروفسور حسابی با گفتن: «باشه ولی اعشار ریال هم در آوردن داره؟» باعث شود مریم میرزاخانی وساطت کند و کوتاه بیاید! ولی در بخشش سخت نگیرد و راحت ببخشد.
لیکن جوری هم نباشد که حاتم طایی در قبر ویبرهاش بگیرد و بگوید داداش دیگه لباستو بخشیدی، درست، لباس زیرت رو نگه دار!!
✍ ابراهیم کاظمی مقدم
🔹🔹
هر کس نخورد و دیگران را نخوراند
در بخل مرکب ابد الدهر بماند
✍ محمد صبوریان
🔹🔹
انقدر نکن حساب، مال این دنیا را
بخش عدد اعشاری پول ما را
یک ذره بکن ریاضیاتت را خوب
تا گِرد کنی تو دور گردشها را
✍ زهرا آراستهنیا
🔹🔹
بخشش مال اگر چه خوب ولی
بگذارید اندکش باشد
تا اقلا ته حساب شما
کارمزد پیامکش باشد
✍ امین شفیعی
حضرت علی (ع):
بخشنده باش امّا زيادهروى نكن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گير مباش.
《نهج البلاغه، حکمت 33》
#طنزروایت_محور
🔸مزاحالدین🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
مزاح الدین
بنیاسرائیلیات کودک درون فرعون، کودک بیرون فرعون قسمت اول فرعون بزرگ که با تکیه بر قوای خودش و تکنی
بنیاسرائیلیات
کودک درون فرعون، کودک بیرون فرعون
قسمت سوم
هنوز حرف خانوم فرعون که گفته بود: «بچه رو نگه داریم چه بسا نورچشمی ما بشه»، اینور و اونور فوروارد نشده بود که موسی بغل مادرش بود و شیرشو میخورد.
دیگه فرعون و اهل و عیالش چی گفتند رو نمیدونم فقط میدونم خدا می فرماد: «اونو به مادرش برگردوندیم تا چشماش روشن بشه و ناراحت نباشه».
دیگه عصای دست و نور چشم و هزارتا آپشن دیگه که دل فرعون بهش خوش بود، رفت رو هوا. حالا دیگه خواست خدا اینه که خود فرعون چشاش درآد و بزرگش کنه ولاغیر! خیییلی چش تو چش شد دیگه!
اصلا من میگم اگه این دوره زمونه بود پروفایل فرعون، موسی (ع) بود.
بیوشم: «عصای دستمونه، چشم و چراغ خونه»
پست و استوریاشم نگم دیگه:
«روزمرگیهای یک فرعون... من و موسام یهویی...»
با اینکه جنابشون ته تهاجم فرهنگی بود، چون ملت از زورِ مهربونیش حساب میبردن ازش و گلاب به روتون خودشون رو خیس میکردن؛ فیلتر میلتر در کار نبود. همه باید کامنت میذاشتن و بهبه چهچه میکردن: «چه فنچیه اییین»!!
گوشی رو هم میذاشتن زمین و میگفتن: «پسرای ما رو کشتی راه به راه پسر خودتو میکنی تو چش و چال ما؟! الهی که خیرشو نبینی! الهی که همین پسر بزنه نیست و نابودت کنه به حق نوح و ابراهیم نبی»
فرعون باشی! بچههای بالا رو به صف بکنی تمااام سوراخ سمبهها رو بگردن! از شش جهت جغرافیایی همهجا رو رصد کنن آخرش چی؟ بعد خودت اصل مال رو تو بغل خودت بزرگ کنی نذاری آب تو دلش تکون بخوره!
یعنی اون صندوق اگه حاوی بمب اتم بود براش به صرفهتر بود، اقلا کلاس کار فرعون حفظ میشد.
🔸طاهره ابراهیمنژاد آکردی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
مزاح الدین
چند طنز از یک روایت حسابگر خودت باش آدم باید در حساب و کتاب مالی، جوری باشد که غیاثالدین جمشید کا
وقتی رفتم آیفون ۱۴ پرومکس خریدم ولی الان پول ندارم برای سیمکارتم شارژ بخرم
🔸محمدحسین صادقی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا اگه قرآن از دستمون بیفته صدقه رو باید حتما به تومن بدیم یا دلار هم قبوله؟
پاسخ:
اولا بایدی در کار نیست و هیچ حکمی که بگه باید واسه افتادن قرآن صدقه داد نداریم. اینا فقط اعتقادات مردمه!
ولی اگه تو توی این دوره زمونه دلار داری، به نظرم به جای صدقه انفاقش کن، آدرس رو خصوصی برات میفرستم! 😉
🔸زهرا آراستهنیا 🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
مزاح الدین
چند طنز از یک روایت حسابگر خودت باش آدم باید در حساب و کتاب مالی، جوری باشد که غیاثالدین جمشید کا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت جیبم وقتی میبینه توش داره شپش ملق میزنه ولی رفتم موبایل قسطی خریدم
🔸محمدحسین صادقی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
مزاح الدین
چند طنز از یک روایت حسابگر خودت باش آدم باید در حساب و کتاب مالی، جوری باشد که غیاثالدین جمشید کا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی میبینم طرف با پولی که من میتونم خونه بخرم رفته خونه مبله رهن کرده
🔸محمدحسین صادقی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا این لابستر خیلی غذای باکلاسیه... چی میشه من یه بار بخورم؟
پاسخ:
شاهمیگو! فارسی را پاس بداریم. بخوریدش. چیزی نمیشه. فقط حرومه! بعدم حیوونی که مثانهش زیر مغزشه و موقع رسیدن به هم نوعاش روشون ادرار میکنه با کلاسیش به چیشه؟
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
مزاح الدین
⭕️ پویش خاطرات طنز اربعین 📣 خاطرات طنز و بامزه خود را از سفر زیارتی اربعین برای ما ارسال کنید تا با
#پویش_خاطرات_اربعین
وقت گیر آوردی؟
دو روز بود که حال دوستم نامساعد شده بود و علاوه بر تهوع و سردرد و سرگیجه و تب شدید، با یک پدیده جدید مواجه شده بودیم: «از حال رفتنهای ناگهانی!»
نزدیک حرم بودیم. تصمیم داشتیم از راه دور سلام کنیم تا از برخورد با نامحرمان در شلوغیهای حرم در امان بمانیم تا آن نیمچه ثوابی که کسب کرده بودیم دود نشود. دقیقا زمانی که میخواستم با عشق سلام آخر زیارت را بخوانم یک وزنه ۹۰ کیلویی را روی دوشم احساس کردم. اول فکر کردم از شدت معنویت سنگین شدهام اما با دیدن دوست عزیزم که رویم افتاده بود از این خیالات خام بیرون آمدم و ثواب خدمت به دوست را به ثواب سلام آخر ترجیح دادم. البته اینکه سنگینی ایشان توان ایستادن را از من گرفته بود هم بیتأثیر نبود.
توان راه رفتن با آن حال و روز رفیقمان را نداشتیم. یک گاری كرايه كرديم. جاي چانه زدن بر سر قيمتِ گاری نبود. دندان روی جگر مبارک گذاشتیم و با دلی شرحه شرحه از پرداخت قیمت خون اجدادمان، راهی موکب شدیم. رفیق عزیزمان که به خاطر بدحالی سنگینتر شده بود، چنان فشاری به چرخهای گاری وارد میآورد که کم مانده بود وسط خیابانهای کربلا با یک گاری چپ کنیم. در تشویش حال بد دوست و فراق حرم و زیارتنامه نصفه نیمه غرق شده بودیم که راننده نوجوان که تازه پشت لبش سبز شده بود، با فارسی دست و پا شکستهای سعی کرد سر صحبت را باز کند.
- خانم! خانم! نظر شما صدام چیست؟
ما سه نفر که نه حوصله تحلیل سیاسی داشتیم و نه حال خندیدن به جمله نوجوان عراقی، خودمان را به آن راه زدیم که نشنیدهایم. اما نوجوان عراقی دست بردار نبود. گویا تحلیل ما از چیستی صدام در آینده او نقش بسزایی داشت. گاری را متوقف کرد و سوالش را دوباره تکرار کرد. یا باید جواب میدادیم، یا بقیه مسیر را پیاده گز میکردیم. یکی از ما که شجاعتر بود گفت: «صدام... بد!»
پسرک که گویا برای پی بردن به بدی صدام نیاز به تأیید ما داشت گل از گلش شکفت و در حالی که با سر تاییدمان میکرد شروع کرد به تشریح شخصیت صدام ملعون و اين که هیچوقت از دستش آسایش نداشتند و مرده و زندهاش برایشان دردسر بوده. خدا را شکر به خیر گذشت و لعن ظالم در این دنیا به کارمان آمد. فقط ای کاش رانندههای گاری آنجا، تحلیل سیاسی را از رانندههای تاکسی ما یاد میگرفتند. حداقل در اینجا مسافر را به خاطر ارائه ندادن تحلیل پیاده نمیکنند. نهایتا یک چشم غره میروند و کولر را خاموش میکنند!
🔸صنم یاوری🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
🥀سلام بر سه سالهی حضرت عشق!
شهادت حضرت رقیه خاتون (س) بر همهی عاشقان اباعبدالله (ع) تسلیت باد🥀
میگفت با اشکی روان تنهاییاش را
جور خزان بر پیکر طوباییاش را
میگفت بعد از برق سیلیهای دشمن
دادهست از کف قدری از بیناییاش را
میگفت شبها عمه جانم خیمه کرده
گِرد یتیمان چادر زهراییاش را
میگفت شیرین شد برایم دردهایم
بس عمه گفت از این سفر زیباییاش را
میگفت از اینکه عدو بعد از عمویش
رو کرده بیشرمی و بیپرواییاش را
میگفت از بی شانه ماندنهای زلفش
یک کاروان و حسرت سقاییاش را
میگفت از هر شب که با رویای اصغر(ع)
با اشک گفته زیر لب لالاییاش را
سر بر سر نی قطرهقطره اشک میریخت
میسوخت طوفانی دل دریاییاش را
آهستهآهسته عمود نیزه خم شد
بوسید بابا دختر باباییاش را
🔸احمد رفیعی وردنجانی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا این نَرهای توییتری ترند کردن هی میگن اربعین جای زن نیست، اربعین جای خانوما نیست! یه چیزی بهشون بگید وگرنه خودم میگما...
پاسخ:
آقایان توییتری ممکنه به شما بگن حجاب لازم نیست، کما اینکه گفتن قبلا! شما احکامتو از مرجع بپرس... اگه مشکل قانونی نداشتی هم اربعین میتونی بری!
ضمنا! اگه خوشتون نمیاد بهتون بگن ماده به بقیه نگید نر!
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
مزاح الدین
⭕️ پویش خاطرات طنز اربعین 📣 خاطرات طنز و بامزه خود را از سفر زیارتی اربعین برای ما ارسال کنید تا با
#پویش_خاطرات_اربعین
کیفیت یا کمیت
میگفت: خادمای موکب یه سفرهی پر رنگ و لعاب (برنج، مرغ، سالاد، ماست و...) پهن کردن. میخواستیم شروع کنیم به خوردن که دیدم بغلدستیم داره گریه میکنه. گفتم: چی شده؟ گفت: تو موکب بغلی سه تا ساندویچ فلافل خوردم.
🔸سمیه احمدی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
مزاح الدین
⭕️ پویش خاطرات طنز اربعین 📣 خاطرات طنز و بامزه خود را از سفر زیارتی اربعین برای ما ارسال کنید تا با
#پویش_خاطرات_اربعین
پفک عراقی
دوازده ساله بودم و ریزه میزه. هرجا میرفتم عربا بهم میگفتن: «طفل» و بهم خوراکی میدادن.
توی نجف یه گوشه از صحن نشسته بودیم. غرقِ تماشای گنبد بودم که یهو یه چیز سنگین محکم رو ساق پام سقوط کرد. حس کردم پام همون لحظه ترک خورد...
رو پامو نگاه کردم دیدم یه پلاستیک آبیه، بازش کردم؛ توش دوتا قوطی نوشابه بود و سه تا بسته مثل چیپس و پفک ازین مدلای عجیب غریب که بعدا فهمیدم پفک عراقیه.
اطراف و نگاه کردم ببینم برای کیه که دیدم چهارتا زن عرب نشستن دارن با ایما و اشاره میگن بخورشون برایِ توعه.
نمیدونستم تشکر کنم یا گریه چون پام خیلی درد میکرد. ولی خودمو گول زدم و مشغول شدم. خیلی خوشمزه بود. هنوز مزهش زیر زبونمه😁
🔸طاهره رحیمی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
May 11