eitaa logo
💜 💚مرکز فرهنگی💚💜 خانواده آذربایجانشرقی
1.5هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
106 فایل
💙همراهیتان موجب افتخار ماست 💙 💑خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا🌹 #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇💚 @admin1_Markaz لینک کانال 💚 @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
💟جلسه و شهید حججی💟 💢از زبان همسر شهید💢 توی جلسه خواستگاری یک لحظه نگاهم کرد و معنادار گفت: "ببینید من توی زندگیم دارم مسیری رو طی می کنم که همه تو این دنیاست.😌 می‌خواهم ببینم شما میتونید تو این مسیر کمکم کنید؟"🤔 گفتم: "چه مسیری? "😯 گفت: "اول بعد هم ."😇😌 جا خوردم. چند لحظه کردم. زبانم برای چند لحظه بند آمد. ادامه داد: "نگفتید. می تونید کمکم کنید؟" سرم را انداختم پایین و آرام گفتم: "بله."😌 گفت: "پس مبارکه ان شاءلله."😊 💢 💢 اینها حرف‌های ما بود حرفهای شب خواستگاری مان! ••••••• سر سفره عقد هم که نشستیم مدام توی گوشم میگفت: "زهرا خانوم، الان هر دعایی بکنیم که خدا اجابت میکنه. 😌 یادت نره یادت نره برای شهادتم دعا کنی. "😊 آخر سر بهش گفتم: "چی میگی محسن? امشب بهترین شب زندگیمه. دارم به تو میرسم. بیام دعا کنم که شهید بشی?! مگه میتونم?! "😯 اما او دست بردار نبود. 😔 آن شب آنقدر بهم گفت تا بلاخره دلم رضا داد. همان شب سر سفره عقد دعا کردم خدا نصیبش بکند! 🌹🌷 •••••• روز مان بود. بهش گفتم: "آقا محسن، حالا واسه چی امروز روزه گرفتی؟" . گفت: "می خواستم مشکلی تو کارمون پیش نیاد می خواستم راحت به هم برسیم. "😍 چقدر این حرفش و این کارش آرامم کرد از هزار هم پیشم بهتر بود. 🤩👌🏻😌 ••••• یک روز پس از عقد مان من را برد نجف‌آباد،و بعد هم گلزار شهدای اصفهان. . سر قبر شهدایی که باهاشان بود من را به آنها معرفی می کرد و می گفت: "ایشان زهرا خانم هستند. خانوم‌من. ما تازه عقد کرده ایم و... " شروع می‌کرد با آنها حرف زدن. انگار که آنها باشند و روبه رویش نشسته باشند و به حرف هایش گوش بدهد. 😌 ••••••• روز ام بود. از آرایشگاه که بیرون آمدم، نشستم توی ماشین محسن. اقوام و آشناها هم با ماشینهایشان آمده بودند عروس کشان. 😍 ما راه افتادیم و آنها هم پشت سرمان آمده اند. عصر بود. وسط راه محسن لبخندی زد و به من گفت: "زهرا، میای همه شون رو قال بزاریم؟" گفتم: "گناه دارن محسن. "😅 گفت: "بابا بیخیال. " یکدفعه پیچید توی یک فرعی. چندتا از ماشین‌ها دستمان را خواندند. 😁 آمدن دنبالمان😃 توی شلوغی خیابان ها و ترافیک، راه باریکی پیدا کرد و از آنجا رفت. همانها را هم قال گذاشت. 😁👌🏻 قاه داشت میخندید. 🤩 دیگر نزدیکی‌های غروب بود داشتن می گفتند.😇 محسن و رو ترمز و ماشین را گوشه خیابان نگه داشت. 😊 حس و حال خاصی پیدا کرده بود. دیگر مثل چند دقیقه قبل و .😢 رو کرد به من گفت: "زهرا الان بهترین موقع برای کردن بیا برای هم دعا کنیم. "😇 . بعد گفت: "من دعا می کنم تو آمین بگو خدایا شهادت نصیب من بکن. " دلم هری ریخت پایین. 😨 اشکام سرازیر شد. مثل شب عقد،دوباره حرف شهادت را پیش کشیده بود.😢 من تازه عروس باید هم برای شوهرم دعا میکردم‼️ اشک هایم بیشتر بارید. نگاهم کرد و خندید و گفت:" گریه نکن این همه پول آرایشگاه دادم، داری همش را خراب میکنی. "😅 خودم را جمع و جور کردم. دلم نیومد دعایش را بدون آمین بگذارم، گفتم: " ان شاالله به آرزویی که داری برسی. فقط یک شرط داره. 😌 اگه شهید شدی، باید همیشه پیشم باشی. تو سختی ها و تنهایی ها. باید ولم نکنی. باید مدام حست کنم. قبول؟"😊😌 سرش را تکان داد و گفت: " قبول. " گفتم: "یه شرط دیگه هم دارم. اگر شهید شدی ،باید سالم برگردی. باید بتونم صورت و چهره را ببینم. " گفت: "باز هم قبول. "😊 نمی دانستم…نمی دانستم این یکی را روی حرفش نمی ایستد و زیر قولش می‌زند! 😔 ... 🌺 کانال فرهنگی خانواده در سروش👇👇👇👇👇👇👇👇🆔http://sapp.ir/farhangekganevade. کانال فرهنگی خانواده در ایتا👇👇👇👇👇👇👇👇👇@markazfarhangekhanevade🆔
🔴رسم و رسوم تخیلی ازدواج ♨️ ما ازدواجی که در زمان پیامبر از راحت‌ترین کارهای ممکن بود رو تبدیل کردیم به سخت‌ترین کار ممکن، با رسم و رسوم تخیلی که روز به روز داره بیشتر میشه. ♻️ چندتا از این رسم و رسوم غلطی که خودمون به مرور زمان باب کردیم رو بد نیست مرور کنیم، البته شاید بگید اِوا مگه میشه بدون اینا زندگی رو شروع کرد؟ بله هیچکدوم از ایناهم نباشه میشه زندگی کرد 🔻 خرید سرویس طلا و حلقه های آنچنانی 🔻گرفتن سالن خفن و دعوت کردن همه فک و فامیلی که بعضیاشونو شاید تابحال ندیده باشیم و بعدشم نخواهیم دید 🔻 جهیزیه های سنگین که نصف بیشترش موارد غیرضروریه و فقط خاک میخوره 🔻دید و بازدید از جهیزیه عروس که نکنه یوقت خدای نکرده چیزی کم گرفته باشه 🔻خرید های غیرضروری 🔻رفتن به باغ و آتلیه و گرفتن عکس 🔻فیلمبرداری از عروسی که شاید یکی دوبار بعدش بشینیم ببینیم، قسمت خانومها رو هم که اصلا نمیشه دید 🔻ماه عسل، حنابندون 🔻کرایه کردن ماشین عروس آنچنانی که چشم همه دربیاد 🔻بردن عروس به گرون‌قیمت ترین آرایشگاه‌ها، درصورتی که هرجا ببری آرایشگاه مردم میگن چقدر زشت شده بود 🔻مهریه های سنگین که طرف باید خونه مادر پدرش بعلاوه کلیه‌هاشونو بفروشه تا بتونه مهریه رو بده بقیه رسم و رسوم غلط رو شما بگید... ⚠️ یه ده نفر آدم حسابی پیدا بشن این رسم و رسومات رو تو ازدواج بچه‌هاشون انجام ندن بقیه جرات پیداکنن. این هزینه‌ها واقعا کمر شکنه. مگه ۳۰ سال پیش این چیزا بود؟ چرا صدامون درنیومد این چیزا دونه دونه اضافه شد به زندگیا. ❗️بعد میگیم چرا سن ازدواج بالارفته، چرا دوستی دختر پسر زیاد شده. خب طرف مگه مغز خر خورده بره ازدواج کنه با این شرایط، با کمی تلاش و بصورت رایگان میره مخ یکی رو میزنه و نیازهاشو برطرف می‌کنه. حلال خدا انقدر گرون و پر دردسر شده، حرام خدا رایگان و بی‌دردسر، خب ما بزرگترا داریم این خیانتو می‌کنیم. ⁉️ اصلا چرا این کارارو باید انجام بدیم؟ چون همه انجام میدن؟ این واقعا دلیله؟ 🗣 چون انجام ندیم مردم پشت سرمون حرف میزنن؟ خب حرف بزنن، کسی که مریض باشه هر کاری شما کنی بازم حرف میزنن، نمیزنن؟ ⛓ هر وقت دیدی یه کاری رو بخاطر حرف مردم، یا به زور هنجارهای جامعه بدون دستوری از جانب خدا و اهل بیت انجام میدی، بدون اینکه لزومی داشته باشه بدون که راه اشتباهی رو در پیش گرفتی. 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ @markazfarhangekhanevade 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``🌸``╯ ┗``╯ \╲‌
❤️💚💛 ❇️ 🔅شماره ۷ 💠 مسئولیت مرد در خانواده 🔰 مسئولیت حل مشکلات خانواده، بر عهده است. 🔹 حالا در خانه، یک مشکلی پیش آمد، عامل مشکل چه کسی است؟ اگر بگوییم [و فرض کنیم عامل مشکل] خانم است، خب عاطفه خانم ایجاب می‌کند که اینگونه رفتار کند. 🍃 قرآن می‌فرماید این آقاست که باید ببیند چطور کند و همه این‌ها را در نظر داشته باشد. 🔺 لذا می‌بینید که این مرد است که به زن می‌رود. برای اینکه یک ادعایی است که من این خانه را مدیریت می‌کنم. حال که رفتی خانه فلانی و گفتی که بیا عیال من شو! اگر قبول کرد، شما دیگر تعهد دادید که من این خانه را اداره خواهم کرد. و ! ❗️نمی‌توانی بگویی نمیدانستم اینجوری می‌شود. من نمی‌دانستم که مادرش، خاله‌اش، فلانی و فلانی اینجوری می‌کنند! نمی‌دانستم که همسایه هم می‌آید دخالت می‌کند! بالأخره ببین مشکل مدیریت خودت ازکجا است؟ چه بدانی چه ندانی، بالأخره تو مسئول هستی. 👈 «الرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ» چیزی نیست که مثلاً یک بزنم و بترسد و حتی مادرش هم از ترس نتواند چیزی بگوید. طوری به سرش داد می‌کشم که برای همیشه [مسئله حل شود]، این که نشد مدیریت! این که اداره زندگی نشد! 🔵 اداره زندگی این است که جایگاه حق را در هر قسمت، تشخیص دهیم، پیچ و مهره‌های حق را در خودش تنظیم کنیم؛ لذا اگر کسی بخواهد بدهد، لااقل باید با کلیاتی از علم مدیریت داشته باشد. "جزوه شش‌گفتار درباب ازدواج‌و خانواده" ص ۱۰ 💞 @MF_khanevadeh
▫️ مردها دوست دارن در رأس باشن و حرفشون مورد توجه باشه ▪️حالا اگر در موضعی قرار بگیرن که بهشون دستور داده بشه اصلا بعید نیست که عکس اون کار رو انجام بدن یا اصلا اون کار رو انجام ندن. ▫️ پس سعی کنین اصلا به شوهرتون دستور ندین و اصلاً رئیس بازی در نیارین ، بخصوص در مورد خانواده اش. 🏴🕊🏴@MF_khanevadeh