eitaa logo
🖤 💚مرکز فرهنگی💚🖤 خانواده آذربایجانشرقی
1.4هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
4.3هزار ویدیو
103 فایل
💙همراهیتان موجب افتخار ماست 💙 💑خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا🌹 #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇💚 @admin1_Markaz @admin2_Markaz لینک کانال 💚 @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 22 بهمن ماه چهلمین روز درگذشت سردار بزرگ سپهبد قاسم سلیمانی اربعین شهید سلیمانی میشه روز ۲۲ بهمن ‼️واسه ما نسل سومی ها که عکس در و دیوار اطاق و تصویر زمینه گوشی و... سردار سلیمانی بود و از حالا سلیمانی است، از حالا به بعد، ۲۲ بهمن ها چه طعم و حرارتی خواهد داشت! ➖➖➖➖➖
هدایت شده از شمیم آشنا
💠 روزی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شاهد پاک کردن توسط امام علی و خدمت ایشان در منزل بودند، سپس به ایشان فرمودند: 💠 یا علی! هیچ مردی نیست که در خانه کمک همسرش کند مگر به اندازه هر مویی که در بدن اوست یک سال را که روزها روزه و شبها نماز شب بخواند خداوند به او عطا می‌کند. 💠 و ثواب صبر انبیاء که داوود و یعقوب و عیسی باشد به او داده می‌شود. 💠 و نام او در دفتر شهدا ثبت می‌شود و در هر روز و شبی ثواب هزار برای او ثبت می‌شود. 💠 به ازای هر ثواب حج و عمره مقبوله به او می‌دهند. 💠 خداوند به عدد که در بدن اوست شهری در بهشت به او عطا می‌کند. 💠 یاعلی! یک ساعت خدمت به همسر بهتر است از: 🌷هزار سال عبادت 🌷هزار حج 🌷هزار عمره 🌷هزار مرتبه جهاد در رکاب پیامبران اولوالعزم 🌷هزار نمازجمعه 🌷هزار عیادت مریض 🌷هزار تشییع جنازه 🌷هزار دینار صدقه 🌷سیرکردن هزار گرسنه 🌷آزادی هزار بنده 🌷پوشانیدن هزار برهنه 🌷خریدن هزار اسیر و آزاد کردن آنها 🌷صدقه هزار شتر 🌷قرائت تورات،انجیل،زبور و قرآن 💠 یاعلی! خدمت به عیال درخانه گناهان کبیره و خاموشی غضب خداست 💠 یاعلی! خدمت عیال نمی‌کند مگر صدّیق یا یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او کنار گذاشته است. ✍مستدرک الوسائل ج۱۳، ص۴۸ 🆔 @shamimeashena
💟جلسه و شهید حججی💟 💢از زبان همسر شهید💢 توی جلسه خواستگاری یک لحظه نگاهم کرد و معنادار گفت: "ببینید من توی زندگیم دارم مسیری رو طی می کنم که همه تو این دنیاست.😌 می‌خواهم ببینم شما میتونید تو این مسیر کمکم کنید؟"🤔 گفتم: "چه مسیری? "😯 گفت: "اول بعد هم ."😇😌 جا خوردم. چند لحظه کردم. زبانم برای چند لحظه بند آمد. ادامه داد: "نگفتید. می تونید کمکم کنید؟" سرم را انداختم پایین و آرام گفتم: "بله."😌 گفت: "پس مبارکه ان شاءلله."😊 💢 💢 اینها حرف‌های ما بود حرفهای شب خواستگاری مان! ••••••• سر سفره عقد هم که نشستیم مدام توی گوشم میگفت: "زهرا خانوم، الان هر دعایی بکنیم که خدا اجابت میکنه. 😌 یادت نره یادت نره برای شهادتم دعا کنی. "😊 آخر سر بهش گفتم: "چی میگی محسن? امشب بهترین شب زندگیمه. دارم به تو میرسم. بیام دعا کنم که شهید بشی?! مگه میتونم?! "😯 اما او دست بردار نبود. 😔 آن شب آنقدر بهم گفت تا بلاخره دلم رضا داد. همان شب سر سفره عقد دعا کردم خدا نصیبش بکند! 🌹🌷 •••••• روز مان بود. بهش گفتم: "آقا محسن، حالا واسه چی امروز روزه گرفتی؟" . گفت: "می خواستم مشکلی تو کارمون پیش نیاد می خواستم راحت به هم برسیم. "😍 چقدر این حرفش و این کارش آرامم کرد از هزار هم پیشم بهتر بود. 🤩👌🏻😌 ••••• یک روز پس از عقد مان من را برد نجف‌آباد،و بعد هم گلزار شهدای اصفهان. . سر قبر شهدایی که باهاشان بود من را به آنها معرفی می کرد و می گفت: "ایشان زهرا خانم هستند. خانوم‌من. ما تازه عقد کرده ایم و... " شروع می‌کرد با آنها حرف زدن. انگار که آنها باشند و روبه رویش نشسته باشند و به حرف هایش گوش بدهد. 😌 ••••••• روز ام بود. از آرایشگاه که بیرون آمدم، نشستم توی ماشین محسن. اقوام و آشناها هم با ماشینهایشان آمده بودند عروس کشان. 😍 ما راه افتادیم و آنها هم پشت سرمان آمده اند. عصر بود. وسط راه محسن لبخندی زد و به من گفت: "زهرا، میای همه شون رو قال بزاریم؟" گفتم: "گناه دارن محسن. "😅 گفت: "بابا بیخیال. " یکدفعه پیچید توی یک فرعی. چندتا از ماشین‌ها دستمان را خواندند. 😁 آمدن دنبالمان😃 توی شلوغی خیابان ها و ترافیک، راه باریکی پیدا کرد و از آنجا رفت. همانها را هم قال گذاشت. 😁👌🏻 قاه داشت میخندید. 🤩 دیگر نزدیکی‌های غروب بود داشتن می گفتند.😇 محسن و رو ترمز و ماشین را گوشه خیابان نگه داشت. 😊 حس و حال خاصی پیدا کرده بود. دیگر مثل چند دقیقه قبل و .😢 رو کرد به من گفت: "زهرا الان بهترین موقع برای کردن بیا برای هم دعا کنیم. "😇 . بعد گفت: "من دعا می کنم تو آمین بگو خدایا شهادت نصیب من بکن. " دلم هری ریخت پایین. 😨 اشکام سرازیر شد. مثل شب عقد،دوباره حرف شهادت را پیش کشیده بود.😢 من تازه عروس باید هم برای شوهرم دعا میکردم‼️ اشک هایم بیشتر بارید. نگاهم کرد و خندید و گفت:" گریه نکن این همه پول آرایشگاه دادم، داری همش را خراب میکنی. "😅 خودم را جمع و جور کردم. دلم نیومد دعایش را بدون آمین بگذارم، گفتم: " ان شاالله به آرزویی که داری برسی. فقط یک شرط داره. 😌 اگه شهید شدی، باید همیشه پیشم باشی. تو سختی ها و تنهایی ها. باید ولم نکنی. باید مدام حست کنم. قبول؟"😊😌 سرش را تکان داد و گفت: " قبول. " گفتم: "یه شرط دیگه هم دارم. اگر شهید شدی ،باید سالم برگردی. باید بتونم صورت و چهره را ببینم. " گفت: "باز هم قبول. "😊 نمی دانستم…نمی دانستم این یکی را روی حرفش نمی ایستد و زیر قولش می‌زند! 😔 ... 🌺 کانال فرهنگی خانواده در سروش👇👇👇👇👇👇👇👇🆔http://sapp.ir/farhangekganevade. کانال فرهنگی خانواده در ایتا👇👇👇👇👇👇👇👇👇@markazfarhangekhanevade🆔
⭕️ مرتضی آوینی: من در فروپاشی تمدّن غرب بیشتر به تحوّل درونی غربی‌ها امیدوارم تا جنگی رو در رو که میان شرق و غرب و یا اسلام و غرب روی دهد؛ امّا غرب از درون خواهد پوسید و در خود فرو خواهد ریخت و چون عقربی در محاصره‌ی آتش، خود را نیش خواهد زد وکشت کانال فرهنگی خانواده در سروش 👇👇👇👇👇👇👇👇 sapp.ir/farhangekganevade🆔 کانال فرهنگی خانواده در ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @markazfarhangekhanevade🆔
بهم گفت: "زهرا. خانومم. بیا اینجا پیشم بشین." رفتم کنارش نشستم. کوله اش را باز کرد.👀 دست کرد توی آن و یک عالمه بیرون آورد. گفت: "اینها را از سوریه برا تو آوردم خانم."😍 دوباره دست کرد توی کوله. اینبار قطعه چوبی را درآورد.🤔دیدم روی آن چوب،یک قلب و یک شمع حکاکی کرده. خیلی ظریف و قشنگ.😌 پایینش هم نوشته: "همسر عزیزم دوستت دارم."😍👌🏻 قطعه چوب را به من داد و گفت: "زهرا، یه روز تو لاذقیه کنار دریا ایستاده بودم. دلم حسابی برات تنگ شده بود. دلم پر می زد برا اینکه یه ثانیه تورو ببینم.😔 رفتم روی تخته سنگ ایستادم. نگاه کردم به دریا و شروع کردم باهات حرف زدن. باور می کنی؟"😇😢 سرم را تکان دادم. دوباره گفت:" یه بار هم از تانک بیرون اومدم نشستم رو برجک تانک. اونقدر دلم برات تنگ شده بود که همین جور شروع کردم به گریه."😔 بعد نگاهی بهم کرد و گفت:"زهرا، یه چیزی را می دونستی؟" گفتم: "چی؟" گفت: "اینکه تو از همه کس برام عزیزتری." آرام شدم. خیلی آرام. 😌💙 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 چند ماهی گذشت. فروردین ۹۵ بود. بچه مان به دنیا آمد. علی کوچولومان.😍 پدر و مادرم گفتند: "خوب خداروشکر. دیگه محسن حواسش میره طرف بچه و از فکر و خیال سوریه بیرون میاد."😌 همان روز بچه را برداشت و برد پیش که توی گوشش و بگوید.😇 ما را هم با خودش برد. آقای ناصری که اذان و اقامه در گوش علی گفت محسن رو کرد بهشان و گفت: "حاج آقا، شما پیش خدا روسفیدید. دعا کنید من شهید بشم." حاج آقا نگاهی به محسن کرد و گفت:" ان شاءالله عاقبت بخیر بشی پسرم." تا این را شنیدم با خودم گفتم: "نخیر این کله اش داغه. حسابی هوایی یه."😑 فهمیدم نه زخمی شدن سال پیشش،او را از سوریه سرد کرده نه بچه دار شدن الانش. حتی یک درصد هم فکر اعزام مجدد از سرش نیافتاده بود.🤦🏻‍♀️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 از وقتی از برگشته بود، یکی دیگر شده بود. خیلی بی قرار بود. بهم می گفت: "زهرا. دیدی رفتم سوریه و نشدم؟"😔 بعد می گفت: "می دونم کارم از کجا می لنگه. وقتی داشتم میرفتم سوریه،برای اینکه مامانم ناراحت نشه و تو فکر نره، چیزی بهش نگفتم. می دونم. می دونم مادرم چون راضی نبود من شهید نشدم."😔 لحظه سکوت می‌کرد و انگار که کسی با پتک کوبیده باشد توی سرش، دوباره می‌گفت:" زهرا نکنه شهید نشم و بشم راوی شهدا اونوقت چه خاکی تو سرم بریزم؟"😭 دیگه حوصله ام سر برده بود. بس که حرف از شهادت می زد. دیگه به این کلمه پیدا کرده بودم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانال فرهنگی خانواده در سروش🆔http://sapp.ir/farhangekganevade. کانال فرهنگی خانواده در ایتا @markazfarhangekhanevade🆔
🌷🌷 😔قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم . تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد.😢 بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم." میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭 به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای . گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم."😌 دنبالش میرفتم و برای خودم میکردم و زار میزدم. برگشت. بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭 گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با چیکار کنم؟"😩 رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام باشم." فهمیدم میخواهد اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به . سرخ بود و پف کرده بود. معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭 ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم."😍 افتاد و پای و ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه میکردند.😭 همه بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش.😔یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ." ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ رفتیم برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود. تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد. پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت. 😌 نگاهمان کرد و گفت: "جوانان ، داره می ره! " همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭 . 🍃💕💕💕💕💕💕💕🍃 هر روز محسن با می رفت به آن شش سر میزد. نیروها را خوب توجیه میکرد، ساعت ها به آن ها آموزش می داد و وضعیت زرهی شان را چک میکرد.😇👌🏻 چون توی ، دوره ی تانک تی ٩٠ روسی را گذرانده بود و به جز این تانک، از هر تانک دیگری هم خوب و دقیق سر در می آورد، نیرو ها رویش حساب ویژه ای باز میکردند.🙋🏻‍♂️ به چشم یک نگاهش میکردند.😲 بچه های و به غیر از کاربلدی و مهارت محسن، شیفته اخلاق و رفتارش هم بودند.😍💙 یک میگفتند، صد بار جابر از زبانش می ریخت. خیلی از عصرها که محسن می رفت به پایگاه هایشان سر بزند، دیگر نمی گذاشتند شب برگردد.😑😄 او را پیش خودشان نگه می داشتند. می‌گفتند: "جابر هم ماست و هم توی این بیابان ، ماست."😍😇 ✱✿✱✿✱✿✱✿✱ یکبار که توی خط بودیم، بهش گفتم: "محسن. هر بلایی بخواد اینجا سرمون بیاد. ولی خیلی ترسناکه که بخوایم بشیم، بعدش بشیم."😖 نگاهم کرد. یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را برایم خواند: "مرگ برای مثل بوییدن یک خوشبو است."😌👌🏻 خندید و گفت: "یعنی انقد راحت و آرام." بعد نگاهی دوباره بهم کرد و گفت: "مطمئن باش اسارت هم همینه. و !"😉 ✱✿✱✿✱✿✱✿✱✿ شهدای نجف آباد را زده بود گوشه چادر. پشت سر هم. 🤗 بین آن عکس ها، یک جای خالی گذاشته بود. بچه های که میرفتند توی چادر، محسن آن جای خالی را نشان می داد و با دست و پا شکسته به آن ها میگفت: "اینجا جای منه. دعا کنید. دعا کنید هر چه زودتر پر بشه."😌 بچه های حیدریون با تعجب نگاهش میکردند. می‌گفتند:"این دارد چه می گوید؟"😳 ♥ ‌‌‌‌. کانال فرهنگی خانواده در سروش🆔http://sapp.ir/farhangekganevade. کانال فرهنگی خانواده در ایتا @markazfarhangekhanevade🆔
💢اسارت و شهادت شهید بی سر😭 📛ادامه قسمت قبل …دست هایش را از پشت، با هایش بستند. او را بلند کردند و به طرف ماشین بردند. خون هنوز داشت از پهلویش خارج میشد.😭 تشنگی فشارش را لحظه به لحظه بیشتر میکرد. محسن را سوار ماشین کردند و با خود بردند.😔 چادر ها و خیمه های پایگاه چهارم، داشت در آتش می سوخت و آسمانش مانند غروب عاشورا شده بود…😭😭💝 محسن را بردند طرف شهر "القائم" عراق. تا برسند آنجا، مدام توی ماشین به سر و صورتش میزدند و فحشش میدادند.😩 به شهر القائم که رسیدند، محسن را بردند توی اتاقی و با او مصاحبه کردند. محسن نگاه به دوربین کرد و محکم و قرص گفت: "محسن حججی هستم. اعزامی از اصفهان. شهرستان نجف آباد. فرمانده ی تانک هستم و یک فرزند دارم."💪🏻 اول او را از آویزان کردند و بعد ها شروع شد.😭 شکنجه هایی که دیدنش ،مو را بر تن انسان سیخ میکرد…😫😱 خوب که زجر کشش کردند، او را پایین آوردند. سرش را بریدند و دست هایش را جدا کردند. بعد هم پایش را به عقب یک ماشین بستند و توی شهر چرخاندند تا مردم سنگبارانش کنند. 😭😭😭 ✱✸✱✸✱✸✱✸ ❇از زبان شهید️❇️ علیها السلام را خیلی دوست داشت. داشت که روی نگینش نوشته بود: "یا فاطمه الزهرا علیها السلام".😌👌🏻 موقعی که میخواست برود سوریه ، بهش گفتم: "مامان،این رو دستت نکن. این ها زیادی از حضرت زهرا علیها السلام دارن. اگه دستشون بیفتی تمام تمام هاشون رو سرت خالی میکنن."😔 این را که گفتم انگار مصمم تر شد.گفت: "حالا که اینجوریه، پس حتما می پوشم. میخوام حرص شون رو در بیارم."😏😉 محسن را که کردند و را منتشر کردند، انگشتری در دستش نبود!😲 داعشی ها آن را در آورده بودند. نمیدانم وقتی نگین "یافاطمه الزهرا" را دیده بودند چه آتشی گرفته بودند و چه ای را بر سر محسن خالی کرده بودند.😔😭 . #پ.ن: این قسمت خودش یه روضه است😣 مگه میشه بخونی و آروم بمونی مگه میشه بخونی و اشک چشمت جاری نشه اگه اینجور بود به قلبت شک کن😭 یاد سیلی و میخ و در و دیوار و مادر..مادر..مادر😭 یاد مادری که باردار بود… بود بود😔 🔥هنوز هم بغض اهل بیت پیامبر در دل شیطان صفتان شعله میکشد😫 و خون شهیدی که به ناحق و مظلومانه زیر شکنجه ها ریخته شد😭 و یاد غربت صاحب الزمان..که ١٢ قرن منتظر جوشش خون شیعیان است برای انتقام سیلی مادر😢😔👌🏻 هنوز وقتش نرسیده که برگردیم?! حضرت مهدی ١٢ قرن چشم انتظار ماست… ⛔آری اوست که منتظر است نه ما😔 😓😭 💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانال فرهنگی خانواده در سروش🆔http://sapp.ir/farhangekganevade. کانال فرهنگی خانواده در ایتا @markazfarhangekhanevade🆔
MeysamMotei-Sooye-Shahre-Ma.mp3
6.13M
از شام بلا آوردند با شور و نوا آوردند کانال فرهنگی خانواده در سروش sapp.ir/farhangekganevade🆔 کانال فرهنگی خانواده در ایتا 🆔eitaa.com/markazfarhangekhanevade
💎شهادت هنر مردان خداست 💎 🍃🌺۲۶ آبان تولد کسی است، کسی که مثل هیچ کس نیست، کسی که لبخند هایش بوی طراوت باران و بهار دارد ۲۶ آبان 🍃🌺🌺🍃🌺 هر چند باید سالروز آسمانی شدنت را جشن بگیریم ولی هر چه باشد امروز سالروز زمینی شدنت است تولدی بدون حضور خودت.... حامد جان چه خوب پیشوندی برای خودت انتخاب کردی و مهر تائیدش را گرفتی ... 🍃🌺🍃🌺🍃 همان شهادتی که لباس تک سایزی ست برای پوشیدن، منتها زمان دارد هر زمان به سایزش رسیدیم لباس خودش می آید به سراغ... چه جمله ی زیبایی ست... شهادت هنر مردان خداست بگذریم... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 حرف زیاد است فقط یک کلام تولدت مبارک مرد خدا ✅کانال مرکز فرهنگی خانواده در ایتا @markazfarhangekhanevade
🔻کلام شهید بیضایی 💠شیعه به دنیا آمدیم که موثر در تحقق ظهور باشیم. 🌷برای شهید شدن باید را آرزو کرد. من خودم به این رسیده ام و با اطمینان و می گویم: هر کس شهید شده خواسته که بشود، شهید فقط دست خودش است.🌷| یاد شهدا باصلوات🌹 @markazfarhangekhanevade
سلام علیکم عزیزان 🇮🇷با هدف دعوت همشهریان عزیز به حضور حداکثری در پای صندوق های رأی ، در این مسابقه هر کدام از شما عزیزان بادر دست داشتن عکس خود ، یا همسایه یا محله ی خود همراه با جمله ی : " من به نیابت از ...... رأی میدهم" عکس گرفته و آن را به آیدی زیر ارسال می‌نمایید. @markazefarhangekhanevade 🗳 عکس های رأی اولی ها در روز انتخابات و هنگام رأی دادن ، بطور ویژه و جدا در مسابقه شرکت داده خواهد شد. 🗳عکس ها در کانال مرکز فرهنگی خانواده آ.شرقی اشتراک گذاری خواهد شد. 🗳به برندگان مسابقه به قید قرعه جوایزی اهدا خواهد شد🎁🎁 🗳زمان مسابقه : تا ٢٩ خرداد می باشد ✍🗳✍🗳✍🗳✍🗳✍🗳✍ 🇮🇷🗳٢٨_خرداد_١۴٠٠ 🗳🇮🇷 🇮🇷کانال مرکز فرهنگی خانواده آ.شرقی 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ @markazfarhangekhanevade 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``🌸``╯ ┗``╯ \╲‌
سلام علیکم عزیزان 🇮🇷با هدف دعوت همشهریان عزیز به حضور حداکثری در پای صندوق های رأی ، در این مسابقه هر کدام از شما عزیزان بادر دست داشتن عکس خود ، یا همسایه یا محله ی خود همراه با جمله ی : " من به نیابت از ...... رأی میدهم" عکس گرفته و آن را به آیدی زیر ارسال می‌نمایید. @markazefarhangekhanevade 🗳 عکس های رأی اولی ها در روز انتخابات و هنگام رأی دادن ، بطور ویژه و جدا در مسابقه شرکت داده خواهد شد. 🗳عکس ها در کانال مرکز فرهنگی خانواده آ.شرقی اشتراک گذاری خواهد شد. 🗳به برندگان مسابقه به قید قرعه جوایزی اهدا خواهد شد🎁🎁 🗳زمان مسابقه : تا ٢٩ خرداد می باشد ✍🗳✍🗳✍🗳✍🗳✍🗳✍ 🇮🇷🗳٢٨_خرداد_١۴٠٠ 🗳🇮🇷 🇮🇷کانال مرکز فرهنگی خانواده آ.شرقی 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ @markazfarhangekhanevade 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``🌸``╯ ┗``╯ \╲‌
بخشی از سخنان حاج قاسم در کنگره شهدای استان گیلان: اولین گام رسیدن به مقام از مال،مکان و دلبستگی های خود است. مرتبه دوم در راه خداوند و مرتبه سوم در این راه است. هوشمند هستند و هوشمندی به جمع مال نیست بلکه هر کس بتوانند در اولین فرصت خودش را اتصال بدهد تیزهوشی است. در درک مقام شهدا نباید تردید کنیم که دارای اعجاز هستند بلکه می توانیم از آنها استمداد کنیم آنها مانند قطره ای هستند که به دریای الهی اتصال یافته اند و ذوب در خدا شده است و اخلاص و اتصال پیدا کرده است. 📸عکس یادگاری حاج قاسم و محمدمهدی فرزند شهید عطری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@MF_khanevadeh
⁦⁦🍀🌺🍀 🍀🌺🍀 ‍ 👇🏻 🌷 یعنی من دارم .... هر لباسی نمیپوشم ....❌ جلوی مراقب رفتارم هستم....✅ حجاب یعنی خواهر عزیزم اومد بیرون نگران نباش 😉 زندگی تو برای من اهمیت داره😌من با حجابم، من مراقب رفتارم هستم نگران همسرت نباش❗️ . . یعنی من به بالا رفتن آمار طلاق کمک نمیکنم ⚠️ من به دلسرد شدن یک مرد از خانمش کمک نمیکنم❗️ . . حجاب یعنی با خیال راحت تو خیابون قدم بزن 👞 با خیال راحت کار کن👨🏻‍🔧 با خیال راحت درس بخون👨🏻‍🎓 من به هیچ وجه آرامش روانی تو رو بهم نمیریزم ...💯 . . حجاب یعنی همسر عزیزم من فقط و فقط به تو هستم نه هیچکس دیگری❗️ یعنی من به تو و این زندگی هستم❤️ یعنی زیبایی من فقط برای یک نفر❗️ . . حجاب یعنی ای من خونت هستم ..❕ . . حجاب یعنی مادر جان ،یازهرا،من وارث چادر خاکی تو هستم ...❗️ . حجاب یعنی ای چشمان ، من میدان را برای هرزگی شما باز نمیگذارم ....😏 💞@MF_khanevadeh
🌷از شهید صیاد شیرازی سوال کردند رمز موفقیت شما در زندگی چه بود؟ گفت: من هر موفقیتی در زندگی به دست آوردم از نماز اول وقتم بود… ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌐 shamiim.ir 💞@MF_khanevadeh
💜عوامل رستگاری💜 🌷🌷🌳🌳🌷🌷🌳🌳🌷🌷 1⃣ تزکیه(پاکسازی) ✴️ قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّىٰ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ [ ﺍﺯ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎﻱ ﺑﺎﻃﻦ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ] ﭘﺎﻙ ﻛﺮﺩ ، ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﺪ .(اعلی١٤) الف)تزکیه روح ✳️ ب)تزکیه عمل ✳️ ج)تزکیه مال✳️ 2⃣ ذکر و یاد خدا ✴️ وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ ﻭ ﻧﺎم ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩ .(اعلی١٥) 3⃣ نماز ✴️ فَصَلَّىٰ ﭘﺲ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪ .(اعلی١٥) 🌷🌷🌳🌳🌷🌷🌳🌳🌷🌷 🍃هر صبح ، یک حدیث🍃 💠 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :‌ 🍃هیچ خانمی از خانه ی همسرش چیزی را به قصد اصلاح جا به جا نمیکند، مگر اینکه خدا به وی نظر رحمت افکند و هر کسی که خدا به وی نظر رحمت کند، عذابش نخواهد کرد. 📚 الأمالی، طوسی، ص ۶۱ محرم: 🥀🥀 🥀﷽ 🕊🕊🕊 🔹🔷 حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره 🔹 اگر کسی را بفهمد 🥀 بسیار برایش شیرین است 🍃 که هفتاد بار زنده شود 🥀 و دوباره 💕 شود! 🥀 🏴 السلام‌علیک‌یا‌اباعبدالله‌الحسین‌🏴 ❤️ اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 💚 May Allah hasten the reappearance of Imam Mahdi 💞کانال مرکز فرهنگی خانواده آ.شرقی 🌐http://shamiim.ir ════‌‌‌‌༻‌💓༺‌‌‌════ 💞@MF_khanevadeh
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 مرد می خواهد ... اینکه بگذری از آرزوهایت ... زنجیرهای را از خود رها کنی گفتنش آسان است ... اگر کردن به آن هم بود ، به خیلی هامان واژه اضافه شده بود . شادی روح و 💞@MF_khanevadeh
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ... براے شدڹ، هنر لازم است ... هنر رد شدڹ از سیم خاردارِ نفس ... هنر به رسیدڹ ... هنر تهذیب ... تا نشوے نمیشوے 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دو نوجوان از نعمت پدر و مادر محروم شدند که جرم پدر آنها ایجاد امنیت و آرامش در منطقه سراوان بود. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🌺@MF_khanevadeh🌺
عماد مغنیه «اسرائیل خود به خود ساقط خواهد شد چرا که دیگر نمی تواند نقشی را که ایالات متحده و غربی ها از او انتظار دارند عملی کند.» این جمله حکیمانه، یک جمله منطقی و کاملاً مستدل است که به دور از هر گونه تعصب و جانبداری، هرچه بیشتر تحلیل و بررسی شود، بیشتر به صحت آن پی برده خواهد شد. آمریکا و پیروان اروپایی اش، سالانه میلیاردها دلار خرج رژیم صهیونیستی می کنند و طبق نظریه ماتریالیستی که همگی شان بدان معتقد هستند، این سرمایه گذاری باید سوددهی مناسب و مطابق با حجم هزینه ها را داشته باشد و وقتی سود لازم را نداشته باشد، انگیزه های سرمایه گذاری را روز به روز از دست می دهد تا جایی که مسیر فروپاشی این جرثومه فساد، سریع تر و سریع تر به وقوع می پیوندد انشاالله 💕@MF_khanevadeh💕 💕💕💕💕💕 💕💕💕 💕
🔸 درس بزرگ شهید مهدی باکری برای تاریخ 🌷وقتی سرلشکر مهدی باکری فرمانده نام‌آور لشکر ۳۱عاشورا به پشت تریبون رسید، قبل از هر اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند، برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایش کرد و به جای زیر پایش بر روی تریبون نهاد و آنگاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی برای هر کسی گفته‌ام متأثر شده است. 🌷خاک بر سرت مهدی آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟! 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🍂@MF_khanevadeh🍂 🍁🍂🍁🍂🍁 🍂🍁🍂 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅تلاوت تحدیر (تند خوانی) تصویری جزء ۲۵ قرآن کریم 🌹تلاوت این جزء به نیابت از والا مقام سردار رشید اسلام # حاج قاسم سلیمانی 🌹🌹 🇮🇷 کلام نور🇵🇸 📢 یدالله مع الجماعه ✏️ رهبر انقلاب: بنده به حرکت عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة»؛ اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار میکند؛ روز قدس را نگاه کنید... با آن دهان روزه؛ چه کسی مردم را می‌آورد در این خیابانها؟ این دست خدا است؛ خدا را می‌بینیم، اعتماد میکنیم به این حرکت مردمی، به این صدق و بصیرت مردمی اعتماد میکنیم. 🌙 | | روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ 🌙@MF_khanevadeh🌙 🌙🌙🌙🌙🌙 ماه مبارک رمضان 🌙🌙🌙 🌙