. #عشق #در_دل_زابل در جنوبی‌ترین نقطه‌ی کشور... بینِ کوه و کویر و خاک... جایی که آفتاب... مستقیم می‌تابد؛ فکرش را بکن نوجوانی... با لباس‌های خاکی... شروع کند به خواندن: کربلا واسَم ضروری‌ه حسین! و انگار... دنیا را به تو داده‌اند؛ بابت شنیدن این مصرع‌ها! این یعنی: می‌شود بذرِ عشق را... در دلِ آدم‌ها کاشت! اهالیِ روستاهای زابل... سیستان و بلوچستان... خیلی عاشقند؛ ببینید و بشنوید این دلدادگی را! پ.ن ممنونم از حاج آقای پناهیان حاج آقا محمود کریمی آقا سید مجید بنی‌فاطمه آقا سید محمود علوی و همه‌ی رفقایی که زحمت کشیدن تا ساعتی را مهمان اهالی زابل باشیم! @mhpooyanfar

. #عشق #کنج_عزلت واژه‌ها که دست‌به‌دست هم می‌دهند... می‌شوند کلمه! کلمه‌ها، کنار هم... می‌شوند حرفِ دل! و حرفِ دل‌ها... می‌شوند همدم لحظه‌ها! این واژه‌ها... حرف‌های دلِ من هستند! حالا شما بگویید با کدام یک از این مصرع‌ یا بیت‌ها... اُنس گرفتید! @Mhpooyanfar

#روزه_اولی #بچه_شیعه این‌جا... روستای #فراهک است! که ۸۰کیلومتر... با سردشت... بخش مرکزی شهرستان #بشاگرد فاصله دارد! جایی از توابع استان هرمزگان! سرشماری سال۱۳۹۵ می‌گوید: جمعیت فراهک ۲۵۱نفر بوده! بچه‌های روستا... با گوشی‌هایی که... نمی‌دانم چند مگاپیکسل است... با کدام ف.ی.ل.تر.شکن... و اصلا برای خودشان است یا نه؟! این تصاویر را ارسال کرده‌اند! می‌بینی؟! دکور درست کرده‌اند... میزانسن چیده‌اند... سعی کردند لیپ‌سینک‌های‌شان... درست و حسابی باشد... تا آن‌ها هم... سهمی در این میان داشته باشند! نه قرار است جایزه‌ای بگیرند... و نه در پیِ شهرتند! حرف از #عشق است... صحبت از #دل است! و ببین که مِهر علی و اولادش... با بچه‌شیعه‌ها... چه می‌کند! پ.ن راستی آقای مسول! حالا که با دیدن این تصاویر... خُنَکای محبت امیرالمومنین را چشیدی... یادت نرود این بچه‌ها... لایق زندگی آرام و بی‌دغدغه هستند! شاید وظیفه‌ی دیگری هم داشته باشید! کوچک‌تر: #محمد_حسین_پویانفر @Mhpooyanfar

#عشق #عزیزم_حسین روز ازل... آن‌جا که اراده کردی و... روح را دمیدی... من... جان گرفتم؛ وقتی... قالوُا بَلی گفتم! از آن روز تابحال... عشق در من جریان دارد و... دارم با خودم فکر می‌کنم... شاید تو از من پرسیده‌ای: الَستُمْ تَعشقونَ الحُسَين @mhpooyanfar

#مداح #سید_جعفر_ماهرخسار آنان که دل... به محبوب می‌سپارند... رنگ و بویی از جانان می‌گیرند! مَشی و مرام‌شان... گفتار و کردارشان... و مِهر و معرفت‌شان... می‌شود چیزی شبیه آنان! در وادی #عشق... کسی #عاشق خطاب می‌شود... که صد دل... بی‌قرار معشوق است! چیزی جز او نمی‌بینند... و لبخندِ رضایتش... همه‌ی آرزوی‌شان می‌شود! سیّد خدا... عُمری عاشقانه زیست... در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر... به نام و یادِ مولایش قدم زد... و سرانجام... عاقبت به‌خیر شد! بیش از شصت‌سال... خاطرخواهِ عشق(علیه‌السلام) بود... و سرانجام... به شوقِ دیدار... آرام گرفت! به راستی که مثل یک پارچه ماه بود؛ مرحوم استاد حاج سیدجعفر #ماهرخسار (مداح و خادم حرم مطهر رضوی) پ.ن این قاب، برای همیشه شد یادگاری از راست به چپ: مرحوم استاد محمود اکبرزاده مرحوم استاد سیدجعفر ماهرخسار مرحوم استاد سیدرضا موید @mhpooyanfar

#عشق #شب_زیارت وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُم دوست‌ داشتنَ‌ِ تُ... زیبا‌ترین نعمتی‌ست که در تمامِ عمرم داشته‌ام! @mhpooyanfar

#فاطمیه #دورت_بگردم همه‌ی‌ما... یک روز... یک‌جا... پای‌مان به #روضه باز شد! و آن یک روز... شد توشه‌ی همه‌ی عُمرِمان! از آن وقت... مزه‌ی #عشق زیر زبان‌مان رفت و... حالا با هیچ‌چیزی... آن را عوض نمی‌کنیم! الهی دَرِ این خانه پیر شویم... الهی در پریشانی دنیا... فقطِ دورِ علی و اولادش بگردیم! #دخترامون_فدای_دخترات @mhpooyanfar

#نجف #دورت_بگردم همه‌ی‌ما... یک روز... یک‌جا... پای‌مان به #روضه باز شد! و آن یک روز... شد توشه‌ی همه‌ی عُمرِمان! از آن وقت... مزه‌ی #عشق زیر زبان‌مان رفت و... حالا با هیچ‌چیزی... آن را عوض نمی‌کنیم! الهی دَرِ این خانه پیر شویم... الهی در پریشانی دنیا... فقطِ دورِ علی و اولادش بگردیم! @mhpooyanfar

#عشق #عزیزم_حسین به آدم‌ها دل‌بستیم... دل شکستند! عاشقی کردیم... پَس زدند! قول دادیم... زیر قول‌شان زدند! خاطره ساختیم... آن را مُچاله کردند! خندیدیم... اشک‌مان را درآوردند! و این... رسم روزگارِ ما آدم‌ها شده! تو اما... مثل همه نیستی! هیچ‌وقت در رفاقت... خاطره‌بازی... عشق ورزیدن و دل‌بستن... چیزی کم نگذاشتی! من... همه‌ی درها را زده‌ام! هیچکسی تحویلم نگرفت... جز تو! دیگر... جایی نخواهم رفت؛ من را به غُلامی قبول کن! @MHPooyanfar

#عشق #امام_حسین تو حسینِ همه‌ای! مهربونِ آدم خوبا... پناهِ خرده‌شیشه دارا... آرزوی عالِم و... عشقِ داش‌مشتیا! تو حسینِ همه‌ای! همه‌ی مایی که جایی... جز #کربلا... پیدا نکردیم! و همه پَسِ‌مون زدن؛ جز خودت! پرچمت بالا تا همیشه... @mhpooyanfar

#عشق تو حسینِ همه‌ای! مهربونِ آدم خوبا... پناهِ خرده‌شیشه دارا... آرزوی عالِم و... عشقِ داش‌مشتیا! تو حسینِ همه‌ای! همه‌ی مایی که جایی... جز #کربلا... پیدا نکردیم! و همه پَسِ‌مون زدن؛ جز خودت! پرچمت بالا تا همیشه... @mhpooyanfar

#عشق #پسر_فاطمه از وقتی یادم می‌آید؛ چیزی جز تو... یادم نمی‌آید! جایی حوالیِ خودت... دست و بالَم را بند کردی! گفتی: پیشِ خودم بمان... تو آدمِ هر جایی نیستی! یک روز... یک‌جا... پرچمِ روضه را نشانم دادی... و مسیرِ زندگی‌ام... برای همیشه... عوض شد! استکان‌های روضه... دیگ و آب‌گردان و مَلاقه... پرچم و پایه‌بلندگو و دوربین... شدند رفیق‌های من! غمِ من... شادی و سَرخوشی‌ام... گِره خورد به شب‌های هیئت! خداخدا می‌کردم... مراسم‌ها دَهِگی باشد... تا بیشتر پیشِ تو باشم! تو سَر قرار بودی؛ حتی روزهایی که من نمی‌آمدم! مهربان بودی؛ وقتی از همه شاکی بودم! آرام بودی؛ روزهایی که بِهَم ریخته بودم! حالا... از آن روزها... خیلی می‌گذرد! و من... بیش‌تر از آن روزها... به تو وابسته شدم! تولدت مبارک؛ پناهِ من! @mhpooyanfar

. #عشق #عزیزم_حسین نمی‌دانم از کجا و چطور... اما؛ دچار تو شدن را... دوست دارم! #عشق_یک_کلمه_حسین @mhpooyanfar

#اهل_بیت #رسالت_نوکری گفت: این روزگار، می‌گذرد! خوب یا که بد بهتر که عُمرِ ما... دَرِ این خانه بگذرد! دنیای ما... معنایی ندشت؛ اگر قرار به آمدن و رفتنی بود! دنیای ما... از سیاهیِ #روضه رنگ گرفته... با دَم و بازدَم و سینه‌زنی شکل گرفته... و با محبّتِ علی و اولادش... آمیخته شده! دنیا برای ما... اگر کربلایی نبود... زیبایی نداشت؛ بیابانی خشک و... بی‌آب و علف بود! خدا خواست و... بذر #عشق را در آن کاشت! می‌شود قدم برداشت... می‌توان قلم زد... و نشان و نشانه‌ای را گذاشت... که تا دنیا دنیاست... هرکسی آن را می‌بیند و می‌شنود... گُل از گُلَ‌ش بشکفد... و حلاوتِ نام اهلِ‌بیت... او را زنده کند! چیزی از ما نخواهد ماند... جز آن‌چه نامی از محبوب دارد! زود، دیر می‌شود و... باید روزگارِ نوکری را... قدر بدانیم! پ.ن یک روز می‌رسد که عشق تُ دستم خالی‌ام را پُر می‌کند؛ حسین‌جان! #دیدار_تا_بهشت مرحوم استاد #محمدعلی_کریمخانی ۱۳۲۹ قزوین - ۱۴۰۱ تهران کوچک‌ترین نوکر: #محمد_حسین_پویانفر @mhpooyanfar