💚 #سیره_شهدا
مدتی قبل از #شهادتش ، در حال عبور ازخیابان سعدی قزوین بودم كه ناگهان #عباس را دیدم.
او معلولی را كه هر #دوپا عاجز بود و توان حركت نداشت ، بردوش گرفته بود و برای اینكه شناخته نشود، پارچه ای نازك بر سر كشیده بود.
من او را شناختم و با این گمان كه خدای ناكرده برای بستگانش حادثه ای رخ داده است ، پیش رفتم .
سلام كردم و با شگفتی پرسیدم : «چه اتفاقی افتاده #عباس ؟ كجا می روی »
او كه با دیدن من غافلگیر شده بود ، اندكی ایستاد و گفت: «پیر مرد را برای #استحمام به گرمابه می برم . او كسی را ندارد و مدتی است كه به حمام نرفته!»
✍ #راوی: میرزا كرم زمانی
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷#برگےازخاطرات_افلاڪیان
همه به آب کارون زده بودند جز #جواد. هر چه اصرار کردیم نمی آمد. وقتی دید خیلی اصرار می کنیم گفت: «شما خیلی خامید، من الان #حوریه های بهشتی را می بینم که با لیف و صابون منتظر ایستاده اند تا من شهید شوم و مرا غسل بدهند!»
زدیم زیر خنده😅
بعد از آب تنی، رفتیم تا نسبت به منطقه عملیات توجیه شویم. یک کالک عملیات را روی زمین پهن کرده، دور آن حلقه زدیم. چند دقیقه نگذشته بود که #خمپاره شصتی کنار ما به زمین نشست و منفجر شد.
فقط #جواد بود و #هاشم_نظرعلی شهید شدند
★★★
#شهیدعباس_کامیاب حال و هوای تشیع پیکر #جواد را اینگونه می نویسد:
« گفتند #وصیت کرده در کنار #نظرعلی باشد، نظرعلی را نمی شناختم. بالاخره پیدایش کردیم، آنها را کنار هم آوردیم، جنازه ها را گشودیم.
انگار از مادر متولد شده، پارچه را کنار زدم، صورت نورانی بخون خفته اش را دیدم که همچون #عباس(ع) دست از بدن جدا بود، تکه تکه شده بود، خودش می خواست.
#نظر علی هم خواسته بود، هر دو با هم همچون حسین(ع)، خدا هم اینها را دوست دارد...»
🌷 #شهید جواد کامیاب
🌷 #شهید هاشم نظرعلی
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
#برگےازخاطرات_افلاکیان
از #عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به #سوریہ بروم؟!
گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی میزنے؟؟
گفـت: بابابه من #الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم.
میگفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم حضـرت #عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود.
با قمر بنیهاشم (ع) عهـد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت #زینب شوم. مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم.
عاجزانه خواستم.
در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت.
📎 #پ.ن : تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به
#حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد..
🌷 #شهید_حمید_قاسم_پور🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
🌷 #میخواهم_مثل_توباشم
♥️همیشه لباس کهنه میپوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانشآموزان #کم_بضاعت رفت. مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت.
مادرِ عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد. گفت #عباس میگوید #دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد
🌷 #شهید_عباس_بابایی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
✨ #حدیث_روز
✨امام سجاد(علیه السلام) :
❤️ برای #عباس(ع) نزد خداوند منزلتى است كه در روز قيامت همه #شهيدان به آن غبطه میخورند.
📙بحار الأنوار، ج ٢٢، ص ٢٧۴
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
✍ #خاطرات_افلاڪیان
در نگاه #عباس، کوهها بلند بودند و جنگلها سرسبز...
صدای عباس از رادیو به گوش میرسید:
- #آقای_نادری پایین را نگاه کن! درست مثل بهشت می ماند!
سپس آهی کشید و ادامه داد:
- خدا لعنتشون کنه که این #بهشت را به جهنم جنگ تبدیل کردهاند.
#سرهنگ_نادری ساکت بود، چند لحظه بعد صدای عباس فضای کابین را پر کرد او این مصراع را از تعزیه مسلم زمزمه میکرد:
- « #مسلم سلامت میکند #یاحسین!»
و ناگهان صدای انفجار مهیبی همه چیز را دگرگون کرد. او در یک لحظه احساس کرد که به دور #کعبه در حال طواف است، به همین خاطر با صدای نرم و آرامی گفت:
« #اللَّهُمَّ_لَبَّیْکَ_لَا_شَرِیکَ_لَکَ_لَبَّیْک ....»
و آخرین حرف ناتمام ماند...
گفته بودند بیا #مکه... گفته بود شما بروید.. تا روز #عیدقربان خودم را میرسانم... #عباس خودش را رسانده بود...
#شهید_قربان
#شهید_عباس_بابایی
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
تعبیر بسیارعجیب و عاشقانه مجری تلویزیون ملی عراق دروصف سردارسپهبدشهید حاج قاسم سلیمانی
👌نمیدانم در کدام روز از محرم تو را یاد کنم
🏴روز #مسلم_بن_عقیل چون تو فرستادهٔ (رهبرت)، ومیهمان ما بودی!؟
🏴یا روز #حبیب_بن_مظاهر، چون تو بهترین دوست قدیمی مابودی!؟
🏴یا روز #قاسم چون اسمت قاسم بود!؟
🏴یا روز #علی_اکبر چون قطعه قطعه شدی!؟
🏴یا روز #عباس چون حامل علم و پرچم بودی و دو دستت قطع شد!؟
👌چیزی که واضح است اینست که گریه بر تو تمامی ندارد و از غیبت تو حیران و دلتنگیم
👌#سرداردلها بعد از شهادتت، هر وقت به عبارت "سلام بر #حسین(ع) و اصحاب حسین(ع)" میرسیم تو را یاد می کنیم...
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب🙏
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•