#سرگذشت_اکبر
#وابستگی_مادر
#پارت_صد_چهل_یک
من اکبر هستم متولد سال ۱۳۶۷شهر ارومیه اما از همون نوزادی ساکن تهرانم
خلاصه بعد کمی چت گفتم:راستی شما مجردید یا متاهل؟؟الی دیگه جواب نداد.هر چی منتظر شدم هیچ پیامی نیومد…چشم به گوشی دوختم و با خودم گفتم:حتما توی مسیره و انتن نداره..رسید خونه جوابتو میده اکبر جونی…حدسم درست بود و یک ساعت بعد حدود ساعت یک شب بود که نوشت:مجردم،.البته قبلا ازدواج کردم ولی جدا شدم…زود نوشتم:خداروشکر…استیکر،فرستاد..نوشتم:منظورم اینکه اگه متاهل بودید ، وجدانم ناراحت میشد که چرا با یه خانم متاهل چت کردم…منکلا روی خانمهای متاهل حساسم و معتقدم خانم متاهل حرمت داره و باید بهش احترام گذاشت…گفت:بله درسته..اقایون ایرانی خیلی غیرت دارند و ناموس پرست هستند و به این مسائل اهمیت میدند..من شخصا عاشق اینخصلت اقایون هستم…میدونید چرا؟؟نوشتم:چرا؟نوشت:چون به جنسیت زن ارزش قائلند..چون مواظب ناموس و همسرشون هستند…نوشتم:ببخشید پس چرا از همسرت جدا شدی؟نوشت:موادمخدر و اعتیاد باعث شد..البته معتاد نبود..معتاد کردند..هر روز دارم خودمو لعنت میفرستم….
ادامه در پارت بعدی 👇
↳↳↳•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
💞@Mille_clesdor
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد