eitaa logo
میم. حا ( محمد حیدری)
171 دنبال‌کننده
128 عکس
18 ویدیو
0 فایل
ما را ز خاک پای علی آفریده‌اند در کثرتیم اگر همه از وحدت وجود 🌱اینجا از کتاب و نوشتن حرف میزنیم📚 🔸در خدمتم: @M_heydari80
مشاهده در ایتا
دانلود
💠نگو، نشان بده عاقله مردی را تصور کنید که پس از آب دادن به درخت زیتون داخل حیات خانه‌اش، حالا روی یک مبل سفید لم داده. کامی از سیگارش می‌گیرد. انگشت اشاره‌اش، که در ششمین دهه از زندگی هر مردی چروک می‌شود، را روی صفحه کلید لپ‌تابش می‌کشد و شروع می‌کند به نوشتن ادامه رمان جدیدش. این شاید دقایقی از زندگی یحیی باشد. یحیی قصه ما اما داستان زندگی‌اش را جوری دیگر نوشت. یک داستان حماسی که تا سالها نقل محافل می‌ماند و لالایی می‌شود در گوش نوزادان فلسطینی. سنوار نویسنده بود و الحق که فن «نگو نشان بده» را در داستان زندگی‌اش خوب پیاده کرد. یحیی مقاومت را با شکلات‌های نعنایی داخل جیبش که احتمالا جیره غذایی یک روزش بود، نشان داد. سیم بسته شده بر دست چاک خورده‌اش، از چیزی غیر از شجاعت او نشان دارد؟ وقتی حتی نمی‌خواهد به اندازه چند قطره خون هم جلوی دشمن‌اش صعف نشان دهد؟ سنوار مرد بود و اهل نبرد تن به تن. دشمن‌اش اما نامرد و ترسو. در نهایت هم با تانک، با کوهی از آهن و باروت، کوهی از مردانگی را از پا انداختند. هر وقت خواستی نشانی از جهاد ببینی، به لحظات آخر نگاه کن. مردی با لباس رزم و چفیه‌ای که صورت را پوشانده است. آرام نشسته بر مبلی سفید که با خون، رنگش به قرمزی چرخیده. آنچنان آرام که حتی حاضر نیست ویز ویز صدای پهپاد موزی را تحمل کند و چوب‌دستی‌اش را به سمت او پرتاب می‌کند. این چند ثانیه برای من واقعی ترین نشان از جهاد است. آقای نویسنده، بهترین صحنه پردازی و پایان‌بندی را برای داستانش انتخاب کرد و حالا این ما هستیم و گفتن از داستان یحیی سنوار. 🆔@MIM_HA_NEVESHTE
۲۸ مهر ۱۴۰۳