ای که از زهر کین جان دادی.mp3
9.06M
🔺مَوْلاَيَ أَنْتَ اَلْحُجَّةُ عَلَى اَلْعِبَادِ، وَ اَلْهَادِي إِلَى اَلرَّشَادِ، وَ اَلْعُدَّةُ لِلْمَعَادِ
🔰امام هادی علیه السلام در زیارت غدیریه خطاب به امیرالمومنین علیه السلام:
مولاى من تو حجّت بر بندگانى و راهنماى به سوى راه راستى،و ذخيره روز معادى
📚المزار (للشهید الأوّل) ج ۱، ص ۶۴
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖ گریبان چاک زدن امام عسکری در شهادت امام هادی علیهماالسلام
🛑 أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ کُلْثُومٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ: خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِ بْنِ سَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَکَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیکَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَی عَلَی هَارُونَ.
🔰محمدبنالحسنبنشمون و غیر او میگویند:
امام عسکری علیهالسلام در تشییع بدن مطهر پدرشان حضرت هادی علیهالسلام با گریبان چاک زده خارج شد. ابو عون ابرش که از نزدیکان نجاح بن سلمه بود
گفت: کدام یک از امامان را دیدی یا خبرش به شما رسید که گریبان چاک کند؟
امام علیهالسّلام در جواب او نوشت: نادان! این کار به تو مربوط نیست. حضرت موسی بر برادر خود هارون گریبان چاک کرد.
📚:رجال الکشی ۵۷۲
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
دنیای ما هم تاریک است
برای ما هم چراغ بیاور آقا جانم
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
علم الحدیث
دنیای ما هم تاریک است برای ما هم چراغ بیاور آقا جانم ♻️کانال: علم الحدیث @mirasehadisi
➖سعید حاجب و مهربانی امام هادی «علیه السلام».
🛑قالَتْ لَهُ کُنْتُ قَدْ نَذَرْتُ فِی عِلَّتِکَ لَمَّا أَیِسْتُ مِنْکَ إِنْ عُوفِیتَ حَمَلْتُ إِلَیْهِ مِنْ مَالِی عَشَرَةَ آلَافِ دِینَارٍ فَحَمَلْتُهَا إِلَیْهِ وَ هَذَا خَاتَمِی عَلَی الْکِیسِ .....
🔰کلینی رحمه الله روایت کرده از إبراهيم بن محمّد طاهرى:
که متوكّل بر اثر دُمل و زخم بزرگ و عميقى كه درآورد بيمار شد و به مرگ نزدیک شد و أحدى جرأت نكرد با ابزار آهنى او را جراحى كند. مادرش نذر كرد اگر او خوب شود ، پول بسيارى برای إمام هادی عليه السّلام از ثروت خودش بفرستد. فتح بن خاقان وزير متوكّل به متوكّل گفت اى كاش مرا نزد أبوالحسن علیّ بن محمد مىفرستادى ، زيرا او معالجه تو را مىداند. متوكّل كسى را نزد آن حضرت فرستاد و مرض او را شرح داد ، فرستادهٔ او اين دستور را آورد كه پِشكلهایی که از گوسفند زیر پایش ریخته را بگيرند و با گلاب مخلوط كنند و روى دُمل گذارند. وقتی قاصد ، دستور را آورد و به آنها گزارش داد ، آن را به باد مسخره گرفتند. خاقان گفت بخدا به آنچه كه گفت داناتر است. از اين روی به دستور حضرت عمل كردند. متوكّل را خواب گرفت و دردش آرام شد و دُمل سر باز كرد و آنچه در آن بود بيرون آمد و مژدۀ سلامتى او را به مادرش دادند. او ده هزار اشرفی را در کیسه گذاشت و مْهرِ خودش را بر آن زده و براى إمام عليه السّلام فرستاد. متوكّل نیز از بيمارى خود بهبودى كامل يافت.
بطحائى نزد متوكّل سخنچينى كرد كه پول و اسلحه براى آن حضرت مىفرستند و او قصد شورش دارد. متوکّل به سعيد حاجب دستور داد كه شبانه بخانۀ آن حضرت حمله کن و هرچه پول و اسلحه نزد او يافتى بردار و براى من بفرست. إبراهيم بن محمّد گويد👈 سعيد حاجب گفت من شبانه بخانۀ آن حضرت رفتم و نردبان را به همراهم بردم ، سر بام رفتم و چون در تاريكى به يكى از پلكانها سرازير شدم نمىدانستم از كجا وارد خانه شوم ، دیدم إمام فرياد زد اى سعيد ، بجاى خود باش تا برايت شمع بياورند. طولى نكشيد كه شمعى آوردند و من فرود آمدم ،👉 ديدم آن حضرت ، روپوشی پشمينى پوشيده و كلاه پشمينى بر سر نهاده و سجاده روى حصير برابر اوست و ترديد نداشتم كه مشغول نماز بوده. بمن فرمود اين اتاقها در اختيار توست همه را بگَرد. من به همۀ اطاقها رفتم و بازرسى كردم و چيزى را جز يك كيسه اشرفى كه مُهرِ مادر متوكّل را داشت و كيسه ديگرى هم سر به مُهر بود را نیافتم. بمن فرمودند اين جانماز را هم بازرسى كن. من آن را برداشتم و يك شمشير غلاف كرده و ساده زير آن بود ، آنها را برداشته و نزد متوكّل بردم. او چون به مُهر مادرش نگاه كرد او را خواست. مادرش نزد او آمد و يكى از خدمتكاران مخصوص بمن گزارش داد كه مادرش به او گفت در بيمارىِ تو من از بهبودت ناامید شدم و نذر كردم كه اگر سالم شدى ، از پول خودم ده هزار اشرفى براى او بفرستم و آنها را فرستادم و اين هم مُهر من است كه بر كيسه است. او كيسۀ ديگر را گشود و در آن چهارصد اشرفى بود ، و او يك كيسۀ اشرفى را بر آنها افزود و بمن فرمان داد كه آن را براى إمام ببرم. من آنها را بردم و آن شمشير را با سه كيسه پرداختم و به آن حضرت گفتم اى آقاى من ، بر من سخت است اين مأموريت دربارۀ شما. در پاسخ فرمودند ستمگران بزودى خواهند دید كه چه سرانجامى خواهند داشت.
📚: الکافی: ج1، ص 499، ح4
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖خباثت یهود نسبت به وجود نازنین پیامبر«صلیاللهعلیهواله»
🛑عنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: دَخَلَ يَهُودِيٌّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَائِشَةُ عِنْدَهُ فَقَالَ السَّامُ عَلَيْكُمْ فَقَالَ- رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَيْكُمْ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَرَدَّ عَلَيْهِ كَمَا رَدَّ عَلَى صَاحِبِهِ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَرَدَّ رَسُولُ اللَّهِ ص كَمَا رَدَّ عَلَى صَاحِبَيْهِ فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ عَلَيْكُمُ السَّامُ وَ الْغَضَبُ وَ اللَّعْنَةُ يَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ يَا إِخْوَةَ الْقِرَدَةِ وَ الْخَنَازِيرِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَائِشَةُ إِنَّ الْفُحْشَ لَوْ كَانَ مُمَثَّلًا لَكَانَ مِثَالَ سَوْءٍ إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْءٍ قَطُّ إِلَّا زَانَهُ وَ لَمْ يُرْفَعْ عَنْه قَطُّ إِلَّا شَانَهُ قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا سَمِعْتَ إِلَى قَوْلِهِمْ السَّامُ عَلَيْكُمْ فَقَالَ بَلَى أَ مَا سَمِعْتِ مَا رَدَدْتُ عَلَيْهِمْ قُلْتُ عَلَيْكُمْ فَإِذَا سَلَّمَ عَلَيْكُمْ مُسْلِمٌ فَقُولُوا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ وَ إِذَا سَلَّمَ عَلَيْكُمْ كَافِرٌ فَقُولُوا عَلَيْكَ.
🔰حضرت باقر عليهالسلام فرمود:
مردى يهودى وارد شد بر رسول خدا (ص) و عايشه هم در حضور آن حضرت صلىاللَّهعليهوآله بود و گفت:
«السام عليكم»
(يعنى مرگ بر شما)
رسول خدا صلىاللَّهعليهوآله در پاسخ فرمود:
«عليكم»
(يعنى بر شما)
سپس ديگرى (از يهود) آمد و مانند همان گفت و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نيز مانند رفيقش بهاو پاسخ داد، پس سومى وارد شد و مانند آن گفت و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) همان طور كه بهدو نفر رفقايش جواب داده بود جواب او را گفت، پس عايشه خشمگين شد و گفت:
«سام»
و خشم و لعنت بر شما باد اى گروه يهود و اى برادران ميمونها و خوكها، پس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بهعايشه فرمود:
اى عايشه اگر فحش بصورتى مجسم ميشد هر آينه بد صورتى داشت، نرمش و مدارا بر هيچ چيز نهاده نشده جز اينكه آن چيز را آراسته است، و از هيچ چيز برداشته نشده جز اينكه آن را زشت ساخته عرضكرد: اى رسول خدا آيا نشنيدى كه اينها گفتند:
«السام عليكم»؟
فرمود: چرا، مگر تو نشنيدى آنچه من پاسخشان را دادم و گفتم:
«عليكم»
پس هر گاه مسلمانى به شما سلام كرد به او بگوئيد:
«سلام عليكم»
و هر گاه كافرى بر شما سلام كرد در پاسخش بگوئيد:
«عليك»
📚: الکافي: ج 2 ص 648
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
30.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖اثبات جهل عمربنالخطاب از منابع اهل تسنن توسط ذوالفقار المغربی
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖گروه برگزیده از شیعیان چه گروهی هستند؟
🛑 و عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ انْتَخَبَ قَوْماً مِنْ خَلْقِهِ لِقَضَاءِ حَوَائِجِ فُقَرَاءَ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ ع لِيُثِيبَهُمْ بِذَلِكَ الْجَنَّة
🔰 از امام صادق عَلَيْهِ السَّلَامُ (نقل شده است كه) فرمود:
همانا خداوند عزّ و جلّ عدّهاى از بندگان خود را جهت برآوردن نياز و خواستههاى فقيران و شيعيان علىّ عَلَيْهِ السَّلَامُ بر انگيخته است، تا بدين وسيله پاداش بهشت عطايشان نمايد.
📚: المومن 46
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖ اهمیت برآوردن حاجات مومنین
🛑عن أبى عبدالله الصَّادِقِ عليهِ السَّلام قالَ ؛
أيُّما رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِنا أتی رَجُلاً مِنْ إخْوانِهِ فَاسْتَعانَ بِهِ فِي حاجَتِهِ ، فَلَمْ يُعِنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ ، إلّا ابْتَلاهُ اللهُ بِأنْ يَقْضِیَ حَوائِجَ عِدَّةٍ مِنْ أعْدائِنا.
🔰إمام صادق سلام الله عليه فرمود ؛
هر کس از شيعيان ما در برابر يکی از برادران خود ، إظهار حاجت کند و او در حالی که ميتواند از او دست گيری كند ، کوتاهی نمايد خداوند او را مبتلا می کند به بر آوردن حاجت دشمنان ما.
📚: الکافي: ج 2 ص 366
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
29.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلسله جلسات: تشیع، هویت و تاریخ
توسط: استاد محمدتقی سبحانیحفظهالله
جلسه نهم از سیزده
👈مناسب برای خواهران و برادران با هر سطحی از تحصیلات که علاقمند به مباحث تاریخی و حدیثی هستند👉
👇سر فصلهای این قسمت👇
1: علل عدم قیام اهلبیت برای تصدی ولایت علیرغم منصوص بودن آن
2: چرایی استنکاف حضرت علی (علیهالسلام)در پذیرش خلافت
3: بررسی علل عدم احتجاج امام حسین( علیهالسلام) در کربلا به امامت خود
4: مفهوم شناسی عبارت همانندی امام به کعبه
5: چرایی عدم اشاره امیرمومنین(علیهالسلام) به امامت و خلافت خود در نامه به معاویه
👈توصیه ویژه و اکید
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖تاثیرات مال حرام در ذریه
🛑عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: كَسْبُ اَلْحَرَامِ يَبِينُ فِي اَلذُّرِّيَّةِ.
🔰عبيد بن زراره گويد:
امام صادق عليه السّلام فرمود:
به دست آوردن سود
حرام ، در فرزندان اثر خودش را ظاهر مىكند.
📚الکافي ج ۵، ص ۱۲۴
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖کار نیک کردن با مال حرام چه حکمی دارد؟
🛑عنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَصَابَ مَالًا مِنْ عَمَلِ بَنِي أُمَيَّةَ وَ هُوَ يَتَصَدَّقُ مِنْهُ وَ يَصِلُ مِنْهُ قَرَابَتَهُ وَ يَحُجُّ لِيُغْفَرَ لَهُ مَا اكْتَسَبَ وَ هُوَ يَقُولُ- إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْخَطِيئَةَ لَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ وَ لَكِنَّ الْحَسَنَةَ تَحُطُّ الْخَطِيئَةَ
🔰سماعه میگوید به امامصادق «علیهالسلام» گفتم:
مردى در زمان بنى اميه، كارگزار حكومت شده و از اين راه، اندوختهاى(مال حرام) گرد آورده است.
اينك از اندوخته خود، صدقه مىدهد، صله رحم مىكند و به حج مىرود، تا جرائم او بخشوده شود. مىگويد: به نص قرآن مجيد، «نيكيها بديها را مىشويد».
ابو عبداللّه گفت: بديها، كه بديها را نخواهد شست، اين فقط نيكيها هستند كه بديها را مىشويند
📚الکافي: ج 5 ص 126
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖با اموالی که از راه حرام به دست آمدهاند چه باید کرد؟
🛑علِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: كَانَ لِي صَدِيقٌ مِنْ كُتَّابِ بَنِي أُمَيَّةَ
فَقَالَ لِيَ اسْتَأْذِنْ لِي عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَاسْتَأْذَنْتُ لَهُ فَلَمَّا دَخَلَ سَلَّمَ وَ جَلَسَ ثُمَّ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي كُنْتُ فِي دِيوَانِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَأَصَبْتُ مِنْ دُنْيَاهُمْ مَالًا كَثِيراً وَ أَغْمَضْتُ فِي مَطَالِبِهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَوْ لَا أَنَّ بَنِي أُمَيَّةَ وَجَدُوا مَنْ يَكْتُبُ لَهُمْ وَ يَجْبِي لَهُمُ الْفَيْءَ وَ يُقَاتِلُ عَنْهُمْ وَ يَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا وَ لَوْ تَرَكَهُمُ النَّاسُ وَ مَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا وَجَدُوا شَيْئاً إِلَّا مَا وَقَعَ فِي أَيْدِيهِمْ فَقَالَ الْفَتَى جُعِلْتُ فِدَاكَ فَهَلْ لِي مِنْ مَخْرَجٍ مِنْهُ قَالَ إِنْ قُلْتُ لَكَ تَفْعَلُ قَالَ أَفْعَلُ قَالَ اخْرُجْ مِنْ جَمِيعِ مَا كَسَبْتَ فِي دَوَاوِينِهِمْ فَمَنْ عَرَفْتَ مِنْهُمْ رَدَدْتَ عَلَيْهِ مَالَهُ وَ مَنْ لَمْ تَعْرِفْ تَصَدَّقْتَ بِهِ وَ أَنَا أَضْمَنُ لَكَ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ قَالَ فَأَطْرَقَ الْفَتَى طَوِيلًا فَقَالَ قَدْ فَعَلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ ابْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَرَجَعَ الْفَتَى مَعَنَا إِلَى الْكُوفَةِ فَمَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَّا خَرَجَ مِنْهُ حَتَّى ثِيَابَهُ الَّتِي كَانَتْ عَلَى بَدَنِهِ قَالَ فَقَسَمْنَا لَهُ قِسْمَةً وَ اشْتَرَيْنَا لَهُ ثِيَاباً وَ بَعَثْنَا لَهُ بِنَفَقَةٍ قَالَ فَمَا أَتَى عَلَيْهِ أَشْهُرٌ قَلَائِلُ حَتَّى مَرِضَ فَكُنَّا نَعُودُهُ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ يَوْماً وَ هُوَ فِي السِّيَاقِ- فَفَتَحَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ وَفَى لِي وَ اللَّهِ صَاحِبُكَ قَالَ ثُمَّ مَاتَ فَوَلِينَا أَمْرَهُ فَخَرَجْتُ حَتَّى دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيَّ قَالَ يَا عَلِيُّ وَفَيْنَا وَ اللَّهِ لِصَاحِبِكَ قَالَ فَقُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَكَذَا قَالَ لِي وَ اللَّهِ عِنْدَ مَوْتِه
🔰ابنابیحمزه گفت:
من دوستی داشتم که از نویسندگان بنیامیه بود. گفت به من اجازه بده نزد امام صادق «علیه السلام» بروم.
برای او اجازه گرفتم. وقتی داخل شد، سلام کرد و نشست.
سپس گفت: فدای شما شوم، من در دیوان این قوم بودم و از دنیاشان مال زیادی به دست آوردم و در مطالبهٔ آن چشمپوشی کردم.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اگر بنیامیه کسانی را پیدا نمیکردند که برایشان بنویسند و خراج جمع کنند، بجنگند و در جماعتشان حضور یابند، حق ما را غصب نمیکردند.
اگر مردم آنها را با آنچه در دست دارند، رها میکردند، چیزی نمییافتند جز آنچه به دستشان افتاده بود. جوان گفت: فدای شما شوم، آیا راهی برای خروج از این وضع دارم؟
امام فرمودند: اگر بگویم، انجام میدهی؟ گفت: بله، انجام میدهم.
امام فرمودند: از تمام آنچه در دیوانهای آنها کسب کردهای، خارج شو.
هر کس را که میشناسی، مالش را به او برگردان و هر کس را نمیشناسی، با آن صدقه بده. من بهشت را نزد خدا برایت ضمانت میکنم.
جوان مدت زیادی ساکت ماند و سپس گفت: انجام دادم، فدای شما شوم.
ابن ابی حمزه گفت: جوان با ما به کوفه بازگشت و هر چه داشت، حتی لباسهای بدنش را بیرون آورد. برای او لباس خریدیم و هزینهای برایش فرستادیم.
پس از چند ماه بیمار شد و ما به عیادتش میرفتیم. روزی به دیدارش رفتم، در حال جان دادن بود. چشمانش را باز کرد و گفت: ای علی، دوستت به وعدهاش وفا کرد. سپس درگذشت.
ما امورش را بر عهده گرفتیم تا اینکه نزد امام صادق (علیه السلام) رفتم. وقتی مرا دیدند، گفتند: ای علی، ما به وعدهمان به دوستت وفا کردیم. گفتم: درست است، فدای شما شوم، اینگونه به من گفتند.
📚: الکافي ج5 ص 106
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi