➖تحلیل جدید
چرائی همراهی زنان بنی هاشم با امام حسین علیه السلام
1: مرحوم علامه آشیخ محمدرضا جعفری اشکوری(1)
2: ایت الله نجم الدین طبسی حفظه الله(2)
با توجه به اینکه بنی امیه در مدینه و مکه قصد ترور امام حسین علیه السلام را داشتند(3)
و با توجه به اینکه بنی امیه در گروگان گیری زنان برای رسیدن به اهداف خویش سابقه بدی داشتند.
مثل گروگان گیری همسر، عمرو بن الحمق الخزاعی، برای اینکه عمرو بن الحمق را مجبور به تسلیم کنند(4)
و به همین دلیل بود که زهیر بن قین، همسر خود را قبل از کربلاء طلاق داد تا به دست ایادی بنی امیه به گروگان گرفته نشود.
و دلیل کار خود را اینگونه شرح داد:👇
🔺قَالَ لِامْرَأَتِهِ أَنْتِ طَالِقٌ فَإِنِّي لَا أُحِبُّ أَنْ يُصِيبَكِ بِسَبَبِي إِلَّا خَيْرٌ وَ قَدْ عَزَمْتُ عَلَى صُحْبَةِ الْحُسَيْنِ ع لِأَفْدِيَهُ بِنَفْسِي وَ أَقِيَهُ بِرُوحِي ثُمَّ أَعْطَاهَا مَالَهَا وَ سَلَّمَهَا إِلَى بَعْضِ بَنِي عَمِّهَا لِيُوصِلَهَا إِلَى أَهْلِه(5)
🔰زهير به همسرش گفت: تو نيز مطلّقه اى، زيرا نمى خواهم در زندگى با من جز خير و رفاه ببينى. من تصميم گرفته ام در خدمت امام باشم و جان و تنم را فدايش كنم، بعد هم مالش را به وی عطا كرده با يكى از عموزادگانش او را روانه اهلش نمود.
👈لذا امام حسین علیه السلام، زنان بنی هاشم را با خود همراه کرد تا به دست بنی امیه گروگان گرفته نشوند.
📚منابع:
1: کتاب بازخوانی برخی زوایای عاشوار
2: کتاب شناخت صحابه
3: امالی مرحوم صدوق ص 150
4: إرشاد القلوب ج2، ص: 280
5: لهوف ص۷۲
✍:عیسوند
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
سلام
چند روزه این قسمت از حدیث شریف در کتاب لهوف ص ۶۰"
إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا"
خدا مىخواهد آنان(زنان بنی هاشم) را در كسوت اسارت ببيند.
👈ذهنو درگیر کرده است.
که چرا باید خداوند متعال امر به ارجحیت اسارت آل الله علیهم السلام کند؟
اگر تحلیل یا نگاه تازه ای دارید البته مستند و متکی بر منابع، برای ادمین های کانال بفرستید
انشاءالله منم سعی میکنم مطلبی در همین راستا بنویسم
✍: عیسوند
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بنوش به یاد امام حسین(علیه السلام)
🛑 عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَيْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِي يَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ (علیهالسلام) فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَكَرَ الْحُسَيْنَ (علیهالسلام) وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ كَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَلِجَ الْفُوءَادِ
🔰 داود رقّى،مى گويد:
در محضر مبارك امام صادق(عليه السّلام) بودم، حضرت آب طلبيدند و زمانى كه آب را نوشيدند ديدم در حضرت حالت گريه پيدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشك شد سپس به من فرمودند:
اى داود! خدا قاتل حسين(عليه السّلام) را لعنت كند، بنده اى نيست كه آب نوشيده و حسين(عليه السّلام) را ياد نموده و كشنده اش را لعنت كند مگر آنكه خداوند منّان صد هزار حسنه براى او منظور مى كند و صد هزار گناه از او محو كرده و صد هزار درجه مقامش را بالا برده و گويا صد هزار بنده آزاد كرده و روز قيامت حق تعالى او را با قلبى آرام و مطمئن محشورش مى کند
.
📚: ابن قولویه، کامل الزیارات، باب سی و چهارم
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖قصد ترور امامحسین علیه السلامدر مدینه
🛑فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع يَا عُتْبَةُ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّا أَهْلُ بَيْتِ الْكَرَامَةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ أَعْلَامُ الْحَقِّ الَّذِينَ أَوْدَعَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلُوبَنَا وَ أَنْطَقَ بِهِ أَلْسِنَتَنَا فَنَطَقَتْ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنَّ الْخِلَافَةَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى وُلْدِ أَبِي سُفْيَانَ وَ كَيْفَ أُبَايِعُ أَهْلَ بَيْتٍ قَدْ قَالَ فِيهِمْ رَسُولُ اللَّهِ ص هَذَا فَلَمَّا سَمِعَ عُتْبَةُ ذَلِكَ دَعَا الْكَاتِبَ وَ كَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ يَزِيدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ عُتْبَةَ بْنِ أَبِي سُفْيَانَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ لَيْسَ يَرَى لَكَ خِلَافَةً وَ لَا بَيْعَةً فَرَأْيُكَ فِي أَمْرِهِ وَ السَّلَامُ فَلَمَّا وَرَدَ الْكِتَابُ عَلَى يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ كَتَبَ الْجَوَابَ إِلَى عُتْبَةَ أَمَّا بَعْدُ فَإِذَا أَتَاكَ كِتَابِي هَذَا فَعَجِّلْ عَلَيَّ بِجَوَابِهِ وَ بَيِّنْ لِي فِي كِتَابِكَ كُلَّ مَنْ فِي طَاعَتِي أَوْ خَرَجَ عَنْهَا وَ لْيَكُنْ مَعَ الْجَوَابِ رَأْسُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَبَلَغَ ذَلِكَ الْحُسَيْنَ فَهَمَّ بِالْخُرُوجِ مِنْ أَرْضِ الْحِجَازِ إِلَى أَرْضِ الْعِرَاق
🔰 امام زين العابدين عليهم السلام:
وقتى [وليد بن ] عُتبه،( والی و حاکم مدینه) سخن حسين عليه السلام را در مخالفت با يزيد شنيد، كاتب خود را فرا خواند و چنين نوشت:
«به نام خداوند بخشنده مهربان. به بنده خدا يزيد، امير مؤمنان، از [وليد بن ] عُتبة بن ابى سفيان. امّا بعد، حسين بن على، براى تو [حقّ ] خلافت و بيعتى قائل نيست. نظر خودت را در اين باره ابراز كن. والسلام!».
وقتى نامه به يزيد رسيد، جواب [وليد بن ] عتبه را چنين نوشت:
«امّا بعد، چون نامه ام به دستت رسيد، به سرعت، جواب نامه را بفرست و در نامه ات روشن ساز كه چه كسانى بيعت را پذيرفتند و چه كسانى از آن، سر باز زدند و با نامه، سرِ حسين بن على را نيز بفرست».
اين خبر به حسين عليه السلام رسيد و تصميم گرفت از سرزمين حجاز به سمت عراق حركت كند
📚أمالي الصدوق ص: 152
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا امام حسین علیه السلام و لو با تقیه با یزید لعین بیعت نکردند؟
🛑جابر بن عبد الله الأنصاري ، وروي عن أبي جعفر عليهالسلام أن الحجاج طلبه وقال : تلعن أبا تراب وأمر بقطع يديه ورجليه وقتله.
و أقول: كان هؤلاء الأجلاء من خواص أصحاب الأئمة عليهم السلام كانوا مأذونين من قبل الأئمة عليهم السلام بترك التقية لمصلحة خاصة خفية، أو أنهم كانوا يعلمون أنه لا ينفعهم التقية و أنهم يقتلون على كل حال بأخبار المعصوم أو غيره، و التقية إنما تجب إذا نفعت مع أنه يظهر من بعض الأخبار أن التقية إنما تجب إبقاء للدين و أهله، فإذا بلغت الضلالة حدا توجب اضمحلال الدين بالكلية فلا تقية حينئذ و إن أوجب القتل كما أن الحسين عليه السلام لما رأى انطماس آثار الحق رأسا ترك التقية و المسالمة.
🔰علامه مجلسی علیه الرحمه:
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حجاج بن یوسف ثقفی، جابر بن عبدالله انصاری را احضار کرد و به وی گفت: باید علی بن ابی طالب را لعن کنی(نعوذ بالله) ولی جابر قبول نکرد لذا حجاج امر به قطع دست و پا جابر کرد تا جابر از دنیا رفت.
علامه مجلسی علیه الرحمه:
این بزرگان از خواص یاران ائمه علیهم السلام هستند و از طرف ائمه علیهم السلام اجازه بر ترک تقیه دارند بخاطر مصالح خفیه(مصالحی که علنی نیستند)
یا اینکه آنان(امثال جابر) میدانستند که تقیه کردن برای آنان نفعی ندارد و چه تقیه بکند چه تقیه نکند کشته میشوند چون از ائمه علیهم السلام و مابقی اخبار متوجه شده بودند که کشته میشوند( مثل میثمتمار)
و تقیه زمانی واجب است که نفعی داشته باشد بخاطر اینکه از احادیث فهمیده شده تقیه برای زمانی است که دین یا اهل دین حفظ شوند.
👈لذا زمانی که ظلالت به حدی برسد که دین در معرض نابودی کلی باشد در این هنگام تقیه ای در کار نیست اگر چه نتیجه اش مرگ باشد مثل امام حسین علیه السلام زمانی که متوجه شد دین و آثار دین در حال نابودی هستند، تقیه و مدارا را ترک کرد
📚مرآة العقول ج11ص98
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا امام حسین علیه السلام در زمان معاویه مخالفت با حکومت نکردند
🛑مِنْ أَصْحَابِ السِّيرَةِ قَالُوا لَمَّا مَاتَ الْحَسَنُ ع تَحَرَّكَتِ الشِّيعَةُ بِالْعِرَاقِ وَ كَتَبُوا إِلَى الْحُسَيْنِ ع فِي خَلْعِ مُعَاوِيَةَ وَ الْبَيْعَةِ لَهُ فَامْتَنَعَ عَلَيْهِمْ وَ ذَكَرَ أَنَّ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُعَاوِيَةَ عَهْداً وَ عَقْداً لَا يَجُوزُ لَهُ نَقْضُهُ حَتَّى تَمْضِيَ الْمُدَّةُ فَإِذَا مَاتَ مُعَاوِيَةُ نَظَرَ فِي ذَلِكَ.
🔰شيخ مفيد در كتاب ارشاد مينگارد:
هنگامى كه حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام از دنيا رفت شيعيان در عراق به جنبش در آمدند
و نامهاى براى امام حسين عليه السّلام نوشتند كه مضمون آن، خلع معاويه و بيعت با آن حضرت بود.
امام حسين اين پيشنهاد را نپذيرفت و فرمود:
ما بين من و معاويه يك عهد و پيمانى است كه شكستن آن براى من جايز نيست تا مدت آن منقضى گردد.
هنگامى كه معاويه بميرد در اين باره فكرى خواهم كرد.
📚:الارشاد ج2 ص 53
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➖شب جمعه است یادت نکنم میمیرم
🛑..عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرٍ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ یُونُسُ بْنُ ظَبْیَانَ وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو سَلَمَهَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ، وَ کَانَ الْمُتَکَلِّمُ مِنَّا یُونُسَ وَ کَانَ أَکْبَرَنَا سِنّاً. فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنِّی کَثِیراً مَا أَذْکُرُ الْحُسَیْنَ عَلَیهِ السَّلامُ، فَأَیَّ شَیْءٍ أَقُولُ؟ فَقَالَ: «قُلْ: «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» تُعِیدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً، فَإِنَّ السَّلَامَ یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ قَرِیبٍ وَ مِنْ بَعِید.»
🔰از «حسین بن ثُوَیر» نقل شده است:
من و «یونس بن ظَبیان» و «مفضّل بن عمر» و «ابو سلمه سرّاج» نزد امام صادق (علیهالسلام) نشسته بودیم. از بین ما، یونس که از همه ما بزرگتر بود، سخن میگفت.
یونس به امام صادق (علیهالسلام) عرض کرد:
فدایتان شوم، من خیلی یاد امام حسین (علیهالسلام) میافتم. (در چنین حالتی) چه بگویم؟
حضرت فرمودند:
بگو:
«صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام» این را سه بار تکرار کن؛ چراکه سلام، به ایشان میرسد، چه از نزدیک و چه از دور.»
📚الكافي، ج۴، ص۵۷۵
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖وصیت معاویه به یزید لعین در مورد امام حسین علیه السلام و تَخَلُف یزید از وصیت پدر(لعین ابن لعین)
🛑ِ زَيْدٍ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَقُلْتُ حَدِّثْنِي عَنْ مَقْتَلِ ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ قَالَ لَمَّا حَضَرَتْ مُعَاوِيَةَ الْوَفَاةُ دَعَا ابْنَهُ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ فَأَجْلَسَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ لَهُ يَا بُنَيَّ إِنِّي قَدْ ذَلَّلْتُ لَكَ الرِّقَابَ الصِّعَابَ وَ وَطَّدْتُ لَكَ الْبِلَادَ وَ جَعَلْتُ الْمُلْكَ وَ مَا فِيهِ لَكَ طُعْمَةً وَ إِنِّي أَخْشَى عَلَيْكَ مِنْ ثَلَاثَةِ نَفَرٍ يُخَالِفُونَ عَلَيْكَ بِجَهْدِهِمْ وَ هُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الزُّبَيْرِ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَمَّا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ فَهُوَ مَعَكَ فَالْزَمْهُ وَ لَا تَدَعْهُ وَ أَمَّا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الزُّبَيْرِ فَقَطِّعْهُ إِنْ ظَفِرْتَ بِهِ إِرْباً إِرْباً فَإِنَّهُ يَجْثُو لَكَ كَمَا يَجْثُو الْأَسَدُ لِفَرِيسَتِهِ وَ يُوَارِبُكَ مُوَارَبَةَ الثَّعْلَبِ لِلْكَلْبِ وَ أَمَّا الْحُسَيْنُ ع فَقَدْ عَرَفْتَ حَظَّهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ دَمِهِ وَ قَدْ عَلِمْتُ لَا مَحَالَةَ أَنَّ أَهْلَ الْعِرَاقِ سَيُخْرِجُونَهُ إِلَيْهِمْ ثُمَّ يَخْذُلُونَهُ وَ يُضَيِّعُونَهُ فَإِنْ ظَفِرْتَ بِهِ فَاعْرِفْ حَقَّهُ وَ مَنْزِلَتَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ لَا تُؤَاخِذْهُ بِفِعْلِهِ وَ مَعَ ذَلِكَ فَإِنَّ لَنَا بِهِ خِلْطَةً وَ رَحِماً وَ إِيَّاكَ أَنْ تَنَالَهُ بِسُوءٍ وَ يَرَى مِنْكَ مَكْرُوه
🔰امام سجاد عليه السّلام فرمود:
آنگاه كه هنگام مرگ معاويه فرارسيد،پسر خود يزيد را خواست و مقابل خود نشاند و گفت:اى پسرم!من طغيانگران را براى تو رام ساختم و سرزمينها را براى تو مهيا كردم و حكومت را به كام تو افكندم.اما از جانب سه تن بر تو نگرانم.آنان با تمام توانمندى خود با تو در ستيز خواهند بود.
آنان عبد اللّه بن عمر خطاب،و عبد اللّه بن زبير و حسين بن على هستند.
اما عبد اللّه بن عمر در باطن با تو همراهى مىكند.
خودت را به او بچسبان و از او دست برندار.
اما عبد اللّه بن زبير را اگر به چنگ آوردى، تکه تکهاش كن مبادا كه مانند شير بر تو هجوم آورد و همانند روباه خود را از تو پنهان كند.
و اما حسين بن على مىدانى كه او چه خويشاوندى با پيامبر خدا دارد. حسين از گوشت و از خون اوست.مطمئنم كه عراقيان او را بر ضد تو خواهند شورانيد و آنگاه او را تنها و رها و ضايع مىسازند.
اگر به حسين دست يافتى، منزلت او را بشناس و مقام او را در ارتباط با خدا رعايت كن و هرگز او را مؤاخذه مكن.
مىدانى كه ما امويان با او همدم و خويشاوند هستيم.مبادا به او آزار رسانى يا او از تو آزار بيند.
📚: الأمالي للصدوق ص151
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖فرق اساسی بین معاویه و یزید
معاویه: ظاهر را حفظ میکرد و به ظاهر همکه شده به اعمال عبادی مشغول بود
یزید لعین: حتی به ظاهر حاضر نبود که به مسائل عبادی پایند باشد .
👇نتیجه این تفاوت👇
در بین اهل تسنن اکثریت حکم به عدالت معاویه دادهاند لذا لقب کاتب الوحی و خال المومنین را به وی داده اند.
انگشت شمار در مورد معاویه قلم به مخالفت سرایدهاند مثل حسن بن فرحان المالکی ( معاصر) نویسنده کتاب "معاویه فرعون هذه الامه"
یا ابن جوزی در کتاب "المنتظم" یا حاکم نسائی
{ پیام بعدی مفصلا در مورد داستان مرگ نسائی توضیح میدم انشاءالله}
👈ولی در مورد یزید تعداد کثیری به صراحت وی را مذمت کردهاند
مثل کتاب الرد علی المتعصب العنید که توسط ابن جوزی در اثبات جواز لعن یزید نوشته شده است متوفی قرن اواسط قرن 7.
(البته هستند کسانی مثل ابن تیمیه که در کتاب منهاج السنه از یزید لعین دفاع میکند )
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖قتل نسائی بخاطر حب امیرالمومنین علیه السلام
🛑هذا أبو عبد الرحمن احمد بن شعيب المعروف بالحافظ النسائي المتوفى عام ٣٠٣ أحد أصحاب الصحاح والسنن غادر مصر في اخريات عمره نازلاً مدينة دمشق فوجد الكثير من أهلها منحرفين عن الامام فأخذ ينشر مناقبه وفضائله فألقى محاضرات متواصلة في فضائل الوصي وبعد أن فرغ من تأليف كتابه ونشره ، سئل عن معاوية وما روى من فضائله فقال : أما يرضى معاوية أن يخرج رأساً برأس حتى يفضل؟ وفي رواية اخرى : « لا أعرف له فضيلة الا ، لا أشبع الله بطنه. فهجموا عليه. يضربون بأرجلهم في خصييه حتى أخرجوه من المسجد فقال : إحملوني إلى مكة فحمل إليها وتوفى بها حتى مات بسبب ذلك الدوس
🔰 «ابو عبد الرحمان احمد بن شعيب ، معروف به حافظ نسايى، (م ۳۰۳ ق)، يكى از نويسندگان صحاح و سنن، در اواخر عمرش مصر را ترك كرد و در شهر دمشق ، اقامت گزيد. وى ديد كه بسيارى از مردم آن ديار ، از امام ، منحرف گشته اند.
از اين رو ، به نشر مناقب و فضايل ايشان پرداخت و سخنرانى هاى پياپى ، در فضايل وصى ايراد كرد. زمانى كه از تأليف و نشر كتابش فراغت يافت، از او درباره معاويه و فضايلى كه از وى روايت مى شود ، سؤال كردند.
گفت : آيا معاويه از اين كه سر به سر باشد ، راضى نمى شود و حتما بايد برترى داده شود؟
به روايتى ديگر گفت : من براى او فضيلتى جز «خداوند ، شكمش را سير نكند!» نمى شناسم .
پس مردم بر او هجوم بردند و با لگد به جانش افتادند و به بيضه هايش لگد كوفتند و از مسجد ، بيرونش كردند.
او گفت : مرا به مكّه ببريد.
او را به مكّه بُردند و در آن جا بر اثر همان لگدهايى كه خورده بود، درگذشت .
📚: المناقب الخوارزمي ج1ص12
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖نسبت دادن به تشیع
در منابع عامه اگر جستجو شود موارد کثیری پیدا میشود که علماء اهل تسنن، عده ای از علماء خود را منتسب به تشیع کرده اند بخاطر اینکه در یکی از عقائد شبیه شیعه هستند.
1⃣: نسائی
بخاطر نوشتن کتاب خصائص علی بن ابی طالب و طعنه زدن به معاویه
🔺فِيْهِ قَلِيْلَ تَشَيُّعٍ(1)
🔸ابن حجر عسقلانی: در عقائد نسائی کمی از عقائد تشیع است
2⃣: طبری صاحب تاریخ طبری:
🔺وإنما نبرابالتشيع لأنه صحح حديث غدير(2)
🔸در محمد بن جریر طبری مقداری تشیع است چون قائل به صحت حدیث غدیر خم است
3⃣: دار القطنی:
بخاطر حفظ کردن دیوان شعر سید حمیری
🔺كان أبو الحسن الدارقطني يحفظ ديوان السيد الحميري في جملة ما يحفظ من الشعر فنسب إلى التشيع لذلك(3)
📚منابع:
1:اعلام النبلاء ج11ص 83
2:لسان الميزان ج5 ص100
3:تاريخ بغداد ج 12ص 35
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖توجیحات مضحک در مورد نسائی
داشتم سایتهای وهابیت عربستان را در مورد نسائی و جمله معروف وی در مورد معاویه بالا و پایین میکردم که به یک وبلاگ از وهابیت مدینه برخورد کردم که در صدد توجیه این بود که منظور از جمله کان النسائی متشیع
آیا نسائی شیعه بوده است یا خیر؟
و البته کلا در جمله بندیش در صدد این بود که از شخصیت معاویه را نجات بدهد.
👈چندتا از توجیهات ایشون:
1: أن التَّشيُّعَ الَّذي أطلقهُ العُلَماء هُو عَلَى مَنْ فضَّل عليًّا علَى عُثمانَ لا مَنْ فَضَّل عليًّا علَى مُعَاويةَ رضي الله عن الجميع،
🔰تشیع ای که علماء برای نسائی اطلاق کردند منظور تفضیل دادن علی بر عثمان است نه تفضیل دادن علی بر معاویه.
جواب: در جمله نسائی اصلا حرفی از عثمان نبود که، بلکه سوال و جواب در مورد معاویه بود فقط.🤫
توجیح دوم:
أنَّ قول النسائي لَمَّا طُلِبَ منه أن يُخرجَ فَضائل معاوية رضي الله عنه قال: "أيَّ شيءٍ أُخرج؟! (اللهم لا تُشْبِعْ بَطنَه)!".
ُيُريدُ به أنه - رحمه الله- لا يَحْفَظُ عن النبي صلى الله عليه وسلم في فضل معاوية إلا أحاديثَ قليلةً
🔰قول نسائی که گفت من در مورد معاویه فقط یک حدیث میشناسم و آن حدیث: نفرین پیامبر صلی الله علیه و اله در حق معاویه بود: خدا شکم وی را سیر نکند.
منظور نسائی این بود که من از پیامبر صلی الله علیه و اله در مورد معاویه حدیثی حفظ نیستم مگر احادیثی کمی.
جواب: پس اهالی شام فقط بخاطر این که نسائی در مورد معاویه حدیث حفظ نبود او را کشتند؟🤔
نکته جالب:
نسائی یک کتاب دارد به نام فضائل الصحابه👈 ترتیب ابواب نسائی اینگونه است:
"باب فضل أبي بكر الصديق رضي الله عنه".
"باب فضل أبي بكر وعمر رضي الله عنهما".
"باب فضل أبي بكر وعمر وعثمان رضي الله عنهم".
" باب فضل علي رضي الله عنه".
👈 اصلا هیچ بابی در مورد معاویه در این کتاب نیست.
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖ آنان به عمل پدرانشان راضی بودند
🛑 عَنْ عَبْدِ السَّلَامِبْنِصَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلْإِمَامُ اَلرِّضَا صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : یَا ابْنَرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا تَقُولُ فِی حَدِیثٍ رُوِیَ عَنِ الإمامُ الصَّادِقِ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ أَنَّهُ قَالَ إِذَا خَرَجَ القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قَتَلَ ذَرَارِیَّ قَتَلَهًِْ الإمامُ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ بِفِعَالِ آبَائِهَا فَقَالَ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : هُوَ کَذَلِکَ فَقُلْتُ وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری مَا مَعْنَاهُ قَالَ صدَقَ اللَّهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ وَ لَکِنْ ذَرَارِیُّ قَتَلَهًِْ الإمامُ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ یَرْضَوْنَ بِفِعَالِ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَکَانَ الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا یَقْتُلُهُمُ القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ قَالَ قُلْتُ لَهُ بِأَیِّ شَیْءٍ یَبْدَأُ القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مِنْکُمْ إِذَا قَامَ قَالَ یَبْدَأُ بِبَنِی شَیْبَهًَْ فَیَقْطَعُ أَیْدِیَهُمْ لِأَنَّهُمْ سُرَّاقُ بَیْتِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ.
🔰 عبدالسّلام هروی گوید: به امام رضا صلوات الله علیه عرض کردم : در مورد این حدیث :
«هنگامیکه حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خروج کند، نسل و ذرّیّهی قاتلان امام حسین صلوات اللَّه علیه را بهواسطهی آنچه پدرانشان انجام دادند به قتل میرساند، که از امام صادق صلوات اللَّه علیه روایت شده چه می گویید»؟
فرمودند : «بله، همینطور است». عرض کردم: «پس معنای این کلام خداوند عزّوجلّ: وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی چیست»؟
آن حضرت فرمودند : «خدای بلند مرتبه در تمامی سخنان خویش راست می گوید ولکن طوایفی که پدرانشان امام حسین صلوات اللَّه علیه را به قتل رساندند، از اعمال پدرانشان راضی هستند و به آن افتخار میکنند و کسی که به کاری راضی باشد، مثل کسی است که آن کار را انجام داده باشد. اگر شخصی در مشرق کشته شده باشد و شخصی دیگر در مغرب زمین از آن قتل راضی باشد، نزد خدای عزّوجلّ شریک قتل محسوب میشود و اگر هنگامیکه حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خروج کند، آنان را به قتل برساند، به این دلیل است که آنان به عمل پدرانشان راضی بودند».
به آن حضرت عرض کردم: «امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که از خاندان شماست، خروج خویش را با چه کسانی آغاز میکند»؟
فرمودند : «با بنیشیبه آغاز میکند و دستان ایشان را قطع میکند، زیرا آنان سارقان خانه خدای عزّوجلّ هستند».
📚:علل الشرایع، ج۱، ص۲۲۹
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖خطاب زهیر بن القین به امام حسین علیه السلام
🛑ثم تكلم «زهير بن القين البجلي» ، فقال: و اللّه، يا ابن رسول اللّه لوددت أني قتلت فيك ثم نشرت، حتى اقتل فيك ألف مرّة، و أن اللّه قد دفع القتل عنك، و عن هؤلاء الفتية من إخوتك؛ و ولدك؛ و أهل بيتك
🔰بعد از اینکه امام حسین علیه السلام خطاب به اصحاب فرمودند که این قوم هدفشان من. هستم و شما می توانید برگردید‼️
زهیر در جواب گفتند:
من دوست دارم در راه شما کشته شوم سپس همچون خاکستر منتشر شوم.
تا اینکه هزار بار این کار تکرار بشود
تا خداوند مرگ را از شما و اهل بیت شما دور کند
📚: مقتل خوارزمی ج1 ص 350
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
29.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖مناظره
موضوع
👈اگر در کربلاء بودیم در چه سمتی بودیم؟ یزیدی یا حسینی؟
👈چه مبناء و تفکری باعث وقوع فاجعه کربلاء شد؟
طرف شیعه: آقای حسینوند
طرف اهل سنت: آقای سیدزاده
✍: انشاءالله تحلیل مناظره به زودی توسط کانال علم الحدیث صورت می گیرد
👈قسمت اول
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖خانواده نحس اشعث
🛑عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الْأَشْعَثَ بْنَ قَیْسٍ شَرِکَ فِی دَمِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَتُهُ جَعْدَةُ سَمَّتِ الْحَسَنَ وَ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ شَرِکَ فِی دَمِ الْحُسَیْنِ علیه السلام.
🔰امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند:
اشعث بن قیس در ریختن خون حضرت امیر علیه السّلام شرکت داشت.
جعده دخترش امام حسن(علیه السلام) را مسموم نمود،
پسرش محمّد در ریختن خون امام حسین(علیه السلام) سهیم بود
📚:کافی ج۸ ص۱۶۷
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖خانواده نحس اشعث
پدر خانواده(اشعث بن قیس)
🛑و من كلام له (علیه السلام) قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب، فمضى في بعض كلامه شيء اعترضه الأشعث فيه، فقال: يا أميرالمؤمنين، هذه عليك لا لك، فخفض (علیه السلام) إليه بصره ثم قال:
مَا يُدْرِيكَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي، عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ اللَّاعِنِينَ، حَائِكٌ ابْنُ حَائِكٍ، مُنَافِقٌ ابْنُ كَافِرٍ؛ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَسَرَكَ الْكُفْرُ مَرَّةً وَ الْإِسْلَامُ أُخْرَى، فَمَا فَدَاكَ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مَالُكَ وَ لَا حَسَبُكَ، وَ إِنَّ امْرَأً دَلَّ عَلَى قَوْمِهِ السَّيْفَ وَ سَاقَ إِلَيْهِمُ الْحَتْفَ لَحَرِيٌّ أَنْ يَمْقُتَهُ الْأَقْرَبُ وَ لَا يَأْمَنَهُ الْأَبْعَدُ.
قال السيد الشريف يريد (علیه السلام) أنه أسِر في الكفر مرة و في الإسلام مرة. و أما قوله (علیه السلام) دل على قومه السيف فأراد به حديثا كان للأشعث مع خالد بن الوليد باليمامة غرّ فيه قومه و مكر بهم حتى أوقع بهم خالد و كان قومه بعد ذلك يسمّونه عرف النار و هو اسم للغادر عندهم(1)
🔰سخنى از آن حضرت (ع) اين سخن خطاب به اشعث بن قيس است:
امام در كوفه بر منبر سخن مى گفت. در سخن او عبارتى بود كه اشعث بر آن اعتراض كرد و گفت: يا امير المؤمنين اين كه گفتى به زيان توست نه به سود تو. امام تيز در او نگريست و گفت:
تو چه دانى، كه چه چيز به سود من است و چه چيز به زيان من. لعنت خدا بر تو باد و لعنت لعنت كنندگان. اى كه خود و پدرت همواره دروغى چند به هم مى بافته ايد. اى منافق فرزند كافر. به خدا سوگند، كه يك بار در زمان كافريت به اسارت افتاده اى و يك بار در زمان مسلمانيت، و در هر بار نه توانگريت تو را از بند اسارت رهانيد و نه جاه و منزلتت.
مردى كه شمشيرهاى كين را بر قوم خود رهنمون شود و مرگ را بر سر آنان راند، سزاوار است، كه خويشاوندانش دشمن دارند و بيگانگان از شر او ايمن ننشينند.
👈من (سید رضی) مى گويم:
«عبارت مردى كه شمشير كين را بر قوم خود رهنمون شود» اشارت است به ماجراى اشعث با خالد بن وليد در يمامه. اشعث قوم خود را بفريفت و بر آنها مكر كرد و خالد از آنان كشتار بسيار كرد. از آن پس، قوم اشعث او را «عرف النّار» مى ناميدند و اين نام را به كسى دهند كه بر آنها غدر كرده باشد.
➖شرکت در ترور امیرالمومنین علیه السلام👇
🛑فنزل على الأشعث بن قيس الكندي، فأقام عنده شهرا يستحد سيفه(2)
🔰ابن ملجم ملعون از مصر وارد منزل اشعث بن قیس شد و یک ماه در منزل وی بود و شمشیر خود را آماده میکرد
📚منابع:
1:خطبه ۱۹ نهج البلاغه
2 :تاريخ اليعقوبي ج 2 ص 212
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖خانواده نحس اشعث
دختر خانواده(جعده بنت اشعث)
🛑وَ لَمَّا اِسْتَقَرَّ اَلصُّلْحُ بَيْنَ اَلْحَسَنِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ بَيْنَ مُعَاوِيَةَ عَلَى مَا ذَكَرْنَاهُ - خَرَجَ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى اَلْمَدِينَةِ فَأَقَامَ بِهَا كَاظِماً غَيْظَهُ لاَزِماً مَنْزِلَهُ مُنْتَظِراً لِأَمْرِ رَبِّهِ جَلَّ اِسْمُهُ إِلَى أَنْ تَمَّ لِمُعَاوِيَةَ عَشْرُ سِنِينَ مِنْ إِمَارَتِهِ وَ عَزَمَ عَلَى اَلْبَيْعَةِ لاِبْنِهِ يَزِيدَ فَدَسَّ إِلَى جَعْدَةَ بِنْتِ اَلْأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ وَ كَانَتْ زَوْجَةَ اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَنْ حَمَلَهَا عَلَى سَمِّهِ وَ ضَمِنَ لَهَا أَنْ يُزَوِّجَهَا بِابْنِهِ يَزِيدَ وَ أَرْسَلَ إِلَيْهَا مِائَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَسَقَتْهُ جَعْدَةُ اَلسَّمَّ فَبَقِيَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَرِيضاً أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ مَضَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لِسَبِيلِهِ
فِي صَفَرٍ سَنَةَ خَمْسِينَ مِنَ اَلْهِجْرَةِ وَ لَهُ يَوْمَئِذٍ ثَمَانٌ وَ أَرْبَعُونَ سَنَةً فَكَانَتْ خِلاَفَتُهُ عَشْرَ سِنِينَ وَ تَوَلَّى أَخُوهُ وَ وَصِيُّهُ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ غُسْلَهُ وَ تَكْفِينَهُ وَ دَفَنَهُ عِنْدَ جَدَّتِهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافٍ رَحْمَةُ اَللَّهِ عَلَيْهَا بِالْبَقِيعِ .
🔰مرحوم شیخ مفید رحمه الله علیه:
چون كار صلح ميانۀ حسن عليه السّلام و معاويه چنانچه گفته شد به پايان رسيد آن حضرت به مدينه رفت و در حالى كه خشم خود را فرو مىنشاند و خانهنشين گشته چشم به راه دستور خداى عزّ و جّل بود در آنجا بماند،
از آن سو ده سال كه از خلافت معاويه گذشت تصميم گرفت براى پسرش يزيد از مردم بيعت بگيرد، پس مخفیانه كسى را به نزد جعده دختر اشعث بن قيس كه همسر حسن عليه السّلام بود فرستاد كه او را وادار به زهر دادن امام عليه السّلام كند و بعهده گرفت (كه چون اين كار را بكند) او را به همسرى پسرش يزيد در آورد و صد هزار درهم پول براى او فرستاد (كه اين جنايت را انجام دهد) جعدة آن حضرت را زهر خورانيد،
و چهل روز آن جناب بيمار بود و در ماه صفر سال پنجاه هجرى از دنيا رفت
و در آن زمان چهل و هشت سال از عمر شريفش گذشته بود، و مدت خلافتش ده سال كشيد، و كار غسل و كفن كردنش را برادر آن حضرت و وصيش حسين عليه السّلام انجام داد و او را در كنار قبر جدهاش فاطمه (مادر امير المؤمنين عليه السّلام) كه دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف رضى اللّٰه عنها بود در بقيع دفن كرد.
📚الارشاد ج ۲ ص ۱۵
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖خانواده نحس اشعث
پسر خانواده( محمد بن اشعث)
🛑 ثُمَّ أَقْبَلَ آخَرُ مِنْ عَسْكَرِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ يُقَالُ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ أَشْعَثَ بْنِ قَيْسٍ اَلْكِنْدِيُّ فَقَالَ يَا حُسَيْنَ بْنَ فَاطِمَةَ أَيَّةُ حُرْمَةٍ لَكَ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ لَيْسَتْ لِغَيْرِكَ قَالَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَذِهِ اَلْآيَةُ - « إِنَّ اَللّٰهَ اِصْطَفىٰ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرٰاهِيمَ وَ آلَ عِمْرٰانَ عَلَى اَلْعٰالَمِينَ ذُرِّيَّةً » اَلْآيَةَ ثُمَّ قَالَ وَ اَللَّهِ إِنَّ مُحَمَّداً لَمِنْ آلِ إِبْرَاهِيمَ وَ إِنَّ اَلْعِتْرَةَ اَلْهَادِيَةَ لَمِنْ آلِ مُحَمَّدٍ.
مَنِ اَلرَّجُلُ؟
فَقِيلَ مُحَمَّدُ بْنُ أَشْعَثَ بْنِ قَيْسٍ اَلْكِنْدِيُّ فَرَفَعَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَأْسَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَقَالَ اَللَّهُمَّ أَرِ مُحَمَّدَ بْنَ اَلْأَشْعَثِ ذُلاًّ فِي هَذَا اَلْيَوْمِ لاَ تُعِزُّهُ بَعْدَ هَذَا اَلْيَوْمِ أَبَداً فَعَرَضَ لَهُ عَارِضٌ فَخَرَجَ مِنَ اَلْعَسْكَرِ يَتَبَرَّزُ فَسَلَّطَ اَللَّهُ عَلَيْهِ عَقْرَباً فَلَذَعَهُ فَمَاتَ بَادِيَ اَلْعَوْرَةِ
🔰شخص ديگرى از سپاه عمر سعد به نام محمد بن اشعث كندى جلو آمد و گفت:
اى حسين پسر فاطمه!تو از جانب پيامبر خدا چه حرمتى دارى كه ديگران ندارند؟
حسين عليه السّلام فرمود: إِنَّ اَللّٰهَ اِصْطَفىٰ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرٰاهِيمَ وَ آلَ عِمْرٰانَ عَلَى اَلْعٰالَمِينَ ذُرِّيَّةً
«خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را به جهانيان برگزيد كسانى كه از يكديگرند».
آنگاه فرمود:به خدا سوگند محمد صلّى اللّه عليه و آله از خاندان ابراهيم است و عزت از خاندان محمد صلّى اللّه عليه و آله هستند.
بعد فرمود:اين مرد كيست؟
گفتند:او محمد بن اشعث بن قيس كندى است.
حسين عليه السّلام سر سوى آسمان بلند كرد و گفت:خدايا!به او چنان خوارى نصيب كن كه هرگز عزيزش نسازى.
از آن پس او دچار عارضى شد و از سپاه كناره گرفت تا خود را پرستار باشد.
خداوند عقربى را بر او چيره ساخت تا او را گزيد و او درحالىكه شرم گاهش آشكار گشته بود،جان سپرد.
📚الأمالی (للصدوق) ج۱ ص۱۵۰
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
31.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖مناظره
موضوع
👈اگر در کربلاء بودیم در چه سمتی بودیم؟ یزیدی یا حسینی؟
👈چه مبناء و تفکری باعث وقوع فاجعه کربلاء شد؟
طرف شیعه: آقای حسینوند
طرف اهل سنت: آقای سیدزاده
✍: انشاءالله تحلیل مناظره به زودی توسط کانال علم الحدیث صورت می گیرد
👈قسمت دوم و اخر
♻️کانال: عِلمُ الحَدِیْث
@mirasehadisi
➖تعصبات قبیله ای در کربلا
در فرهنگ عرب جاهلیت دفاع از قبلیه به هر نحوی ممدوح بود به نحوی که باید از قبیله خود در هر شرایطی دفاع کنند:
چه قبیله آنان بر حق باشند چه بر باطل.
این عقیده در زمان وقوع فاجعه کربلاء نیز مشهود بود.
لذا کسی مثل شمر لعین که برای فرزندان حضرت ام البنین سلام الله علیها امان نامه می فرستد، نه از سر دلسوزی بلکه از روی تعصبات قبیله ای است.
و اگر از قبیله خود دفاع نکند، بعدا هم قبیله ای های به وی اعتراض میکند. لذا
در ادامه انشاءالله چند مورد از این تعصبات در فاجعه کربلاء را عرض میکنم
✍عیسوند
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖تعصبات قبیله ای در کربلا
حسن المثنی
حسن المثنی فرزند امام حسن علیه السلام است و داماد امام حسین علیه السلام(1)
حسن المثنی هیچ وقت ادعاء امامت نکرد(2) و عاقبت بخیر شد لذا در منابع شیعه با وی با ترضی یاد میشود(3)
و سالها بعد در مدینه از دنیا رفت
🛑وَ كَانَ اَلْحَسَنُ بْنُ اَلْحَسَنِ قَدْ حَضَرَ مَعَ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلطَّفَّ فَلَمَّا قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أُسِرَ اَلْبَاقُونَ مِنْ أَهْلِهِ جَاءَهُ أَسْمَاءُ بْنُ خَارِجَةَ فَانْتَزَعَهُ مِنْ بَيْنِ اَلْأَسْرَى وَ قَالَ وَ اَللَّهِ لاَ يُوصَلُ إِلَى اِبْنِ خَوْلَةَ أَبَداً فَقَالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ دَعُوا لِأَبِي حَسَّانَ اِبْنَ أُخْتِهِ (4)
🔰حسن المثنی در کربلا با امام حسین علیه السلام حاضر بود زمانی که امامحسین علیه السلام شهید شد و مابقی بنی هاشم به اسارت رفتند.
اسماء بن خارجة بن عتبة بن عصير كه به ابي حسان ملقب بود در نزد عمر بن سعد حاضر بود،
حسن مثنی را از بین اسراء بیرون کشید و گفت بخدا قسم نمیگذارم پسر خواهر مرا ببرید.
عمر سعد ملعون گفت: حسن المثنی را به ابی حّسان ببخشید( حسن مثنی را نکشید).
👈ابی حّسان رئیس قبیله فزاری بود.
و مادر حسن المثنی خَوْلَه بنت منظور بن زَبّان فَزاری بود
👈دقت کنید کار ابی حسان و عمر سعد علیهما اللعنه و العذاب در روی مودت نبوده است بلکه از روی تعصبات قبیله ای بود
📚:منابع
1: الارشاد ج 2 ص2۵
2: الارشاد ج۲ص۲۶
3: الارشاد ج ۲ ص ۲۵
4: کشف الغمة ج۱ ص۵۷۹
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖تعصبات قبیله ای در کربلا
فرزندان حضرت ام البنین علیها السلام
👈در کربلا دو بار به فرزندن حضرت ام البنین علیها السلام امان نامه دادند:
یک: امان نامه اول توسط دائی آنان
دوم: امان نامه دوم توسط شمر لعین
👇امان نامه اول👇
🛑 و ثب رجل، يقال له: «عبد اللّه بن المحل بن حرام العامري» ، فقال له: أصلح اللّه الأمير
إنّ-علي بن أبي طالب-قد كان عندنا بالكوفة، فخطب إلينا فزوجناه بنت عم لنا، يقال لها: «أمّ البنين» بنت حزام، فولدت له: عبد اللّه؛ و عثمان؛ و جعفرا؛ و العباس، فهم بنو اختنا، و هم مع أخيهم-الحسين بن عليّ-، فإن أذنت لنا أن نكتب إليهم كتابا بأمان منك فعلت متفضلا، فأجابه عبيد اللّه بن زياد إلى ذلك، فكتب عبد اللّه بن المحل، و دفع الكتاب إلى غلام له، يقال: «عرفان» .
فلما ورد الكتاب إلى إخوة الحسين، و نظروا فيه، قالوا للغلام: اقرأ على خالنا السلام، و قل له: لا حاجة لنا في أمانك، فإن أمان اللّه خير لنا من أمان «ابن مرجانة» ، فرجع الغلام إلى الكوفة، فأخبره بذلك، فعلم عبد اللّه بن المحل أنّ القوم مقتولون(1)
🔰عبدالله بن محل به عبیدالله ملعون گفت:
علی بن ابی طالب علیهما السلام در کوفه بود و از ما دختر برادرم را خواستگاری کردحضرت ام البنین علیها السلام.
و فرزندان وی عبدالله، عثمان، جعفر و عباس هستند که در کربلا با حسین بن علی علیهما السلام هستند اگر به من اجازه بدهید برای آنان امان نامه بنویسم و بر من تفضل کنی.
عبیدالله ملعون به وی اجازه داد تا برای فرزندان حضرت ام البنین علیها السلام امان نامه بنویسد.
عبدالله بن المحل امان نامه را به غلام خویش داد که اسمش عرفان بود
زمانی که امان نامه به دست فرزندن امالبنین رسید و به امان نامه نگاه کردند به غلام گفتند:
به دائی ما سلام برسان و بگو: ما نیازی به امان نامه پسر مرجانه نداریم.
غلام به کوفه برگشت و خبر را به عبدالله بن المحل داد
👇امان نامه دوم👇
🛑وجاءَ شِمرٌ حتّى وقفَ على أصحاب الحسينِ فقالَ : أينَ بَنُو أُختِنا؟ فخرجَ إِليه العبّاسُ وجَعْفَرٌ وعثمانُ بنوعليِّ بنِ أبي طالب عليه وعليهم السّلامُ فقالوا : ماتريدً؟ فقلَ : أنتم يابني أُختي امِنونَ ؛ فقالتْ له الفِتْيةُ : لَعَنَكَ اللهّ ولَعَنَ أمانَكَ ، أتؤمِنُنَا وابنُ رسولِ اللّهِ لا أمانَ له؟!(2)
🔰شمر آمد و فرياد زد فرزندان خواهران ما كجا هستند؟
در اين هنگام عباس و جعفر و عثمان فرزندان علي عليه السّلام بيرون شدند گفتند: چه ميگوئى گفت: آمدهام و براى شما امان آوردهام، گفتند: خداوند تو را و امانت را لعنت كند، ما در امان هستيم ولى فرزند پيغمبر در امان نيست.
نَسَب حضرت ام البنین علیها السلام:
بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن وحید بن کعب بن کلاب.
نسب شمر لعین:
شمر بن ذیالجوشن بن اعور بن ضِباب بن کلاب
📚: منابع
1:مقتل خوارزمی ج1 ص 349
2: الإرشاد ج2 ص89
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖خاطرهی قابل تأملی که دختر امام حسین علیه السلام از یکی از غارتگران برای پسرش تعریف کرد
🛑...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الحسين [الْحَسَنِ] عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: «دَخَلَتِ الْغَانِمَةُ [الْعَامَّةُ] عَلَيْنَا الْفُسْطَاطَ وَ أَنَا جَارِيَةٌ صَغِيرَةٌ وَ فِي رِجْلِي خَلْخَالانِ مِنْ ذَهَبٍ فَجَعَلَ رَجُلٌ يَفُضُّ الْخَلْخَالَيْنِ مِنْ رِجْلِي وَ هُوَ يَبْكِي. فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيكَ يَا عَدُوَّ اللَّهِ؟ فَقَالَ: كَيْفَ لَا أَبْكِي وَ أَنَا أَسْلُبُ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ. فَقُلْتُ: لَا تَسْلُبْنِي. قَالَ: أَخَافُ أَنْ يَجِيءَ غَيْرِي، فَيَأْخُذَهُ.» قَالَتْ: «وَ انْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ عَنْ ظُهُورِنَا.»
🔰عبدالله بن حسین از مادرش فاطمه، دختر امام حسین (علیهماالسلام) نقل کرده است:
«غارتگران به خیمه ما هجوم آوردند، درحالیکه من دختر کوچکی بودم که دو خلخال از طلا به پایم بود. مردی آن دو خلخال را از پایم شکست تا ببرد و در همانحال گریه میکرد.
گفتم: چه چیز تو را به گریه واداشته است، ای دشمن خدا؟
گفت: چهطور گریه نکنم، درحالیکه دختر رسول خدا را غارت میکنم.
گفتم: (خب) مرا غارت نکن.
گفت: میترسم دیگری بیاید و آن را ببرد.»
آنگاه مادرم گفت:
«هرچه در خیمهها بود را با زور چپاول کردند، حتی روپوشها(چادرها)یمان را نیز از دوشمان کشیدند.»
📚الأمالي (للصدوق)، ص۱۶۴
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖تعصبات قبیله ای در کربلا
حضرت علی اکبر علیه السلام
🛑قالوا له : إن لك قرابة من أمير المؤمنين ـ يعنون يزيد اللعين ـ يريدون : أن ميمونة بنت أبي سفيان جدته لأمه أم ليلى بنت مرة ، وامها ميمونة بنت أبي سفيان
قالوا له : فإن شئت آمنّاك ، وصرت الى الدنيا.
قال لهم علي عليهالسلام : قرابة رسول الله صلىاللهعليهوآله
أحق أن ترعى
🔰لشکریان یزید لعین خطاب به حضرت علی اکبر علیه السلام گفتند:
تو با یزید لعین نسبت فامیلی داری_چون مادر حضرت علی اکبر علیه السلام، لیلی بود که لیلی دختر میمونه و میمونه دختر ابوسفیان بود(یعنی لیلی نوه دختری ابوسفیان بود)_
لشکریان لعین گفتند: اگر دوست داشتنی در امان هستی و به هرجائی دنیا بخواهی برو.
حضرت علی اکبر علیه السلام فرمودند:
قرابت و فامیلی رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ما بهتر است
📚: شرح الأخبار قاضي نعمان ج 3ص153
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi