💢لینک #صوت جلسات #شرح_کافی از #سایت
سال ۱۳۹۹_۱۴۰۰
صفحه اول
♦️مباحث مقدماتی
1. ضرورت تفقه در معارف اهل بیت و اجمالی از روش کار
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/1.mp3
♦️باب1: الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّة
2. پیرامون عنوان باب
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/2.mp3
🔹حدیث اول
3. ظهور اولیه روایت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/3.mp3
4. بررسی کلام علامه مجلسی
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/4.mp3
5. بررسی کلام صدرالمتالهین 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/5.mp3
6. بررسی کلام صدرالمتالهین 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/6.mp3
7. تبیین مقام اعراف و راه معرفت الهی
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/7.mp3
8. تبیین حکمت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/8.mp3
9. مصلحت و مفسده 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/9.mp3
10. مصلحت و مفسده 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/10.mp3
11. مصلحت و مفسده 3
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/11.mp3
12. مصلحت و مفسده 4
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/12.mp3
13. مصلحت و مفسده 5
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/13.mp3
14. مصلحت و مفسده 6
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/14.mp3
15. مصلحت و مفسده 7
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/15.mp3
16. مصلحت و مفسده 8
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/16.mp3
17. بقاء و فناء 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/17.mp3
18. بقاء و فناء 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/18.mp3
19. بقاء و فناء 3
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/19.mp3
20. امر و نهی 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/20.mp3
21. امر و نهی 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/21.mp3
22. امر و نهی 3
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/22.mp3
23. امر و نهی 4
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/23.mp3
24. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/24.mp3
25. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/25.mp3
26. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 3
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/26.mp3
27. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 4
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/27.mp3
28. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 5
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/28.mp3
29. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 6
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/29.mp3
🔹حدیث دوم
30. تقریب و ترجمه روایت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/30.mp3
31. معنای معرفت الله بالله 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/31.mp3
32. معنای معرفت الله بالله 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/32.mp3
33. رضا و سخط الهی 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/33.mp3
34. رضا و سخط الهی 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/34.mp3
35. نسبت بین قرآن و امام 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/35.mp3
36. نسبت بین قرآن و امام 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/36.mp3
🔹حدیث چهارم
37. نسبت بین وحی و معرفت بشری
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/37.mp3
🔹حدیث سوم
38. تقریب و ترجمه روایت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/38.mp3
39. اساس یقین و ائتلاف
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/39.mp3
40. حقیقت نور و هدایت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/40.mp3
41. حقیقت شک و اختلاف 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/41.mp3
42. حقیقت شک و اختلاف 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/42.mp3
🔹حدیث پنجم
43. تقریب و ترجمه روایت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/43.mp3
44. ضرورت وجود حجت در مقام بندگی
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/44.mp3
💢لینک #صوت جلسات #شرح_کافی از #سایت
سال ۱۳۹۹_۱۴۰۰
صفحه دوم
♦️باب4: أَنَّ الْحُجَّةَ لَا تَقُومُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَّا بِإِمَام
45.اتمام حجت و قیود آن 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/45.mp3
46. اتمام حجت و قیود آن 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/46.mp3
47. اتمام حجت و قیود آن 3
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/47.mp3
♦️باب5: أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة
48. تقریب و ترجمه روایات باب
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/48.mp3
49. تکمیل روایات باب با روایات دیگر
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/49.mp3
♦️باب6: أَنَّهُ لَوْ لَمْ یبْقَ فِی الْأَرْضِ إِلَّا رَجُلَانِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْحُجَّة
50. تقریب و ترجمه روایات باب
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/50.mp3
51. برهان متکلمین و حکما در اضطرار به امام 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/51.mp3
52. برهان متکلمین و حکما در اضطرار به امام 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/52.mp3
53. تحلیل رابطه تکوینی عالم با امام
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/53.mp3
54. تحلیل وحدت امام (امام واحد) در عالم
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/54.mp3
55. جمع بندی مباحث اضطرار به حجت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/55.mp3
ج18: دوشنبه 970217
اشتمال قاعده بر مضطر
مرحوم نایینی میفرماید: «لا تعاد» شامل مضطر هم میشود.
در اینکه در بعضی موارد اضطرار، مأمور به اضطراری مجزی از مأمور به اختیاری است و نیازی به اعاده عمل نیست شکی نیست؛ مثل کسی که در تمام طول وقت نماز، اضطرار مستوعب داشته است، اما بحث در این است که آیا جایی داریم که عدم نیاز به اعاده مستند به قاعده «لا تعاد» باشد؟
با توجه به اینکه ادله رفع، تکلیف را از مضطر برمیدارد آیا موردی داریم که تصحیح عمل مکلف مضطر نیاز به «لا تعاد» داشته باشد؟
ظاهرا مراد مرحوم نایینی باید مواردی باشد که شخص توهم اضطرار میکرده و در این موارد چون واقعا مضطر نبوده، ادله رفع برای او لسان ندارد. اما اگر اخلالش به غیر از موارد رکنی باشد، میتوان نماز این شخص را با «لا تعاد» تصحیح کرد.
مثل کسی که گمان میکرد عذر مستوعب وقت متوجه اوست و مأمور به اضطراری به جا آورد ولی قبل از اتمام وقت اضطرارش رفع شد. همچنین مثل کسی که از روی جهل تصور داشت که مثلا طهارت مائیه برایش ضرر دارد و با طهارت ترابیه نماز را به جا آورد ولی بعدا فهمید که ضرری در طهارت مائیه برای او نبوده است.
در این موارد «لا تعاد» از باب اینکه قطعا شامل جاهل به موضوع میشود میتواند اختلال نماز این فرد را جبران کند.
همچنین گفته اند بعضی موانع که اضطرارا بین نماز ایجاد شده اند هم با «لا تعاد» جبران میشود. مثل کسی که بین نماز ساترش را برای چند لحظه از دست میدهد. مثل زنی که بین نماز متوجه پوشیده نبودن موی سر خود شده و اقدام به تحصیل ساتر میکند. در فاصله زمان تذکر تا تحصیل ساتر، این نماز مانعی دارد که باید با «لا تعاد» جبران شود.
ج19: سه شنبه 970218
نسبت «لا تعاد» با ادله ای که ارکان دیگری برای نماز ذکر میکنند
غیر از امور 5 گانه ای که در «لا تعاد» ذکر شده است، 4 امر دیگر هم وجود دارند که اخلال سهوی به آنها هم موجب لزوم اعاده نماز است.
1. نیت. مجمع علیه و از مسلمات فقهی است که خلل سهوی در نیت هم موجب اعاده نماز میشود.
2. تکبیرة الاحرام. نصوصی داریم که دلالت میکند که خلل سهوی در تکبیرة هم موجب لزوم اعاده است و بابی در وسائل به این امر اختصاص یافته است.
2 بَابُ بُطْلَانِ الصَّلَاةِ بِتَرْكِ تَكْبِيرَةِ الْإِحْرَامِ وَ لَوْ نِسْيَاناً وَ وُجُوبِ الْإِعَادَةِ مَعَ تَيَقُّنِ التَّرْكِ لَا مَعَ الشَّك
البته این روایات فقط لزوم اعاده در صورت خلل بالنقیصه در تکبیرة الاحرام را اثبات میکنند ولی خلل بالزیاده در تکبیرة هم اگر به قصد زیاده باشد به دلیل شهرت یا از باب «من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة» اعاده را لازم دارد.
3. قیام هنگام تکبیرة. منصوص است که اخلال سهوی به این قیام هم موجب اعاده است.
4. قیام متصل به رکوع. که نصی بر این رکنیت این قیام دلالت ندارد ولی از مسلمات و اجماعیات است.
خلل در نیت و قیامین فقط به نحو نقیصه متصور است.
مسئله اصلی این است که رکن به حساب آوردن این امور آیا با دلیل «لا تعاد» تعارض دارد یا جمع عرفی برای این تعارض بدوی داریم (مثل تخصص یا تخصیص)؟
با ادعای تخصص و تخصیص، قائلی برای قول به تعارض باقی نمیماند.
کسانی که ادعای تخصیص کرده اند گفته اند در این مورد هم مثل همه موارد عام و خاص، تعارض ملاحظه شده، بدوی است. بله! اگر اثبات شد که عام آبی از تخصیص است یا اینکه عام در خصوص خاص، به منزله نص باشد، تخصیص زدن ملازم الغای عام و موجب تعارض است.
اما در اینجا عام نص در حصر نیست تا بگوییم آبی از تخصیص است. با این ادعا که «لا تعاد» ترکیبی است از یک عام با یک خاص و هیچ اشکالی هم نیست که بعضی از خاص ها که مخصص عام هستند در اینجا بیان نشده باشند. البته روشن است که این فاصله و عدم اتصال در بیان مخصص ها باید به نکته ای باشد، ولو اینکه ما متوجه آن نکته نشده باشیم. (مثل اینکه مخصص هایی که متصله بیان شده اند مخصص های درونی فعل هستند و آنها که منفصله بیان شده اند بیرونی)
ممکن است ادعا شود که عموم در اینجا به منزله نص در خاص است و لذا قابل تخصیص با همان خاص نیست. مثلا دلیلی که میگوید میتوان از مجتهد تقلید کرد، به منزله نص است در اینکه از «مجتهد اعلم اتقی» نیز میتوان تقلید کرد. لذا اگر دلیلی اقامه شد که نمیتوان از «اعلم اتقی» تقلید کرد، با این دلیل معارضه میکند. اما اثبات چنین ادعایی در اینجا دشوار است و «لا تعاد الصلاة» هیچ تنصیصی بر عدم لزوم اعاده نماز در صورت اخلال به تکبیره یا نیت و قیامین ندارد.
اما برخی ادعا کرده اند که استثناء بعد از ادات نفی، صراحت در حصر دارد و برای اینکه این حصر تقیید نشود، گفته اند این 4 مورد تخصصا از شمول «لا تعاد» خارجند. یعنی «لا تعاد» موضوعا ناظر به این 4 مورد نیست.
در مورد قیام تکبیرة، از روایاتش معلوم میشود که اصلا جزء مستقلی نیست و شرط تکبیرة است.
این ادعا در مورد قیام متصل به رکوع هم قابل تصور است که اخلال به آن از باب عدم تحقق رکوع، اخلال به رکوع به حساب آید (رکوع یعنی خم شدن از حالت قیام) خصوصا با توجه به اینکه تنها دلیل اثبات رکنیت این قیام اجماع است.
نیت و تکبیرة هم از شمول «لا تعاد» خارجند، زیرا بدون این دو، اصلا نماز واقع نشده است و «لا تعاد» فقط ناظر به اجزائی است که دخیل در تحقق اصل نماز نیستند و آنها را به رکنی و غیر رکنی تقسیم میکند.
اما به نظر میرسد ادعای خروج تخصصی در مورد نیت و تکبیرة قابل قبول نیست و عرفا در جزئیت فرقی بین قرائت و تکبیرة و نیت نیست. اطلاق نماز به نمازی که فاقد این دو باشد هم بلا اشکال است.
ج20: چهارشنبه 970219
نسبت «لا تعاد» با ادله ای که ارکان دیگری برای نماز ذکر میکنند (2)
مناقشه دیگری که بر قول به تخصص وارد است این است که ما در غیر از این 4 مورد، در مواردی مطمئن هستیم که این قاعده تخصیص خورده است. این موارد موجب میشود که با اطمینان خاطر ادعای ظهور داشتن روایت در حصر را کنار بگذاریم و این قاعده را قاعده ای بداینیم که در بعضی موارد تخصیص خورده است و آبی از تخصیص نیست.
آن موردی که قطعا از قاعده خارج میشود و علاوه بر موارد 5 گانه از عمموم مسثنی منه خارج میشود، طهارت خبثیه است در جایی که فرد بعد از علم به نجاست، بخاطر نسیان وارد در نماز میشود و بعدا متذکر نجاست میشود. در این مورد اعاده لازم است بدون اینکه محقق صلاة یا از شرایط رکوع و سجود باشد و یا از فرائض باشد.
البته خواسته اند این مورد را هم بدون تخصیص زدن به قاعده، توجیه کنند؛ به این بیان که: در اینجا هم عموم مستثنی منه به مورد جدیدی تخصصیص نمیخورد، بلکه فقط اطلاق این عموم مقید میشود. در جایی میتوانیم ادعا کنیم که عموم مستثنی منه تخصیص خورده است که فرد جدیدی در هر حال از عموم خارج شده باشد. اما در مورد طهارت خبثیه مطلقا نمیگوییم خلل به آن موجب اعاده است، بلکه طهارت خبثیه فقط در صورت نسیان موجب اعاده است بخلاف مورد سهویا جهل. لذا میتوان ادعا کرد که خلل در نماز اگر از ناحیه طهارت خبثیه باشد هم موجب اعاده نیست؛ اما عدم لزوم اعاده در مورد این خلل مقید است به اینکه نسیانا نباشد (اگر نسیانا باشد اعاده لازم است).
اما به نظر میرسد حمل این مورد به تقیید دشوار است چون ظاهر صحیحه این است که میفرماید: «لا تعاد الصلاة من أیّ خلل الا من خمسة». لذا اگر صحیحه چنین ظهوری داشته باشد طهارت خبثیه را باید با تخصیص از آن خارج کرد نه با تقیید، چون بعضی از افراد خلل به طهارت خبثیه موجب اعاده است و ذیل «لا تعاد الصلاة من أی خلل» نمیگنجد.
علاوه بر اینکه همین که این خلل در صورت نسیان موجب اعاده است با تعلیل ذیل روایت ناسازگار است و موجب میشود که بالاجبار قبول کنیم که این روایت قابل تخصیص است. مگر اینکه گفته شود احتمال دارد که طهارت خبثیه هم فریضه و مذکور در کتاب است (به استناد آیه مبارکه : «و ثیابک فطهر») و یا اینکه گفته شود: طهارت خبثیه هم فی الجمله (در موارد جهل) نقض فریضه نمیکند و همین برای صدق تعلیل کافی است. اما این توجیه هم کافی نیست زیرا فریضه بودن که قابل اثبات نیست و همچنین ظاهر تعلیل این است که مصب قاعده این است که سنت به هیچ وجه نمیتواند نقض فریض کند و لو فی الجمله و در طهارت خبثیه فی الجمله نقض فریضه میکند.
لذا ابای از تخصیص در مورد قاعده قابل اثبات نیست و در نتیجه بهتر است تکبیرة الاحرام و نیت و قیامین را هم مخصص های قاعده بدانیم نه اینکه تخصصا از تحت قاعده خارج کنیم.
ج21: شنبه 970222
مراد از «طهور» در صحیحه «لا تعاد»
طهارت به معنی پاکی از قذارت و آلودگی است و استعمالش در این معنا حقیقی است، چه به معنی پاکی ظاهری و مادی (در مقابل قذارت ظاهری) به کار رود و چه به معنی پاکی باطنی و معنوی (در مقابل قذارت باطنی).
ضبط «طهور» میتواند بضم طاء (طُهور بر وزن وضوء) و اسم مصدر باشد، اما در این معنی استعمال زیادی ندارد.
ظاهر این است که «طهور» در صحیحه بفتح طاء (طَهور) باشد و با این ضبط یکی از معانی زیر را دارد:
1. صفت مشبهه به معنی طاهر
2. صیغه مبالغه به معنی مبالغه در طهارت. در مصباح اللغة گفته شده است که این مبالغه حاوی معنایی اضافی است و آن مطهِّر بودن است علاوه بر طاهر بودن، مثل «ماء طهور» که به معنی «آب طاهر و مطهر» است.
3. به معنی «ما یتطهّر به» یعنی آن ماده ای که موجب طهارت است، مثل آب و خاک و هر ماده شوینده. در همین معنا استعمال شده است: «التراب أحد الطهورین» و «فاقد الطهورین لا صلاة له».
4. «مطهِّر» اعم از ماده ای که موجب طهارت است و فعلی که سبب تطهیر است (مثل غَسل).
5. مصدر ثلاثی مجرد (طهُر یطهُر طهارةً و طَهوراً)
در این صحیحه معنای طهور با معنای چهارم و معنای مصدری سازگاری دارد؛ چون گفتیم که ظاهر صحیحه این است که میفرماید: «لا تعاد الصلاة من الخلل الا فی الطهور و ... ». اما اگر به معنای سوم استعمال شده باشد ناچاریم که بگوییم استعمالی کنایی است: أی: من الطهارة یحصل من الماء و التراب و ... . اما ظاهرا استعمال این صحیحه با معنای اول و دوم هیچ سازگاری ندارد.
به هر حال، طهور در این صحیحه مسلما شامل طهارت حدثیه میشود.
برخی ادعا کرده اند فقط طهارت حدثیه در این حدیث اراده شده است و نمیتواند شامل طهارت خبثیه هم باشد.
اولین دلیل برای این ادعا تناسب حکم و موضوع و بعبارتی ملاحظه ارتکازات متصل به موضوع است.
مرحوم بجنوردی در تقریر این ادعا گفته اند: سیاق این حدیث بیان اهمیت امور خمسه است با بیان لزوم اعاده در این 5 مورد و فریضه بودن این 5 امر در مقابل سنت بودن سایر واجبات نماز.
با این حساب روشن است که آنچه نزد فقهاء و محدثین حائز اهمیت است و همچنین در کتاب مکررا به وجوب آن نص وارد شده است «طهارت حدثیه» است نه «طهارت خبثیه».
سلام علیکم
انشاءالله درس فقه استاد میرباقری، بعد از ایام عزاداری سیدالشهداء علیه السلام، از تاریخ یکشنبه ۱ مهر آغاز میشود
موضوع درس، ادامه قاعده «لا تعاد» و محل درس، مثل گذشته مدرس ۱۰۸ مدرسه آیت الله تبریزی رحمه الله از ساعت ۹:۱۵ میباشد.
در سال گذشته ۲۲ جلسه در مورد این قاعده بحث شد که تقریر آنها تقدیم دوستان شد.
صوت این جلسات نیز در کانال سروشی ما به آدرس mirbaqeri_dars تقدیم دوستان شده است