ج15: دوشنبه 970210
اشتمال قاعده بر موانع (2) + دلالت قاعده بر عدم لزوم قضا
یکی از موانع صحت نماز ایجاد زیاده است. مسلما اگر گفتیم قاعده لا تعاد خلل از ناحیه موانع را هم جبران میکند، زیاده در غیر ارکان را هم جبران میکند. اما زیاده در امور 5گانه این حدیث را چطور؟
گفته شده است که «لا تعاد» بخودی خود زیاده در این امور را هم جبران میکند. اما صحت این کلام منوط است به این استظهار است که آیا فقیه با توجه به ادله جزئیت و شرطیت، زیاده در رکوع و سجود را «زیاده در نماز» میداند یا «زیاده در رکوع و سجود»؟
ابتدائا ادله ای که زیاده را مانع صحت نماز میدانند میگویند: هر فعلی که زیاده در نماز به حساب می آید موجب اعاده است.
10509- 2- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ زَادَ فِي صَلَاتِهِ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ.
اما باید ببینیم «زیاده»، صفتی است که به نماز اضافه میشود یا اجزاء نماز؟ اگر گفتیم نماز کلا یک فعل بسیط است نه مرکبی از افعال مختلف، هر فعل زائدی (در هر جزء که واقع شده باشد) زیاده در نماز به حساب می آید، نه زیاده در قرائت یا رکوع یا سجود یا تشهد و ... . بعبارتی «زیاده» انحلالی نیست و ما یک «زیاده» بیشتر نداریم. این «زیاده» هم یکی از موانع نماز به حساب می آید که با «لا تعاد» جبران میشود. در نتیجه اصلا زیاده در رکوع یا زیاده در سجود نداریم که بخواهیم بحث کنیم که آیا مشمول «لا تعاد» میشود یا نه؟!
اما اگر «زیاده» را انحلالی دانستیم (چون نماز را مرکبی از افعال مختلف میدانیم) زیاده در رکوع و سجود، داخل در استثناء شده و «اعاده» در این موارد برداشته نمیشود.
دلالت قاعده بر عدم لزوم قضا
اگر ساهی و ناسی داخل وقت متذکر سهو و نسیان خود شود، قطعا این قاعده لزوم اعاده را از او برمیدارد. اما بحث اینجاست که آیا ممکن است بگوییم همین مکلف بعد از وقت مکلف به قضا است؟ یا اگر ساهی و ناسی بعد از پایان وقت متذکر سهو و نسیان خود شد، آیا مکلف به قضای نماز است یا نه؟
مرحوم بجنوردی میفرماید: این قاعده هم لزوم اعاده در وقت را بر میدارد و هم لزوم قضا بعد وقت را، به سه دلیل:
1. مفهوم لغوی «اعاده» تکرار بعد از اتیان اول است. لذا اگر صحیحه را به این معنای لغوی حمل کنیم هرگونه اعاده (در وقت و بعد از وقت) برداشته میشود. دلیلی که ایجاب کند «اعاده» را به مصطلح شرعی (که اختصاص به تکرار داخل وقت دارد) حمل کنیم هم وجود ندارد.
2. وقتی قبول کردیم که این صحیحه اعاده در وقت را برمیدارد، به طریق اولی لزوم تکرار بعد از وقت را هم برمیدارد. فرقی هم نمیکند که صحیحه، خلل واقع شده را چگونه جبران کند؟ با تقیید ادله جزئیت یا با تعبد به امتثال و یا به امتنان؟ در هر صورت فحوی عدم نیاز به اعاده در وقت این است که بعد الوقت هم قضا لازم نیست. اگر «لا تعاد» مقید ادله جزئیت باشد که شامل بعد از وقت هم میشود، اگر موجب تعبد به امتثال باشد هم همینطور. اگر به امتنان اعاده را برداشته باشد هم، لازم دانستن قضا بعد از پایان وقت هم منافی امتنان است.
3. برداشتن اعاده در وقت موضوع قضا را منتفی میکند. لذا مفاد این قاعده در داخل وقت، حاکم است بر ادله لزوم قضا.
ج16: سه شنبه 970211
دلالت قاعده بر عدم لزوم قضا (2)
بعضی گفته اند ادله سه گانه مرحوم بجنوردی فقط بر کسی قابل استدلال است که داخل وقت متوجه شده است و در مورد او ایجاب میکند که بعد الوقت هم قضا بر عهده او نباشد.
اما کسی که بعد از پایان وقت متذکر خلل در نماز شده است را شامل نمیشود.
استدلال به فحوی (دلیل دوم) منوط است به این که قضا حامل ملاک مستقلی برای وجوب نباشد و فقط به ملاک امر اول ایجاب فعل کند. اما در کل فحوی گیری در ملاکات برای ما که عالم به ملاکات نیستیم دشوار است.
اما دلیل سوم میگفت: وقتی اعاده در داخل وقت برداشته شود موضوع تکرار در خارج وقت هم منتفی میشود. این استدلال برای کسی که خارج وقت متذکر خلل شده است منوط به این است که حتما «لا تعاد» در طول زمان انجام فعل هم برای او لسان داشته باشد. در اینصورت او میگوید بعد از اینکه در زمان فعل «لا تعاد» لزوم تکرار را برداشته بود، الآن هم قضا موضوعی ندارد. اما اگر بر طبق بعضی مبانی «لا تعاد» برای این فرد لسان نداشته باشد، طبق این مبنا دلیل سوم تکرار را از متذکر بعد الوقت برنمیدارد.
مثلا نزد مرحوم نایینی «لا تعاد» برای کسی که تا پایان وقت فعل، متذکر خلل نشده است لسان ندارد. زیرا گفتیم نزد ایشان «لا تعاد» امر تأسیسی به اعاده را برمیدارد. اما ناسی و ساهی، اگر تا پایان وقت عمل متذکر خلل نشوند اصلا امر به اعاده متوجهشان نیست (کما اینکه امر ابتدائی به نماز با جزء منسیّه هم متوجه او نیست) و در نتیجه دلیل «لا تعاد» در موردشان لسان ندارد.
دلیل اول هم منوط به این است که قبول کنیم هرگونه تکراری با عبارت «لا تعاد» برداشته شده است.
لذا برای تکمیل ادله سه گانه مرحوم بجنورردی گفته شده است که «لا تعاد» مفهومی کنایی دارد که مطلقا لزوم اعاده را در غیر امور 5گانه برمیدارد. چه داخل وقت متوجه خلل شود و چه بعد از پایان وقت.
این دلیل ادعا میکند که مفهوم کنایی صحیحه این است که «به نماز ناقص اکتفا کن و شارع این نماز را کافی میداند». با توجه به اینکه این مفهوم کنایی که اعم از مفهوم مطابقی صحیحه است، مراد متکلم است، دیگر نباید مفهوم مطابقی را لحاظ کرد و عرف با توجه به این مفهوم کنایی، فرقی بین داخل و خارج وقت نمیبیند و در هر دو صورت تکرار را غیر لازم میداند.
این کافی دانستن نماز ناقص به معنی تصرف در معنای ادله جزئیت و شرطیت در اجزاء غیر رکنی است، برای ساهی و ناسی. اما اگر کسی گفت که ظهور «لا تعاد» در این است که در جزئیت و شرطیت فرقی بین سنن و فرائض (اجزاء رکنیه و غیر رکنیه) نیست (کما علیه السید الخمینی رحمه الله) و صحیحه تغییری در معنای جزئیت و شرطیت اجزاء غیررکنی ایجاد نمیکند، به این دلیل هم نمیتواند تمسک کند.
💢لینک #صوت جلسات #شرح_کافی از #سایت
سال ۱۳۹۹_۱۴۰۰
صفحه اول
♦️مباحث مقدماتی
1. ضرورت تفقه در معارف اهل بیت و اجمالی از روش کار
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/1.mp3
♦️باب1: الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّة
2. پیرامون عنوان باب
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/2.mp3
🔹حدیث اول
3. ظهور اولیه روایت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/3.mp3
4. بررسی کلام علامه مجلسی
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/4.mp3
5. بررسی کلام صدرالمتالهین 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/5.mp3
6. بررسی کلام صدرالمتالهین 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/6.mp3
7. تبیین مقام اعراف و راه معرفت الهی
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/7.mp3
8. تبیین حکمت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/8.mp3
9. مصلحت و مفسده 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/9.mp3
10. مصلحت و مفسده 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/10.mp3
11. مصلحت و مفسده 3
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/11.mp3
12. مصلحت و مفسده 4
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/12.mp3
13. مصلحت و مفسده 5
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/13.mp3
14. مصلحت و مفسده 6
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/14.mp3
15. مصلحت و مفسده 7
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/15.mp3
16. مصلحت و مفسده 8
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/16.mp3
17. بقاء و فناء 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/17.mp3
18. بقاء و فناء 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/18.mp3
19. بقاء و فناء 3
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/19.mp3
20. امر و نهی 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/20.mp3
21. امر و نهی 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/21.mp3
22. امر و نهی 3
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/22.mp3
23. امر و نهی 4
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/23.mp3
24. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/24.mp3
25. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/25.mp3
26. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 3
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/26.mp3
27. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 4
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/27.mp3
28. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 5
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/28.mp3
29. ساحت بشری و قدسی انبیاء و مسئله احتجاج 6
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/29.mp3
🔹حدیث دوم
30. تقریب و ترجمه روایت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/30.mp3
31. معنای معرفت الله بالله 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/31.mp3
32. معنای معرفت الله بالله 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/32.mp3
33. رضا و سخط الهی 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/33.mp3
34. رضا و سخط الهی 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/34.mp3
35. نسبت بین قرآن و امام 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/35.mp3
36. نسبت بین قرآن و امام 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/36.mp3
🔹حدیث چهارم
37. نسبت بین وحی و معرفت بشری
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/37.mp3
🔹حدیث سوم
38. تقریب و ترجمه روایت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/38.mp3
39. اساس یقین و ائتلاف
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/39.mp3
40. حقیقت نور و هدایت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/40.mp3
41. حقیقت شک و اختلاف 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/41.mp3
42. حقیقت شک و اختلاف 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/42.mp3
🔹حدیث پنجم
43. تقریب و ترجمه روایت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/43.mp3
44. ضرورت وجود حجت در مقام بندگی
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/44.mp3
💢لینک #صوت جلسات #شرح_کافی از #سایت
سال ۱۳۹۹_۱۴۰۰
صفحه دوم
♦️باب4: أَنَّ الْحُجَّةَ لَا تَقُومُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَّا بِإِمَام
45.اتمام حجت و قیود آن 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/45.mp3
46. اتمام حجت و قیود آن 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/46.mp3
47. اتمام حجت و قیود آن 3
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/47.mp3
♦️باب5: أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة
48. تقریب و ترجمه روایات باب
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/48.mp3
49. تکمیل روایات باب با روایات دیگر
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/49.mp3
♦️باب6: أَنَّهُ لَوْ لَمْ یبْقَ فِی الْأَرْضِ إِلَّا رَجُلَانِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْحُجَّة
50. تقریب و ترجمه روایات باب
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/50.mp3
51. برهان متکلمین و حکما در اضطرار به امام 1
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/51.mp3
52. برهان متکلمین و حکما در اضطرار به امام 2
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/52.mp3
53. تحلیل رابطه تکوینی عالم با امام
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/53.mp3
54. تحلیل وحدت امام (امام واحد) در عالم
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/54.mp3
55. جمع بندی مباحث اضطرار به حجت
http://www.mirbaqeri.ir/images/attach/dars/hadis_hojat/55.mp3
ج18: دوشنبه 970217
اشتمال قاعده بر مضطر
مرحوم نایینی میفرماید: «لا تعاد» شامل مضطر هم میشود.
در اینکه در بعضی موارد اضطرار، مأمور به اضطراری مجزی از مأمور به اختیاری است و نیازی به اعاده عمل نیست شکی نیست؛ مثل کسی که در تمام طول وقت نماز، اضطرار مستوعب داشته است، اما بحث در این است که آیا جایی داریم که عدم نیاز به اعاده مستند به قاعده «لا تعاد» باشد؟
با توجه به اینکه ادله رفع، تکلیف را از مضطر برمیدارد آیا موردی داریم که تصحیح عمل مکلف مضطر نیاز به «لا تعاد» داشته باشد؟
ظاهرا مراد مرحوم نایینی باید مواردی باشد که شخص توهم اضطرار میکرده و در این موارد چون واقعا مضطر نبوده، ادله رفع برای او لسان ندارد. اما اگر اخلالش به غیر از موارد رکنی باشد، میتوان نماز این شخص را با «لا تعاد» تصحیح کرد.
مثل کسی که گمان میکرد عذر مستوعب وقت متوجه اوست و مأمور به اضطراری به جا آورد ولی قبل از اتمام وقت اضطرارش رفع شد. همچنین مثل کسی که از روی جهل تصور داشت که مثلا طهارت مائیه برایش ضرر دارد و با طهارت ترابیه نماز را به جا آورد ولی بعدا فهمید که ضرری در طهارت مائیه برای او نبوده است.
در این موارد «لا تعاد» از باب اینکه قطعا شامل جاهل به موضوع میشود میتواند اختلال نماز این فرد را جبران کند.
همچنین گفته اند بعضی موانع که اضطرارا بین نماز ایجاد شده اند هم با «لا تعاد» جبران میشود. مثل کسی که بین نماز ساترش را برای چند لحظه از دست میدهد. مثل زنی که بین نماز متوجه پوشیده نبودن موی سر خود شده و اقدام به تحصیل ساتر میکند. در فاصله زمان تذکر تا تحصیل ساتر، این نماز مانعی دارد که باید با «لا تعاد» جبران شود.
ج19: سه شنبه 970218
نسبت «لا تعاد» با ادله ای که ارکان دیگری برای نماز ذکر میکنند
غیر از امور 5 گانه ای که در «لا تعاد» ذکر شده است، 4 امر دیگر هم وجود دارند که اخلال سهوی به آنها هم موجب لزوم اعاده نماز است.
1. نیت. مجمع علیه و از مسلمات فقهی است که خلل سهوی در نیت هم موجب اعاده نماز میشود.
2. تکبیرة الاحرام. نصوصی داریم که دلالت میکند که خلل سهوی در تکبیرة هم موجب لزوم اعاده است و بابی در وسائل به این امر اختصاص یافته است.
2 بَابُ بُطْلَانِ الصَّلَاةِ بِتَرْكِ تَكْبِيرَةِ الْإِحْرَامِ وَ لَوْ نِسْيَاناً وَ وُجُوبِ الْإِعَادَةِ مَعَ تَيَقُّنِ التَّرْكِ لَا مَعَ الشَّك
البته این روایات فقط لزوم اعاده در صورت خلل بالنقیصه در تکبیرة الاحرام را اثبات میکنند ولی خلل بالزیاده در تکبیرة هم اگر به قصد زیاده باشد به دلیل شهرت یا از باب «من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة» اعاده را لازم دارد.
3. قیام هنگام تکبیرة. منصوص است که اخلال سهوی به این قیام هم موجب اعاده است.
4. قیام متصل به رکوع. که نصی بر این رکنیت این قیام دلالت ندارد ولی از مسلمات و اجماعیات است.
خلل در نیت و قیامین فقط به نحو نقیصه متصور است.
مسئله اصلی این است که رکن به حساب آوردن این امور آیا با دلیل «لا تعاد» تعارض دارد یا جمع عرفی برای این تعارض بدوی داریم (مثل تخصص یا تخصیص)؟
با ادعای تخصص و تخصیص، قائلی برای قول به تعارض باقی نمیماند.
کسانی که ادعای تخصیص کرده اند گفته اند در این مورد هم مثل همه موارد عام و خاص، تعارض ملاحظه شده، بدوی است. بله! اگر اثبات شد که عام آبی از تخصیص است یا اینکه عام در خصوص خاص، به منزله نص باشد، تخصیص زدن ملازم الغای عام و موجب تعارض است.
اما در اینجا عام نص در حصر نیست تا بگوییم آبی از تخصیص است. با این ادعا که «لا تعاد» ترکیبی است از یک عام با یک خاص و هیچ اشکالی هم نیست که بعضی از خاص ها که مخصص عام هستند در اینجا بیان نشده باشند. البته روشن است که این فاصله و عدم اتصال در بیان مخصص ها باید به نکته ای باشد، ولو اینکه ما متوجه آن نکته نشده باشیم. (مثل اینکه مخصص هایی که متصله بیان شده اند مخصص های درونی فعل هستند و آنها که منفصله بیان شده اند بیرونی)
ممکن است ادعا شود که عموم در اینجا به منزله نص در خاص است و لذا قابل تخصیص با همان خاص نیست. مثلا دلیلی که میگوید میتوان از مجتهد تقلید کرد، به منزله نص است در اینکه از «مجتهد اعلم اتقی» نیز میتوان تقلید کرد. لذا اگر دلیلی اقامه شد که نمیتوان از «اعلم اتقی» تقلید کرد، با این دلیل معارضه میکند. اما اثبات چنین ادعایی در اینجا دشوار است و «لا تعاد الصلاة» هیچ تنصیصی بر عدم لزوم اعاده نماز در صورت اخلال به تکبیره یا نیت و قیامین ندارد.
اما برخی ادعا کرده اند که استثناء بعد از ادات نفی، صراحت در حصر دارد و برای اینکه این حصر تقیید نشود، گفته اند این 4 مورد تخصصا از شمول «لا تعاد» خارجند. یعنی «لا تعاد» موضوعا ناظر به این 4 مورد نیست.
در مورد قیام تکبیرة، از روایاتش معلوم میشود که اصلا جزء مستقلی نیست و شرط تکبیرة است.
این ادعا در مورد قیام متصل به رکوع هم قابل تصور است که اخلال به آن از باب عدم تحقق رکوع، اخلال به رکوع به حساب آید (رکوع یعنی خم شدن از حالت قیام) خصوصا با توجه به اینکه تنها دلیل اثبات رکنیت این قیام اجماع است.
نیت و تکبیرة هم از شمول «لا تعاد» خارجند، زیرا بدون این دو، اصلا نماز واقع نشده است و «لا تعاد» فقط ناظر به اجزائی است که دخیل در تحقق اصل نماز نیستند و آنها را به رکنی و غیر رکنی تقسیم میکند.
اما به نظر میرسد ادعای خروج تخصصی در مورد نیت و تکبیرة قابل قبول نیست و عرفا در جزئیت فرقی بین قرائت و تکبیرة و نیت نیست. اطلاق نماز به نمازی که فاقد این دو باشد هم بلا اشکال است.