1.mp3
23.52M
🔊 جلسه اول از گفتوگوی علمیِ
🔹 سید محمّدمهدی میرباقری
🔹 حمید پارسانیا
🔹 محمدتقی سبحانی
🔍 موضوع: مبانی علمشناختیِ «علم دینی»
🗓 زمان: ۸۳/۲/۱۲
🏢 مکان: قم، مؤسسه امام خمینی(ره)
☑️ @mirbaqeri
2.mp3
24.41M
🔊 جلسه دوم از گفتوگوی علمیِ
🔹 سید محمّدمهدی میرباقری
🔹 حمید پارسانیا
🔹 محمدتقی سبحانی
🔍 موضوع: ملاک دینی بودن علم
🗓 زمان: ۸۳/۷/۱۲
🏢 مکان: قم، مؤسسه امام خمینی(ره)
☑️ @mirbaqeri
3.mp3
26.43M
🔊 جلسه سوم از گفتوگوی علمیِ
🔹 سید محمّدمهدی میرباقری
🔹 حمید پارسانیا
🔹 محمدتقی سبحانی
🔍 موضوع: معیارها و شاخصهای «علم دینی»
🗓 زمان: ۸۴/۳/۲۵
🏢 مکان: قم، مؤسسه امام خمینی(ره)
☑️ @mirbaqeri
🔻این درست نیست که هنگامی که ماه رمضان تمام شد، انسان دیگر یک دعای ابوحمزه هم نمیخواند!
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«این درست نیست که هنگامی که ماه رمضان تمام شد، انسان دیگر یک دعای ابوحمزه هم نمیخواند، یک کمیل هم نمیخواهد، یک قرآن هم نمیخواند.
اگر در ماه رمضان سه ختم قرآن کردید ماههای دیگر یک ختم قرآن داشته باشید. قرآن را نبندید! در این وادی، استقامت، ایستادگی و پایمردی شرط است، فرمود: «اگر عمل خیر را یکسال ادامه دهید اثرش را میبینید»، یعنی اینطور نباشد که انسان یک هفته نماز جماعت بخواند و رها کند. بنابراین مداومت بر آنچه در ماه رمضان برایتان حاصل شده جزء الزامات است».
☑️ @mirbaqeri
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
🔻کانون غربشناسی و اندیشه اسلامی، با همکاریِ دفتر مطالعات تاریخ و اندیشه سیاسی، برگزار میکند:
💠 نشست علمی - فرهنگیِ «تبیین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت» با حضور آیتالله میرباقری
□ زمان: دوشنبه ۲۸ خرداد ۹۷، ساعت ۱۰
□ مکان: حرم مطهر، صحن هدایت، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، سالن آمفی تئاتر
(حضور برای عموم آزاد است)
🔻در مقابله با الگوی توسعه غربی، چهار نوع موضعگیری میتوان داشت:
1⃣ پذیرش (تسلیم کامل)
2⃣ گزینش (پذیرش الگوی توسعه، همراه با حقِّ تَحَفُّظ)
3⃣ انزوا (کنارهگیری)
4⃣ استحاله (منحل کردنِ "الگوی توسعه" در "الگوی پیشرفت")
موضعگیری نوع چهارم، موضعگیری مطلوب برای جمهوری اسلامی است.
منبع: گزارش سخنرانی در نشست تبیین «الگوی اسلامیایرانی پیشرفت» در دانشگاه علوم اسلامی رضوی: http://urly.ir/b47K
الگوی پیشرفت .mp3
26.64M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در نشست «تبیین الگوی پیشرفت»، ۹۷/۳/۲۸
🔍 چهار نوع مواجهه با الگوی توسعه غربی
🔍 بنیانها و ساختارهای الگوی پیشرفت
🔍 الگوی پیشرفت نیاز دارد به «مکتب پیشرفت»
☑️ @mirbaqeri
🔻واجديّتِ علم و تکنولوژی، به تسلط بر آن است، و نه مصرف آن.
🔻آن تکنولوژیای که منطق و فلسفهٔ حاکم بر آن، در اختيار ما نباشد، در اختيار ما نخواهد بود و ما فقط مصرفکننده خواهیم بود، نه صاحب و مالک و واجد آن.
✔️ استاد سيد محمّدمهدی ميرباقری:
«نبايد تصور شود که در دوره گذار میتوان به هر صورتی از علم و تکنولوژی موجود استفاده کرد، بايد با مدل و برنامه خاص حرکت و اقدام کنیم. نبايد تلقی عمومی اين باشد که صنعت غرب، مثل موم در دست ماست. صنعت اگر آمد فرهنگ خودش را هم میآورد و اگر فرهنگش را نياوَرَد بهرهوری از آن کاهش پيدا میکند.
از طرف ديگر، اينگونه هم نيست که ما مجبور به پذیرش روابط تکنولوژی باشيم، بلکه ما هم میتوانيم خودمان را بهنسبتی بر آن تحميل کنيم. اگر مهندسی تکامل تکنولوژی براساس يک فرهنگ صحيح انجام گرفت، میتوان در نرمافزارها و مفاهيم حاکم بر تکنيک دست برد و آرامآرام تغييرات مورد نظر را در لايههای عميقتر بهوجود آورد؛ آن وقت میتوان در مرحلهای ادعا کرد که اين تکنولوژی مربوط به ما است وگرنه تکنولوژیای که منطق و فلسفه حاکم بر آن در اختيار ما نباشد، در اختيار ما نخواهد بود و ما فقط مصرفکننده خواهیم بود، نه صاحب و مالک و واجد آن.
👈 واجديت علم و تکنولوژی به تسلط بر آن است و نه مصرف آن. در اين هنگام است که میتوان از علم و تکنولوژی عبور کرد و به توليد مورد نظر رسيد. اشکال مهمی که به حوزههای دانشی برخی کشورها وارد است همين است که خودشان صاحب علم و تکنولوژی نيستند. 👈 آنها وقتی صاحب علم و تکنولوژی هستند که بر صفر تا صد تکنولوژی، مسلط باشند، حتی اگر آن را خودشان توليد نکرده باشند.» ۱۳۹۰/۱۲/۶
☑️ @mirbaqeri
🔵 مدیریتِ شبكهای چیست؟
(برای هماهنگسازیِ تحقیقاتِ «حوزوی» و «دانشگاهی» و «اجرایی»، نیازمندِ «مدیریتِ شبكهای» هستیم)
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
🔶 "مديريت شبکهای" نه "مدیریت متمرکز" است که ریز و کلان همه امور، بهصورتِ هرمی به یک شخص یا شورا بازگردد، و نه "مدیریت آزاد" است که هر واحدی بدون هماهنگی با دیگر واحدها، هر آنچه را میپسندد محقق کند. این مديريت، نیمهمتمرکز عمل میکند؛ نهاد يا شورای خاصی با تکيه بر نيازسنجی فرهنگی، به تقسيم پروژههای فکری و فرهنگی در ميان زنجيرهای از مراکز فرهنگی اقدام و آنها را پشتيبانی میکند، اما اين تقسيم پروژهها و پشتيابی، بهمعنای مديريت متمرکز آنها نيست، بلکه آن مراکز از آزادی نسبی برخوردارند و حتی میتوانند با پیشنهاد یا فعالیت مناسب خود، بر طرح و فعالیت نهاد مرکزی مؤثر باشند.
در اين مديريت، مهم نيست که مراکز پژوهشی چه فرايند داخلی دارند و چگونه کار میکنند، مهم آن است که چه امکانات و مقدوراتی دریافت میکنند و بر اساس یک روش مشترکِ منطقی، چه محصولی را تحويل میدهند.
🔶 مديريت شبکهای، همهٔ گمانهزنیها و نتيجهگيریها و گزينشها و پردازشهای اجتماعی را پالايش میكند. برای مثال، شخصی که درباره موضوع خاصی در فيزيک كاربردی، پژوهشی را سامان میدهد، ممكن است بر اساس اطلاعاتی كه بهدست میآورد، به ميدان گمانهزنی و گزينش و پردازش و فرضيهپردازی هم برسد؛ در مديريت شبکهای بايد بتوان تحقيق او را با تحقيق شخص ديگری كه مثلاً با رويكرد روانشناسی، همان موضوع را كاويده است، هماهنگ كرد. اين هماهنگی از طريق شبكه پديد میآيد. بايد همه اطلاعات، به چرخه اين شبكه وارد شود و آنگاه از صافی پالايش آن روش منطقی بگذرند و بيرون روند.
از طريق اين شبكه میتوان مجموعه فعاليتهای پژوهشی را هماهنگ کرد و اطلاعات و متدی را كه برای پالايش و جمعبندی اطلاعات و گمانهزنیها بهکار میرود همداستان و هماهنگ کرد. اگر چنين نظاممند و با برنامه تحقيق كنيم، طبيعی است كه منظومه اطلاعات توليدی نیز هماهنگ میشوند و یکديگر را كامل میكنند.
🔶 هدف مديريت شبکهای تحقيقات، ايجاد تعامل مثبت و بالنده ميان همه حوزههای معارف اجتماعی، و ايجاد منظومه معارف بشری است که اين کار را از طريق انسجامبخشی در پژوهشها و پيشگيری از تشتت فرهنگی، و هدايت تمامی انديشمندان و توليدکنندگان علم به سوی هدف واحد، انجام میدهد. به تعبير ديگر، شبكه تحقيقات بايد شيوه انديشيدن و كار تحقيقاتی و شكلگيری استنتاجها را ساماندهی كند؛ بهگونهای كه همه اين شيوهها هماهنگ واقع شوند. اگر انگيزهها متناقض باشند تحقيقات بهسمت نتايج متناقض حركت میكند، يا اگر روش انديشيدن و روش كاركردن انديشمندان، هماهنگ نباشد و يا روش جمعبندی و نتيجهگيریها هماهنگ نباشد و ذوقی عمل شود، نتايجی هماهنگ حاصل نخواهد شد.
🔶 برای تحقق مديريت شبکهای، نيازمند روش طبقهبندی جامع علوم هستيم تا شبکه تحقيقات را بر اساس آن طبقهبندی بهوجود آوريم. از اين روش عام، گاه به "منطق عام" يا "نسبيت عام" تعبير میشود. اين مدل عام نيز نيازمند يك انديشه فلسفی عام است. فلسفهای كه نتواند چگونگیِ تغييرات را تعريف كند، نمیتواند برای شناسايی تغييرات، مدل بدهد. فلسفهای كه قدرت تحليل معرفت را ندارد، قدرت ايجاد منطقی كه بتواند معرفتهای مختلف بشری را هماهنگ كند ندارد. فلسفه عامی كه بتواند معرفت و موضوع معرفت را شناسايی كند، بنياد و پايه يك نسبيت عام و منطق عمومی قرار میگيرد که آن منطق عمومی، پايگاه ايجاد نظام منطقی در عرصه معرفتهای دينی، معادلات كاربردی و مدلسازی خواهد بود. در اين صورت میتوان شبکهسازی کرد و "معارف دينی، معارف علمی و معارف اجرايی" (با محوریت معارف دینی) را در نظام فکری منسجم در آورد؛ بهگونهای که مثلاً تحقيقات جامعهشناختیِ ما مکمل تحقيقات روانشناختی و اين دو، مکمل ساير تحقيقات دينی، علمی و اجرايی ما باشند.»
☑️ @mirbaqeri