eitaa logo
در محضر آیت‌الله میرباقری
28.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
292 ویدیو
125 فایل
🎙 نظام اندیشه: https://mirbaqeri.ir/جاری-حکمت.html 🌐 پایگاه اینترنتی: www.mirbaqeri.ir ☎️ دفتر استاد: 02532603861 09127593462 📚 خرید کتاب‌های استاد: 09104646212
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 شهید مطهری در وقتِ پختگی‌اش به صحنه اجتماعي وارد شد. 💥 شيطان نمي‌گذارد پخته بشويد! «شهید مطهری اهل عجله در نبود که زود خودش را در ميدان اجتماعی بیندازد. او آنچه بايد تحصيل کند، تحصيل کرد و بعد وارد ميدان اجتماعي شد. در صحنه‌هاي لازم اجتماعي هم به‌وقت حضور پيدا مي‌کرد. ميوه را اگر بکني، قابل‌خوردن نيست. هم زيادي بماند، مي‌گندد و بايد دور بیندازي. اينکه آدم بفهمد چه وقت پخته شده و بعد در وقت پختگي‌اش به صحنه اجتماعي بباید، اين از خصوصيات مرحوم بود. انصافاً آدم نگاه مي‌کند مي‌بيند با ظهور پيدا کرده و آن صحنه‌هايي که لازم بوده، آمده، و خودش را کنار نکشيده. شما هم مواظب باشيد اگر براي خودتان، براي عمرتان، براي سي سال، چهل سال آينده‌تان نداشته باشيد، همه، شما را مي‌گردانند. يعني می‌شوید! اين نکتۀ مهمي است.‌ و مراقب هم باشيد که شيطان شما را با از باز ندارد. اين از دام‌هاي بزرگ شيطان است.» ☑️ @mirbaqeri_ir
⚡️ اول باید عدالت را در خودمان محقق کنيم و خودمان عادل بشویم. انسان تا خودش عادل نشود، عدل را نمی‌تواند محقق کند. ⚡️ محور تحقق عدل، انسان‌هاي عادل هستند. در نظام انسان‌هاي عادل هم، اراده‌های محوري در مدار این نظام قرار می‌گیرند. لذا در تاريخ، در محور قرار می‌گیرد و در نظام اجتماعي، جامع‌الشرايط که در ذيل او عمل مي‌کند، محور می‌شود. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «اگر ما دنبال عدالت هستيم، عدالت مورد نظر ما بايد مبتني بر مکتب خود ما باشد. البته مکتب کافي نيست، بلکه [به‌معنای اخلاق، کلام، فقه] باید فرآوری شده و ذیل آن، و فن‌آوری و و امثال اينها شکل بگیرد. تحقق عدالت در نظام تکوين براساس فعل الهي است و در نظام اختيارات انساني، بر محور پرستش خداي متعال است. لذا آن اولياء الهي و خلفاي حضرت حق، که معصوم هستند و در پرستش خداي متعال هيچ تخلفي ندارند و اراده‌شان محل مشيت خداست، محور تحقق عدالت در حيات انساني هستند. انسان فاعل مختار است و مي‌تواند جائرانه یا عادلانه عمل کند. تحقق عدالت در معصوم این‌گونه؟۰ است که مشيت خدا در او جاري شود و او در مقابل مشيت خدا، از خودش هیچ شأني نداشته باشد، مجراي فعل الهي، باشد، ««وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏»»، ««إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ»»، بیعت با او بيعت با خداست، فعل او فعل خداست. اما در مادون معصوم، عدالت این‌گونه محقق می‌شود که [انسان] بر محور معصوم حرکت کند و تمام قواي او، ظهور فعل معصوم بشود. اين ویژگیِ جامعۀ دین‌محور امام‌محور است. در طرف دیگر، دستگاه شيطان است که قوايي دارد و صفات رذيله را در عالم بسط مي‌دهد. شيطان بر محور استکبار حرکت مي‌کند و جمع و جامعه‌اي براي خودش درست مي‌کند که جامعه‌ای استکباری است. این جامعه، جامعۀ جائرانه است. بنابراین جايگاه ما در عدالت معلوم است. اگر ما بخواهيم خودمان عادل بشويم، بايد تمام قواي ما ذيل معصوم قرار بگیرد و اگر بخواهيم براي تحقق عدالت حرکت کنيم، بايد با تمام قوا را در عالم محقق کنيم. طرح معصوم هم يک طرح تاريخيِ بزرگ و به بزرگي خود معصوم است و ما باید در ظرف خودمان برای تحقق آن طرح اقدام کنيم. اول باید عدالت را در خودمان محقق کنيم و خودمان عادل بشویم. انسان تا خودش عادل نشود، کدام عدل را مي‌خواهد محقق کند؟ در قدم بعد باید تلاش کنيم که با قواي خودمان، طرح معصوم را به‌اندازه ظرف وجودی خودمان محقق کنيم. یعنی محور تحقق عدل، اراده‌هاي انساني و هستند. در نظام انسان‌هاي عادل هم، اراده‌های محوري در مدار این نظام قرار می‌گیرند. لذا در تاريخ، معصوم در محور قرار می‌گیرد و در نظام اجتماعي، فقيه جامع‌الشرايط که در ذيل او عمل مي‌کند، محور می‌شود». https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3239 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 ، ذیل قرار دارد. «مکتب» شاملِ «عرفان، حکمت و فقه» است. / علم دینی و برنامه‌ریزی اسلامی، مبتنی بر شکل می‌گیرد. / روش تحقیق، بین «مکتب» و «علم» و «برنامه» هماهنگی ایجاد می‌کند. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: "ما اگر بخواهیم «تمدن دینی» داشته باشیم، قاعدتاً باید معارف پیشینی‌ای که در و بعد در به کار بسته می‌شوند، معارف مستنبَط از دین باشند. این معارف پیشینی، اعم از حکمت هستند که می‌شود از آنها تعبیر به شود و بگوییم ما «مکتب، علم و اجرا» داریم (نه صرفاً «حکمت، علم، اجرا»). مکتب یعنی همۀ معارف فرادستیِ دینی که در علم و اجرا دخالت می‌کنند و جاری می‌شوند. مقصود از مکتب، صرفاً احکام تکلیفیِ یا توصیفیِ ناظر به موضوعات علم نیست، بلکه اعم از احکامِ «ارزشی و توصیفی و تکلیفی» است؛ یعنی مکتب مضاف به علم (نه صرفاً حکمت مضاف به علم)، مثل مکتب اقتصادی اسلام، جایگزین فلسفۀ علم می‌شود و این مکتب، اعم از احکامِ «ارزشی و توصیفی و تکلیفی»‌ای است که فرادست علم اقتصاد قرار می‌گیرند و علم اقتصاد باید به‌نحوی در تأثیر و تأثر با این مکتب، تولید شود. وقتی این مکتب می‌خواهد در حوزه علوم و در حوزه اجرا جاری شود، اگر به‌لحاظ روش، جایگاه این معارف و نحوۀ حضور این معارف را در فرایند تولید دانش و تولید مدل‌های اجرایی و برنامه‌ریزی ملاحظه نکنید، امکان حضور این معارف در علوم و در برنامه‌ریزی‌ها فراهم نمی‌شود؛ بلکه حداکثر یک معارفی خواهند بود که به دانش‌ها ضمیمه می‌شوند؛ درست مثل اینکه شما یک کتاب علم اقتصاد با گرایش‌های مختلف داشته باشید و یک کتاب هم به نام «مکتب اقتصادی اسلام» بنویسید و این دو را در کنار هم چاپ کنید! بنابراین ما باید بتوانیم مسیری را تعریف کنیم که از طریق آن، استنباط‌هایی که تحت عنوان مکتب یا علم اقتصاد تولید می‌کنیم، در دانش راه پیدا کنند؛ این حضورِ مکتب در ، حضور در فرایند_تولید_دانش است، نه یک حضور تهذیبی که در آن بخواهیم معارف دینی را در خروجیِ علم دخالت دهیم؛ الآن، کار ما در کشور، به یک معنا این است که فقه را صرفاً در خروجی برنامه‌ریزی، دخالت می‌دهیم. 📚 پروندۀ کاملِ را ببینید (در حال به‌روزرسانی): 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 بدون تولید ، تولید ممکن نیست. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «علم دینی وقتی محقق می‌شود که اولاً شما ـ به‌عنوان منظومه معارفِ «توصیفی، ارزشی، تکلیفی» ـ و و عینی را در یک راستا و در یک مسیرِ منسجم قرار دهید و ثانیاً، مدیریت تحقیقات را به عهده بگیرید و رشد تحقیقات را بر مدار ولایت حقه سرپرستی کنید و طبیعتاً یک شبکه تحقیقات ایجاد کنید. چگونه می‌شود نسبت بین مکتب و معادله و برنامه‌ریزی عینی را برقرار کرد به‌گونه‌ای که مکتب، حاکم بر معادله و برنامه‌ریزی شود و متغیر اصلیِ منظومه معرفتی قرار بگیرد؟ اینجا احتیاج به روش داریم. روش ما در اینجا صرفاً روش تهذیبی نیست که بگوییم گزاره‌های علمی را به گزاره‌های دینی عرضه کنید. روش ما روش مبناگرایی هم نیست که صرفاً بخواهد مبانی فلسفی را بر علم حاکم کند و فلسفه‌های مضاف را ذیل فلسفه اولیٰ ایجاد کند. روشمان، روش فلسفی_اجتهادی هم نیست که بخشی را از اجتهاد بگیریم و بخشی را از فلسفه بگیریم. روش ما اجمالاً این است که باید ابتدا نظام معرفت دینی یا نظام معارف استنباطی، اعم از «معارف تکلیفی و معارف توصیفی و معارف ارزشی» و در مقیاس «فرد، جامعه و سرپرستی جامعه»، را استنباط کنیم و بعد باید اینها را در تولید معادله و مدل‌های اجرایی فرآوری کنیم. این فرآوری به‌معنای انضمام نیست که ما یک جلد کتاب به نام معارف بنویسیم و آن را کنار کتاب علوم بگذاریم به‌گونه‌ای که علم راه خود را برود و معارف دینی هم راه خود را برود! این چیزی را حل نمی‌کند. فرآوری به‌معنای تکرار کلیات هم نیست. مکتب‌های مضاف یعنی فرآوری‌شدنِ معارف دینی در عرصه موضوعات مختلف و نه تکرار آن کلیاتِ حاکم بر همه آن شرایط. مثل اینکه ما الان یک مبانی کلی داریم که آن را، هم در تولید نظام تربیتی و هم در اقتصاد و جامعه‌شناسی به کار می‌بریم. پیداست که اینها به یک معنا نه مبانی خاص جامعه‌شناسی هستند و نه مبانی خاص علوم تربیتی یا مبانی خاص اقتصاد؛ بلکه مبانی کلی عام هستند. ما نیازمند به مکتب‌های مضاف هستیم که در آن، مبانی عام در حوزه‌های خاص فرآوری شوند [و به علم نزدیک شوند] و بعد از فرآوری شدن، باید نحوه تعامل بین این معارف با فرایند تولید معادله و نحوه تعامل این معارف با فرایند تحقق عینی و اجرا تعریف شود. این، همان مسیری است که باید طی شود و الا ما به علم دینی نخواهیم رسید. باید منظومه معارف، استنباطی باشد و حتی هم باید تبدیل به شود؛ یعنی حکمت باید در تبعیت عقل از وحی تولید شود، نه مستقل از وحی. فلسفه باید از [هرگونه] سکولاریسمِ منطقی نجات پیدا کند. لذا همین‌گونه که فلسفه، استنادش به دین، ناکافی است، فلسفه مضاف هم به طریق اولی، اماواگرهایی دارد. ما باید حکمت مضاف را تولید کنیم که ذیل مکتب قرار دارد. خود فلسفه هم باید بیش از آنچه که الان هست، متعبد به دین شود. تنها از این طریق است که امکانِ فی‌الجمله دستیابی به فراهم می‌آید.» 📚 پروندۀ کاملِ را ببینید (در حال به‌روزرسانی): 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 اگر کسی همه کارهای روزانۀ غیرماه‌رمضان را ادامه دهد (یعنی خوابش همان‌گونه و اندازۀ اشتغالات روزانه‌اش هم همان‌گونه باشد)، نمی‌تواند انتظار داشته باشد که توفیق پنج دور ختم قرآن هم نصیبش شود. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «اگر کسی بخواهد در ماه مبارک رمضان از و از رزق دعاها برخوردار شود باید فرصت بگذارد و کند. اگر کسی می‌خواهد همه کارهای روزانه غیرماه‌رمضان را ادامه دهد (خوابش همان‌گونه و اندازه اشتغالات روزانه‌اش هم همان‌گونه باشد) اما ۵ هم بکند، نمی‌شود! به‌خصوص اگر بخواهد با توجه و با ترتیل باشد... . امثال بنده به بهانه عبادت، ترک کار می‌کنیم و به بهانه کار، ترک عبادت! خدا نکند یک شب ماه رمضان دوساعت بیاییم "مسجد ارک" بیدار باشیم، فردا تا بعدازظهر می‌خوابیم و همه کارها‌ی روزمان تعطیل است! این را خدای‌متعال نمی‌پسندد. نمی‌گویم انسان استراحت نکند، ولی باید تدبیری باید داشته باشد تا بتواند جمع بین این امور کند؛ هم به کارش برسد هم به عبادتش برسد. این شدنی‌ است؛ بزرگان این‌گونه بودند. مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت از قول یکی‌ از اساتیدشان می‌فرمودند: یک جور‌ درس می‌خواندند که آدم می‌گفت: او چه موقع عبادت می‌کند؟! و یک‌جوری عبادت می‌کردند که آدم می‌گفت: او کِی درس می‌خواند؟! یکی از کارهایشان زیارت عاشورایِ هر روز و نماز جعفرِ هر روز بود و هزارمرتبه در روز "انا انزلناه" می‌خواندند. آن‌وقت به کارهایشان هم می‌رسیدند و بیشتر از دیگران هم به کارشان می‌رسیدند». ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 ملاک اصلیِ برای «رأی دادن» این است که موازنۀ موجود را به‌نفع جبهه انقلاب تغییر دهد. «اصلح» کسی است که درمجموع، بهتر می‌تواند موازنه موجود را به‌نفع اسلام و جبهه انقلاب تغییر دهد. 💥 به‌صرفِ این‌که کسی تخصص بیشتری دارد، کافی نیست که در مقام مدیریت و تصمیم‌گیری و در مقام ایجاد هماهنگی بین شئون مختلف جامعه، اصلح باشد. 💠 آیت‌الله میرباقری: «درباره معیار اصلح بودنِ کاندیداهای ریاست جمهوری باید به چند نکته توجه کرد. نکته اول این است که ملاک اصلیِ رأی دادن در انتخابات این است که موجود به نفع جبهه حق و جبهه انقلاب تغییر کند. اگر نمی‌خواهیم موازنه را تغییر دهیم برای چه رأی می‌دهیم و این رأی چه خاصیتی دارد؟! ما باید به‌گونه‌ای رأی دهیم که موازنه تغییر کند. به‌صرف این‌که در تشخیصِ فردیِ ما کسی «اصلح» است کافی نیست که به او رأی بدهیم، بلکه عوامل و متغیرهای مختلفی را باید ملاحظه کنیم تا رأی ما به برتری جبهه حق و جبهه انقلاب در موازنه منتهی شود. درست است که ما باید به و وظیفه عمل کنیم، اما تکلیف و وظیفه، معطوف به چنین ‌ای هم هست. ما اگر به رأی دهیم و نتیجه‌اش سر کار آمدنِ فرد غیرصالح باشد مقصریم. ما مکلفیم به‌گونه‌ای رأی دهیم که فرد غیرصالح بر سر کار نیاید. حتی در شرایطی، اگر فرد غیرصالحی هم در بین نباشد، ممکن است تقویت پایگاه و پشتوانه اجتماعی آن کسی که می‌خواهد مسئول شود موضوعیت داشته باشد و ما به او رأی دهیم تا قدرت عملکرد بیشتری داشته باشد. نکته دوم این است که اساساً کسی است که درمجموع، بهتر می‌تواند موازنه را به نفع جبهه حق و جبهه انقلاب تغییر دهد. چنین کسی باید شاخص‌های مختلفی را داشته باشد. به‌صرف این‌که کسی بیشتری دارد، کافی نیست که در مقام مدیریت و تصمیم‌گیری و در مقام ایجاد هماهنگی بین شئون مختلف جامعه هم اصلح باشد. هرچند تخصص یکی از شئون است اما نباید مدیریت را در حد تخصص تنزل دهیم و بگوییم هر کس متخصص‌تر است او مدیرتر و صالح‌تر است! به عبارت دیگر، تخصص‌های مختلف، هرچند امتیازی برای مدیریت می‌آورد، اما مدار تشخیص در مقام اداره کشور نیست. کمااینکه توان‌مندی در مدیریت بیمارستان غیر از متخصص بودن در رشته‌های مختلف پزشکی است. نکته سوم این‌که هیچ‌کس نمی‌تواند مدعی شود که در همه شئون جامعه، دارای تخصص است. کشور با ده‌ها رشته پشتیبان ارتباط دارد و یک فرد نمی‌تواند در آن ده‌ها رشته تخصص داشته باشد و به‌ناچار نیازمند استفاده از توانمندی متخصصین دیگر است. البته یک فرد می‌تواند در نفس _ که دانش است و به مدیریت نزدیک‌تر است _ تخصص داشته باشد ولی تخصص در برنامه به‌معنای تخصص در همۀ امور وابسته به برنامه نیست، و باز هم نمی‌توان مدیریت را در حد تخصص در برنامه‌ریزی تنزل دهیم و بگوییم هر کس که بهتر می‌تواند برنامه‌ریزی کند، مدیرتر و صالح‌تر است؛ مگر کسانی که برنامه‌های توسعه پنجم و ششم کشور را نوشته‌اند برای ریاست‌جمهوری اصلح هستند؟». ۱۴۰‌۰/۳/۲۴ ☑️ @mirbaqeri_ir