eitaa logo
در محضر آیت‌الله میرباقری
31.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
343 ویدیو
135 فایل
💠 صفحۀ رسمی آیت‌الله میرباقری در ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 انسان تا خودش نشود، نمی‌شود. 💥 شهید مطهری بود. "««وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً»». حکمت را به چه کسی می‌دهند؟ «مَا أَخْلَصَ‏ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ‏ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ‏ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ». اول حکيم می‌شود و در می‌جوشد؛ بعد بر جاری می‌شود. انسان تا خودش حکيم نشود، نمی‌شود. حکيم شدن به اين است که انسان برای خدا کار کند و خالص بشود. تلقی‌ام این است که اولين خصوصیت مرحوم همین بود و همين اندازه هم آثار ايشان جاودانه و اثربخش و نافذ شده است، آدم وقتي مي‌خواند، مي‌فهمد يک نوري و حکمتي در اين کلام هست. آهنگ ادبيات ايشان را ديده‌ايد؛ يک مطلبی را که ايشان گفته‌اند و همان را ديگران هم گفته‌اند، انسان در آهنگ ايشان و در ادبيات ايشان، نور و حکمت می‌بيند." @mirbaqeri_ir
🔰 رابطۀ فقیهان و حکیمان ⚡️ تفقه باید از سطح «تکلیف» فراتر رود و وارد حوزۀ حکمت نیز بشود؛ یعنی یا یا شکل بگیرد؛ در این صورت، فقیه همان حکیم است و حکیمان همان فقیهان هستند. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «اگر تفقّهِ فقيه از احکام فقهی و حوزۀ تکالیف، وارد فضاي تفقّه در حوزۀ ارزش‌ها و توصیف‌ها نيز بشود، تفقّه او تبديل به مي‌شود. فقيهي که مي‌خواهد ولايت کند، فقط تفقّه در احکام ندارد، بلکه تفقّه در معارف‌، ارزش‌ها و اخلاق هم بايد داشته باشد وگرنه نمي‌تواند جامعه را رهبري كند. تفقّه در احکام به تنهايي کافي نيست، بلکه ما نياز به داريم. مگر دين فقط در احکام خلاصه مي‌شود؟ آن هم احکام فردي که واحد مطالعه‌ و موضوع آن تنها فرد است و جامعه را در برنمي‌گيرد. تفقه بايد از يک جهت وارد عرصۀ حکمت و عرفان، و از جهت ديگر وارد عرصۀ جامعه بشود و واحد مطالعۀ‌ آن نيز بايد از فرد به جامعه ارتقا پيدا کند. اين سطح از تفقّه است که مي‌تواند باشد و محور گسترش عقلانيت گردد و را نيز بر عهده بگيرد. در دستگاه انبياء، حلقۀ اتصال جامعه به و حکمت و کتاب الهي هستند. اين حکيمان همان فقيهان هستند. نمي‌توان و را از يکديگر جدا کرد. اين‌که آقاي دکتر حائري، وکالت حکيم را در مقابل ولايت فقيه، بيان مي‌کند، به دليل اشتباه در همين نگاه به فلسفه است و معرفت‌شناسي فلسفي، اين لغزش‌گاه‌ را ايجاد کرده‌ است؛ چراکه ايشان معيار صحت فلسفه را در همه سطوح، از دين جدا کرده و بنابراين، فلسفه در مقابل تفقّه ديني قرار گرفته ‌است. در ادامه نيز محدودۀ دين را از محدودۀ جامعه جدا کرده و سرانجام به وکالت حکيم رسيده ‌است. در حالي که اگر گفته شود که همۀ عقلانيت بايد تحت ولايت انبياء قرار بگيرد، جاي فلسفه، حکمت می‌نشيند. حکمت، اعم از حکمت عملي و نظری، در تبعيت از انبياء شکل مي‌گيرد. به اين معنا، حکيم همان فقيه است و تفقّه، منحصر به احکام فردي نيست؛ بلکه تفقّه به حکمت و عرفان و فقه، آن هم در واحد مطالعۀ فرد و جامعه و چه بسا تاريخ، تعالي مي‌يابد. آن‌وقت است که اين معنایِ عام فقاهت، همان حکمت به مفهوم عام آن مي‌شود که نازلۀ علم امام و کتاب حکيم در جامعه است. با اين اتفاق، حکمت، جامعه ديني مي‌شود و حکيمان که همان فقيهان هستند، واسطۀ جريان کتاب و جريان علم امام در حيات اجتماعی مي‌گردند. بدين معنا، ولايت براي است نه برایِ فيلسوفي که او را حکيم مي‌خوانند. لذا حکمت غير از فلسفه است و فلسفۀ عمل و نظر و دانش‌هاي عملي و نظري، تا وقتي از وحي تبعيت نکرده‌اند، حکمت نيستند. بله؛ حکيمان مديران ادارۀ جامعه هستند، اما حکيمان همان فقيهان هستند و اين‌که همۀ دانش‌ها تابع تفقه ديني مي‌گردد؛ نه به معناي آن است که دانش‌ها نقلي شده يا توقيفي مي‌گردند، بلکه تابع وحي و علم امام مي‌شوند. به نظر حقیر، اگر امام(ره) در نظريۀ خود را مطرح مي‌کنند، فقيه به اين معنا مدّ نظر ايشان بوده است؛ یعنی فقيهي که تفقه جامع دارد. لذا خود امام(ره) چنين شخصيتي بوده است و با اين انديشه، اداره مي‌کردند. از اين رو، در بسياري از موارد، از ناحيۀ منزلت بالاتري از تفقّهِ در دين، به اين فقاهت اصطلاحی، قيد مي‌زدند. ايشان با حکمت به‌معناي تفقّه در دين، منتها در مقياسي بالاتر، به فقاهت اصطلاحي قيد مي‌زدند. اين مقياسِ بالاتر، همان فقه حکومت است که به تعبير امام(ره)، فلسفۀ عملي تمام فقه است. بنابراين، اگر مقصود از فيلسوف، حکيم باشد، حکيم حلقۀ اتصال جامعۀ شيعي به امام معصوم است؛ چرا که خودِ حکمتِ او هم شيعه است و نه اين‌که صرفاً شخصِ حکيم، شيعه باشد. «حکمت» فاعل تبعیِ حکيمان است و حکيمان بايد حکمت شيعی توليد كنند.» 📚 پروندۀ کاملِ را ببینید (در حال به‌روزرسانی): 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
طرح حکمت.mp3
2.08M
📢 ما اگر در وادی دین خدا حرکت کنیم، دائماً در وادیِ حکمت حرکت می‌کنیم و براساس حکمتِ الهی شکوفا می‌شویم. در این صورت، خودمان هم آرام‌آرام حکیم می‌شویم و طرح خودمان هم در عالَم، می‌شود. 🔵 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ دو طرح در عالم وجود دارد: یکی «طرح شیطان و اولیای طاغوت» و دیگری «طرح و برنامه وجود مقدس نبی اکرم (صلی الله علیه و آله)» که همان برنامه الهی است. ◀️ ما اگر از مدار پرستش خدای متعال و وادی ولایت‌الله خارج شویم و خودمان شروع به طراحی کردن برای زندگانی خودمان و بقای خودمان کنیم، این طرح مستقل نمی‌ماند، بلکه به ذیل طرح بزرگ اولیای طاغوت و شیاطین می‌رود و منحل می‌شود (وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ). ◀️ طرح نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) براساس است؛ یعنی همان حکمت الهی را در حیات ما جاری می‌کند. دامنه وجودی ایشان دامنه حکمت است و بیت ایشان هم است (أَنَا بَيْتُ اَلْحِكْمَةِ). ◀️ اگر ما ذیل دین حضرت و ولایت حضرت حرکت کردیم، همه ما را می‌کند و زندگی‌مان را بر مدار شکل می‌دهد (يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ). ما اگر در وادی دین خدا حرکت کنیم دائماً در حرکت می‌کنیم و براساس حکمت الهی شکوفا می‌شویم؛ در این صورت، خودمان هم آرام‌آرام حکیم می‌شویم و طرح خودمان هم در عالَم، می‌شود. 🖇منبع: جلسۀ ۱۹ شرح اصول کافی ☑️ @mirbaqeri_ir
🔻 عقلانیت فلسفی در عرض تفقّه دینی قرار ندارد. 🔰 آیت‌الله میرباقری: ⚡️ در دستگاه انبیاء نمی‌توان و را از یکدیگر جدا کرد. ⚡️ این‌که آقای دکتر مهدی حائری، وکالت حکیم را در مقابل ولایت فقیه، بیان می‌کند، به‌دلیل اشتباه در نگاه به فلسفه است؛ ایشان معیار صحت فلسفه را در همه سطوح، از دین جدا کرده و بنابراین، عقلانیت فلسفی در مقابل تفقّه دینی قرار گرفته ‌است. در ادامه نیز محدودۀ دین را از محدودۀ جامعه جدا کرده و سرانجام به وکالت حکیم می‌رسد! ⚡️ در حالی‌که اگر گفته شود که مفهوم عام حکمت، اعم از حکمت عملی و نظری، در طول دستگاه انبیاء شکل می‌گیرد، به این معنا حکیم همان فقیه جامع است و تفقّه دینی، منحصر به احکام فردی نیست، بلکه تفقّه، به ساحت حکمت و عرفان و فقه، آن هم در واحد مطالعۀ فرد و جامعه و چه بسا تاریخ، گسترش می‌یابد. ☑️ @mirbaqeri_ir