eitaa logo
در محضر آیت‌الله میرباقری
28.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
292 ویدیو
125 فایل
🎙 نظام اندیشه: https://mirbaqeri.ir/جاری-حکمت.html 🌐 پایگاه اینترنتی: www.mirbaqeri.ir ☎️ دفتر استاد: 02532603861 09127593462 📚 خرید کتاب‌های استاد: 09104646212
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 بخش 2⃣ پروندۀ نکته‌ها از آیت‌الله میرباقری دربارۀ 🌀 یادآوری سیر پروندۀ فلسفه https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3482 🌀 نقش در جریان دادنِ فقاهت در علم و برنامه https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3483 🌀 تفاوت کارآمدیِ و کارآمدیِ و حکمت https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3486 🌀 جهت‌داری معرفت و عقلانیت، حتماً در اثر می‌گذارد و یک رکن از منطق به قید می‌خورد. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3493 🌀 به ما می‌دهد و روش تَفَلسُف به ما می‌دهد. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3494 🌀 در حوزه‌ها نیازمند تکامل فقاهت هستیم تا و و را پوشش دهد. (تفقه جامع) https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3496 🌀 ، پرسش‌های فلسفی را با روش پاسخ می‌دهد. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3497 🌀 ما نمی‌توانیم حکومت را فقط با فقه احکام، دینی کنیم. دینی شدن حکومت، قبل از اینکه با فقه‌ احکام باشد، با «عرفان و حکمتِ مستنبط از دین» است. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3498 🌀 «قرآن و عرفان و برهان» يکی هستند؛ به این معنا که عرفان و برهان باید برگرفته از قرآن باشد. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3499 🌀 به این است که هم شود و هم ./ تولی به نبی اکرم(ص)، بايد محور تکامل فلسفه و عرفان باشد. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3504 🌀 تفقه باید از سطح «تکلیف» فراتر رود و وارد حوزۀ حکمت نیز بشود؛ یعنی یا یا شکل بگیرد؛ در این صورت، فقیه همان حکیم است و حکیمان همان فقیهان هستند. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3505 🌀 ، ذیل قرار دارد. «مکتب» شاملِ «عرفان، حکمت و فقه» است. / علم دینی و برنامه‌ریزی اسلامی، مبتنی بر شکل می‌گیرد. / روش تحقیق، بین «مکتب» و «علم» و «برنامه» هماهنگی ایجاد می‌کند. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3509 🌀 اسلام برای تبدیل شدنش به یک عینی و جاری شدنش در عینیت، باید از بستر هم عبور بکند. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3513 🌀 مقصود از عبارت است از «فقه اقتصاد و و اخلاق اقتصاد» https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3515 🌀 مجموعه آموزه‌های اخلاقی، حکمی و فقهی است که شما مي‌توانيد از منابع دینی در موضوع هنر استنباط کنید./ پایۀ تولید هستند. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3516 🌀 «مکتب» پیش‌فرض‌های «علوم» را تحویل می‌دهد. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3529 🌀 بدون تولید ، تولید ممکن نیست. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3530 🌀 تحلیل فلسفه اسلامی از منظرِ فرایند پیدایش فلسفه (PDF) https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3671 🌀 نسبت به فلسفه اسلامی، افراط‌گرا یا تفریط‌گرا نباشیم. فلسفه اسلامی با فلسفه یونان تفاوت دارد. فلسفه اسلامی از فرهنگ قرآن و فرهنگ اهل بیت(ع) تأثیر پذیرفته است. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3672 🌀 در دورۀ صدرالمتألهين و حتی در دورۀ شيخ اشراق، حدّ اوليۀ فلسفه _ که مفهوم مرکزی فلسفه است و همه مفاهيمِ ديگر، بر حول او چينش و تعريف و بازتوليد می‌شوند_ تحت‌تأثير معرفت‌های توحيدی قرار گرفته است. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3676 🌀 بعد از آشنایی با معارف اهل‌بیت(ع)، زود با پشت‌ِ دست، اَسفار و شِفا را رد نکنیم. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3897 🌀 صدرالمتألهین تلاش کرده است که مفهوم مرکزی فلسفه را بر پایه توحید بنا بگذارد. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3903 🌀 تحلیل «توحید» و «شرک» از منظرِ نگاه وحدت‌گرایانۀ «اصالت وجودی» و نگاه کثرت‌گرایانۀ «اصالت ماهیتی» https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3904 🌀 فيلسوفان مسلمان معمولاً در انتخاب مواد و صورت‌مسئله‌ها متعهد به اسلام و معارف توحيدی و معارف نقلی بوده‌اند، اما این سطح، کافی نیست و باید این کار با «منطقِ تبعیت از وحی» انجام شود. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3906 🌀 بررسی ایمانی بودنِ فلسفه (به‌لحاظ «محتوا» و «روش») (گفتاری از استاد میرباقری) https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3907 🌀 استحاله منطقی جريان فلسفه اسلامي در علوم، به علت تباين حيثيت موجود بماهو موجود با حيثيت‌هاي موضوع علوم / در چه صورت، داد و ستدِ واقعی بين فلسفه و دانش برقرار می‌شود؟ (گفتاری از استاد میرباقری) https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3908 🌀 اصالت با الوهیّت است. https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3909 📣 ضمیمه: بخش 1⃣پروندۀ فلسفه در اینجا: https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
🔰 حکمت و حکومت 💥 ما نمی‌توانیم حکومت را فقط با فقه احکام، دینی کنیم؛ دینی شدن حکومت، قبل از اینکه با فقه‌ احکام باشد، با «عرفان و حکمتِ مستنبط از دین» است. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «اگر می‌‏خواهیم برای حکومت دستورالعمل بدهیم، نمی‌توانیم فقه حکومتی را فقط در منحصر كنیم. در ارائه احکام تناسبات، حتماً باید «عرفان حكومتی، حکمت حكومتی و فقه حكومتی» با هم باشند كه واحد مطالعه همه آنها سرپرستی جامعه است. این، و است. فقه دین سه قسمت دارد: «احکام ارزشی، احکام توصیفی، احكام تکلیفی». ما نمی‌توانیم حکومت را فقط با فقه احکام، دینی کنیم. دینی شدن حکومت قبل از اینکه با فقه احکام باشد با «عرفان و کلامِ مستنبط از دین» است. تا عرفان اجتماعیِ دینی و کلام اجتماعی دینی (یعنی همان حکمت) ارتقاء پیدا نکند حکومت دینی واقع نخواهد شد. حکومت دینی حکومتی است مبتنی بر «عرفان، کلام و فقه». به تعبیر دیگر، مبتنی است بر فقه دین، نه صرفاً مبتنی بر فقه مناسک. البته همچنان‌كه یک نظام استنباط وجود دارد كه «عرفان، كلام و فقه» هر سه را دربرمی‏‌گیرد، نظام شامل‌تری هم وجود دارد كه «نظام استنباط، نظام کارشناسی و نظام برنامه‌ریزی» را پوشش می‏‌دهد». 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
🔰 رابطۀ فقیهان و حکیمان ⚡️ تفقه باید از سطح «تکلیف» فراتر رود و وارد حوزۀ حکمت نیز بشود؛ یعنی یا یا شکل بگیرد؛ در این صورت، فقیه همان حکیم است و حکیمان همان فقیهان هستند. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «اگر تفقّهِ فقيه از احکام فقهی و حوزۀ تکالیف، وارد فضاي تفقّه در حوزۀ ارزش‌ها و توصیف‌ها نيز بشود، تفقّه او تبديل به مي‌شود. فقيهي که مي‌خواهد ولايت کند، فقط تفقّه در احکام ندارد، بلکه تفقّه در معارف‌، ارزش‌ها و اخلاق هم بايد داشته باشد وگرنه نمي‌تواند جامعه را رهبري كند. تفقّه در احکام به تنهايي کافي نيست، بلکه ما نياز به داريم. مگر دين فقط در احکام خلاصه مي‌شود؟ آن هم احکام فردي که واحد مطالعه‌ و موضوع آن تنها فرد است و جامعه را در برنمي‌گيرد. تفقه بايد از يک جهت وارد عرصۀ حکمت و عرفان، و از جهت ديگر وارد عرصۀ جامعه بشود و واحد مطالعۀ‌ آن نيز بايد از فرد به جامعه ارتقا پيدا کند. اين سطح از تفقّه است که مي‌تواند باشد و محور گسترش عقلانيت گردد و را نيز بر عهده بگيرد. در دستگاه انبياء، حلقۀ اتصال جامعه به و حکمت و کتاب الهي هستند. اين حکيمان همان فقيهان هستند. نمي‌توان و را از يکديگر جدا کرد. اين‌که آقاي دکتر حائري، وکالت حکيم را در مقابل ولايت فقيه، بيان مي‌کند، به دليل اشتباه در همين نگاه به فلسفه است و معرفت‌شناسي فلسفي، اين لغزش‌گاه‌ را ايجاد کرده‌ است؛ چراکه ايشان معيار صحت فلسفه را در همه سطوح، از دين جدا کرده و بنابراين، فلسفه در مقابل تفقّه ديني قرار گرفته ‌است. در ادامه نيز محدودۀ دين را از محدودۀ جامعه جدا کرده و سرانجام به وکالت حکيم رسيده ‌است. در حالي که اگر گفته شود که همۀ عقلانيت بايد تحت ولايت انبياء قرار بگيرد، جاي فلسفه، حکمت می‌نشيند. حکمت، اعم از حکمت عملي و نظری، در تبعيت از انبياء شکل مي‌گيرد. به اين معنا، حکيم همان فقيه است و تفقّه، منحصر به احکام فردي نيست؛ بلکه تفقّه به حکمت و عرفان و فقه، آن هم در واحد مطالعۀ فرد و جامعه و چه بسا تاريخ، تعالي مي‌يابد. آن‌وقت است که اين معنایِ عام فقاهت، همان حکمت به مفهوم عام آن مي‌شود که نازلۀ علم امام و کتاب حکيم در جامعه است. با اين اتفاق، حکمت، جامعه ديني مي‌شود و حکيمان که همان فقيهان هستند، واسطۀ جريان کتاب و جريان علم امام در حيات اجتماعی مي‌گردند. بدين معنا، ولايت براي است نه برایِ فيلسوفي که او را حکيم مي‌خوانند. لذا حکمت غير از فلسفه است و فلسفۀ عمل و نظر و دانش‌هاي عملي و نظري، تا وقتي از وحي تبعيت نکرده‌اند، حکمت نيستند. بله؛ حکيمان مديران ادارۀ جامعه هستند، اما حکيمان همان فقيهان هستند و اين‌که همۀ دانش‌ها تابع تفقه ديني مي‌گردد؛ نه به معناي آن است که دانش‌ها نقلي شده يا توقيفي مي‌گردند، بلکه تابع وحي و علم امام مي‌شوند. به نظر حقیر، اگر امام(ره) در نظريۀ خود را مطرح مي‌کنند، فقيه به اين معنا مدّ نظر ايشان بوده است؛ یعنی فقيهي که تفقه جامع دارد. لذا خود امام(ره) چنين شخصيتي بوده است و با اين انديشه، اداره مي‌کردند. از اين رو، در بسياري از موارد، از ناحيۀ منزلت بالاتري از تفقّهِ در دين، به اين فقاهت اصطلاحی، قيد مي‌زدند. ايشان با حکمت به‌معناي تفقّه در دين، منتها در مقياسي بالاتر، به فقاهت اصطلاحي قيد مي‌زدند. اين مقياسِ بالاتر، همان فقه حکومت است که به تعبير امام(ره)، فلسفۀ عملي تمام فقه است. بنابراين، اگر مقصود از فيلسوف، حکيم باشد، حکيم حلقۀ اتصال جامعۀ شيعي به امام معصوم است؛ چرا که خودِ حکمتِ او هم شيعه است و نه اين‌که صرفاً شخصِ حکيم، شيعه باشد. «حکمت» فاعل تبعیِ حکيمان است و حکيمان بايد حکمت شيعی توليد كنند.» 📚 پروندۀ کاملِ را ببینید (در حال به‌روزرسانی): 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir