جهتداری معرفتشناسی .mp3
9.87M
🎧 استاد میرباقری | جهتداریِ معرفت و عقلانیت، ۱۳۸۷
💥 من تعجب میکنم که فیلسوفان و استادان بزرگواری در حوزه، معتقد به «علوم انسانی اسلامی و غیراسلامی» هستند، اما قائل به «معرفتشناسی اسلامی و غیراسلامی» نیستند!
💥 نظریه صدق را باید ترکیبی معنا کنیم که شامل «تعبد به وحی، تلائم نظری و کارآمدی عینی» بشود.
◀️ جهتداری معرفت و عقلانیت، حتماً در #منطق اثر میگذارد و یک رکن از منطق به #تعبد_به_وحی قید میخورد.
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#اختیار_و_آگاهی
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 «فلسفۀ_روش» غیر از «حکمت» است.
💥 #فلسفۀ_روش به ما #روش_تفلسف میدهد و روش تَفَلسُف به ما #حکمت میدهد.
💥 روش تولید حکمت، روش استناد است.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
"بايد از #فلسفۀ_روش شروع كرد. درواقع، نقطه شروع فلسفه، فلسفۀ روش است. بعد از فلسفه روش است كه شما میتوانید فلسفه داشته باشد؛
یعنی اول بايد معلوم شود که روش صحیح تفلسف چيست؟ بعد از آن ميگوييد ما داريم تفلسف ميكنيم.
بر این اساس میگوییم باید #حكمت_حكومتي مبتني بر استناد به وحي درست شود. وقتی وارد روش استناد ميشويد، ميگوييد مبتني بر روش استناد بايد #حكمت توليد شود (حكمت مستند به وحی). اين «فلسفهاي كه مستند توليد ميشود» غير از آن «فلسفه روش» است".
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#فلسفۀ_روش
#روش_تفلسف
#حکمت
#روش_استنادی_تحلیلی
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 در حوزهها نیازمند تکامل فقاهت هستیم تا #حکمت_حکومتی و #عرفان_حکومتی و #فقه_حکومتی را پوشش دهد. (تفقه جامع)
💥 وقتی فقه جامع یا نظام استنباط شکل گرفت، بهتبع آن، نظام کارشناسی و نظام برنامهریزی هم متحول میشود.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«در حوزه، ما نيازمند به سه چيز هستيم؛ «حكمت حكومتي»، «فقه حكومتي» و «اخلاق حكومتي».
سخن اين نيست كه معارف دينياي كه ما داريم اصلا به عرصه احكام اجتماعي پا نگذاشته است؛ در فقه اسلامی پارهاي از احكام اجتماعي را ميبينيد ولي اين غير از فقهي است كه بتواند كنترل عينيت را به عهده بگيرد و برنامهريزي كلان و توسعه داشته باشد. يعني فقه ناظر به كلان اجتماعي و بالاتر، برنامهريزي تكامل و توسعه اجتماعي، فقه کاملتری است. نميخواهم بگويم «فقهي است مباين با اين فقه»!
بايد هماهنگيِ بين عرصههاي مختلف فقه و معارف ديني وجود داشته باشد، #تفقه_جامع در دين ميخواهيم ولي آنی كه ما الآن داريم اين است. در حوزه اخلاق هم همينطور است. اخلاقی كه ما تعريف كرديم، اخلاق فردی است. و همچنين حكمتمان. اين به معناي اين نيست كه دين، جامع نيست و ناظر به حكمت حكومتي و فقه حكومتي و اخلاق حكومتي نيست. جامعيت دين، غير از جامعيت معارف ديني است. هيچ عالم دينيای ادعاي برابري بين فهم خودش و دين را نکرده است، بلکه حجيت فهم خودش را به اثبات میرساند، میگويد «اين فهمی كه من دارم از دين، بين من و خدا، در عرصهاي كه من ميخواهم عمل كنم #حجت است». #حجيت، غير از برابري است. ادعاي برابري، هيچ عالم دينيای نميكند. حتي در فقه و احكام حقوقي كه مستندترين عرصه معارف ديني هستند، هيچ فقيه جامعالشرايطي ادعاي برابري نميكند، بلکه ادعاي حجيت در فهم ميكند.
بنابراين، ما مدعي #جامعيت_دين هستيم و به همين دليل ميگوييم كه بايد تفقه در دين، به شكل جامعتری انجام بگيرد و البته بر پايه يك روشی كه آن روش به حجيت رسيده باشد، نه بر پايه تكيه به عينيت. يعني از منظر تكامل ابزارْ به دين نگاه نكنيد، از منظر تكامل حجيتْ به فهم ديني نگاه بكنيد. و فرق بين تئوریهای هرمنوتیکی يا ديناميزم قرآن و امثال اينها با اين نظريه، همين است كه در اينجا از منظر تكامل حجيت، به تكامل معرفت ديني نگاه ميشود و بر محور #تكامل_معرفت_ديني، #تكامل_مفاهيم_كاربردي و #مفاهيم_اجرايي شكل ميگيرد. اما در آن نظریهها به عكس است، از منظر تكامل ابزار هست كه توسعه معرفت ديني اتفاق ميافتد؛ يعني تكامل نياز، با يك مكانيزم جبري پيش ميرود (با يك مكانيزمي كه تحت كنترل دين نيست)، اين تكامل نياز، تكامل ابزار و تكامل اطلاعات را ميآورد. اين تكامل ارتباطات، در يك ديالوگ و تعامل، به تكامل معرفت ديني ختم ميشود! لکن اين، تكامل معرفت نيست و معرفت را هم به حجيت نميرساند.
بر پايه حجيت، بايد #فهم_ديني تكامل پيدا كند تا اين سه عرصه را پوشش دهد؛
كما اينكه وقتي فهم ديني به اين سه عرصه راه پيدا كرد و نظام استنباط شکل گرفت، بايد #معارف_كاربردي و اجرايي هم بر محور اين #معارف_دينيِ_حداكثري شكل بگيرند. آنگاه هماهنگيِ بين اين حوزهها موجب ميشود كه شما يك #نظام_هماهنگ_اطلاعات تخصصي داشته باشید كه كاملاً همديگر را تاييد میكنند.»
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#تکامل_تفقه
#فقه_جامع
#حکمت
#نظام_استنباط
#نظام_کارشناسی
#نظام_برنامهریزی
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 #حکمت، پرسشهای فلسفی را با روش #فقاهت پاسخ میدهد.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«دانش بالادستیِ فقه، «حكمت دینی» است كه همان حلوفصل مسائل كلانی است كه فیلسوفان ما به آن میپردازند، منتها با نگاه قاعدهمند و مستند به وحی (روش فقاهت)».
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#حکمت
#فقاهت
☑️ @mirbaqeri_ir
🔰 حکمت و حکومت
💥 ما نمیتوانیم حکومت را فقط با فقه احکام، دینی کنیم؛
دینی شدن حکومت، قبل از اینکه با فقه احکام باشد، با «عرفان و حکمتِ مستنبط از دین» است.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«اگر میخواهیم برای حکومت دستورالعمل بدهیم، نمیتوانیم فقه حکومتی را فقط در #فقه_احکام منحصر كنیم. در ارائه احکام تناسبات، حتماً باید «عرفان حكومتی، حکمت حكومتی و فقه حكومتی» با هم باشند كه واحد مطالعه همه آنها سرپرستی جامعه است. این، #فقه_دین و #نظام_استنباط است.
فقه دین سه قسمت دارد: «احکام ارزشی، احکام توصیفی، احكام تکلیفی».
ما نمیتوانیم حکومت را فقط با فقه احکام، دینی کنیم.
دینی شدن حکومت قبل از اینکه با فقه احکام باشد با «عرفان و کلامِ مستنبط از دین» است. تا عرفان اجتماعیِ دینی و کلام اجتماعی دینی (یعنی همان حکمت) ارتقاء پیدا نکند حکومت دینی واقع نخواهد شد. حکومت دینی حکومتی است مبتنی بر «عرفان، کلام و فقه». به تعبیر دیگر، مبتنی است بر فقه دین، نه صرفاً مبتنی بر فقه مناسک.
البته همچنانكه یک نظام استنباط وجود دارد كه «عرفان، كلام و فقه» هر سه را دربرمیگیرد، نظام شاملتری هم وجود دارد كه «نظام استنباط، نظام کارشناسی و نظام برنامهریزی» را پوشش میدهد».
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#فقه_دین
#حکمت_و_حکومت
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 «قرآن و عرفان و برهان» يکی هستند؛ به این معنا که عرفان و برهان باید برگرفته از قرآن باشد.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«در فرهنگ اسلام، "قرآن و عرفان و برهان" يکی هستند؛ نه به معناي اينکه آنچه در خارج _ از عرفان و برهان _ محقق شده است کاملاً عرفان و برهانِ قرآنی است، بلکه به معنای اينکه قرآن میتواند سرچشمهٔ عرفان و سرچشمهٔ برهان باشد.
برهان قرآنی همان #حکمت است و عرفان قرآنی همان شهود حق است.»
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#حکمت
☑️ @mirbaqeri
شرح اصول کافی ۱۸ .mp3
11.46M
🎧 استاد میرباقری | #شرح_اصول_کافی، جلسه هجده، ۲۴ آذر ۱۳۹۹
⚡️ کلام صدالمتالهین در تفسیر بقاء و فناء / تفسیر بقاء و فناء به محیط ولایت حق و باطل / رویکرد حکما به مواردی که بقاء و فناء آن مربوط به دین است / پیچیدگی حیات اجتماعی انسان و نیازمندی به انبیاء علیهم السلام در بقای در حیات اجتماعی
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3374
☑️ @mirbaqeri_ir
شرح اصول کافی ۱۹ .mp3
12.37M
🎧 استاد میرباقری | #شرح_اصول_کافی، جلسه نوزده، ۲۵ آذر ۱۳۹۹
⚡️ تبیین حقیقت بقاء و فناء با دو محیط توحید و کفر - محیط و ولایت کفر عامل تبدیل امکانات و نعمات الهی بر علیه انسان
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3374
☑️ @mirbaqeri_ir
شرح اصول کافی ۲۰ .mp3
10.4M
🎧 استاد میرباقری | #شرح_اصول_کافی، جلسه بیست، ۲۶ آذر ۱۳۹۹
⚡️ توجه به نظام مفاهیم معارفی در تبیین حقیقت امر و نهی - بررسی نکات کلیدی و سوالات بحث آمر و ناهی بودن حجج الهی
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3374
☑️ @mirbaqeri_ir
⚡️ #تکامل_فلسفه به این است که هم #دینیتر شود و هم #کارآمدتر.
⚡️ همانطور که #استدلال به خطا میرود، #شهود هم به خطا میرود. ما بايد شهود و استدلال را در زیر چتر وحی قرار دهیم.
⚡️ تولی به نبی اکرم(ص)، بايد محور تکامل فلسفه و عرفان باشد.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«ما بهشدت بايد فلسفه و عرفان را، در عين اينکه بسط ميدهيم، آن را متأثر از #شهود_نبي اکرم(ص) و #عقلانيت_نبي اکرم(ص) قرار بدهيم. يعني تولي به نبي اکرم(ص)، بايد محور تکامل فلسفه و عرفان باشد. يعني خشوع و عبوديت و تسليم که حقيقت ايمان است، در قوه فاهمه ما و مکاشفات روحي ما هم جاري بشود. و الا دستگاه شيطان هم مکاشفه دارد، مکاشفات قوياي هم دارند منتها مکاشفات ظلماني است.
چه خوب بود سهروردي به جاي اينکه آيه نور را مبناي تفسير هستي قرار بدهد، يک نظريه معرفتشناسانه از آن استخراج ميکرد که رسيدن به مقام ذکر و رسيدن به مقام معرفت، جز از اين بيوت ممکن نيست؛ در مقابل، ميشود در وادي ديگر سير کرد؛ آنجا وادياي است که «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ». آنجا هم دستگاه معرفتي و دستگاه شهود هست.
بنابراين، اگر ما يک منبع اضافه کنيم به منابع معرفتي خودمان به نام شهود، باب گسترش فلسفه را گشودهايم ولي اين براي حقانيت فلسفه کافي نيست. چون همينطوري که استدلال به خطا ميرود، شهود هم به خطا ميرود. ما بايد شهود و استدلال را تسليم به وحي کنيم.
از طرف دیگر، #حکمت معطوف به #نيازمندي_اجتماعي باشد. ما باید بتوانيم حکمت را معطوف به #عمل بکنيم ـ يعني فلسفه و عرفان بشود #حکمت... . و بعد هم #جاري_در_علوم بشود، يعني بتوانيد حکمت و فلسفه را به عمل اجتماعي تبديل کنيد.
کاري که غرب کرده اين است که فلسفههاي سکولار را تبديل کرده به #فلسفه_زندگي، از دلش #دانش در آورده. يعني نظام دانشي غرب، مبتني بر فلسفه غرب است.
اگر ما بتوانيم اين #فلسفه را #کاربردي کنيم و به #حوزه_دانش تسري بدهيم و آن را هم مبتني بر قرآن و فرهنگ اهل بيت(ع) بنا بگذاريم، آنگاه ميتوانيم دانشي داشته باشيم که دانشمندش هرچه بيشتر ميخواند، بيشتر متأله بشود. ولي اگر روش تحقيق، روش پوزيتيويستي شد و مبتني بر فلسفههاي حسي، خب، طبيعي است اين دانش، هرچه بيشتر با او آشنا ميشوي، انسان را به استغناء عالم ميرساند. طبيعي است از نظريه تکاملِ داروين، استغناء عالم پيدا ميشود. پيداست شما نميتوانيد با تکيه به نظريه داروين، اثبات توحيد بر اساس حيات بکنيد! او حيات را به ماده و تکامل ذاتي ماده برميگرداند و در يک فرايند علمي هم به اثبات ميرساند. حالا اثباتش در محل ديگری باید انجام شود.»
#حکمت
#رابطۀ_حکمت_و_دانش
📚 پروندۀ کاملِ #فلسفه را ببینید (در حال بهروزرسانی):
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir
🔰 رابطۀ فقیهان و حکیمان
⚡️ تفقه باید از سطح «تکلیف» فراتر رود و وارد حوزۀ حکمت نیز بشود؛ یعنی #فقه_دین یا #فقه_جامع یا #نظام_استنباط شکل بگیرد؛
در این صورت، فقیه همان حکیم است و حکیمان همان فقیهان هستند.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«اگر تفقّهِ فقيه از احکام فقهی و حوزۀ تکالیف، وارد فضاي تفقّه در حوزۀ ارزشها و توصیفها نيز بشود، تفقّه او تبديل به #تفقّه_جامع ميشود.
فقيهي که ميخواهد ولايت کند، فقط تفقّه در احکام ندارد، بلکه تفقّه در معارف، ارزشها و اخلاق هم بايد داشته باشد وگرنه نميتواند جامعه را رهبري كند. تفقّه در احکام به تنهايي کافي نيست، بلکه ما نياز به #تفقه_در_دين داريم. مگر دين فقط در احکام خلاصه ميشود؟ آن هم احکام فردي که واحد مطالعه و موضوع آن تنها فرد است و جامعه را در برنميگيرد. تفقه بايد از يک جهت وارد عرصۀ حکمت و عرفان، و از جهت ديگر وارد عرصۀ جامعه بشود و واحد مطالعۀ آن نيز بايد از فرد به جامعه ارتقا پيدا کند. اين سطح از تفقّه است که ميتواند #مبنای_اداره باشد و محور گسترش عقلانيت گردد و #رهبری_دانش را نيز بر عهده بگيرد.
در دستگاه انبياء، #حکيمان حلقۀ اتصال جامعه به #عقلانيت_امام و حکمت و کتاب الهي هستند. اين حکيمان همان فقيهان هستند. نميتوان #فقيه و #حکيم را از يکديگر جدا کرد. اينکه آقاي دکتر حائري، وکالت حکيم را در مقابل ولايت فقيه، بيان ميکند، به دليل اشتباه در همين نگاه به فلسفه است و معرفتشناسي فلسفي، اين لغزشگاه را ايجاد کرده است؛ چراکه ايشان معيار صحت فلسفه را در همه سطوح، از دين جدا کرده و بنابراين، فلسفه در مقابل تفقّه ديني قرار گرفته است. در ادامه نيز محدودۀ دين را از محدودۀ جامعه جدا کرده و سرانجام به وکالت حکيم رسيده است. در حالي که اگر گفته شود که همۀ عقلانيت بايد تحت ولايت انبياء قرار بگيرد، جاي فلسفه، حکمت مینشيند.
حکمت، اعم از حکمت عملي و نظری، در تبعيت از انبياء شکل ميگيرد. به اين معنا، حکيم همان فقيه است و تفقّه، منحصر به احکام فردي نيست؛ بلکه تفقّه به حکمت و عرفان و فقه، آن هم در واحد مطالعۀ فرد و جامعه و چه بسا تاريخ، تعالي مييابد. آنوقت است که اين معنایِ عام فقاهت، همان حکمت به مفهوم عام آن ميشود که نازلۀ علم امام و کتاب حکيم در جامعه است. با اين اتفاق، حکمت، #مدار_ادارۀ جامعه ديني ميشود و حکيمان که همان فقيهان هستند، واسطۀ جريان کتاب و جريان علم امام در حيات اجتماعی ميگردند. بدين معنا، ولايت براي #فقيهِ_حکيم است نه برایِ فيلسوفي که او را حکيم ميخوانند. لذا حکمت غير از فلسفه است و فلسفۀ عمل و نظر و دانشهاي عملي و نظري، تا وقتي از وحي تبعيت نکردهاند، حکمت نيستند. بله؛ حکيمان مديران ادارۀ جامعه هستند، اما حکيمان همان فقيهان هستند و اينکه همۀ دانشها تابع تفقه ديني ميگردد؛ نه به معناي آن است که دانشها نقلي شده يا توقيفي ميگردند، بلکه تابع وحي و علم امام ميشوند.
به نظر حقیر، اگر امام(ره) در نظريۀ خود #ولايت_فقيه را مطرح ميکنند، فقيه به اين معنا مدّ نظر ايشان بوده است؛ یعنی فقيهي که تفقه جامع دارد. لذا خود امام(ره) چنين شخصيتي بوده است و با اين انديشه، اداره ميکردند. از اين رو، در بسياري از موارد، از ناحيۀ منزلت بالاتري از تفقّهِ در دين، به اين فقاهت اصطلاحی، قيد ميزدند. ايشان با حکمت بهمعناي تفقّه در دين، منتها در مقياسي بالاتر، به فقاهت اصطلاحي قيد ميزدند. اين مقياسِ بالاتر، همان فقه حکومت است که به تعبير امام(ره)، فلسفۀ عملي تمام فقه است.
بنابراين، اگر مقصود از فيلسوف، حکيم باشد، حکيم حلقۀ اتصال جامعۀ شيعي به امام معصوم است؛ چرا که خودِ حکمتِ او هم شيعه است و نه اينکه صرفاً شخصِ حکيم، شيعه باشد. «حکمت» فاعل تبعیِ حکيمان است و حکيمان بايد حکمت شيعی توليد كنند.»
#فقاهت_و_حکمت
📚 پروندۀ کاملِ #فلسفه را ببینید (در حال بهروزرسانی):
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir
شرح اصول کافی ۲۱.mp3
11.33M
🎧 استاد میرباقری | #شرح_اصول_کافی، جلسه بیستویک، ۱ دی ۱۳۹۹
⚡️ مناقشه در قول معتزله و اشاعره در «مصلحت و مفسده» و «امر و نهی» و بیان قول صحیح در روایات اهل بیت علیهم السلام در ارتباط بین این دو
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3374
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 #حکمت، ذیل #مکتب قرار دارد. «مکتب» شاملِ «عرفان، حکمت و فقه» است. / علم دینی و برنامهریزی اسلامی، مبتنی بر #مکتب شکل میگیرد. / روش تحقیق، بین «مکتب» و «علم» و «برنامه» هماهنگی ایجاد میکند.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
"ما اگر بخواهیم «تمدن دینی» داشته باشیم، قاعدتاً باید معارف پیشینیای که در #علوم و بعد در #برنامهریزی به کار بسته میشوند، معارف مستنبَط از دین باشند. این معارف پیشینی، اعم از حکمت هستند که میشود از آنها تعبیر به #مکتب شود و بگوییم ما «مکتب، علم و اجرا» داریم (نه صرفاً «حکمت، علم، اجرا»). مکتب یعنی همۀ معارف فرادستیِ دینی که در علم و اجرا دخالت میکنند و جاری میشوند.
مقصود از مکتب، صرفاً احکام تکلیفیِ یا توصیفیِ ناظر به موضوعات علم نیست، بلکه اعم از احکامِ «ارزشی و توصیفی و تکلیفی» است؛ یعنی مکتب مضاف به علم (نه صرفاً حکمت مضاف به علم)، مثل مکتب اقتصادی اسلام، جایگزین فلسفۀ علم میشود و این مکتب، اعم از احکامِ «ارزشی و توصیفی و تکلیفی»ای است که فرادست علم اقتصاد قرار میگیرند و علم اقتصاد باید بهنحوی در تأثیر و تأثر با این مکتب، تولید شود.
وقتی این مکتب میخواهد در حوزه علوم و در حوزه اجرا جاری شود، اگر بهلحاظ روش، جایگاه این معارف و نحوۀ حضور این معارف را در فرایند تولید دانش و تولید مدلهای اجرایی و برنامهریزی ملاحظه نکنید، امکان حضور این معارف در علوم و در برنامهریزیها فراهم نمیشود؛ بلکه حداکثر یک معارفی خواهند بود که به دانشها ضمیمه میشوند؛ درست مثل اینکه شما یک کتاب علم اقتصاد با گرایشهای مختلف داشته باشید و یک کتاب هم به نام «مکتب اقتصادی اسلام» بنویسید و این دو را در کنار هم چاپ کنید! بنابراین ما باید بتوانیم مسیری را تعریف کنیم که از طریق آن، استنباطهایی که تحت عنوان مکتب یا #مفاهیم_فرادستی علم اقتصاد تولید میکنیم، در دانش راه پیدا کنند؛ این حضورِ مکتب در #دانشهای_فرودستی، حضور در فرایند_تولید_دانش است، نه یک حضور تهذیبی که در آن بخواهیم معارف دینی را در خروجیِ علم دخالت دهیم؛ الآن، کار ما در کشور، به یک معنا این است که فقه را صرفاً در خروجی برنامهریزی، دخالت میدهیم.
#حکمت_و_مکتب
#مکتب_و_علم_و_برنامه
📚 پروندۀ کاملِ #فلسفه را ببینید (در حال بهروزرسانی):
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir
شرح اصول کافی ۲۲ .mp3
25.73M
🎧 استاد میرباقری | #شرح_اصول_کافی، جلسه بیستودو، ۲ دی ۱۳۹۹
⚡️ عدم امکان پرستش بدون امر/ بیان آیات و روایاتی پیرامون نیازمندی به امر و کیفیت امر الهی
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3374
☑️ @mirbaqeri_ir
شرح اصول کافی ۲۳ .mp3
13.08M
🎧 استاد میرباقری | #شرح_اصول_کافی، جلسه بیستوسه، ۳ دی ۱۳۹۹
⚡️ بیان سه نکته در لزوم فرمان الهی ۱.حقیقت مصالح احکام بازگشت به پرستش دارد و پرستش بدون امر و اعمال مولویت ممکن نیست ۲. رغبت و رهبت بدون فرمان ممکن نیست ۳. مَلِک بودن خدای متعال مقتضی امر و نهی الهی است / نزول امر بر ولی امر و اظهار آن توسط ولی امر/ نزول امر در شب قدر عالم و شب قدر هر سال / نظام امر و فرمان الهی با نزول امر به صاحب الامر و مومنین
https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3374
☑️ @mirbaqeri_ir
مکتب و علم و برنامه .mp3
12.11M
💥 رابطه «مکتب» با «علم» و «برنامه» (با تطبیق بر حوزۀ تربیت)
🔹 #مکتب مشتمل است بر #آموزههای_فقهی که به یک معنا تکلیفها را معین میکنند و #آموزههای_حِکمی که توصیف هستند و #آموزههای_ارزشی که در حوزه اخلاق بحث میشوند.
🔹 #مکتب_تربیتی اسلام برای تبدیل شدنش به یک #نظام_تربیتی عینی و جاری شدنش در عینیت باید از بستر #علوم_تربیتی هم عبور بکند.
🔹 مکتب باید در حوزه دانش فرآوری بشود و به گمان ما اصلاً #علم_دینی یعنی همین. 👈 علم دینی یعنی علمی که در آن مکتبِ مستند به اسلام فرآوری شده و به دانش کاربردی تبدیل شده است. [علم مکتبی]
🔹 علم دینی علمی است که در روش تحقیقِ آن، #مکتب و دستاوردهای استنباطی از دین جانمایی شده، یعنی شما میتوانید نسبتِ بین آن چه که در حوزه مکتب به روش اجتهادی از دین استنباط میکنید با مطالعات تجربی و نظری را معین بکنید و بگویید اینها چگونه درون یک دستگاه مطالعاتی قرار میگیرند و همافزا میشوند.
#مکتب_و_حکمت
#مکتب_تربیتی
#مکتب_کاربردی
#روش_تحقیق
📚 پروندۀ کاملِ #فلسفه را ببینید (در حال بهروزرسانی):
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 مقصود از #مکتب_اقتصادی عبارت است از «فقه اقتصاد و #حکمت_اقتصاد و اخلاق اقتصاد»
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«مقصود از مكتب اقتصادي چيست؟ مكتب اقتصادي مجموعه آموزههايي است كه دين براي حوزه اقتصاد به ما ميدهد که بخشي از آن در #فقهالاقتصاد است بخشي از آن در #اخلاق_اقتصادي و بخشي از آن در #حكمت_اقتصادي است. من به جاي #فلسفه_اقتصاد تعبير به #حكمت_اقتصاد ميكنم، چون آن را زيرمجموعۀ #تفقه_ديني ميدانم. مكتب اقتصادي اعم از حكمت اقتصاد، اخلاق اقتصاد و فقه اقتصاد است.
اگر ما بخواهيم به يك اقتصاد مقاومتي برسيم، بايد مكتب اقتصادي اسلام را هم [در درازمدت] تبيين كنيم. البته اين کار سطوحي دارد، لازم نيست كه ما حتما پنجاه سال صبر كنيم؛ میتوانيم مكتب اقتصادي را حين عمل اصلاح كنيم؛ مثل #قطارِ_در_حال_حركت كه بايد اصلاح شود؛ نمي توانیم متوقف كنيم؛ لازم نيست قطار را متوقف كنيم و مسافر ها را پياده كنيم تا مثلاً گرمايش يا سرمايش اين قطار را اصلاح كنيم؛ در حال حركت بايد اصلاح هم بكنيم.
[ولي در هر حال]، ما بايد حتماً اين #مكتب اقتصادي را داشته باشيم. مبتني بر اين مكتب اقتصادي بايد #دانش متناسب توليد شود؛ سپس براساس آنها ابزار توليد #برنامه را فراهم كنيم. [این کار احتیاج به مدلهایی دارد.]»
#مکتب_و_حکمت
📚 پروندۀ کاملِ #فلسفه را ببینید (در حال بهروزرسانی):
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 #مکتب_هنری مجموعه آموزههای اخلاقی، حکمی و فقهی است که شما ميتوانيد از منابع دینی در موضوع هنر استنباط کنید./ #مکتبهای_مضاف پایۀ تولید #علم_دینی هستند.
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«مباني هنر بايد از مجموعهگزارههاي توصيفي، تکليفي و ارزشي دين استنباط بشوند که ما از آن تعبير ميکنيم به #مکتب_هنري اسلام.
مکتب هنري اسلام مجموعه آموزههايي است که شما ميتوانيد از منابع دینی در موضوع هنر استنباط کنید، اعم از آموزههاي اخلاقي حکمی و فقهی.
البته دخالت دين در هنر بايد دخالت در مقياس تکامل هنر باشد و نقشه تکامل هنر از دين به دست بيايد، نه اينکه هنر، مسير تکاملي خودش را طي کند و بعد ما بخواهيم در پايان، خروجيهايی را که هنر داشته، بياوريم و مميزي شرعي بکنيم! بلکه بايد رابطه بين معارف ديني و هنر يک رابطه فرايندي باشد؛ به تعبيري، آموزههاي ديني بايد در تکامل هنر نقش ايفا بکنند.
ما اگر بخواهيم هنر ديني داشته باشيم آن علمي که ميتواند علم پايه باشد عبارت است از مکتب هنري اسلام، نه فلسفه هنر. #مکتب_هنر را بايد جايگزين #فلسفه_هنر بکنيم. فلسفه هنر عبارت است از يک فلسفه مضافي به موضوعي به نام هنر که بهلحاظ منابع و منطق، ذيل فلسفه عام تعريف ميشود، ولي مکتب هنری بهلحاظ منابع و روش ذيل #تفقه_دينی تعريف میشود. تلقي ما اين است که هنر، هنگامی اسلامی ميشود که ذيل مکتب هنر شکل بگيرد نه ذيل فلسفه هنر به مفهوم دقيقش. يعني سؤال این است که آيا ما بايد علوم را تحت سيطره فلسفه قرار بدهيم و از طريق #فلسفههاي_مضاف بر علوم اثر بگذاریم؟ يا اینکه تحت سيطره دين قرار دهیم (از طريق #حکمتهای_مضاف به موضوعات و از طريق #مکتبهای_مضاف به موضوعات). يعني همانگونه که ما بهجاي فلسفه اقتصاد، #مکتب_اقتصادي داريم که مجموعه آموزههاي ارزشي، توصيفي و تکليفي دين در حوزه اقتصاد (اعم از خرد و کلان و توسعه) است، در عرصه هنر هم همينطور است.
بر همين اساس، تلقي اين است که اگر بخواهيد يک حکمت مضاف به هنر داشته باشيد، بيش از آن که بايد با منابع عقلي و فلسفي و روشي کار کند بايد مستند به منابع دينی و وحی بشود. البته اين بهمعناي انکارِ دانشهای پشتيبانِ هنر، اعم از دانشهای تجربي و نظري و... نیست. آنچه ما نياز بدان داريم دانشهاي مربوط به عرصه هنر هم هست، ولي در جاي خودش بايد بحث بشود که آن دانشها هم ذيل مکتب هنري بايد شکل بگيرند و آن دانشها هم صبغه ديني پيدا بکنند.»
#حکمت_و_مکتب
#مکتب_تربیتی
#مکتب_اقتصادی
#مکتب_هنری
#مکتبهای_مضاف
#علم_دینی
📚 پروندۀ کاملِ #فلسفه را ببینید (در حال بهروزرسانی):
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir