eitaa logo
در محضر آیت‌الله میرباقری
28.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
292 ویدیو
125 فایل
🎙 نظام اندیشه: https://mirbaqeri.ir/جاری-حکمت.html 🌐 پایگاه اینترنتی: www.mirbaqeri.ir ☎️ دفتر استاد: 02532603861 09127593462 📚 خرید کتاب‌های استاد: 09104646212
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 تطوّرِ فکریِ استاد سید منیرالدین حسینی از زبان خودشان (بیوگرافیِ کوتاه به‌مناسبت بیستمین سالگرد رحلت مرحوم علامه سید منیرالدین حسینیِ ‌الهاشمی) ۱. بستر تربیت ➖ در خانوادۀ یک روحانیِ مقتدر (آیت‌الله العظمی سید نورالدین حسینی الهاشمی) متولد شدم. ➖ پدرم دارای حزب بود به نام حزب برادران. ➖ پدرم نفوذ زیادی در حزب داشت و فرضاً در عرض دو ساعت می‌توانست شهر را به تعطیلی بکشاند. ➖ مرامنامه و اساسنامۀ حزب برادران موجود است که اساس را حاکمیت مذهب بر حکومت می‌دانست. ➖ پدرم می‌گفت چگونه می‌توان دستگاهی در برابرِ دستگاه پهلوی درست کرد تا بتوان دین را یاری کرد؟ ➖ پدرم وکیل به مجلسِ وقت می‌فرستاد و قدرت تغییر استاندار را داشت. ➖ رسم پدرم تحقیر اُمرا و خوانین و استاندار و فرماندار شاه بود. ➖ ناصرخان، خسروخان، قوامی‌ها و حکمتی‌ها با ذلت خدمت پدرم می‌رسیدند، نه با عزت. ➖ خود شاه در زمان مصدق به شیراز آمد و سوگندِ قرآن خورد که اگر مرا کمک کنید من وفادار به قانون اساسی خواهم بود. پدرم با او به‌مانند یک کودک رفتار می‌کرد. ➖ این‌ها زمینه‌های پرورشی‌ام بود که در آن زمان ایجاد شده بود. ➖ حالات روحیِ پدرم در ما اعتقاد راسخ به وجود آورده بود. ➖ مرجع تقلیدِ مقتدرِ حزب، در روز عاشورا با احدی حرف نمی‌زد. ➖ پدرم لعن و صلوات را در روز عاشورا با تأنّی می‌خواند و تا ظهر طول می‌داد. ➖ پدرم دائماً و لاینقطع، همراهِ هر لعن و صلواتی، قطرات اشکش جاری بود. ➖ پدرم گِل به عمامه می‌زد و روی منبر می‌رفت و به حضرت رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) سلام می‌داد، مثل کسی که به‌صورتِ حضوری تسلیتِ شهادت فرزندش را به صاحبش می‌گوید. و مانند مادرِ بچه‌مُرده شیون می‌کرد. ➖ من حالت پدرم را از هیچ مرجع دیگری ندیدم. ۲. دغدغۀ صنعت ➖ اولین جرقه‌ای که در سن ده_یازده سالگی به ذهنم زد این بود که گفتم مخترع شوم تا کمک کنم که مسلمانان، محتاج نباشند. ➖ بعد از فوت پدرم، مشغول دبیرستان و طلبگی بودم و با وسایل الکترونیک و برقی، بازی می‌کردم و در باطن به‌دنبال اختراع و اکتشاف بودم. ➖ در تجارب شخصی‌ام هشت اختراع داشتم، بدون این‌که به ثبت برسانم. ➖ در سال ۱۳‌۴۶ به نجف رفتم. ۳. مسئلۀ حکومت ➖ در سال ۱۳۴۹، امام‌خمینی(قدس‌سره) بحث حکومت اسلامی را مطرح کردند. با طرح حکومت اسلامی من شدیداً به فکر فرو رفتم. ➖ یادم هست سه بار از امام پرسیدند که روحانیت برای ایجاد حکومت اسلامی چه‌کار باید بکند؟ امام روی منبر اعلام کردند که اسلام را بشناسید و به جهانیان معرفی کنید، چرا که متاع شما را دنیا طالب است. ➖ مطالب فوق شدیداً روی من اثر گذاشت و یک ماه سخت مرا به فکر برد. با شنیدن این عبارات، تا یک ماه هیچ درسی را نمی‌فهمیدم. همیشه به فکر این بودم که آقا می‌گوید: اسلام را بشناسید و به دنیا معرفی کنید و متاع شما را مردم دنیا طالب هستند. ➖ متوجه شدم که ادارۀ جامعه امر آخَری است و ذهن ما از صنعت، عوض شد [و عبور کرد]. ۴. تأسیس فرهنگستان ➖ بعد از حضورم در مجلس خبرگان قانون اساسی، ضرورت پیاده کردنِ مصوباتْ ضرورتِ احتیاجِ به ابزار و معادلات کاربردی را تمام کرد و برای درست‌شدنش فرهنگستان را تاسیس کردیم. ➖ فرهنگستان را مبتنی بر اعتقاد راسخ به برتری دین بر غیردین بنیان‌گذاری کردم. ➖ اولین بحث اقتصاد را در مدرسه سید آغاز کردم. ➖ کار فرهنگستان هیچ‌گونه اقتباس از شرق و غرب نبوده ‌است. ➖ شیوه مباحثه فرهنگستان مباحثه عمیق بوده ‌است و مباحثه غیر از مباحثه عرفی بود. ➖ هرگز دین در برابر تخصیصِ «قدرت، اطلاع، ثروت» ساکت نیست. ➖ اگر کنترل عینیت، قاعده‌مند نشود نمی‌توان در برابر کفار ایستاد. ➖ اگر رهبری تکامل تاریخ به دست مستکبرین باشد ناچار به عقب‌نشینی هستیم. ➖ در فرهنگستان توانستیم فلسفۀ روش، که یک فلسفۀ عمل است نه فلسفۀ کتابخانه‌ای، پی‌ریزی کنیم. ➖ عمل حکومتی حکم می‌خواهد، معادلۀ کارشناسی می‌خواهد، نحوۀ اجرا هم می‌خواهد. ➖ مبانی [مطرح‌شده] سه سطح دارد: سطح اول: حکم‌شناسی؛ سطح دوم: موضوع‌شناسی؛ سطح سوم: برنامه‌ریزی. در هر سه، ضرورت، روش‌ و شاخص مطرح شد. ➖ تحول باید به‌صورت آرام در سطح علم اصول استنباط احکام حکومتی صورت بگیرد. 🖇 منبع: گزینشی از محتوایِ یکی از جلساتِ معرفی فرهنگستان از زبان استاد، ۱۳۷۴/۹/۲ ☑️ @mirbaqeri_ir
📜 نکته‌های باقی‌مانده از پروندۀ فلسفه، به‌تدریج در لابه‌لای مطالبِ کانال تقدیم می‌شود. ⬇️⬇️
تطورات فلسفه .pdf
2.41M
📝 استاد میرباقری | تحلیل فلسفه اسلامی از منظرِ فرایند پیدایش فلسفه (PDF) ( منتشرشده در کتاب «درآمدي بر چيستي فلسفه اسلامي»، پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی، ۱۳۸۹) 💥 پيدايش فلسفه، يك فرايند است؛ بايد فرايند آن را شناسايي كنيم. وقتي بخواهيم عوامل تأثيرگذار بر فلسفه را پيدا كنيم، به روش انتزاعي عمل مي‌كنيم؛ يعني فيسلوف و محصول فكر او را بررسي مي‌كنيم. هم فراتر از اين مي‌رويم و مي‌خواهيم را تحليل كنيم. گاهي «فيلسوف و فلسفه» را، گاهي «جامعه و فلسفه» را و گاهي هم «تاريخ و فلسفه» را بررسي مي‌كنيم كه امروز در و معرفت بحث مي شود؛ حتي به نظر من بايد تاريخ‌شناسي معرفت هم موضوع بحث قرار گيرد. البته معرفت را نديده‌ايم، ولي بايد انجام گيرد. همان‌گونه كه جامعه‌شناسي معرفت از سنخ بحث‌هاي جامعه‌شناختی است، تاريخ‌شناسی معرفت هم از سنخ بحث‌های فلسفی تاريخ است. به هر حال، فلسفۀ موجود تحت تأثير «آحاد، جامعه و تاريخ» بوده است؛ يعني عوامل تاريخي، اجتماعي و فردي، همه در فرايند پيدايش فلسفه تأثيرگذار بوده‌اند. اگر بخواهيم چيستي فلسفه را به واقع بشناسيم، بايد يك پژوهش عميق نظري، كتابخانه‌اي و ميداني انجام دهيم. در اين صورت، به رگه‌هايي از فلسفه مي‌رسيم كه به نظر من، ديگر يك فلسفه نخواهد بود، آنجا مي‌توانيم بگوييم كه به‌نسبت داريم. در اين صورت، ما را تحليل كرده‌ايم و اين كار، غير از آن است كه يك از آن به دست دهيم. 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 نسبت به فلسفه اسلامی، افراط‌گرا یا تفریط‌گرا نباشیم. فلسفه اسلامی با فلسفه یونان تفاوت دارد. فلسفه اسلامی از فرهنگ قرآن و فرهنگ اهل بیت(ع) تأثیر پذیرفته است. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «دو رويکرد در باب عرفان و فلسفه مسلمين و اسلامی وجود دارد که کاملاً مخالف هم هستند؛ يکي افراط‌گراست و ديگري هم تفريط‌گرا. 👈گروهي بينونت مطلق ميان اسلام و فلسفه و عرفان اسلامي قائل‌اند و فلسفه را ادامه همان حکمت يونان و عرفان را نيز ادامه عرفانهاي هندي و ايران باستان مي‌دانند؛ که اين يک غلو است. 👈از آن طرف هم اينکه ما بگوييم ادبيات اين فلسفه و عرفان، نازله قرآن است و لذا تنها راه دستيابي به قرآن و کليد گنج معارف قرآن است، اين هم در واقع نوعي مبالغه است. البته اين بحث مربوط به جامعه‌شناسي علم است و نيازمند آن است که ما عوامل اجتماعيِ دخيل در فرايند توسعه فلسفه و حکمت و عرفان در دنياي اسلام را، هم از منظر فلسفه تاريخي و هم از منظر جامعه‌شناختي و انسان‌شناختي و حتي از منظر معرفت‌شناختي دنبال کنيم و به جواب روشني در اين حوزه برسيم. آنچه که به ذهن مي‌آيد و مي توان به عنوان يک احتمال مطرح کرد و البته قابل نقد و بررسي است، اين است که بي‌ترديد فرهنگ قرآن و فرهنگ اهل بيت(ع) در پيشرفت دانش عرفان و حکمت و نه فقط اين دو، بلکه در ساير دانش‌هاي تخصصي در دنياي اسلام بسيار مؤثر بوده‌اند؛ نه به اين معنا که تحريک به دانش و علم‌آموزي مي‌کردند بلکه فرايندي را براي تحقق دانش ايجاد مي‌کردند و قطعاً و بلاترديد فضايي را که اسلام و فرهنگ اهل بيت(ع) ايجاد کرده‌اند، فضايي اثرگذار بر فرهنگ عرفان و فلسفه بوده است و نظام موضوعات و مسائل مورد تحقيق در حوزه فلسفه را به شدت تحت تأثير قرار داده است. اگر چه حکمت و فلسفه ما متأثر از فلسفه يونان است، ليکن بي‌ترديد توسعه مسائل و اولويتي که به نظام مسائل داده شده است، در دنياي اسلام کاملاً متفاوت با حوزه يونان است.» ۱۳‌۹۰/۹/۲۹ 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 نماز مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت بهترین درس اخلاق بود. «نماز مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت بهترین درس اخلاق بود. دوستانِ طلبه که می‌فرمودند ما درس اخلاقِ چه کسی برویم، من عرض می‌کردم یک وعده در روز، بروید نماز ایشان و یک نمازتان را با ایشان بخوانید؛ یک مداومتی که پیدا می‌شد، از هر درس اخلاقی اَنفع بود. ورود ایشان به مسجد و خروجشان، نحوۀ تحولِ‌حالشان در نماز، حضورشان در نماز، اینها خودش درس اخلاق بود. این چیزها برای مردم بیشتر مؤثر است تا قولمان. ما باید عَمَلمان و رفتارمان را اصلاح کنیم ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 در دورۀ صدرالمتألهين و حتی در دورۀ شيخ اشراق، حدّ اوليۀ فلسفه _ که مفهوم مرکزی فلسفه است و همه مفاهيمِ ديگر، بر حول او چينش و تعريف و بازتوليد می‌شوند_ تحت‌تأثير معرفت‌های توحيدی قرار گرفته است. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «فيلسوفان مسلمان، با فرهنگ اسلامي مي‌انديشيدند و به دنبال اثبات معارف اسلامي بودند. شما هيچ فيلسوف مسلماني نداريد که رسيده باشد به اينکه خدا نيست يا اصل نيست، به ثنويت رسيده باشد. هيچ فيلسوف مسلماني نداريد که در اثبات نبوت يا حتي در بحث سياست مُدُن، پاي نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) را پيش نکشيده باشد. اين به‌معناي تأثير فرهنگ اسلام بر عرفان و فلسفه است. يعني عرفان و فلسفه ما، به‌لحاظ نظام موضوعات و به‌لحاظ غايات و حتي به‌لحاظ منابع، به‌شدت تحت تأثير فرهنگ اسلام بودند. حتي يک قدم جلوتر بروم. ما يک امري داريم در فلسفه، به نام که من گاهي از آن به عنوان «حدّ اوليه» تعبير مي‌کنم. در دورۀ صدرالمتألهين حتي در دوره شيخ اشراق، اين حد اوليۀ فلسفه که مفهوم مرکزي فلسفه است و همه مفاهيمِ ديگر، بر حول او چينش و تعريف و بازتوليد مي‌شوند، در دوره اسلامي، تحت‌تأثير معرفت‌هاي توحيدي قرار گرفته است. من به‌عنوان نمونه، نظريه شيخ اشراق را عرض مي‌کنم که مفهوم «نور» را محور تحليل نظام آفرينش قرار مي‌دهد و کثرات عالم را بر محور نور تحليل مي‌کند و اين را هم گرچه به يک معنا وام‌دار حکمت ايراني است، ولي بيشتر، از معارف قرآني و فرهنگ نبي‌اکرم (صلي الله عليه و آله) بهره جسته است، از جمله آيه نور. اين مفهوم مرکزي، روي همه دستگاه فلسفي او تأثير گذاشته. يعني همه چيز را بر پايه نور تحليل مي‌کند. گرچه گاهي تحلیل ایشان رسا نيست، ولي تلاش کرده که بر محور اين مفهوم مرکزي، تمام حکمت را سامان بدهد. اين تأثير فرهنگ مذهبْ بر حد اوليه فلسفه و بر مفهوم مرکزي فلسفه است. گرچه تلقي حقير اين است که آيه نور، بيان است، نه . و اينکه کثيراً اين را به عنوانِ بيان شبکه خلقت گرفتند و لذا نور را به وجود تفسير کردند، اين غفلت است. آن آياتي که شبکه خلقت را بيان مي‌کند، مثل آيت‌الکرسي است. و الا ، بيان شبکه هدايت است؛ در مقابل ، که شبکه ضلال است. هر دو هم در سوره نور، به فاصله چند آيه آمدند. لذا نقل شده است که «سَأَلْتُ الرِّضَا عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏ اللَّهُ‏ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ فَقَالَ هُدَى‏ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ هُدَى مَنْ فِي الْأَرْضِ». اين هدايت است که مُتمثِّل در نبي اکرم (ص) و مشکات نور ايشان، قلب ايشان و مصابيحي مي‌شود که در وجود ايشان تجلي کرده. بنابراين، آيه نور، بيان نظام آفرينش نيست، نظام هدايت است. و اين البته غفلتِ مثلِ سهروردي است که اين را مبناي تفسير هستي قرار دادند، لذا نمي‌دانم ظلماتش را ديگر چه‌کار مي‌کنند. در حالي که اگر مبناي هدايت و ضلال قرار بدهيد، دو تا دستگاه هدايت و ضلال مي‌شود. و جريان نور الهي، مال آن کساني است که وارد وادي ولايت حقه مي‌شوند «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ». حالا در هر صورت، غرضم اين است سهروردي توانسته حد اوليه فلسفه را متأثر از قرآن بيان و بنا کند. بالاتر از او، صدرالمتألهين است». ۱۳‌۹۰/۹/۲۹ 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 اندیشه‌های استاد سید مُنیر‌الدین حسینی این توانایی را دارد که تئوری‌هایی برای تحقق بیانیۀ گام دوم ارائه دهد. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «اندیشه‌های مرحوم استاد سید مُنیر‌الدین حسینی این توانایی را دارد که تئوری‌هایی برای تحقق بیانیۀ گام دوم و رسیدن به آرمان‌های گام دوم انقلاب اسلامی پیشنهاد دهد و یک نقشۀ راه برای ایجاد قرارگاه بزرگِ جبهه‌ای در جهتِ انسجام‌یافتنِ نیروهای آتش‌به‌اختیار طراحی کند. این قرارگاهِ جبهه‌ای، در عین این‌که مبتنی بر عمقِ اندیشه‌های انقلاب اسلامی است، باید بتواند کثرت و اختلافاتِ درون‌جبهه‌ای را به یک انسجام کلان برساند. مأموریت کنونیِ همۀ علاقه‌مندان اندیشۀ مرحوم استاد سید منیرالدین حسینی این است که گام‌های بزرگ‌تری بردارند و وارد یک کارِ بزرگِ جبهه‌ای شوند و این اندیشه را به یک اندیشۀ قرارگاهی تبدیل کنند تا پشتوانۀ حرکتِ نیروهای انقلابی در گام دوم قرار گیرد و جامعۀ نخبگانیِ ما را در شناخت مسئله‌ها و تعمیق مسئله‌ها و حلّ مسئله‌ها یاری کند.» ۱۳‌۹۹/۱۲/۱۲ ☑️ @mirbaqeri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا