💥 يک قاعدۀ کلی برای اينکه انسان بتواند از سر سفره دنيا بلند شود، اين است که بايد بتواند پای #مواعظ_خدا بنشيند. اين کتابِ خدا، موعظۀ خداست.
💥 چه کسی میتواند در سختیهای مبارزه همراهی کند؟ کسی که راضی به دنيا نباشد و بداند که سرِ سفرۀ دنيا نشستن، اين روی سکهاش غفلت و لذت است و آن روی سکهاش رنج و عذاب.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«کسي که از دنيا کوچکتر است، او تا آخر کار، در دنيا است. هر چه به او ميگويند «بيا!»، ميگويد «خدا براي چه جنگ راه انداخته؟!». جنگ برای اين است که ما برسيم. خدا که نميخواهد به جايي برسد. خداي متعال احتياج به ما ندارد که ما از دشمنش انتقام بگيريم، «وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ». خداي متعال که جنگ راه مياندازد، گاهياوقات جنگ را محکم و تثبیت ميکند و کار و هدف خودش را جلو میبرد. هدف خدا چيست؟ «لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ»، خدا ميخواهد حق، تثبيت بشود. خداي متعال جنگ را براي اينکه ما برسيم، به راه انداخت، براي انتقامگيري که نبود. «وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ»، خداوند غالب بر همه دشمنان است و احتياجی به ما ندارد.
چه کسی ميتواند در اين سختيها همراهي کند؟ کسي که اين درس قرآن را گرفته که راضي به دنيا نيست. اين راضي نبودن هم منوط به اين است که انسان نگاه جامع و واسع داشته باشد؛ يعنی دنيا را با فنائش ببيند و ببيند سرِ سفرۀ دنيا نشستن، اين روي سکهاش #غفلت_و_لذت است و آن روي سکهاش #رنج_و_عذاب است. وقتی همه را با هم ديد، خودش را کنار ميکشد. وقتي دنيا را در دل عوالم ديد، ميفهمد قليل است.
يک قاعدۀ کلی براي اينکه انسان بتواند از سر سفره دنيا بلند شود، اين است که بايد بتواند پاي #مواعظ_خدا بنشيند. اين کتاب خدا، موعظه خدا است؛ «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ». همه #مراحل_سلوک، در اين قرآن است؛ از موعظه و بيداری تا شفاي بيماريهاي دل تا هدايت و راهبري و رحمتهاي خاص، بايد سر اين سفره بنشينيم و #مواعظ_خدا را گوش کنيم. اگر کسي سر سفره دنيا نشست، گلايهمند ميشود. خدا ميفرمايد: گلايه نکنيد اين پيغمبر آمده، اين کتاب را هم آورده انسان بايد در شبانهروز مناجات و انس با قرآن داشته باشد.»
☑️ @mirbaqeri_ir
♦️ چند دیدگاه درباره مرحوم علامه سيد منيرالدين حسينی الهاشمی
📜 مرحوم آيتالله حسين راستی کاشانی:
«...عالم عامل، مجاهد فی سبيلالله، متفکر عالیقدر، #نوانديش_اصيل اسلامی، #علامه، از خدمتگذاران اسلام و مسلمين و از مروجين مذهب حقه جعفری و از مدافعين ولايت اهل بيت عصمت و طهارت...
متفکری دائم در انديشه و تأمل و پرهيزکاری باتقوا و خالص و سرداری رشيد برای اسلام. تيری در قلب بدانديشان و منحرفين و خاری در چشم روشنفکرنمايان و معاندين و منافقين.
پاسداری شايسته و سربازی لايق در رزم عقيدتی و فکری در برابر تهاجم فرهنگی.
حقا که ايشان #يکی_از_نوابغ حوزه های علميه و انديشه اسلامی بودند.
شناخت او از خطوط انحرافی دقيق و عميق بود و از همين جهت مورد بغض دشمنان مذهب حقه و اسلام بود».
(در پیام تسلیت رحلت؛ منبع: کتاب یادی از استاد، انشارات فجر ولایت، ۱۳۸۰)
📜 مرحوم آیتالله محمدتقي مصباح یزدی:
«...قبل از هر چیز فرصت را غنیمت میشمرم و ارادت خودم را به مرحوم سید منیرالدین حسینی(ره) که شاید از چهل سال تجاوز کند اظهار کنم و برای روح پرفتوح ایشان عاجزانه و متضرعانه درخواست تعالی و تقرب بیشتر کنم. #از_افراد_بسیار_ممتاز در جهات متعددی بودند که نظیرشان کم پیدا میشود. ما سالها افتخار همسایگی ایشان و رفت و آمد خانوادگی را در قم و در کوچه نوربخش داشتیم. درگذشت ایشان و محرومیت حوزه از آن اخلاق، صفا، معرفت و سایر ویژگیهایشان ضایعهای بود. خدا انشاءالله درجات ایشان را عالی کند و به شما عزیزان هم توفیق بدهد که بتوانید اهداف ایشان را که اهداف انبیاء و اولیاء خداست بهنحو احسن دنبال کنید...».
(در دیدار با عدهای از اعضای فرهنگستان علوم اسلامی در سال ۱۳۹۰؛ منبع: کتاب مجموعه مصاحبههای همایش تحول در علوم انسانی، انتشارات کتاب فردا)
📜 مرحوم آيتالله محيیالدين حائری شيرازی:
«مرحوم سید منیرالدین حسینی #مرعوب حرفهای ديگران #نمیشد. اين از خصوصيات او بود. او يک متفکر بود و کسی که انسان را گاهی آتش میزد.
اگر جاهلها کسی را نشناسند مسئلهای نيست؛ وقتی دلها آتش میگيرد که علما شاگرد خودشان را نشناسند، بزرگان، تربيتشدهٔ خودشان را نشناسند».
(منبع: کتاب یادی از استاد، انشارات فجر ولایت، ۱۳۸۰)
📜 آیتالله سید محمدمهدی ميرباقری:
«علامه سید منیرالدّین حسینیِ هاشمی، #فیلسوفِ_انقلابِ اسلامی است.
بنده معتقدم تفکر ایشان در آینده، محور و محلِ مراجعهٔ جریانِ روشنفکریِ اصیل دینی خواهد شد؛ یعنی اگر حرکت #روشنفکریِ_دینی، مسیر صحیح خود را طی کند، به همین نقطه خواهد رسید.»
(منبع: کتاب اندیشه تمدن نوین اسلامی، انتشارات تمدن نوین)
📜 دکتر رضا داوری اردکانی (استاد فلسفه):
«سی سال قبل در جلسهای که برای آقای علامه طباطبایی در فیضیه برگزار شده بود، در جلسۀ قبل از انعقاد مجلس بزرگداشت، آقا سید منیرالدین حرفهای خیلی خوبی زدند، آنقدر که به دل من نشست. آن زمان نه من ایشان را میشناختم و نه ایشان من را میشناختند، ولی نوعی ارتباط قلبی و یک همفکری و همدلی بین من و ایشان ایجاد شده بود. آن روز ایشان با شور و اعتقاد صحبت کردند، ولی حرفهایشان مورد توجه قرار نگرفت. من از دیدن اینکه این سید بزرگوار در مجلسی که برای آقای طباطبایی(ره) برگزار شده است، دارد راجعبه #علم و #عالَم_اسلامی حرفهای جدی میزند که موردتوجه قرار نمیگیرد، تعجب کردم.» (در گفتوگو با اعضای فرهنگستان علوم اسلامی، ۱۳۹۱)
📜 دکتر سعید زاهد زاهدانی (استاد جامعهشناسی):
«فعالیتها در دو رشته ارتباطات و جامعهشناسی را رو به پیشرفت میبینم. ما برای تولید علوم انسانی اسلامی باید متکی به فلسفه اسلامی باشیم و در بین فلاسفه، #ملاصدرا و #سید_منیرالدین_حسینی تأثیر بیشتری بر جامعهشناسان امروزی داشتند و بر مبنای این دو نوع فلسفه، تولیدات علوم انسانی اسلامی [میتواند انجام بگیرد].» hvasl.ir/content/32337
📜 دکتر مسعود درخشان (استاد اقتصاد):
سید منیرالدین حسینی، به معنی واقعی کلمه، یک #متفکر_اقتصاد بود. رویکرد ایشان در اقتصاد با رویکردهای دیگران کاملاً متفاوت بود. ایشان استقلال فکری داشت و نظاممند فکر میکرد. وزارت علوم باید همان سالها به منیرالدین حسینی یک #کرسی_تدریس_فلسفه در بهترین دانشگاههای ایران میداد تا محققان را به پژوهش و تفکر بکشاند؛ همچنانکه در دنیا به نوابغ و فیلسوفان کرسی تدریس میدهند و به آنها بسیار احترام میگذارند. امروز باید بر روی اندیشههای منیرالدین حسینی کاوشهای فکری صورت گیرد. (در برنامۀ مصیر، شبکه چهار سیما، ۹۹/۳/۱۸)
☑️ @mirbaqeri_ir
🔰 تطوّرِ فکریِ استاد سید منیرالدین حسینی از زبان خودشان
(بیوگرافیِ کوتاه بهمناسبت بیستمین سالگرد رحلت مرحوم علامه سید منیرالدین حسینیِ الهاشمی)
۱. بستر تربیت
➖ در خانوادۀ یک روحانیِ مقتدر (آیتالله العظمی سید نورالدین حسینی الهاشمی) متولد شدم.
➖ پدرم دارای حزب بود به نام حزب برادران.
➖ پدرم نفوذ زیادی در حزب داشت و فرضاً در عرض دو ساعت میتوانست شهر را به تعطیلی بکشاند.
➖ مرامنامه و اساسنامۀ حزب برادران موجود است که اساس را حاکمیت مذهب بر حکومت میدانست.
➖ پدرم میگفت چگونه میتوان دستگاهی در برابرِ دستگاه پهلوی درست کرد تا بتوان دین را یاری کرد؟
➖ پدرم وکیل به مجلسِ وقت میفرستاد و قدرت تغییر استاندار را داشت.
➖ رسم پدرم تحقیر اُمرا و خوانین و استاندار و فرماندار شاه بود.
➖ ناصرخان، خسروخان، قوامیها و حکمتیها با ذلت خدمت پدرم میرسیدند، نه با عزت.
➖ خود شاه در زمان مصدق به شیراز آمد و سوگندِ قرآن خورد که اگر مرا کمک کنید من وفادار به قانون اساسی خواهم بود. پدرم با او بهمانند یک کودک رفتار میکرد.
➖ اینها زمینههای پرورشیام بود که در آن زمان ایجاد شده بود.
➖ حالات روحیِ پدرم در ما اعتقاد راسخ به وجود آورده بود.
➖ مرجع تقلیدِ مقتدرِ حزب، در روز عاشورا با احدی حرف نمیزد.
➖ پدرم لعن و صلوات را در روز عاشورا با تأنّی میخواند و تا ظهر طول میداد.
➖ پدرم دائماً و لاینقطع، همراهِ هر لعن و صلواتی، قطرات اشکش جاری بود.
➖ پدرم گِل به عمامه میزد و روی منبر میرفت و به حضرت رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) سلام میداد، مثل کسی که بهصورتِ حضوری تسلیتِ شهادت فرزندش را به صاحبش میگوید. و مانند مادرِ بچهمُرده شیون میکرد.
➖ من حالت پدرم را از هیچ مرجع دیگری ندیدم.
۲. دغدغۀ صنعت
➖ اولین جرقهای که در سن ده_یازده سالگی به ذهنم زد این بود که گفتم مخترع شوم تا کمک کنم که مسلمانان، محتاج نباشند.
➖ بعد از فوت پدرم، مشغول دبیرستان و طلبگی بودم و با وسایل الکترونیک و برقی، بازی میکردم و در باطن بهدنبال اختراع و اکتشاف بودم.
➖ در تجارب شخصیام هشت اختراع داشتم، بدون اینکه به ثبت برسانم.
➖ در سال ۱۳۴۶ به نجف رفتم.
۳. مسئلۀ حکومت
➖ در سال ۱۳۴۹، امامخمینی(قدسسره) بحث حکومت اسلامی را مطرح کردند. با طرح حکومت اسلامی من شدیداً به فکر فرو رفتم.
➖ یادم هست سه بار از امام پرسیدند که روحانیت برای ایجاد حکومت اسلامی چهکار باید بکند؟ امام روی منبر اعلام کردند که اسلام را بشناسید و به جهانیان معرفی کنید، چرا که متاع شما را دنیا طالب است.
➖ مطالب فوق شدیداً روی من اثر گذاشت و یک ماه سخت مرا به فکر برد. با شنیدن این عبارات، تا یک ماه هیچ درسی را نمیفهمیدم. همیشه به فکر این بودم که آقا میگوید: اسلام را بشناسید و به دنیا معرفی کنید و متاع شما را مردم دنیا طالب هستند.
➖ متوجه شدم که ادارۀ جامعه امر آخَری است و ذهن ما از صنعت، عوض شد [و عبور کرد].
۴. تأسیس فرهنگستان
➖ بعد از حضورم در مجلس خبرگان قانون اساسی، ضرورت پیاده کردنِ مصوباتْ ضرورتِ احتیاجِ به ابزار و معادلات کاربردی را تمام کرد و برای درستشدنش فرهنگستان را تاسیس کردیم.
➖ فرهنگستان را مبتنی بر اعتقاد راسخ به برتری دین بر غیردین بنیانگذاری کردم.
➖ اولین بحث اقتصاد را در مدرسه سید آغاز کردم.
➖ کار فرهنگستان هیچگونه اقتباس از شرق و غرب نبوده است.
➖ شیوه مباحثه فرهنگستان مباحثه عمیق بوده است و مباحثه غیر از مباحثه عرفی بود.
➖ هرگز دین در برابر تخصیصِ «قدرت، اطلاع، ثروت» ساکت نیست.
➖ اگر کنترل عینیت، قاعدهمند نشود نمیتوان در برابر کفار ایستاد.
➖ اگر رهبری تکامل تاریخ به دست مستکبرین باشد ناچار به عقبنشینی هستیم.
➖ در فرهنگستان توانستیم فلسفۀ روش، که یک فلسفۀ عمل است نه فلسفۀ کتابخانهای، پیریزی کنیم.
➖ عمل حکومتی حکم میخواهد، معادلۀ کارشناسی میخواهد، نحوۀ اجرا هم میخواهد.
➖ مبانی [مطرحشده] سه سطح دارد: سطح اول: حکمشناسی؛ سطح دوم: موضوعشناسی؛ سطح سوم: برنامهریزی. در هر سه، ضرورت، روش و شاخص مطرح شد.
➖ تحول باید بهصورت آرام در سطح علم اصول استنباط احکام حکومتی صورت بگیرد.
🖇 منبع: گزینشی از محتوایِ یکی از جلساتِ معرفی فرهنگستان از زبان استاد، ۱۳۷۴/۹/۲
☑️ @mirbaqeri_ir
در محضر آیتالله میرباقری
💥 بدون تولید #مکتبهای_مضاف، تولید #علوم_دینی ممکن نیست. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «علم دینی
📜 نکتههای باقیمانده از پروندۀ فلسفه، بهتدریج در لابهلای مطالبِ کانال تقدیم میشود.
⬇️⬇️
تطورات فلسفه .pdf
2.41M
📝 استاد میرباقری | تحلیل فلسفه اسلامی از منظرِ فرایند پیدایش فلسفه (PDF)
( منتشرشده در کتاب «درآمدي بر چيستي فلسفه اسلامي»، پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی، ۱۳۸۹)
💥 پيدايش فلسفه، يك فرايند است؛ بايد فرايند آن را شناسايي كنيم. وقتي بخواهيم عوامل تأثيرگذار بر فلسفه را پيدا كنيم، #گاهي به روش انتزاعي عمل ميكنيم؛ يعني فيسلوف و محصول فكر او را بررسي ميكنيم. #گاهي هم فراتر از اين ميرويم و ميخواهيم #پيدايش_فلسفه را تحليل كنيم.
گاهي «فيلسوف و فلسفه» را، گاهي «جامعه و فلسفه» را و گاهي هم «تاريخ و فلسفه» را بررسي ميكنيم كه امروز در #معرفتشناسي و #جامعهشناسي معرفت بحث مي شود؛ حتي به نظر من بايد تاريخشناسي معرفت هم موضوع بحث قرار گيرد. البته #تاريخشناسي معرفت را نديدهايم، ولي بايد انجام گيرد. همانگونه كه جامعهشناسي معرفت از سنخ بحثهاي جامعهشناختی است، تاريخشناسی معرفت هم از سنخ بحثهای فلسفی تاريخ است.
به هر حال، فلسفۀ موجود تحت تأثير «آحاد، جامعه و تاريخ» بوده است؛ يعني عوامل تاريخي، اجتماعي و فردي، همه در فرايند پيدايش فلسفه تأثيرگذار بودهاند.
اگر بخواهيم چيستي فلسفه را به واقع بشناسيم، بايد يك پژوهش عميق نظري، كتابخانهاي و ميداني انجام دهيم. در اين صورت، به رگههايي از فلسفه ميرسيم كه به نظر من، ديگر يك فلسفه نخواهد بود، آنجا ميتوانيم بگوييم كه بهنسبت #فلسفه_اسلامي داريم. در اين صورت، ما #فرايند_پيدايش را تحليل كردهايم و اين كار، غير از آن است كه يك #تعريف_انتزاعی از آن به دست دهيم.
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 نسبت به فلسفه اسلامی، افراطگرا یا تفریطگرا نباشیم. فلسفه اسلامی با فلسفه یونان تفاوت دارد. فلسفه اسلامی از فرهنگ قرآن و فرهنگ اهل بیت(ع) تأثیر پذیرفته است.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«دو رويکرد در باب عرفان و فلسفه مسلمين و اسلامی وجود دارد که کاملاً مخالف هم هستند؛ يکي افراطگراست و ديگري هم تفريطگرا.
👈گروهي بينونت مطلق ميان اسلام و فلسفه و عرفان اسلامي قائلاند و فلسفه را ادامه همان حکمت يونان و عرفان را نيز ادامه عرفانهاي هندي و ايران باستان ميدانند؛ که اين يک غلو است.
👈از آن طرف هم اينکه ما بگوييم ادبيات اين فلسفه و عرفان، نازله قرآن است و لذا تنها راه دستيابي به قرآن و کليد گنج معارف قرآن است، اين هم در واقع نوعي مبالغه است.
البته اين بحث مربوط به جامعهشناسي علم است و نيازمند آن است که ما عوامل اجتماعيِ دخيل در فرايند توسعه فلسفه و حکمت و عرفان در دنياي اسلام را، هم از منظر فلسفه تاريخي و هم از منظر جامعهشناختي و انسانشناختي و حتي از منظر معرفتشناختي دنبال کنيم و به جواب روشني در اين حوزه برسيم.
آنچه که به ذهن ميآيد و مي توان به عنوان يک احتمال مطرح کرد و البته قابل نقد و بررسي است، اين است که بيترديد فرهنگ قرآن و فرهنگ اهل بيت(ع) در پيشرفت دانش عرفان و حکمت و نه فقط اين دو، بلکه در ساير دانشهاي تخصصي در دنياي اسلام بسيار مؤثر بودهاند؛ نه به اين معنا که تحريک به دانش و علمآموزي ميکردند بلکه فرايندي را براي تحقق دانش ايجاد ميکردند و قطعاً و بلاترديد فضايي را که اسلام و فرهنگ اهل بيت(ع) ايجاد کردهاند، فضايي اثرگذار بر فرهنگ عرفان و فلسفه بوده است و نظام موضوعات و مسائل مورد تحقيق در حوزه فلسفه را به شدت تحت تأثير قرار داده است. اگر چه حکمت و فلسفه ما متأثر از فلسفه يونان است، ليکن بيترديد توسعه مسائل و اولويتي که به نظام مسائل داده شده است، در دنياي اسلام کاملاً متفاوت با حوزه يونان است.» ۱۳۹۰/۹/۲۹
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir
در محضر آیتالله میرباقری
💥 نسبت به فلسفه اسلامی، افراطگرا یا تفریطگرا نباشیم. فلسفه اسلامی با فلسفه یونان تفاوت دارد. فلسفه
💥 در دورۀ صدرالمتألهين و حتی در دورۀ شيخ اشراق، حدّ اوليۀ فلسفه _ که مفهوم مرکزی فلسفه است و همه مفاهيمِ ديگر، بر حول او چينش و تعريف و بازتوليد میشوند_ تحتتأثير معرفتهای توحيدی قرار گرفته است.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«فيلسوفان مسلمان، با فرهنگ اسلامي ميانديشيدند و به دنبال اثبات معارف اسلامي بودند. شما هيچ فيلسوف مسلماني نداريد که رسيده باشد به اينکه خدا نيست يا #توحيد اصل نيست، به ثنويت رسيده باشد. هيچ فيلسوف مسلماني نداريد که در اثبات نبوت يا حتي در بحث سياست مُدُن، پاي نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) را پيش نکشيده باشد. اين بهمعناي تأثير فرهنگ اسلام بر عرفان و فلسفه است. يعني عرفان و فلسفه ما، بهلحاظ نظام موضوعات و بهلحاظ غايات و حتي بهلحاظ منابع، بهشدت تحت تأثير فرهنگ اسلام بودند. حتي يک قدم جلوتر بروم. ما يک امري داريم در فلسفه، به نام #مفهوم_مرکزی که من گاهي از آن به عنوان «حدّ اوليه» تعبير ميکنم. در دورۀ صدرالمتألهين حتي در دوره شيخ اشراق، اين حد اوليۀ فلسفه که مفهوم مرکزي فلسفه است و همه مفاهيمِ ديگر، بر حول او چينش و تعريف و بازتوليد ميشوند، در دوره اسلامي، تحتتأثير معرفتهاي توحيدي قرار گرفته است.
من بهعنوان نمونه، نظريه شيخ اشراق را عرض ميکنم که مفهوم «نور» را محور تحليل نظام آفرينش قرار ميدهد و کثرات عالم را بر محور نور تحليل ميکند و اين را هم گرچه به يک معنا وامدار حکمت ايراني است، ولي بيشتر، از معارف قرآني و فرهنگ نبياکرم (صلي الله عليه و آله) بهره جسته است، از جمله آيه نور. اين مفهوم مرکزي، روي همه دستگاه فلسفي او تأثير گذاشته. يعني همه چيز را بر پايه نور تحليل ميکند. گرچه گاهي تحلیل ایشان رسا نيست، ولي تلاش کرده که بر محور اين مفهوم مرکزي، تمام حکمت را سامان بدهد. اين تأثير فرهنگ مذهبْ بر حد اوليه فلسفه و بر مفهوم مرکزي فلسفه است. گرچه تلقي حقير اين است که آيه نور، بيان #شبکۀ_هدايت است، نه #شبکۀ_خلقت. و اينکه کثيراً اين را به عنوانِ بيان شبکه خلقت گرفتند و لذا نور را به وجود تفسير کردند، اين غفلت است. آن آياتي که شبکه خلقت را بيان ميکند، مثل آيتالکرسي است. و الا #آيه_نور، بيان شبکه هدايت است؛ در مقابل #آيه_ظلمات، که شبکه ضلال است. هر دو هم در سوره نور، به فاصله چند آيه آمدند. لذا نقل شده است که «سَأَلْتُ الرِّضَا عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَقَالَ هُدَى مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ هُدَى مَنْ فِي الْأَرْضِ». اين هدايت است که مُتمثِّل در نبي اکرم (ص) و مشکات نور ايشان، قلب ايشان و مصابيحي ميشود که در وجود ايشان تجلي کرده. بنابراين، آيه نور، بيان نظام آفرينش نيست، نظام هدايت است. و اين البته غفلتِ مثلِ سهروردي است که اين را مبناي تفسير هستي قرار دادند، لذا نميدانم ظلماتش را ديگر چهکار ميکنند. در حالي که اگر مبناي هدايت و ضلال قرار بدهيد، دو تا دستگاه هدايت و ضلال ميشود. و جريان نور الهي، مال آن کساني است که وارد وادي ولايت حقه ميشوند «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ».
حالا در هر صورت، غرضم اين است سهروردي توانسته حد اوليه فلسفه را متأثر از قرآن بيان و بنا کند. بالاتر از او، صدرالمتألهين است». ۱۳۹۰/۹/۲۹
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 اندیشههای استاد سید مُنیرالدین حسینی این توانایی را دارد که تئوریهایی برای تحقق بیانیۀ گام دوم ارائه دهد.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«اندیشههای مرحوم استاد سید مُنیرالدین حسینی این توانایی را دارد که تئوریهایی برای تحقق بیانیۀ گام دوم و رسیدن به آرمانهای گام دوم انقلاب اسلامی پیشنهاد دهد و یک نقشۀ راه برای ایجاد قرارگاه بزرگِ جبههای در جهتِ انسجامیافتنِ نیروهای آتشبهاختیار طراحی کند. این قرارگاهِ جبههای، در عین اینکه مبتنی بر عمقِ اندیشههای انقلاب اسلامی است، باید بتواند کثرت و اختلافاتِ درونجبههای را به یک انسجام کلان برساند.
مأموریت کنونیِ همۀ علاقهمندان اندیشۀ مرحوم استاد سید منیرالدین حسینی این است که گامهای بزرگتری بردارند و وارد یک کارِ بزرگِ جبههای شوند و این اندیشه را به یک اندیشۀ قرارگاهی تبدیل کنند تا پشتوانۀ حرکتِ نیروهای انقلابی در گام دوم قرار گیرد و جامعۀ نخبگانیِ ما را در شناخت مسئلهها و تعمیق مسئلهها و حلّ مسئلهها یاری کند.» ۱۳۹۹/۱۲/۱۲
☑️ @mirbaqeri_ir
📜 حضرت ابوطالب، آخرین وصیّ ابراهيم خليل عليه السلام/ علت دشمنی با ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام
▶️ https://b2n.ir/u81740
🔺استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری🔻
«دولت جوانِ حزباللّهی صرفاً یک جابهجاییِ نسلی نیست؛ بلکه باید نسلی بیاید که عُمق مسائل انقلاب و چالش انقلاب و غرب را درک کند و بداند که با مفاهیم و الگوهای مدرن (اعم از الگوهای سوسیال یا الگوهای لیبرال)، نمیتوان به آرمانهای انقلاب اسلامی دست یافت.» ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
☑️ @mirbaqeri_ir
💠 چند سخنرانی درباره عید سعید مبعث
📜 مأموریت پیغمبر (ص)؛ هدایت و موحد شدن امت
▶️ https://b2n.ir/s50120
📜 تحمل سختیها در کنار رسول مکرم(ص)، راه رسیدن به اسرار غیب
▶️ https://b2n.ir/d07845
📜 برنامه هدایت انسانها همراه با تحمل سختیهای مسیر ذیل تفسیر سوره مبارکه «ضحیٰ»
▶️ https://b2n.ir/t62469
📜 بعثت رسول اکرم(ص)، راه هدایت مخلوقات/ صلوات راه رسیدن به مقام محبت و همراهی حضرت
▶️ https://b2n.ir/w43567
🔺استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری🔻
«نمیشود که دنبالِ میدانداری در جبهۀ اسلام و انقلاب اسلامی باشید، ولی مردِ میدانِ مبارزه نباشید. اگر مردِ میدانِ مبارزه نیستید، باید کنار بایستید.»
☑️ @mirbaqeri_ir
⚡️ ماه شعبان، ماه شفاعت نبیاكرم(ص) است. كفرانِ اين نعمتِ بزرگ را نکنیم.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«ماه شعبان تجلیِ مقام نبي اكرم(ص) است؛ «الَّذِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله يدْأَبُ فِي صِيامِهِ وَ قِيامِهِ»؛ حضرت شب و روزش را شبزندهداری و روزهداری میكرد. من گمان میكنم اين شبزندهداری و روزهداری برای شفاعت بوده تا راه ما باز شود؛ يعنی با عبادت حضرت، فتوحات برای ما میشود و الا ما نمیتوانيم موانع ابليسی را كنار بزنيم. نافله شب حضرت، روز ما را زنده میكند و شب ما را احيا میكند و الا عبور از وادی شيطان شدنی نيست؛ زيرا امواج او بسیار سنگين است؛ دو ركعت نماز چهارهزارساله دارد! چطور میتوانيد از او عبور كنيد! فقط خود حضرت میتوانند عبور دهد.
ماه شعبان ماهی است كه حضرت با عبادت خودش میخواهد ما را عبور بدهد؛ «فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيهِ»؛ خدايا ما را كمك كن كه اين سنت شبزندهداری و روزهداری حضرت را انجام بدهيم، تولي به حضرت پيدا كنيم و به محيط شفاعت حضرت وارد شويم و حضرت به ما كمك كند تا آماده شويم كه درهای شهوات را ببنديم و درهای شفاعت حضرت به روی ما باز شود.
اين ماه، ماه شفاعت نبی اكرم(ص) است، تجلی نبی اكرم(ص) در اين ماه است و ورود به اين ماه ورود به ولايت و شفاعت حضرت است. كفران اين نعمت، كفران سنگينی است؛ كفران پيغمبر خاتم(ص) است، ايشان با اين مقامات از عالم بالا آمدند و دستشان را دراز كردند و میفرمايند که دستتان را بدهيد تا من ببرم. ما هم مشغول بازيگری هستيم و كفران اين نعمت را میكنيم! حضرت طلب میكند، دعوت میكند، دست دراز میكند و ما دست حضرت را پس میزنيم! اين كفرانِ ماه شعبان است».
☑️ @mirbaqeri_ir