#گفتار_پژوهی
از آنجا که اساتید معارف، علاوه بر دارا بودن بنیه ی علمی مناسب ، در شیوه کلاسداری و مهارت های تأثیر گذاری نیز باید از تسلط کافی برخوردار باشند از این رو پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی قم در راستای ارتقاء سطح تأثیرگذاری و تجارب اساتید معارف اسلامی و استفاده از تجربیات اساتید پیشکسوت و موفق در حوزه ی دروس معارف اسلامی اقدام به مصاحبه و جمع آوری تجربیات ایشان نموده است.
این سلسله مصاحبه ها با عنوان «بایسته های تدریس در بیان اساتید معارف اسلامی» تقدیم کاربران گرامی می گردد:
✅سرکار خانم اعظم عبادی
✅ عضو هیأت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه خوارزمی
✅ مدرس دروس معارف اسلامی در گرایشهای مبانی نظری اسلام، اخلاق اسلامی و دروس تخصصی در مقطع کارشناسی ارشد
📣به علت طولانی بودن متن مصاحبه، در سه بخش ارائه می گردد: (قسمت سوم)⬇️
📌فایل پیوست: محورهای اساتید ممتاز (سرکار خانم عبادی) ⬇️
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی
1_97333498.pdf
550.5K
#گفتار_پژوهی
✅سرکار خانم اعظم عبادی
✅ عضو هیأت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه خوارزمی
📣(بخش سوم)
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی
خاطره ای از دکتر زرین کوب :
روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد :
ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم .
خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند .
همین طور که صحبت می کرد ، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته ، متین و سنگین و باوقار .
می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده ، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه ، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند .
پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
گفت : سؤالی داشتم
گفتم : بفرما
پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟
گفتم : خب بله ، صددرصد
گفت : ولی من اعتقاد ندارم
پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟
گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟
گفت : یک فال برام بگیرید
گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم
بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید
فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟
برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال .
حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه ؟
با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد .
متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟
گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم .
چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده
بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم .
بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم .
گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بووودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد
آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و.کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند .
پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید ، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد ، این غزل را بخوانید.
📜 *١۵ توصیه حاج میرزا اسماعیل دولابی را برای زندگی مومنانه:*
١. هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.
٢. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
٣. اگر غلام خانهزادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
۴. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
۵. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.
۶. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.
٧. تربت، دفع بلا میکند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند.
٨. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید، این چین ها باز می شود.
٩. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.
١٠. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
١١. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.
١٢. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.
١٣. از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست.
اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن.
بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله
١۴. دل های مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل اااا است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."
١۵. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.
📲 اشتراک این پیام صدقه جاریه است...
📚چهره ها در حماسه کربلا
⏺ ناشر: بوستان کتاب
⏺ قطع: رقعی
⏺ سال انتشار ۱۳۸۲
⏺ نوبت چاپ: هفتم
⏸ حادثه ها را چهره ها رقم می زنند، از همین رو شناخت آنان از جنبه هاى گوناگون، عبرت آموز است. در حماسه کربلا - که از حوادث شگفت و ماندگار تاریخ است - چهره هایى هستند که با ایمان و رشادتِ مثال زدنى به سوى حق شتافتند و در مقابل نیز چهره هاى دیگرى هستند که دنیاپرستى، مرگ گریزى، قدرت خواهى و عوام زدگى عقل و خردشان را ربود و شقاوت را نصیبشان ساخت.
این اثر با استفاده از منابع معتبر، شرح مفصلى است از آن حادثه سترگ و چهره هاى نیک و بدى که آن را خلق کردند.
كتاب، مرجع كاملی است دربارهی افرادی كه به شكلهای مختلف در حادثهی عاشورا نقش داشتهاند. حادثه ها را چهره ها رقم می زنند، از همین رو شناخت آنان از جنبه های گوناگون، عبرت آموز است. در حماسه كربلا ـ كه از حوادث شگفت و ماندگار تاریخ است ـ چهره هایی هستند كه با ایمان و رشادت مثال زدنی به سوی حق شتافتند و در مقابل نیز چهره های دیگری هستند كه دنیاپرستی، مرگ گریزی، قدرت خواهی و عوام زدگی عقل و خردشان را ربود و شقاوت را نصیبشان ساخت.
این اثر با استفاده از منابع معتبر، شرح مفصلی است از آن حادثه سترگ و چهره های نیك و بدی كه آن را خلق كردند. این كتاب پنج فصل دارد. فصل اول به سید شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) اختصاص دارد. فصل دوم به پیشگامان از اهل بیت (ع) و اصحاب میپردازد. فصل سوم شرح حال رهیافتگانی است كه از دنیای گمراهی و ضلالت به نور راه یافتند. فصل چهارم و پنجم نیز به زیانكاران و ستمگران میپردازد.
📌امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای
📌مروری بر پرونده و مذاکرات هسته ای در زمان مسئولیت حجت الاسلام حسن روحانی 1⃣4⃣
◀️ آغاز مذاکرات و زمینه ای برای ایجاد فرصت/ بخش چهارم ▶️
🔸ديدار با يوشکا فيشر، وزير خارجه آلمان (7 اسفند 1383):
از اکتبر، راه سختي را آغاز کرده ايم. تعهداتي به يکديگر داده ايم. ما به قول هاي خود پايبند بوده و هستيم. وعده داديم با آژانس همکاري کنيم و پروتکل را امضاء و داوطلبانه اجرايي کنيم که اين کار را کرديم. در فوريه 2004 (توافق بروکسل) نيز توافق ديگري داشتيم که به آن عمل کرديم، گرچه متأسفانه طرف اروپايي نتوانست به تعهد خود عمل کند. در ادامه، وارد توافق جديدي به نام توافق پاريس شديم. ما يکجا به هر آنچه قرارمان بود، عمل کرديم. منتظريم ببينيم طرف اروپايي چگونه به تعهد خود عمل مي کند. (ص 407)
🔸طرف اروپايي نکته اي را مطرح مي کند که براي ما قابل قبول نيست، در حالي که پيش از پذيرش توافق پاريس، براي شما سه وزير از طريق سفراي شما در تهران پيام دادم که به شرطي اين توافق را مي پذيريم که تهديد ارجاع پرونده به شوراي امنيت وجود نداشته باشد و کلمه «توقف» را نيز هرگز نشنويم. اما متأسفانه در مذاکرات، مجدداً اين کلمه تکرار شده است. (ص 407)
🔸هدف مذاکرات ما چيست؟ اگرهدف اين است که به مصالحه برسيم، راهش اين است که از نقطة اوليه گامي پيش گذاريم. اروپا در نقطه اوليه خود ايستاده و به ما مي گويد ما جلو بياييم؛ معناي اين کار مصالحه نيست. مصالحه اين است که هر دو حرکت کنيم و در نقطه اي به هم برسيم. ما آماده حرکت براي رسيدن به نقطه مصالحه هستيم. اگر شما هم چنين اراده اي داريد، ما اميدوار خواهيم شد. اگر بگوييد توان حرکت نداريد، بنابراين، توان مذاکره هم نداريد و ادامه مذاکرات بي معني است. (ص 402)
🔸[وزير خارجه آلمان]:
براي ما در مرحلة اول «تضمين عيني»، به معناي عدم شروع غني سازي است. (ص 410)
🔸در جلسه خصوصي، فيشر به تفصيل از سفر خود به آمريکا سخن گفت و مطالب رايس و بوش را نقل کرد، به ويژه تهديدات آمريکا را مطرح کرد، مبني بر اينکه اگر در مذاکرات شکست بخوريم، آنها مداخله مي کنند و نتيجة آن، شوراي امنيت و حتي حمله نظامي است و اين به ضرر شما خواهد بود. تصويري که فيشر در مذاکرات خصوصي از حمله آمريکا به دست داد، در داخل کشور هم گاهي مطرح مي شد. من به او گفتم در شرايط فعلي آمريکا مرد اين ميدان نيست و چنين ريسکي نخواهد کرد و آنها خواسته اند شما را بترسانند. البته واقعيت امر اين بود که تا زماني که بوش بر مسند قدرت بود، واقعاً اين خطر منتفي نبود. (ص 410)
📚 امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، دکتر حسن روحانی، انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی
#امنیت_ملی_و_دیپلماسی_هسته_ای
#حسن_روحانی
📌یادداشتهای عَلَم
📌برگهایی از یادداشت های روزانه امیراسدالله علم، نخست وزیر و وزیر دربار محمدرضا پهلوی 3⃣4⃣
◀️یادداشت های سال 1347/ بخش دهم▶️
🔸 سه شنبه 47/7/2
امروز ساعت 12 شاهنشاه به مسکو تشريف بردند. خانم من هم به عنوان دام دونور علياحضرت شهبانو رفت. به اين جهت تلگراف کردم، دوستم آمد و امشب بسيار خوش گذشت.
عريضه از رئيس شرکت واحد اتوبوس راني تقديم کردم که نوشته بود حالا که شرکت تحت تعقيب قرار گرفته، بايد عرض کنم خيلي از مخارج براي انتخابات و يا اعزام دهاتي ها به قم (موقع انقلاب شاه و ملت) براي مقابله با آخوندها و غيره تمام حسب الامر دولت هاي وقت (منظور من بودم) شده و حالا به همين علت ما را بازرسي شاهنشاهي دارد تعقيب مي کند. شاهنشاه تحت تأثير قرار گرفتند.
... خاطرم نمي رود [علي] اميني خائن خواست، به اصطلاح، در راه تعقيب دزدها و کله گنده ها محبوبيت پيدا کند (وقتي نخست وزير بود)، عده اي را به حق و ناحق گرفت. دستگاه ما هم مي خواست عقب نماند، بيچاره ارتشبد عبدالله هدايت تنها ارتشبد ايران را که رئيس ستاد کل بود، مورد تعقيب قرار داد و او را به زندان افکند تا بالاخره هلاک شد، آن هم به جرم دزدي. خدا نکند انسان در اين کشور لاي چرخ الزامات و مقتضيات زمان گير کند.
🔸پنج شنبه 47/7/11
همه جا دوستم همراه من بود و چه شب هاي خوشي در بيرجند گذشت. او را به مشهد هم همراه بردم و مردم تعجب داشتند اين شخص کيست که همراه من است. آيا همسر من است؟ که نمي تواند باشد. هر چه مي خواهند بگويند، زندگي خصوصي من چه ربطي به آنها دارد.
در رکاب شهبانو مجدداً از مناطق زلزله زده بازديد شد. خدا عمرش بدهد، يک ملائکه است که نصيب ايران شده. آن قدر دلسوز، آن قدر عميق است که نمي توانم اين جا بنويسم و تشريح کنم. مردم را هم قلباً دوست دارد.
در اين دو شب فرصت کردم ساعت هاي متوالي با شهبانو در خصوص زندگي خانوادگي و آينده وليعهد که ماشاء الله باهوش است مذاکره کنم. مي بينم خيلي مسائل را احساس مي کنند، منجمله اين که وليعهد گرفتاري و دردسر بيشتر از شاهنشاه خواهند داشت، زيرا ديگر دنيا به طرفي مي رود که پادشاهي منسوخ مي شود. واقعاً کسي چه طور مي تواند ارثاً حاکم بر جان و مال مردم باشد؟ پس بايد وليعهد طوري خودش را با زمان تطبيق بدهد که در حقيقت رئيس انتخابي مردم باشد؛ يعني آن قدر خوب باشد که مردم طبيعتاً بتوانند او را به رياست انتخاب کنند.
🔸جمعه 47/7/12
تلگراف فوري از واشينگتن رسيده بود که بعضي سناتورها مي گويند چون از فروش اسلحه مخصوصاً هواپيماي فانتوم به اسرائيل خودداري مي کنيم، به ايران هم نبايد بفروشيم. جواب سختي امر فرمودند بدهم که شما ندهيد از جاي ديگر خواهيم خريد.
🔸شنبه 47/7/13
خدايا چه روز بدي ست، دارم خفه مي شوم. امروز که تلگرافات را مي ديدم، تلگرافي به زبان آلماني از زوريخ بود. چون آلماني نمي دانم، دادم ترجمه کردند. خدايا چه بلايي به سرم آمد. دختر قشنگ 20 ساله [اي] که چندي قبل دعوت کرده بودم به ايران آمده بود و شرح حالش را هم شايد در صفحات قبل داده بودم، مرده است. چقدر زيبا و چقدر عفيفه بود و چه حالاتي داشت.
📚 یادداشتهای امیر اسدالله علم، دفتر اول، انتشارات مازیار
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی
#یادداشتهای_علم
1_95346300.doc
51.2K
سير مطالعات سياسي ويژه دانشجويان و طلاب شامل 15 جلد کتاب در حوزههاي تاريخ معاصر، جريانشناسي، غربشناسي و انقلاب اسلامي
1_95346650.doc
84K
سير مطالعاتي تاريخ معاصر و جريانشناسي در دو سطح براي کساني که علاقه به مطالعات بيشتر در حوزه تاريخ معاصر و جريانشناسي فکري سياسي دارند.
______________________________
بررسی مبانی فقهی
ولایت فقیه
نویسنده: آیتالله سید احمد خاتمی
تدوین، تحقیق و نگارش: علی احمدیخواه(کوهنانی)
ناشر: دفتر نشر معارف
نوبت چاپ: اول/1398
قیمت: 60000تومان
در این کتاب که نگارش درسهای فقه آیتالله سید احمد خاتمی در بارة ولایت فقیه است، و در هشت فصل با532 صفحه سامان یافته به تبیین فقهالحکومه با این نگاه که مدل حکومت و کیفیت آن از نگاه دین چگونه است و ملکداری در عرصة فرهنگ و سیاست و اقتصاد باید چگونه باشد پرداخته شده است. تفاوت اساسی این بحث با مباحثی که در دانشگاهها مطرح میشود این است که این کتاب به سبک فقه جواهری وارد مباحث شده و هیچ سخنی بی مدرک پذیرفته نیست و کاملاً به سبک سایر مباحث فقهی است.
در این کتاب خواهیم دید که فقهای شیعه در اصل بحث ولایت فقیه شکی ندارند و اگر اختلافی هست بر سر حدود و اختیارات آن است زیرا با استناد به آیات و روایات، ارتباط داشتن دیانت و سیاست، ادله ارتباط دین با سیاست، شواهدی از قرآن مبنی بر ارتباط دین و سیاست، مهندسی دین در باب حکومت، مهندسی دین برای حکومت در عصر غیبت کبرای حضرت ولیعصر×، ولایت فقیه(نظریهها، پیشینه، واژهها، ادله و شبهات)، نقش مردم در حکومت دینی، ویژگیهای ولی فقیه، محدوده ولایت فقیه، و پاسخ به شبهات در باره ولایت فقیه از جمله مباحث این کتاب است.
#کتاب_شناسی
کتاب زبان زد
مجموعه داستانهای کوتاه(ج1)
نویسنده: محمد جاجانی(عبداللهی)
ناشر: دفتر نشر معارف
نوبت چاپ: اول/1398
قیمت: 16000تومان
قصه ابزار ارزشمندی است که نقش مهمی در تکوین شخصیت افراد دارد. مخاطب هر قصه با شخصیتهای داستان به صورت غیر مستقیم ارتباط برقرار میکند و تجربیات و اطلاعاتی رد و بدل میشود لذا قصه خوب باعث میشود که شنونده و خواننده، مفاهیم و نظرات شخصی خود را با آموزههای قصه مقایسه کند و در صورت تضاد آنها را بازسازی نماید.
شالوده و اساس بیشتر داستانهای این کتاب192 صفحهای که با هدف اعتلای فرهنگ اسلامی ایرانی تدوین شده، در بردارنده بیش از 130 قصه است که از فضای مجازی استخراج گردیده و با حذف و اضافاتی تقدیم خوانندگان گرامی گردیده است.
برخی از داستانهای این کتاب در بارة رزق خدا، تهذیب نفس، توجه به داشتهها، شرط جوانمردی، پرواز شاهین، روباه و شتر، زهی خیال باطل، حجاب، گربه را دم حجله کشتن، تفاوت سنگ و طلا، حکیم و پیاز، خواستگاری، پیرمرد مریض، آروغ زدن ممنوع، پیرزن ساده، عروسی بدون کادو، بادکنک هم را نترکانیم، دو ریالی دست فروش، باغبان نابینا، پیرمرد دزد، دندانهای پادشاه، پول و آرامش، تلفن پسری کوچک، و..... است.
#کتاب_شناسی
🔰#گزیده_بیانات_مقام_معظم_رهبری🔰
✅کربلا نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست
زینب کبرى یک نمونه برجسته تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکى از مهمترین مسائل تاریخ نشان میدهد. اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثه کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزى، حضرت زینب بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد.
حادثه نظامى با شکست ظاهرى نیروهاى حق در عرصه عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزى که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهرى، تبدیل به یک پیروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش زینب کبرى؛ نقشى که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلى چیز مهمى است. این حادثه نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخى قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددى به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثه زنده و ملموس است که انسان زینب کبرى را مشاهده میکند که با یک عظمت خیرهکننده و درخشندهاى در عرصه ظاهر میشود؛ کارى میکند که دشمنى که به حسب ظاهر در کارزار نظامى پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزى تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدى را به پیشانى او میزند و پیروزى او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبرى است.
✅انقلاب ما انقلاب زینبى است
انقلاب ما انقلاب زینبى است. از اول انقلاب، زنان یکى از برجستهترین نقشها را در این انقلاب ایفاء کردند. هم در خود حادثه بزرگ انقلاب، هم در حادثه بسیار بزرگ هشت سال دفاع مقدس، نقش مادران، نقش همسران، از نقش مجاهدان اگر سنگینتر و دردناکتر و تحملطلبتر نبود، یقیناً کمتر نبود. مادرى که جوان خودش را، عزیز خودش را، دسته گل خودش را هجده سال، بیست سال - کمتر، بیشتر - پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را به طرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّى جسد او هم برخواهد گشت یا نه. این کجا، رفتن خود این جوان کجا؟ که خوب، این جوان، با شور و هیجان جوانى، همراه با ایمان و روحیهى انقلابیگرى، حرکت میکند و میرود. کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمیگردانند، افتخار میکند که بچه من شهید شده. اینها چیز کمى است؟ این، حرکت زنانه، حرکت زینبگون در انقلاب ما بود. ... (1389/2/1 بیانات در دیدار با پرستاران)
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی