eitaa logo
مجهولات
190 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
480 ویدیو
17 فایل
- باشد که غم خجل شود از صبرِ قلبِ ما . 😂✌️ محل انتشار واگویه‌های شخصی و اندکی روزمرگی! تخلصاً تأویل هستم سناً +18 از قدیمی‌های ایتا! @ha_jafarii ناشناس. https://daigo.ir/secret/192696131 محل save ناشناسا: @mjholat_gap *فقط بحثای طولانی و جذاب
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگیم داره جوری غیرقابل پیش‌بینی پیش میره که دیگه میلی ندارم براش برنامه‌ریزی کنم :) * فقط سپردم به خدا..
واااای بچه هااا از دومین سالروز تاسیس کانالم گذشت و من یادم نبود🥲😱 مثل کسی که روز تولدشو یادش رفته ناراحتم🥲 مراسمات پارسالو یادتونه؟😂
مجهولات
عیدکم مبروک😍🍓✨
عیدتون مبارک😌🥰
بسم‌الله الرحمٰن الرحیم ●پنجشنبه، ۱۴۰۲/۴/۸ دستش را روی دهان پیرمرد می‌فشرد. خون تازه تا آرنجش را سرخ رنگ کرده بود. دست دیگرش را زیر بازوی پیرمرد گرفته بود و با چشمان غرق وحشت، او را در راهروی بیمارستان دنبال خود می‌کشید. حتی انتهای موهای مجعد خرمای رنگش به‌خاطر خون به هم چسبیده بود. از لحظه ورود، نگاه همه سمت او چرخید. خیلی‌ها فورا با انزجار سرشان را پایین انداختند و عده‌ای هم نگاه وحشت‌زده‌شان روی او ثابت ماند. به این‌طرف و آن‌طرفش نگاهی کرد تا پذیرش را دید. آب دهانش را قورت داد و سمت اتاقک دوید. حالا رسما پاهای پیرمرد داشت روی زمین کشیده می‌شد. وزنش را روی پیشخوان اتاقک پذیرش انداخت. سرش را نزدیک نیم‌دایره برش داده شده کرد و نفسی عمیق گرفت. - لبش.. لبش پاره شده. مسئول پذیرش با شکل و قیافهٔ در هم، نگاهش را از تصویر انزجار آور روبه‌رو گرفت. اطلاعات را فورا وارد کرد و وقتی به سطر آخر رسید، با صدایی گرفته پرسید: - نسبت‌تون با بیمار؟ زن که تقریبا تمام توانش را از دست داده بود، هر آن امکان داشت روی زمین بیافتد. با لب‌های بی‌رنگ و خشکش لب زد: - پسرم! پسرمه. چشمان مسئول پذیرش گرد شد. با دهان باز به سر کچل و متورم وَ صورت رنگ‌پریده و چروک بیمار نگاه کرد. زن جوان که دیگر یک‌لحظه‌ هم امکان ایستادن نداشت، برگه را از زیر دست مرد کشید. خط بزرگ و پررنگی از جوهر آبی، از همان نقطه که خودکار روی برگه بود تا آخر برگه زرد رنگ و حتی کمی روی پیشخوان سفید کشیده شد. زن همان‌طور که سعی داشت تا اتاق جراحی سرپایی با بیش‌ترین سرعت برود، تقریبا فریاد زد: - پروگریا آقا. پسرم مبتلا به پروگریاست! (ح.جعفری)
گوشی دست بچه‌ها ندید ما روده‌هامونو از سر راه نیاوردیم.
یقرأ الفاتحه مع الصلوات ..
به به آمار کانال آمار فتنه‌اس😀
مجهولات
خدایا چی میشه که این‌طور میشه؟
خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟
مجهولات
خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بکنم؟ خدایا من چیکار باید بک
همه اسید معدم تو مری‌مه. نه تو لوله‌ٔ اشکم. زیر پلکم. انگار قراره اسید گریه کنم این‌قدر که از شوری این اشک چشمام می‌سوزه. این‌قدر که دارم از اومدنش امتناع می‌کنم.