در سوگ خدمتگزار
در خدمتِ به خلق، سر از پا نمیشناخت
با داغ رفتنش، دل جاماندگان گداخت
او غرق بود در غم مردم ، شبانه روز
استخر او نداشت و ویلا نمیشناخت
زخم زبان شنید ولی ساخت آن غیور
با بیعدالتی ولی آن مرد حق، نساخت
مانده است نقش پای غزالش به دشت و کوه
آری به جز برای وطن هیچ جا نتاخت
آهنگ خدمتش همه جا را فرا گرفت
با گوشه ی نگاه ، دل تار را نواخت
او گوی سبقت از همگان بُرد ناگهان
جان را به عشق مردم این آب و خاک باخت
سید محمد حسین ابوترابی
#شهید_جمهور
#شهید_خدمت
#رییسی
#خادم_الرضا
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
رفت و همراه با شهیدان شد
شمع بزم طلایه داران شد
خوش بحالش که این شب جمعه
میهمان شه خراسان شد
او رئیسی نبود خادم بود
خادمی که فدای ایران شد
#خادم_الرضا
#شهید_خدمت
#حاج_محمد_اطهری_نسب
@mkomeit
مُزدِ خدمتهای خالص شد شهادت آخرش
روز بارانی دعایت شد اجابت آخرش
تو چه گفتی با امام هشتمین در خلوتت؟
سرنوشتت شد چنین ختم سعادت آخرش
از مه و از کوهها راحت عبورت دادهاند
چون رسید از آسمان بوی رضایت آخرش
حتم دارم بوده رویای تو پرواز از قفس
زد به این رویا خدا رنگ حقیقت آخرش
آنقَدر ثابت قدم بودی برای خادمی
تا گرفتی از رضا اذن زیارت آخرش
لحظهها رد میشوند و کاممان تلخ است تلخ
ریخت اشک حسرتش را میز خدمت آخرش
#طیبه_بهبودی
#شهید_جمهور
#شهید_خدمت
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
رئیس باشی و در جمع خادمان باشی
خدوم باشی و سرمشق حاکمان باشی
نشان خادمیات هشتمین امام دهد
رئیس هشتم جمهور مسلِمان باشی
شروع دولت و پایان خدمتت رضوی
و بُهت طالع سعد منجمان باشی
امیر دیپلماسیّ عزت و قدرت
و مرد میدان با حاجقاسمان باشی
امید روشن مستضعفان و مظلومان
و خار چشم و دلآشوب ظالمان باشی
به عالَمی برسانی صدای قرآن را
دلیل عزّ و مباهات عالِمان باشی
برای حق شده تا پای جان جهاد کنی
نماد «خسته مبادِ» مقاومان باشی
اگر چه صائم و صابر به ناسپاسیها
به رسم منتظران جزء قائمان باشی
رضای قلب امامت ارادهات باشد
و یک مجسمه از عزم عازمان باشی
نه شش کلاس، که یک عمر خوانده باشی عشق
دبیر درس خلوص معلمان باشی
شهید باشی و جلاد خوانده باشندت
شهید زخم زبان مهاجمان باشی
به خیرخواهی بدخواههای خود مشغول
و اشک بدرقهی چشم نادمان باشی
خبر نداشته باشند از قرار تو و
شب تولد عشقت در آسمان باشی
✍ #حسن_صیاد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#شهید_رئیسی
#خادم_الرضا
#شهید_خدمت
#شهید_جمهور
خادم جمهور
تبسم بر لبان روستایی دور بودی تو
چراغ خانه بی بی گل رنجور بودی تو
مبادا تشنه و تاریک باشد کلبه ای در کوه
به فکر مردم افتاده ی مهجور بودی تو
دلت با رفتنِ استخر یا ویلا نمی شد شاد
به لبخندی که می زند کودکی مسرور بودی تو
تو هم مثل بقیه می نشستی گوشه ای راحت
خودت را درد سر دادی ،مگر مجبور بودی تو؟
میان کوچه ها شد دفتر کارَت،چه شد میزت؟
رییس ما نبودی،خادم جمهور بودی تو
شهادت باید آخر قسمتت می شد، دلاور مرد!
که عمری با شهیدان خدا محشور بودی تو
#شهید_خدمت
#شهید_جمهور
#خادم_الرضا
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit