eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
157 دنبال‌کننده
810 عکس
165 ویدیو
3 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر انقلاب
سرافراز ای نام تو ترانه و شعر و سرود من ای پرچم مقدّس تو تار و پود من ای سرو اعتدالِ نه شرقی نه غربی‌ات افکنده سایه بر همه بود و نبود من پشت تو ایستاده و پایت نشسته‌ام معنای واقعی قیام و قعود من! هر صبح و ظهر و شام به سوی تو می‌پرد پروانۀ سلام و دعا و درود من با اجنبی نگفته‌ام از شِکوِه‌های خود ای محرم همیشۀ گفت و شنود من عشق است شرق و غرب و شمال و جنوب تو الوند من، خلیج من، ای زنده‌رود من ای آسمان و دشت تو یادآور بهشت شوق علی‌الدوام فراز و فرود من! رخصت بده شهید سرافرازی‌ات شوم نذر وجود توست تمام وجود من ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر هیأت
💠 آیین بزرگداشت شاعر اهل‌بیت(علیهم‌السلام) زنده‌یاد استاد سیدرضا مؤید 🔹 با حضور شاعران و ذاکران اهل‌بیت(علیهم‌السلام) و خانواده استاد مؤید ▪️شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۵ ▫️ خیابان شریعتی، نرسیده به پل سیدخندان، فرهنگسرای اندیشه ✅ eitaa.com/majmashaeran
برای عزت کشور بسیجی خودش را می کند پرپر بسیجی نباشد پیشوندی بهتر از این بیا باشیم تا آخر بسیجی @mkomeit
در سایه او وطن چه بی باک شده ست با او پشت دشمن دون خاک شده ست دیروز امام ما نهالش را کاشت امروز بسیج، سرو چالاک شده ست @mkomeit
هدایت شده از شعر انقلاب
کوه عزم ما موج خروشیم، از اروند بپرس کوه عزمیم، از دماوند بپرس پیش از تهدید، ضرب شست ما را یک بار از آن‌ها که چشیدند بپرس ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹آیینهٔ زیبایی🔹 خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد؛ جبریل، با ملائک همه در حال صف‌آرایی بود به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1184@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹مژدۀ سعادت🔹 الا که مقدم تو مژدۀ سعادت داشت به خاک‌بوسی راهت فرشته عادت داشت سلام بر تو که ماه جمادی الاول ز جلوۀ تو به رخ، هالۀ مسرّت داشت... سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز به پاس پیروی‌ات از حجاب زینت داشت تو از همان شجر پاک عصمت آمده‌ای که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت تو دست‌پرور آن مادر گران‌قدری که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت تو سر بر آینۀ سینه‌ای گذاشته‌ای که بوسه‌گاه نبی بود و عطر جنت داشت تو زیر سایۀ آن گلبُنی بزرگ شدی که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت ندیده دیدۀ تاریخ چون تو بانویی که حق به گردن آزادی و عدالت داشت چه بانویی که پس از دختر رسول الله به هر زنی که تصوّر کنی شرافت داشت چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم مقام و منزلتی هم‌تراز عصمت داشت چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت چه بانویی که به حدّ کمال در همه حال اراده داشت، وفا داشت، عزم و همّت داشت... چه بانویی که همه عمر در نیایش شب هزار بار ز خود تا خدای هجرت داشت... دل تو بود پر از التهاب شوق حسین که لحظه لحظۀ عمرت از این حکایت داشت حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد هر آنچه عاطفه و التفات و رأفت داشت نبود حاجت بوسیدن گلوی حسین حسین با تو هزاران هزار حجت داشت حسین از تو جدایی نداشت در هر حال مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت... من و مکارم اخلاق زینبی؟ هیهات! کجا برابر خورشید ذره جرأت داشت تو آن یگانه اسیری که در چهل منزل به دوش خستۀ خود کوهی از رسالت داشت تو خطبه خواندی و بر هم زدی اساس ستم ستمگر از سخنت جا به خاک ذلّت داشت تو خطبه خواندی و در چهره‌ات تجسم یافت علی که در سخنش آیت فصاحت داشت پیام خون و شرف را به شام و کوفه رساند صدای روح‌نوازت که رنگ محنت داشت... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1795@ShereHeyat
هدایت شده از مشعر قزوین
💐 جشن مردمی ولادت حضرت زینب (س) 👈 همراه با پخش زنده مسابقه ی فوتبال ایران و آمریکا 🔸زمان: سه شنبه ۸ آذرماه از ساعت ۲۰:۳۰ 🔸مکان: چهاراه عمران، سالن ورزشی شهید عباس بابایی 🇮🇷لطفاً پرچم ایران اسلامی را به همراه داشته باشید🇮🇷
ای گمشدۀ زن معاصر! در علم، زنی عالمه، عالی‌منصب در ذکر و تهجد اهل یارب یارب در عین عفاف، در مصاف و میدان ای گمشدۀ زن معاصر، زینب! ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هوالباقی «خسرو گوشه عشاق» گرامی‌داشت هنرمند فرزانه استاد باحضور دوستان و یاران استاد: - استاد امیر عاملی(شاعر و خوشنویس) - استاد علی‌اکبر پگاه(خوشنویس) - دکتر حمید عابدیها(استاد ادبیات دانشگاه تهران) با اجرای: عماد عاملی موعد: جمعه|۱۴۰۱/۹/۱۱|ساعت ۱۵تا۱۷| میعاد: قزوین|خیابان شهید بابایی|تالاراجتماعات کتابخانه امام خمینی(ره)|
آن روز کجای داستان خواهم بود؟ در لشکر صاحب‌الزمان خواهم بود؟ امروز هر آن‌گونه که هستم، بی‌شک فردای ظهور هم، همان خواهم بود 📝 🏷 @ShereHeyat
زمینه؛ یار ولایت.mp3
1.07M
🔹یار ولایت🔹 دیگه احتیاجی به فدک نیست تا جنت نشسته سر راهت تقدیرو عوض می‌کنی بانو با نگاهت، با یه آهت تو می‌خواستی حاصل فدک بشه تنها خرج راه دین تا که هرچی سائله بشه عاشق امیرِمؤمنین «یا زهرا، یار ولایت ای پرچمدار ولایت» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با شور و حماسه خطبه خوندی الفاظ تو دارن چه عیاری مثل ذوالفقارن کلماتت چه شکوهی، چه وقاری توی سختیای روزگار تو شدی هم‌قدم علی از علی گفتی و خطبه‌هات شده تیغ دو دم علی «یا زهرا، یار ولایت ای پرچمدار ولایت» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلتنگم من از این غم غربت دلتنگ ضریحی که نداری قبرت توی قلب سینه‌زن‌هاست چه حریمی، چه مزاری بدون مهر و محبتت دل ما می‌شه یه ویرونه نه فقط نشون قبر تو... قدرتم کسی نمی‌دونه «یا زهرا، یار ولایت ای پرچمدار ولایت» شاعر: نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe
علیه‌السلام 🔹بهار زندگی‌ام!🔹 کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو، در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار، می‌داند دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر، چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشۀ چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو، حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار! گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهار زندگی‌ام در خزان نشست بیا «بهار نیست به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش، بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2177@ShereHeyat
هدایت شده از شعر انقلاب
ادامۀ فریاد فاطمه این روزها میان شهیدان چه همهمه‌ست این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه‌ست از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک وقتی عَلم به دست علمدار علقمه‌ست تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست اطراف خیمه‌گاه علی از چه همهمه‌ست فرعون هم مقابل موسی کسی نبود جادوی سامری که فقط یک مجسّمه‌ست حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت با اشعری بگو که زمان محاکمه‌ست فریاد فاطمه‌ست که پیچیده در جهان مقصود اگر علی‌ست شهادت مقدمه‌ست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
🌷محفل شعر به‌مناسبت چهلمین روز شهادت طلبه شهید 🗓 |سه‌شنبه ۱۵ آذر‌ماه ۱۴۰۱| |ساعت ۱۵الی۱۷| 📌 |تهران| |مجموعه‌فرهنگی‌سرچشمه|  ✅ @sarcheshmeh_nour 💠جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹یار علی🔹 ..پیغمبر و زهرا و حیدر یک وجودند روز ازل تصویر یک آیینه بودند این هر سه یک نورند و دارای سه اسم‌اند در اصل، یک روح مجرّد در سه جسم‌اند این بضعۀ طاهاست بلکه روح طاهاست مرضیّه، زهرا، فاطمه، روحی فداهاست... این آسمانِ آسمان‌ها در زمین است محکم‌ترین رکن امیرالمؤمنین است... مقصود حق در سوره کوثر جز او کیست؟ دخت رسول و همسر حیدر جز او کیست؟ تو کیستی افلاکی افلاکیانی کز لطف و رحمت هم‌نشین با خاکیانی فردوس، مسکینِ در کاشانۀ توست بارِ ولایت همچنان بر شانۀ توست... آدم چو در امواج غم نام تو را گفت ذات الهی توبه او را پذیرفت تو کیستی؟ که ذات پاک بی‌نیازت نازد به اوج بی‌نیازی بر نمازت تو کیستی؟ که عقل کلّ گوید فدایت یا دست بوسد یا که خیزد پیش پایت... تو کیستی؟ که وحی جوشد از پیامت بعد از نبی، جبریل گشته هم‌کلامت تو کیستی؟ که روز و شب ختم نبوّت کرده زیارت خانه‌ات را پنج نوبت تو آفتابی و جهان دریایِ نورت تو نخل نوری، قلب احمد کوهِ طورت تو عصمة اللّهی و ما غرق گناهیم تو چشم حقّی، ما اسیر یک نگاهیم تو بی‌کران دریای رحمت، ما حُبابیم تو مهری و ما ذرّه‌های بی‌حسابیم روز قیامت روز وانفساست فردا ای وای بر آن‌کس که بی‌زهراست فردا ای وای بر آنان که عهدت را شکستند هنگام استمدادِ تو ساکت نشستند... باید بگویم فاطمه یار علی بود تا پای جان تنها طرفدار علی بود شیعه جدا از آل پیغمبر نگردد یک گام از راهی که رفته بر نگردد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3593@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹مرز بهشت و دوزخ🔹 تفسیر او به دست قلم نامیسّر است در شأن او غزل ننویسیم بهتر است.. او فاطمه‌ست معنی این نام را هنوز از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است.. در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است با پهلوی شکسته هم از کوه، کوه‌تر با قامت خمیده هم از آسمان سر است لبخند می‌زند که بخندند بچه‌ها مادر اگر که جان بدهد باز مادر است مولا هنوز اوّل بی‌هم‌نفس شدن بانو در انتظار نفس‌های آخر است! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1928@ShereHeyat
مخزن الاسرار آن در ، دری که آسمان بسیار می زد خورشید، هر صبح از فلق، یکبار می زد فوج فرشته، گرد آن را سرمه می کرد جبریل بر آن بوسه ی بسیار می زد بر روی آن می کرد گل، دست پیمبر در ، با شکفتن شوق خود را جار می زد بر روی آن عاشق دخیل گریه می بست تا که حبیبش را ببیند، زار می زد هر کس که حاجت داشت، می آمد سراغش وقت گره افتادن در کار می زد آن در، که باب مخزن الاسرار حق بود دستان رد بر سینه ی اغیار می زد در محضر شیر خدا دیدند مردم در را چه بی شرمانه آن کفتار می زد آتش بیار معرکه، دزد خلافت آن را برای دادن اخطار می زد در پشت در ، سیب رسول الله له شد فریاد از این ماجرا، مسمار می زد مانند یک پروانه ی آتش گرفته در نیز خود را بر در و دیوار می زد @mkomeit
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹مزار بی‌نشان🔹 ببین، تاریخ در تکرار مانده‌ست جهان در حسرت بسیار مانده‌ست نمی‌آیی چرا؟ چشم‌انتظارت گلی بین در و دیوار مانده‌ست دل سبز و جوانی دارد این گل ولی قدِّ کمانی دارد این گل بیا، چشم‌انتظار توست آخر مزار بی‌نشانی دارد این گل جهان در انتظار آفتاب است تمام رنج‌هایش بی‌حساب است کسی با ذوالفقار از دور پیداست جهان در معرض یک انقلاب است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2409@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹تسبیحِ‌ گریه🔹 توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟ قلم قناری گنگی‌ست در سرودن او کشاندنش به صحاریِ شعر ممکن نیست کُمیتِ معجزه لنگ است پیش توسن او چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید کلید گلشن فردوس را به گردن او چه همسری، که برای علی به حظّ حضور طلوع باور معراج داشت دیدن او چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا حریم مدرسۀ کربلاست دامن او بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کشد تن او دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5842@ShereHeyat
هدایت شده از شعر انقلاب
🌷تقدیم به شهید مظلوم مولوی عبدالواحد ریگی شیعه و سنی ندارد می‌شود آزاده بود در کرامت مثل«عبدالواحدِ» دلداده بود تا که فرمان می‌دهد رهبر، به گوش جان شنید رسته از دلبستگی‌ها در مسیر جاده بود می‌شود در فتنه‌ها سرباز راه عشق بود خارچشمِ دیگرانِ خائنِ واداده بود می‌شود تهدیدها را فرصتِ پرواز کرد تا شمیمی از شهادت می‌رسد آماده بود دیده‌ام سیر بزرگان در دل تاریخ را هر کسی گنج بزرگی یافته، افتاده بود می‌شود با یک اشاره، عشق را از سر نوشت می‌شود حتی اگرناخورده، مست از باده بود در ازای عاشقی در «مسجد مولا حسین» حضرت مولاش از جام شهادت داده بود کی سزایش بود تا با جز شهادت جان دهد؟! او که در آماج تیر دشمنان اِستاده بود ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
مُحکم بگیر روسری‌ات را... مُحکم بگیر روسری‌ات را رها نکن! جایِ خدا، مُعامله با کدخدا نکن محکم بگیر روسری‌ات را در این مسیر از جَوّ بی‌حیایِ خیابان، حیا نکن کاری که با تفنگ! رضاخان نکرده را خود با به باد دادنِ زلف ِدوتا نکن لَختی به نیمۀ پُرِ لیوان نگاه کن پایِ نداشته! داشته‌ها را فدا نکن.. «پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن» با هر غریبه رازِ مگو بَرمَلا نکن چون ما اگر که هَمرهیِ خِضر می‌کنی آسوده دار خاطر و چون و چرا نکن در آسیاب کهنۀ دشمن نریز آب وَاندر میانِ خانه‌ات آتش به پا نکن.. «ای گُل به دست‌مالِ هوس‌پیشگان مَرو!» بر قاتلِ برادرت آغوش وا نکن امروز اگر حسینِ زمان را نیافتی! فردا بَنایِ روضه و یا لَیتَنا نکن این را بدان که مثل قطار است انقلاب خود را از انقلابِ خمینی جدا نکن ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
(معترض) من از تو معترض تر هستم امّا اعتراض این نیست چُنین سوزاندنِ هر مسجد و هر بانک و ماشین نیست من از تو معترض تر هستم امّا اعتراض من بیانش با چماق و سنگ و بطری های بنزین نیست سزای حافظ امنیّت و ناموس این ملّت شعار بی شرف یا فحشِ ناموس و توهین نیست! من از تو معترض تر هستم امّا خوب می دانم که کام هیچکس جز دشمن از آشوب شیرین نیست خدا لعنت کند ناهَمرهان سُست عنصر را فقط ارشاد مال مردم بدبختِ پایین نیست فقط ارشاد را محدود در پوشش نباید دید فقط منکر که مویِ لُخت یا پوشیدنِ جین نیست خدا لعنت کند در هر لباسی هست مفسد را گناهی بدتر از غِفلت از احوال مساکین نیست چرا خوابید مسئولین اُرگانهای فرهنگی چرا نسل جوان درباره ی آینده خوشبین نیست چرا خوابید! هشتک های دشمن بوی خون دارند جهاد اکبری واجبتر از تبیین و تبیین نیست من از تو سفره ام خالی تر و کوچکتر است امّا برای گریه کردن شانه ي بیگانه تسکین نیست اگر ایراد در کار است، ایراد از مسلمانی ست مسلمان! کار ما ایراد دارد، مشکل از دین نیست اگر دیدی عوض شد جای جلّاد و شهید امروز اگر چون قبل‌تر ها حُرمتِ عمّامه سنگین نیست اگر در زاهدان بعد از نماز جمعه ها بَلواست اگر دیگر نشان از وحدت یاران دیرین نیست اگر گیسوی مهسا دستِ داعش شد کلاشینکف اگر مادر پدر روي سر آن طفل! آرتین نیست اگر صحن حرم را قتلگاه زائرین کردند اگر دیگر کسی از ذبحِ خلقُ الله غمگین نیست اگر یک بی وطن! مامور ما را زیر می گیرد اگر اخبار داغِ شهر جز تشییع و تدفین نیست تو که شمشیر از رو بسته ای و در خیابانی! تو که اَسبت برای تاختن بر اَجنبی زین نیست! مُقصّر هستی و باید تقاصش را بپردازی غلط کرده! کسی که گفته دستان تو خونین نیست به دِه زَد دزد، در آن شب که ما درگیر هم بودیم می آید هرکس و ناکس به آن باغی که پرچین نیست تو ضدّ انقلابی! معترض دلسوزِ ناراضی ست تو ضدّ انقلابی! معترض ضدّ قوانین نیست صفِ مردم همیشه از صفِ دشمن سوا بوده منافق! اسم این پاتخت تهران است، برلین نیست @mkomeit
هدایت شده از مشعر قزوین
🔸 پس از اولویت‌سنجی محورهای‌‌محتوایی و هم‌اندیشی جامعه ‌فعالان ‌هیأت، شعار 🚩 «ای حجابت آبروی مادران شهر ما» به‌عنوان شعارمشترک جامعه محبان‌اهل‌بیت(ع) و هیآت در ایام فاطمیه ۱۴۰۱ انتخاب شد. 🔹 لذا از تمام هیأت‌ها و مجموعه‌ها، خواسته می‌شود تا ضمن حفظ شعار و نشان و استقلال‌ خود، با نمایش جلوه‌ای از وحدت و هم‌دلی جامعه هیأت‌های حسینی، در این حرکت جمعی هم مشارکت نمایند و این شعار را در حاشیه تولیدات، تبلیغات و فضاسازی هیأت درج کرده، و در محتوای هیأت مدنظر قراردهند. 🏷 نشان‌نوشته شعار به‌زودی تقدیم می‌شود. 💠 جامعه ایمانی مشعر @www1542org @mashareqazvin
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹بی‌وفایی یثرب🔹 ماهی که یک ستاره به هفت آسمان نداشت جز هاله‌ای کبود از او کس نشان نداشت گفتن همان و عالمی آتش زدن همان خورشید بود و جز دل خود هم‌زبان نداشت تا در شنید قصّه‌اش، آتش گرفت و سوخت در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت از گل لطیف‌تر هوس باغ کرده بود مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت این چند روز هم به لبش جان رسیده بود می‌خواست تا علی‌ست بماند، توان نداشت ممکن نبود حرف علی را زمین نهد حیدر توان این که بگوید بمان، نداشت دستاس هم که بود علی دست بسته بود زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت مجبور شد علی که حمایل به تن کند دریای بی‌وفایی یثرب کران نداشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1917@ShereHeyat