.
#مناجات_با_خدا
#شعبان_المعظم
#رضا_تاجیک✍
در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم
زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا
من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله
پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا
من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم
من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا
شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده
مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا
از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین
گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا
حاجیِّ احرام توأم، ممنونِ اکرام توام
من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا
هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب
هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا
دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد
پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا
من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم
مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا
یارب به حق مصطفی، حق علی مرتضی
بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا
#مناجات_با_خدا
ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس
در همین حد که نمودی نظری ما را بس
حاجت ازدل نگذشته تو روا می سازی
از گرفتاری ما باخبری ما را بس
مثل هر بار اگر باز بزرگی بکنی
بار افتاده ی ما را بخری ما را بس
شوری اشک ، چشیدم و نمک گیر شدیم
داده ای نیمه شب چشم تری ما را بس
ناخداگاه مقیم در میخانه شدیم
جای دادی به گدایی گذری ما را بس
فاطمه دید و پسندید و خرید این همه عمر
با تولّای علی شد سپری ما را بس
شیعه حیدر کرار شدیم و برِ ما
همسر فاطمه کرده پدری ما را بس
بوسه دارد کف نعلین علی که نورش
می کند در رخ ما جلوه گری ما را بس
جان ارباب قسم ، این دلمان تنگ شده
یک سفر کرببلا هم ببری ما را بس
همه را مثل جوادت تو بغل می گیری
چقدر خوب تو کردی پدری ما را بس
عاقبت حاجت ما نیز روا خواهد شد
خاک ما گوشه ای از کرببلا خواهد شد
#قاسم_نعمتی
#صلوات
#مناجات_با_خدا
شد بنده پشیمان و خدایش بخشید
هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید
انگار نه انگار گنهکاری دید
زود از سر مغفرت خطایش بخشید
مخلوق حیا نکرد هنگام گناه
درد است که خالق از حیایش بخشید
تا بنده دلش نرم شود، گریه کند
شیرینی و لذت دعایش بخشید
هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست
از دوستی آل عبایش بخشید
بخشید به هر بهانهای هر کس را
ما را به علی و ربنایش بخشید
هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت
بر ساحت پاک مرتضایش بخشید
من بندهی آن شهم که هنگام رکوع
انگشتری از زیر عبایش بخشید
مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا
در گوشهی ایوان طلایش بخشید
از شاه نجف هر که فلاحش را خواست
فی الفور برات کربلایش بخشید
بی نامِ حسین، هر مناجاتی بود
باید که عطایش به لقایش بخشید
آن قدر به مقتلش حسین آه کشید
تا حق، همه را به نالههایش بخشید
✍ #محمدجواد_شیرازی
آمدم ای خدا.mp3
8.57M
#مناجات_با_خدا 🤲
استاد کریمخانی 🎤
🇮🇷
#مناجات_با_خدا
#استقبال_ماه_مبارک_رمضان
روزهداران! مه خدایم من
با شما یار آشنایم من
ماه تسبیح و ذکر و صوم و صلات
ماه توبه، مه دعایم من
ماه وصل خدای منانم
ماه وحی و نزول قرآنم
ماه پیدایش جمالم من
ماه دیدار ذوالجلالم من
ماه هر لحظه با خدا بودن
ماه فضل و مه کمالم من
من که فیض حضور آوردم
نـور در شهـر نــور آوردم
روزهداران! همه قیام کنید
تا به ماه خدا سلام کنید
ماه شبزندهداری آمده است
از مه روزه احترام کنید
عاشقانی که قدر من دانند
همـه مـاه مبـارکم خوانند
ماه نور است کسب نور کنید
نفس خود از گناه دور کنید
با خدنگ اطاعت و تقوا
چشم شیطانِ نفس، کور کنید
روح تقوا به تن مبارکتان
لیلةالقـدر مـن مبارکتان
من سراپا بهشت یارانم
بر شما خوشتر از بهارانم
نور چشم همه خداجویان
مژدۀ وصل روزهدارانم
همچو گل ریخته ز دامن من
سحـر و افتتاح و جوشن من
من تجلای ذوالمنن دارم
از کتاب خدا سخن دارم
صلوات خدا نثارم باد
که به دامان خود حسن دارم
مـن کـه پـا تا سرم تمام حسن
هستیام هست از امام حسن
سرخوش آنان که اهل ایماناند
دوست را لحظهلحظه میخوانند
روزها روزهاند و شب همگان
قدر شبهای قدر میدانند
دل شـب دامـن سحـر گیرند
همه قرآن به روی سر گیرند
من که پیوسته در تب و تابم
من که دریای گوهر نابم
صبحگاهان به کوفه میجوشد
خون پاک علی ز محرابم
من که چون کوه نور مشتعلم
تـا صـف حشر از علی خجلم
روزهداران! چو تشنه گردیدید
در دل از تشنگی شرر دیدید
طفل معصومتان چو روزه گرفت
در غروبش گرسنه گر، دیدید
خون دل جاری از دو عین کنید
گریه بـر کـودک حسیـن کنید
اشک خونین روان ز دیده کنید
یاد از آن دختر شهیده کنید
در غم کودک خرابهنشین
گریه بر آن سر بریده کنید
گریـه فیـض بهارتـان بادا
اشک «میثم» نثارتان بادا
استاد حاج غلامرضا سازگار
Shab 02 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
4.1M
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#حاج_محمدرضا_بذری 🎤
به خواب غفلت اگر مانده ام سحرها را
ولی صدا زده ای عبد بی سر و پا را
بیا همین شب اول بگو که بخشیدی
بیا همین شب اول قبول کن ما را
گناه پشتِ گناه آمد و زمینم زد
چنان که برده ز یادم مسیر دریا را
به گریه ی سحری کاش عادتم بدهی
کمی به من بچشان لذت تماشا را
اسیر غفلتم و مرگ رفته از یادم
بگو چه کار کنم قبر و هول آنجا را
به آبروی علی آبروی ما نرود
به زیر پرچم اوییم صبح فردا را
به عشق شاه نجف عاقبت بخیر شویم
اگر علی بزند پای نامه امضا را
بغیر روضه به جایی نمیبرم راهی
رها نمیکنم این تکیه گاه و مأوا را
نگیر از منه بیچاره کنج هیئت را
نگیر از منه دل مرده این مسیحا را
کفن برای تو پیدا نشد عزیز الله
حصیر شد کفن شاه کار دنیا را
#وحید_محمدی✍
#ماه_رمضان 1403
.
#مناجات_با_خدا
#حاج_مهدی_سلحشور
رمضان آمده از ره که من انشاالله
با خداوند شوم همسخن انشاالله
رمضان آمده از راه که شب تا به سحر
شویم از ذکر الهی دهن انشاالله
رمضان آمده تا روزه بگیریم همه
پاکسازیم دل و جان و تن انشاالله
رمضان آمده تا شمع صفت آب شویم
نور بخشیم به هر انجمن انشاءالله
رمضان آمده تا بال و پری باز کنیم
پا برآریم ز دام دل و پرواز کنیم
رمضان آمده تا سوی خدا پر بزنیم
وقت آن است که با دست دعا در بزنیم
رمضان آمده تا در پی آمرزش خویش
دست بر دامن اولاد پیمبر بزنیم
رمضان آمده تا بهر تقرب به خدا
اشک ریزیم و در خانه ی حیدر بزنیم
رمضان ماه خدای احد ذوالمنن است
رمضان ماه سراپای خدایی شدن است
رمضان سفره ی مهمانی مخصوص خداست
سر این سفره ببین جای تو و جای من است
رمضان ماه مناجات و دعا و قرآن
ماه زهرا و علی ماه حسین و حسن است
ماه اشک و مه شوق و مه سوز و مه شور
ماه توبه مه آمرزش هر مرد و زن است
به سر دوش اگر کوه خطا را داریم
ناله و اشک و مناجات و دعا را داریم
دست خالی به سوی دوست نیاریم نیاز
فرق بشکافته ی شیر خدا را داریم
عوض اشک به رخ خون دل ما جاری است
به جگر زخم امام شهدا را داریم
چادر خاکی زهراست شفیع همگان
فاطمه شافعه ی روز جزا را داریم
روز آغاز که پرونده ی ما را دیدند
شک نداریم که ما را به علی بخشیدند
چشم از غیر خداوند تعالی بستند
هر چه دیدند ندیدند خدا را دیدند
شعر: استاد سازگار✍
#ماه_رمضان 1403
.
#مناجات_با_خدا
#حاج_محمدرضا_طاهری🎤
غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا
رمضان آمده و حال بکا نیست مرا
روزگاری به هوای همه کس بال زدم
پر پرواز به درگاه شما نیست مرا
معصیت عادت من گشته و حالم خوش نیست
لذتی در سحر نافله ها نیست مرا
دست من خالی و هر بار تظاهر کردم
کوله باری بجز از کبر و ریا نیست مرا
چه کنم تا که جوابم نکنی یا الله
بارالها به گمانم که بنا نیست مرا
به حسین تو قسم قافیه را باخته ام
اقتدایی به طریق شهدا نیست مرا
روزی امشب ما دست کریم است کریم
در کرمخانه ی او چون و چرا نیست مرا
قسمتم کن سحری گوشه ی بین الحرمین
هوسی جز سفر کرب و بلا نیست مرا
شاعر: #علیرضا_خاکساری✍
#ماه_رمضان 1403
.
.
#مناجات_با_خدا
#سبک_با_دعای_مادرم_من_گدای_این_درم
سوی درگاهت خدا دیده گریان آمدم
باز دوباره ای خدا غرق احسانت شدم
ای خدای مهربان یاور افتادگان
یاد تو بنشستهام اشک من گشته روان
تویی بیقرین منم دلغمین
تو حال مرا خدایا ببین
بگذر از من ای خدا ۴
.......
بندهای درماندهام همه را رنجاندهام
از همه خوبان تو ای خدا جا ماندهام
ای خدا شرمندهام سر به زیر افکندهام
کن نظر بر حال من هرچه هستم بندهام
کرده بر تو رو گرم گفتگو
ای خدا به من دادی آبرو
بگذر از من ای خدا ۴
.......
به جای اشکم خدا بریزم از دیده خون
شده جرم من فزون بگذر از من تو کنون
ای خداوند کریم تویی تو یا رب رحیم
بنگر بر من خدا حال من گشته وخیم
سراپا غمم تویی محرمم
به دردم خدا تویی مرهمم
بگذر از من ای خدا ۴
.......
هرچه کردم من خطا نمودی بر من عطا
ای خدای مهربان بر درت هستم گدا
امشب از لطف و کرم آمدم من سوی تو
کرمی کن ای خدا تا بگیرم بوی تو
شکیبم تویی حبیبم تویی
به دردم خدا طبیبم تویی
بگذر از من ای خدا ۴
.......
#زمزمه_مناجات
#مناجات
#مناجات_با_خدا
هزاران بار استغفار کردم
دوباره جرم خود تکرار کردم
من آن کاهم که روی شانهی خویش
هزاران کوه عصیان بار کردم
زبانم گفت من عبد تو هستم
ولی با فعل خود انکار کردم
تمام عمر گویی خواب بودم
هوای نفس را بیدار کردم
درِ جنت به روی خویش بستم
ره دوزخ به خود هموار کردم
مرا در اوج عزت آفریدی
ولی افسوس! خود را خوار کردم
به جای دوست با دشمن نشستم
برای غیر، ترک یار کردم
کجا کردم فرار از چنگ شیطان؟
کجا با نَفْسِ دون پیکار کردم؟
خدایا! عفو کن اکنون که من خود
به جرم خویشتن اقرار کردم
منم «میثم» که بستم با تو پیمان
شکستم، باز استغفار کردم
✍ #غلامرضا_سازگار
❣﷽❣
#مناجات_با_خدا
#لیلة_الرغائب
غیر آهی در بساطم نیست آه آورده ام
هرچه دارم را ب امیدنگاه آورده ام
من گدایی بی کسم،رو سوی شاه آورده ام
با چه امیدی به این خانه پناه آورده ام
در رجب توبه به من احساس بهتر میدهد
این شب جمعه گدایی طعم دیگر میدهد
سال های سال غفلت کردن من راببخش
سستی وقت عبادت کردن من راببخش
باهمه جز تو رفاقت کردن من راببخش
جای شکرش،کفر نعمت کردن من را ببخش
درد من دنیا شده از درد دین رفته کنار
حرف حق محض رضای آن واین رفته کنار
ریزه خوار لطف سلطانم،علی جانم علی
تا علی دارم مسلمانم،علی جانم علی
ریزه خوار لطف سلطانم،علی جانم علی
تاعلی دارم مسلمانم،علی جانم علی
با علی لبریز ایمانم،علی جانم علی
تاسحر هرلحظه میخوانم،علی جانم علی
یامن ارجوهُ لکل خیر ، سائل آمده
توبه کرده با پشیمانیِ کامل آمده
وقت درد دل شده حال دعایم رابده
لطف کن امشب جواب گریه هایم رابده
درد روح و جسم دارم پس دوایم رابده
میهمان جمکرانم ، کربلایم را بده ....
چون دراین شب ها بسمت کربلا رفتن خوش است
کربلا هم گرنشد صحن رضا رفتن خوش است
کربلا گفتم از کرب و بلایش سوختم
بازشد حرف حسین و با عزایش سوختم
از غم گودال و ذبح از قفایش سوختم
مادری تا ناله زد از ناله هایش سوختم
╔═.🥀🍃.📿════╗
کانون و بسیج مداحان شهرستان محمودآباد👇
🆔️ https://eitaa.com/mmmahmoudabad1
╚════🥀.🍃.📿═╝
#⃣ #مناجات_با_خدا
#⃣ #اعتكاف
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
بالا نرفت سوزِ صدایی که داشتم
کاری نکرد ذکر و دعایی که داشتم
حال و هوایِ پاکیم از دست رفته است
یادش بخیر حال و هوایی که داشتم
دیروز اشک چشم من هر لحظه می چکید
امروز نیست اشک و بکایی که داشتم
یادش بخیر زمزمه های خدایی ام
حالا کجاست سوز و نوایی که داشتم
دیگر جسور و رو سیه و خیره سر شدم
بر لب نمانده ذکر خدایی که داشتم
شرمنده ام که با شهدا قهر کرده ام
با یادشان چه شور و صفایی که داشتم
یادش بخیر جمعه که می شد غروب ها
همراهِ گریه زمزمه هایی که داشتم
با معصیت ز سینۀ من پر کشیده است
حال و هوایِ کرببلایی که داشتم
الهی بالحسین العفو ....
یه جمله روضۀ منو التماس دعا .. خدا نکنه دخترت دامنش آتیش بگیره.. خدا نکنه موهای دخترت آتش بگيره .. آتش گرفتن سرجاش، باباهم نداشته باشه .. عمه شم با دستانِ بسته بخوان ببرن ... ميگه دنبالش کردم، گفت نزن آخه هرکسی رسید منو زده .. میترسم تو هم میخوای منو بزنی.. گفت من ميخوام آتش دامنتُ خاموش کنم .. آتشُ خاموش کردم .. ميگن تا آتش دامنشو خاموش کرد گفت بگو ببینم مرد آب داری یا نه؟! گفتم میخوای چه کار؟ گفت میخوام ببرم به باباي عطشانم آب بدم ...
حسین...
امشب به دامن من خورشید آرمیده
یا ماه آسمان ها در کلبه ام دمیده
زبان حال بگم .. خوش اومدي بابا .. سرت سلامت .. آخه چرا نیمه شب اومدي بابا .. صدا زد باباجان شنیدم مادرتُ بین در و دیوار زدن .. شنیدم يه بارم تو کوچه ها زدنش .. (چی میخوای بگی؟!) بابا ولی خدا رو شکر از مادرت لااقل سنی گذشته بود .. ولی من فقط سه سالمه بابا ... بابا جات خالی بود از کربلا تا شام ..
دست عدو بزرگتر از صورت من است
یک ضربه زد، دو گونه سرخم سیاه شد
گمانم جرم باشد هر که نامش فاطمه باشد
ببین با تازیانه بازویِ من مثلِ مادر شد
حسین...
╔═.🥀🍃.📿════╗
کانون و بسیج مداحان شهرستان محمودآباد👇
🆔️ https://eitaa.com/mmmahmoudabad1
╚════🥀.🍃.📿═╝